با کاروان صلح / 24

مساله سوریه به ما چه؟!

از شهر حمص داشتیم به سمت دمشق می‌رفتیم. در آخرین لحظات دوباره همان روحانی شیعی مقیم حمص به کنارم آمد و گفت این همه مسیحی و کشیش اینجا چه می‌کند؟ مواظب مسیحیان باشید. دارند کار تبلیغی می‌کنند. اصلا شما چرا اجازه می‌دهید در هر مجلسی اول مسیحیان صحبت کنند ؟ آیا اینجا سرزمین مسلمانان نیست؟ آیا اینها در اروپا این اجازه را به ما می‌دهند؟ چیزی نگفتم، شاید هم حق با آن روحانی شیعی بود، اما دوست داشتم به شیخ بگویم من یکی فعلا نگران مسیحی‌ها نیستم، فعلا ما هرچه می‌کشیم از دست همین مسلمانان است. می‌خواستم بگویم:از مسلمان بترس، شیخ علی!
کد خبر: ۶۷۸۴۵۷

بعد یاد این بیت شعر از خودم افتادم که:

کافر از کافر گذشت و گبر یار گبر شد

کاش می‌شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد

به هر حال شک ندارم که پشت این قضایا صهیونیست‌ها، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها هستند و نقشه‌ها را آنها می‌کشند، اما کارد و خنجر و سرهای بریده در دست مسلمانان است. بعد رفتم به ظهر عاشورا، به سنان و شمر و ابن سعدها و به چچنی‌های امروز که چه راحت با شعبده فتواهای علمای آل سعود دژخیم شدند و سر مظلومان را امروز هم بر نیزه می‌کنند. فتواهای کشت‌وکشتار را مسلمانان دو آتشه و چند آتشه در ماهواره‌هایی می‌دهند که با پول شیوخ شکم گنده عربستان و کویت اداره می‌شود. حتی در بین شیعیان خودمان نیز شبه تکفیری‌ها کم نیستند که از ماهواره هایشان بر طبل نفاق می‌کوبند، اما کمربندهای انفجاری انحصاری فتوای مولاناهای وهابی سعودی است. دلم می‌خواست می‌توانستم به دیرالزور بروم و زورگویان مسلمانی را که سر در آخور نفت این ملت فقیر کرده بودند و نفت‌شان با حمایت آل سعود به کیسه گشاد برادر اردوغان می‌رود از نزدیک ببینم و سرشان فریاد بزنم که پیغمبر شما کیست؟ دلم می‌خواست سر عرعورهای وهابی فریاد بزنم که به دور بریزید این نمازها و این ریش‌ها و این فتواهایتان را. تصورش آسان نیست که صبحی فرزندان یک خانواده در خانه‌شان را باز کنند و سر بریده پدرشان را بر میله‌های محافظ حیاط ببینند. تصورش آسان نیست که سر دو جوان شیعه را ببرند و در قابلمه‌ای بپزند و زیرش آتش روشن کنند و عکس را در فضای اینترنت رها کنند. اینها فرزندان ابن سعد و شمر بن ذی الجوشن‌اند که آمده‌اند نه تنها انتقام دین محمد(ص) و علی(ع) و حسین (ع) و... بلکه انتقام مختار ثقفی و انتقام اسلام ناب محمدی امام خمینی (ره) را یکجا بگیرند.

رضا امیرخانی که در گروه صلح با ما بود، برایمان تعریف می‌کرد که به دعوت یک ناشر روسی برای چاپ ترجمه روسی کتابم به مسکو رفته بودم. در آنجا یک روزنامه مشهوری که حتی گرایشی به غرب هم داشت با من مصاحبه کرد و خبرنگار از من پرسید: ما می‌دانیم که بعد از سوریه نوبت شما ایرانی‌هاست و بعد از شما هم نوبت ماست که به ما حمله کنند. رضا می‌گفت آن خبرنگار روسی مثل یک شطرنج باز حرفه‌ای دو سه حرکت بعدی را درست تشخیص داده بود و من نمی‌دانم چرا بعضی از منورالفکرهای ما همچنان در خواب خماری و خرگوشی به سر می‌برند و می‌گویند مساله سوریه به ما چه.

دکتر علیرضا قزوه / شاعر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها