آدمربایان او را تهدید کرده بودند به پلیس چیزی نگوید. مرد میانسال نمیتوانست به افراد ناشناس اعتماد کند. آنها بچهاش را دزدیده بودند و احتمال داشت هر جرم دیگری نیز مرتکب شوند. ممکن بود پول را بگیرند و پسرش را به قتل برساندند. بالاخره تصمیمش را گرفت، گوشی تلفن را برداشت و شمارهای را گرفت. صدایش میلرزید: «پلیس 110» او تمام ماجرای گروگانگیری را برای ماموران تعریف کرد و سپس راهی پلیس آگاهی استان مازندران شد.
عقربههای ساعت 3 بعدازظهر را نشان میداد که پدر سهیل سراسیمه به پلیس مراجعه کرد و از ربوده شدن پسرش خبر داد. مرد میانسال زمانیکه مقابل افسر ویژه مبارزه با آدمربایی قرار گرفت، گفت: «صبح امروز پسرم مثل همیشه راهی مدرسه شد. ظهر اما به خانه برنگشت. احتمال دادم سهیل به خانه دوستش یا باشگاه ورزشی رفته و فراموش کرده است موضوع را به من یا مادرش اطلاع دهد. در حالی که با نگرانی منتظر پسرم بودم، مردی ناشناس با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت: سهیل پیش ماست و اگر او را زنده میخواهید باید 200 میلیون تومان پول تهیه کنید. یادتان باشد در این باره به هیچ کسی بخصوص پلیس چیزی نگویید در غیر این صورت پسرتان را زنده نخواهید دید.»
مرد میانسال ادامه داد: «سپس فرد ناشناس گوشی تلفن را به سهیل داد. او فریاد میزد و با گریه میخواست او را از دست آدمربایان نجات بدهم. همین طور که پسرم داشت التماس میکرد، تلفن قطع شد. من که از تهدید آدمربایان خیلی ترسیده بود، ابتدا فکر کردم در ابن باره چیزی به پلیس نگویم، اما میدانستم به تنهایی نمیتوانم پسرم را از دست آنان نجات دهم. با خودم گفتم اگر این پول را پرداخت کردم و آنها پسرم را به قتل رساندند چه؟ از طرفی من این همه پول ندارم که بتوانم به آدمربایان بدهم. به همین دلیل تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم. ابتدا با پلیس 110 تماس گرفتم و سپس به اداره آگاهی آمدم تا به صورت کتبی شکایت کنم.»
سیمکارت سرقتی
تحقیقات با طرح این شکایت، برای یافتن سهیل و دستگیری ربایندگان آغاز شد و کارآگاهان پلیس آگاهی استان مازندران تحقیقات را از مدرسه سهیل شروع کردند؛ چرا که او صبح خانه را به قصد مدرسه ترک کرده بود. بررسیها نشان میداد سهیل آن روز به مدرسه رفته و پس از تعطیلی همراه یکی از دوستانش به نام امیر به سمت خانه حرکت کرده بود.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات سراغ امیر، همکلاسی سهیل رفتند. پسر نوجوان، آخرین فردی بود که سهیل را قبل از ربوده شدن دیده بود. او به ماموران گفت: «امروز بعد از تعطیلی مدرسه، با سهیل به سمت لوازمالتحریرفروشی رفتیم و پس از خرید وسایل مورد نیازمان، هر کدام به سمت خانههایمان به راه افتادیم. سهیل قرار نبود جایی برود وگرنه به من میگفت.»
باتوجه به گفتههای امیر، مشخص شد پسر سیزده ساله در راه خانه ربوده شده است. کارآگاهان در ادامه به تحقیق از کسبه و اهالی محل پرداختند، اما کسی شاهد ماجرا نبود و به این ترتیب هیچ سرنخ و ردی از سهیل و ربایندگان به دست نیامد. سرهنگ عظیمی، رئیس پلیس آگاهی استان مازندران در این باره میگوید: «در نخستین گام سراغ صاحب شماره تلفنی رفتیم که ربایندگان با آن تماس گرفته بودند. هر چند مطمئن بودیم صاحب این خط در ماجرای آدمربایی نقشی ندارد، با این حال سراغ مرد میانسال که در یکی از روستاهای اطراف زندگی میکرد، رفتیم. مرد میانسال گفت مدتی قبل گوشی تلفن همراهش را گم کرده است. طبق گفتههای صاحب خط، او حتی با شماره تلفنش تماس میگیرد و مردی پاسخ میدهد و میگوید که خط را خریده است. مرد روستایی به ماموران گفت از آنجا که خط تلفن همراه و گوشی ارزش چندانی نداشت، از شکایت و پیگیری صرفنظر کردم.»
دستگیری نخستین مظنون
همانطور که پیشبینی میشد، صاحب خط هیچ اطلاعی از ماجرا نداشت و نتوانست در حل این معما به پلیس کمک کند. در ادامه بررسیها این فرضیه مطرح شد که آدمربایی توسط افراد سابقهدار محل صورت گرفته است به همین دلیل بلافاصله افراد سابقهدار محل شناسایی شده و به صورت نامحسوس زیرنظر قرار گرفتند.
مرد جوانی به نام حسام که در میان مظنونان قرار داشت، بیش از دیگران ظن پلیس را برانگیخت و او به عنوان نخستین مظنون پرونده بازداشت شد. حسام که تصور نمیکرد به این زودی دستگیر شود و مطمئن بود پلیس برای رسیدن به او سرنخی ندارد، در بازجویی اولیه لب به اعتراف گشود و گفت: «مدت زیادی نیست که سهیل را زیر نظر گرفته بودیم با بررسیها، فهمیدیم وضع مالی پدرش خوب است. اگر سهیل را طبق نقشه میربودیم و پدرش هم با ما همکاری میکرد، میتوانستیم پول خوبی به جیب بزنیم، اما متاسفانه او همه چیز را به پلیس گفت و ماجرا لو رفت.»
حسام درباره ربودن پسر نوجوان گفت: «در مدتی که او را زیر نظر گرفته بودیم، مسیر و زمان رفت و برگشت وی را به مدرسه فهمیدیم. بهترین موقع برای اجرای نقشهمان ظهر، در راه برگشت سهیل به خانه بود. زمانی که او از مدرسه بیرون آمد تعقیبش کردیم. وقتی سهیل از دوستش خداحافظی کرد، در فرصتی مناسب و باتوجه به خلوت بودن خیابان، سهیل را به زور سوار خودرو کردیم و به مخفیگاهمان انتقال دادیم. سپس با پدر سهیل تماس گرفتیم و مبلغ 200میلیون تومان باج خواستیم. من که تصور میکردم در این رابطه هیچ رد و سرنخی از خود به جا نگذاشتهام، منتظر بودم تا پدر سهیل این پول را برایمان فراهم کند، اما در کمتر از 24 ساعت دستگیر شدم.»
به دنبال اعترافات مرد جوان به آدمربایی، بلافاصله همدست حسام شناسایی و مشخص شد. او و پسر نوجوان در یک کارگاه بلوکزنی در خارج از شهر هستند. از آنجا که احتمال میرفت با ورود ماموران به آنجا، همدست حسام فرار کند یا سهیل را سپری برای یافتن راه فرار قرار دهد، کارآگاهان عملیات ویژهای را طرحریزی کردند. آنها ابتدا مخفیگاه متهم را به صورت نامحسوس زیر نظر گرفتند تا مطمئن شوند چند نفر در آنجا حضور دارند و چگونه میتوان وارد کارگاه شد، سپس طی عملیاتی ضربتی، مخفیگاه را محاصره و مرد جوان را دستگیر کردند.
رئیس پلیس آگاهی استان مازندران توضیح میدهد: «زمانی که ماموران وارد محل نگهداری گروگان شدند، سهیل را در حالیکه گردن او با زنجیر به یکی از ستونها بسته شده بود، دیدند. پسر نوجوان در کمتر از 24 ساعت، بدون آنکه خانوادهاش پولی پرداخت کند و بدون این که آسیبی ببیند، نزد خانوادهاش برگشت.»
سرهنگ عظیمی ادامه میدهد: «دو متهم این پرونده پس از اعتراف به آدمربایی با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.»
نظر کارشناس
آدمربایی از زبان آمار
آدمربایی از جمله جرایمی است که آمار آن طی سالهای اخیر روندی نزولی داشته است به گونهای که از 818 فقره آدمربایی در سال 81 به 321 فقره در سال 91 رسید و سپس همین رقم سال گذشته به یکسوم کاهش یافت. همچنین آمار کشف این جرم طی سالهای گذشته افزایش یافته به گونهای که سال 81 تحقیقات در برخی پروندههای آدمربایی بینتیجه ماند و آمار کشف این جرم که 1/89 درصد بود، به بیش از 100درصد در سال 89 رسید به این معنی که تمامی آدمرباییها در سال 89 کشف و راز برخی از این جرایم که در گذشته صورت گرفته بود نیز فاش شد. از آن به بعد آمار کشف جرم آدمربایی روی 100درصد مانده است.
همچنین طبق آمار ارائه شده توسط پلیس آگاهی ناجا 46 درصد از آدم رباییها ارتباط مستقیمی با مواد مخدر و معاملات آن دارد. 19 درصد آدم رباییها مربوط به اخاذی، 5 درصد انتقامجویی، 6 درصد مسائل منکراتی و 4.5 درصد ناشی از اختلافات خانوادگی است و انگیزههای دیگر به صورت موردی مشاهده میشود./ ضمیمه تپش
مرجان رضایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد