با این حال برگزاری انتخابات سالانه هیأترئیسه در پارلمان، فرصتی پیشروی افکارعمومی و نمایندگان قرار میدهد تا به بازخوانی عملکرد یکساله مجلس بپردازند و جهتگیری نمایندگان براساس شعارهای انتخاباتی و وعدههای ارائه شده را ارزیابی کنند. این قضاوت عمومی درباره شیوه فعالیت هیأترئیسه پررنگتر است؛ در حالی که بهنظر میرسد جایگاه حقیقی هیأترئیسه در مجلس به عنوان بالانشینان بهارستان در میان برخی تحلیلها و تفسیرهای سیاسی درباره نحوه مدیریت پارلمان گاه به دست فراموشی سپرده میشود.
در همین خصوص همزمان با برگزاری انتخابات هیأترئیسه مجلس نهم، به سراغ سخنگوی هیأترئیسه کنونی مجلس رفته و از عبدالرضا مصری پرسیدهایم هیأترئیسه چه جایگاهی در کنشهای پارلمانی در ایران دارد. مصری که سابقه وزارت رفاه را نیز در کارنامه خود دارد، با تشریح ابعاد مختلف فعالیت هیأترئیسه و مقایسه آن با مدیریت دیگر دستگاههای اجرایی، به محدودیتهای اختیارات هیأترئیسه اشاره کرده و با یادآوری پیشبینی شرح وظایف همه نمایندگان در آییننامه داخلی، مدیریت پارلمان در قالب هیأترئیسه را به تعبیری سهل ممتنع ارزیابی کرده است.
هــرساله همزمان با نزدیک شدن به انتخابات هیأترئیسه مجلس، بحثهایی درباره جایگاه مدیریت مجلس در خروجی مصوبات و اظهارنظرهای پارلمانی مطرح میشود. از آنجا که امروز بار دیگر نمایندگان باید اعضای هیأترئیسه مجلس را انتخاب کنند، میخواهم بدانم جایگاه هیأترئیسه در نظام پارلمانی کشور کجاست؟
هر مجموعهای برای اداره بهتر، نیازمند مدیریتی است که شیوه انتخاب آن متناسب با جایگاه هر مجموعه تعیین میشود. بدیهی است مهمترین اصل در این نوع از مدیریت، ضرورت سازگار بودن مسئولیتها و اختیارات است. هرچند در دستگاههای اجرایی نوعی انتصاب مدیران و سلسله مراتب بروکراتیک وجود دارد، اما در مجلس همه امور بویژه مدیریت این نهاد برآمده از قوانین و آییننامه داخلی بوده و بهدور از تشخیص فردی است.
بههر حال هیأترئیسه مجری آییننامه است و این خود جایگاه ویژهای به اعضا میبخشد...
بله، مجری آییننامه است؛ اما این هیأترئیسه مجلس نیست که تعیین میکند سوال از وزرا یا استیضاح آنها در چه مسیری طی شود، بلکه آییننامه از قبل پیشبینی کرده و هیأترئیسه همانطور که اشاره شد، فقط مجری است. بنابراین اگرچه نمایندگان متناسب با شأن مجلس، مدیریت بر امور کلی را به نمایندگانی از بین خودشان واگذار میکنند، اما نمایندههای انتخابی بر اساس آییننامهای که باز هم خود نمایندگان به آن رأی دادهاند عمل میکنند. بنابراین اگر آییننامه به نماینده حق تذکر داده، هیأترئیسه نمیتواند تغییری در این وضع بهوجود آورد. برای همین به نظر من هیأترئیسه مجلس یک فعالیت کماختیار و پرمسئولیت است و هیأترئیسه تنها در چارچوب آییننامه، قوانین را اجرا میکند. وقتی آییننامه میگوید دو مخالف و دو موافق صحبت کنند، دیگر هیأترئیسه نمیتواند بگوید سه موافق حرف بزند. حتی نماینده این اختیار را دارد که وقت خود را در اختیار دیگری قرار دهد، اما هیأترئیسه این اختیار را ندارد که زمان مشخص شده در آییننامه را جابهجا کند، چون همهچیز از قبل پیشبینی شده است.
بنابراین نوعی آییننامه سالاری در مدیریت مجلس وجود دارد؟
به همین دلیل است که پس از قوانین مربوط به برنامه، آییننامه بیشترین رأی نمایندگان را نیاز دارد. برای سایر قوانین رأی نصف بعلاوه یک نماینده کافی است، اما برای آییننامه باید دوسوم نمایندگان نظر مثبت داشته باشند. بر همین اساس، مدیریت مجلس، هم سخت است و هم آسان. سخت از آن نظر که قدرت مانور شخصی در آن کم است و آسان هم به خاطر اینکه همه مسائل از قبل در آییننامه وجود دارد و تعریف شده است. یعنی حدود اختیارات، شرح وظایف، شیوه کار، حتی محل نشستن اعضای هیأترئیسه از قبل مشخص شده است. مثلا مشخص است که یک نفر باید به مرخصیها رسیدگی کند و حواسش به از اکثریت نیفتادن مجلس باشد و یک نفر هم تذکرها را تنظیم میکند. فردی هم میشود مسئول رسیدگی به امور رفت و آمد افراد به ساختمان مجلس و امور رفاهی نمایندگان و مسائلی دیگر از این دست.
بنابراین با اینکه گاهی برخی توقعات از هیأترئیسه مجلس وجود دارد، همه اقداماتی که هیأترئیسه باید انجام دهد از قبل در آییننامه پیشبینی شده و انتظارات خارج از آن اصلا قابل تحقق نیست.
البته این توصیفاتی که کردید با نگاهی به نحوه اداره جلسات علنی مجلس قابل درک است، اما برخی معتقدند اهمیت عضویت در هیأترئیسه نه به دلیل فعالیتهای علنی، بلکه بهخاطر ظرفیتهای لابیگری در بیرون از فضای رسمی جلسات است. با توجه به تجربهای که شما از حضور در هیأترئیسه دارید، آیا واقعا هیأترئیسه توان بیشتری برای لابیگری با دیگر نمایندگان یا گروههای بیرون از پارلمان دارد؟
ببینید، در مجلس همه نمایندهاند و یک رأی دارند. سلسله مراتبی در کار نیست که بگوییم رأی یک نفر وزن بیشتری دارد و دیگری کمتر. با این حال تجربه نشان میدهد نمایندگانی که بیرون از هیأترئیسه وقت بیشتری دارند، بیش از اعضای هیأترئیسه میتوانند وارد برخی چانهزنیها شوند. مدیریت امور مجلس چنان وقت هیأترئیسه را میگیرد که دیگر نوبت به لابیگری که اشاره میکنید، نمیرسد. اعضای هیأترئیسه پس از پایان زمان کاری مجلس، تازه برای اداره جلسات آتی برنامهریزی میکنند. یک نفر نامههایی را که باید در اختیار نمایندگان قرار بگیرد مرور میکند که اشتباه نداشته باشد، دیگری برای هماهنگی با وزرا جهت اعلام سوال یک نماینده تماسهایی برقرار میکند و البته دقت کنید همه اینها در چارچوب آییننامه است، بنابراین مجال لابیگری به هیأترئیسه داده نمیشود.
حضرت امام(ره) مجلس را در رأس امور دانستهاند و بیتردید تحقق این گزاره کلیدی، ریشه در عملکرد مجلس دارد. بهنظر شما هیأترئیسه مجلس تا چه اندازه میتواند تحقق این فرمایش رهبر کبیر انقلاب را تسهیل کند؟
مجلس بیتردید در رأس امور است چون خروجی آن، یعنی قانون در رأس امور قرار داشته و کسی نمیتواند بگوید من به دلخواه خود به قانون عمل میکنم یا اصلا عمل نمیکنم. با این حال همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، اینکه مجلس در رأس امور است، به این معنی نیست که یک نماینده خود را در رأس امور بداند. بنابراین فارغ از اینکه یک نماینده عضو هیأترئیسه هست یا نیست، عضو فلان کمیسیون یا فراکسیون هست یا نیست، خروجی مجلس یعنی قانون باید در رأس امور کشور قرار بگیرد.
بههر حال ممکن است عملکرد هیأترئیسه بهگونهای باشد که مردم به عنوان موکلان نمایندگان، احساس نکنند مجلس در رأس امور قرار گرفته است...
در این خصوص تمام مجلس مسئول است و تکتک نمایندگان وظیفه دارند به قانون عمل کنند. این به هیأترئیسه ارتباطی ندارد. قانونگذاری و نظارت، وظیفه نمایندههاست که کانالهای خود را دارد. از دیوان محاسبات بگیرید تا هیات تطبیق مصوبات دولت. حالا ممکن است مشکلات قانونی یک مصوبه دولت را رئیسمجلس ابلاغ کند، اما این روند براساس قانونی که همه نمایندگان در آن شرح وظایف مشخصی دارند انجام میشود و به سلیقه فرد نیست. بنابراین طبیعی است همه نمایندگان با عملکرد خود در خروجی مجلس و قرار گرفتن نهاد قانونگذاری در رأس امور ایفای نقش میکنند.
نقش فراکسیونهای داخلی مجلس در تعیین اعضای هیاترئیسه چیست؟ آیا این فراکسیونها تاثیری بر انجام وظایف هیأترئیسه دارند؟
تا به حال اینگونه بوده که فراکسیون غالب در روند انتخاب هیأترئیسه تاثیر داشته اما این به معنی عدم ایفای نقش نمایندهها نیست. اصولا در مجلس اینطور نیست که نمایندگان همیشه فراکسیونی عمل کنند، بلکه در بسیاری از مواقع یک نماینده در کنار گرایشهای فراکسیونی، تشخیص و اطلاعات فردی خود را نیز مبنا قرار میدهد. بنابراین فضای کاملا آزادی برای رأی نمایندگان وجود دارد. همچنین همین که رأیگیری برای انتخاب اعضای هیأترئیسه فردی است، باعث میشود نمایندگان با آسودگی بیشتری رأی دهند. با این همه باز هم تاکید میکنم روند مدیریت مجلس آنچنان براساس قوانین موجود صورت میگیرد که ملاحظات بیرونی بر اراده فردی نمایندگان تاثیر زیادی ندارد.
برخی معتقدند با وجود تکثر حاکم بر فضای پارلمان، مواضع رئیس و نواب رئیسمجلس، نقش تعیینکنندهای در مدیریت فضای مجلس و خروجی آن دارد. شما فکر میکنید این نوع موضعگیریها تا چه اندازه میتواند بر مواضع سایر نمایندگان سایه بیندازد؟
در برخی مواقع این نیاز احساس میشود که رئیسمجلس موضعی در قبال یک مساله اخذ کند. با این حال رئیس و نوابرئیس یک تریبون خاص در اختیار ندارند، بلکه همان تریبونی که رئیسمجلس در آن موضع میگیرد، همان است که سایر نمایندهها هم میتوانند موضعگیری کنند. هیچکس هم حق ندارد پیش از نطق نماینده از او درباره موضوع صحبت یا متن اظهاراتش پرسش کرده، ممیزی کند. علاوه بر این، به دلیل محدودیتهای زمانی و مشغلهای که اعضای هیأترئیسه دارند، نطقهای آنها معمولا کمتر است و تلاش میکنند وقت در اختیار سایر نمایندهها قرار گیرد. نمایندگان بخوبی میدانند از نظر حقوق قانونی، همه نمایندهها با یکدیگر برابرند و همه از حقوق مشترکی برخوردارند، اما عضویت در هیأترئیسه زحمت مضاعفی است که هر سال برخی نمایندگان آن را به عهده میگیرند.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد