سیاست روز : سونامی نمک در راه است
وزیر کار: یک کادو که از شرکتها آمد خجالت کشیدم اما به شرط ادب بازش کردم و نامه نوشتم که آنرا در راه خیر صرف میکنم و شما حق نداشتید به وزیر کادو بدهید.
اظهارنظر فوق یادآور کدام شعر شیرین فارسی است؟
الف) شب تولد عشق / دلم رو هدیه دادم / به اون که عاشقم کرد / دنیامو داد بر باد / هدیه رو وا نکرده پس فرستاد / هدیه رو پس فرستاد
ب) منم عکساشو پاره کردم / نامههاشو پاره کردم / فکر یه چاره کردم
ج) از اون سر دنیا / نامه رسیده / چه عاشقونه عکسمو برام کشیده
د) به من نگو دوست دارم / که باورم نمیشه
معاون وزیر راه و شهرسازی: اگر کسی نیاز به مسکن دارد، الان فرصت مناسبی برای خرید مسکن است.
اظهارنظر فوق یادآور کدام ضربالمثل شیرین فارسی است؟
الف) یکی میمرد ز ِ درد ِ بینوایی / یکی میگفت جونم زردک میخواهی؟!
ب) من میگم «نر» است، تو میگویی «بدوش»
ج) قرض که رسید به صد تومن هر شب بزن مرغ و چلو
د) فلانی چشمش را میبندد و غیب میگوید
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس : گزارشی که ما از مذاکره و برخوردهای آقای ظریف داریم، خیلی هم ... و ...است.
نقطهچین بالا را پر کنید.
الف) لطیف – عاشقانه
ب) احساساتی – عشقولانه
ج) سوسول – دلبرانه
د) محکم – تهاجمی
نماینده اردبیل: سونامی نمک به پایتخت رسیده و سراسر کشورمان را در مینوردد.
به نظر شما کدام یک از اشخاص زیر در پرونده سونامی نمک دست دارند؟
الف) محمد غرضی
ب) علی کفاشیان
ج) مهران مدیری
د) ننجون
شرق : توالت خاص
درینگ. زنگ موبایل. بله؟ بله... نشانی؟ سئول... نه بلدم، از بزرگراه چمران میاندازم میآیم... چی؟ ها؟ سئول؟ خود سئول؟ توی کرهجنوبی؟ایبابا... خودتان مگر آمبولانس ندارید؟ چی؟ قضیه مهم است و به کسی اعتماد ندارید جز آمبولانسچی؟ اوهوم... بسیارخب، الان گازش را میگیرم و میآیم. گازش را گرفتم و خودم را رساندم. وقتی رسیدم دیدم وزارت دفاع کرهجنوبی پشت در توالت ایستاده است.
گفتم: شما تماس گرفتید؟ وزارت دفاع کرهجنوبی گفت: بله. من الان دو هفته است اینجا ایستادهام. گفتم: ببخشید، توی توالت کسی است که پشت در ایستادهاید؟ خب، یک دری، چیزی بزنید، اگر کسی توش باشد میگوید اهم. گفت: هیس... قضیه ویژه است. گفتم: اهم؟ ویژه است؟ ما توی ایران روزانه میدانی چندمیلیونبار از اهم استفاده میکنیم؟ گفت: اهم را نمیگویم. توالت خاص است. گفتم: چی؟ توالت خاص است؟ من خودم اینهمه توی راه بودم و الان توالتلازمم. حالا که به ما رسید شد خاص؟ الان یعنی کسی برود توالت دارد کار ویژه میکند؟ یا کسانی که کار ویژه میکنند میروند توالت؟ گفت: خود توالت که نه. درش اینطوری است.
گفتم: یعنی چی؟ یعنی کسی برود توالت و درش را ببندد کار خاص کرده یا برود و درش را نبندد کار ضد آن کرده؟ گفت: بنده به گزارش «صدای روسیه» و به نقل از ایسنا رسما اعلام میکنم که «وزارت دفاع کرهجنوبی اعلام کرد که گزارش پیداکردن لاشه یک پهپاد سقوطکرده در سئول، اشتباه بوده و آن جسم تنها در یک توالت است.»گفتم: چی؟ در توالت را با پهپاد اشتباه گرفتید؟ گفت: بله. گفتم: از کجا معلوم اشتباه گرفته باشید؟ شاید واقعا پهپاد باشد...ایبابا...
آدم دیگر توالت هم میرود امنیت ندارد و صدا و تصویرش دارد توسط پهپاد ضبط و نگهداری میشود. گفت: اینطوریها هم نیست. گفتم: نه بابا. اصلا از کجا معلوم وقتی در توالت را با پهپاد اشتباه میگیرید، شاید بهجای پهپاد هم در توالت را هوا کنید. گفت: نه. همین یکبار اشتباه شده. گفتم: من که باورم نمیشود. وقتی پهپاد را با در توالت اشتباه میگیرید، شاید لوله آفتابه و لولهنگ را با لوله تانک اشتباه گرفتید. گفت: نه به جان خودم. اینقدر هم پرت نیستیم.
گفتم: وقتی پهپاد و در توالت اینقدر بههم شبیه هستند، فرداروزی اگر بشقابپرنده آمد و با زیرسیگاری اشتباهش گرفتید، تکلیف مردم چیست؟ در همین لحظه وزارت دفاع کرهجنوبی در توالت را قفل کرد و رفت. داد زدم: کجا؟ گفت: حالا یکبار که با دستشوییرفتنت برخورد کنند، یاد میگیری که با وزارت دفاع کرهجنوبی و کرهشمالی نباید شوخی کنی. فهمیدی؟
کیهان : آرپیجی
گفت: مدعیان اصلاحات در مراسم یادبود جمعی از بهائیان که به جرم جاسوسی دستگیر شدهاند حضور یافته و با بهائیان اعلام همبستگی کردند.
گفتم: وقتی رژیم صهیونیستی که پدرجد بهائیان است رسما اعلام میکند مدعیان اصلاحات بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند، دیگر از چند تا پادوی دستچندم اسرائیلی چه انتظاری هست؟!
گفت: حالا معلوم میشود که چرا این اجقوجقها در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به ساحت امام حسین(ع) اهانت میکردند، مسجد آتش میزدند، نمازگزاران را سنگباران میکردند و...
گفتم: دیگر بیشتر از این به سابقه آنها اشاره نکن که ... میگویند در مراسم خواستگاری مادر داماد به مادر عروس گفت؛ کبریت داری؟ داماد میخواد حشیش بکشه! مادر عروس با تعجب پرسید مگه داماد معتاده؟ مادر داماد گفت؛ نه! عرقخورده هوس حشیش کرده! پرسید؛ یعنی عرقخوره؟ گفت نه! در قمار باخته ناراحت شده عرق خورده! پرسید، قمارباز هم هست؟ گفت؛ توی زندان یاد گرفته! مادر عروس راه افتاد از اتاق خارج بشه، مادر داماد پرسید میری کبریت بیاری؟ گفت؛ میرم آرپیجی بیارم بزنم تو کمر داماد!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد