اولین بازی که میخواهید BBF را بازی کنید، از شما خواسته میشود نامی برای شخصیت خود انتخاب کنید؛ نامی که در تمام مراحل بازی از سوی دیگر شخصیتها انکار شده و همگی شما را با نام Vulcan خطاب خواهند کرد. BBF از آن عناوینی است که تجربهکنندگانش از آن یک بازی سرشار از احساس یاد خواهند کرد و کم و بیش ارزش توجه دارد، اما زمانی که ماجرای آن به پایان میرسد، تازه میفهمید چه خلأ بزرگ و دردناکی بین اثر نهایی و آن چیزی که میخواسته بشود، وجود دارد.
منصفانه نیست بگوییم سازندگان تلاش خود را نکردهاند. BBF عنوانی با تمرکز بالا روی اکشن است. هرچند گوشه چشمی نیز به انتخابهای بازیکن دارد و گاهی از سبک و سیاق مکالمات بازیهای Bioware (مانند Mass Effect وAge of Dragons ) کپیبرداری میکند. در بازی تصمیمات بسیاری وجود دارد که روابط را حسنه یا شکرآب میکند. ولکان، شخصیت اصلی بازی، عضوی از گروهی آزادیخواه با نام Freeborn Blades است، اما در بحبوحه سرکوب گروهی موسوم به «رهروان مرگ» متوجه میشود مغزش را با یک اهریمن شریک شده است. در نتیجه مغز ولکان دچار تضاد میشود، اما در عوض توانایی بهرهگیری از نیروی آتش را مییابد و از اینجاست که بازی کاملا در دریای حماسه فرو میرود.
شاید جذابترین تصمیماتی که ولکان در طول بازی میگیرد، آنهایی باشد که او را بین حفظ شخصیت یا سر خمکردن پیش خواسته اهریمن وجودش سردرگم میسازند. هر چه ولکان بیشتر به خواستههای اهریمن تن بدهد، بیشتر ظاهری اهریمنی پیدا میکند. سری بازیهای Fable سیستمی مشابه داشت، اما این تغییرات در فضای تاریک و وهمآلود BBF خیلی آشکارتر است. با ادغام شدن در نیمه اهریمنی، در اواخر بازی ممکن است شاهد سر بر آوردن آتش از سینه ولکان و حتی رشد چند دسته شاخ روی سرش باشید. همچنین به مرور صدای ولکان نیز حالتی دورگه پیدا میکند که در نوع خود جالب است. هرچند شاخ درآوردن امکان کلاهخود به سر کردن را از او میگیرد، اما مهارتهای جادویی او را تقویت میکند. همه دیالوگهای بازی بر محور ولکان نمیچرخد و بعضی از آنها سرنوشت شخصیتهای دیگر را رقم میزند، اما آنقدر در نوشتن این دیالوگها کوتاهی شده است که در طول رد و بدل تمام صحبتها بازیکن فقط به فکر مسیر ولکان است و بس.
مثلا میتوانیم به شخصیت سیبل اشاره کنیم. همان اوایل بازی ولکان باید تصمیمی بگیرد که ممکن است به ضرر سیبل تمام شود. متاسفانه نویسندگی ضعیف مانع اثرگذاری این واقعه شده است. صحنههای عاری از منطق هم که در ادامه رخ میدهد فقط اوضاع را بغرنجتر کرده است. شخصیتهای متفرقه یکی پس از دیگری معرفی میشوند که میتوانید هر کدام را به عنوان همراه خود برگزینید. البته در هر زمان فقط میتوانید یک همراه با خود داشته باشید. هر کدام از این شخصیتها داستانهایی برای گفتن دارند، اما صداپیشگی ضعیف در کنار نویسندگی سطحی، گوش سپردن به آنها را عذابآور میکند.
هر چه در قعر داستان فرو میروید، منطق ماجراهای آن کمرنگتر میشود. همراهان ولکان در میدان مبارزه هیچ نقش مثبتی ندارند. گذر از گیمپلی به میانپردهها به مضحکترین شکل ممکن اتفاق میافتد. لحن بازی نیز مدام در نوسان است. همراهانتان در مهمترین لحظات، بیربطترین دیالوگها و شوخیها را ادا میکنند.
اما قویترین بُعد BBF، سیستم گیمپلی آن است. با اینکه پس از مدتی آن هم از رمق میافتد، اما انیمیشن خوب و سیستم انتخاب بین حمله از دور یا نزدیک و جادو و مخفیکاری آنقدر لطف دارد که چند ساعتی سر بازیکن را گرم کند. قهرمان بازی سه راه برای تعقیب دارد: «جنگجو، رنجر و آتشزن» که هر کدام درخت مهارت خاص خود را دارد. BBF ضعفهای آشکاری دارد. تصور کنید در فضایی بسته، به طور همزمان چند کماندار، جادوگر و دشمنان تبر به دست شما را هدف قرار بدهند و همراهتان در اوج ضعف هوش مصنوعی و هدفگیری ولکان در اوج ناکارآمدی قرار داشته باشد. این را هم اضافه کنید که دریافت هر ضربه از دشمنان در میانه حملات شما، آنها را نیمهکاره گذاشته و در بدترین حالت ولکان را سرنگون خواهد کرد. به هر حال فقط در صورتی دنبال این بازی بروید که وقت زیادی داشته باشید؛ در غیر این صورت با احتیاط از کنار آن بگذرید!/ ضمیمه کلیک
سیاوش شهبازی
منبع: Gamespot. com
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد