پس وظیفه اصلی نهاد دولت یا وزارت نیرو در اصل این است که آب را کنترل، حفظ و تنظیم کرده و به اهداف مختلف اختصاص دهد. در ایران عمده مصرف آب از آبهای سطحی تامین میشود که ما تحت عنوان سدها از آن نام میبریم. بسته به اقلیمهای جغرافیایی مختلف که میتواند متناظر با مراکز جمعیتی، صنعتی و کشاورزی باشد از منابع آب زیرزمینی هم به صورت تلفیقی برای تامین آب استفاده میشود، اما همیشه در تامین آب، اولویت با منابع آب سطحی است. البته به این شرط که تاسیسات آسیب نبیند و حقا به محیطزیست را رعایت کنیم و در ضمن نگاهی هم به توسعه پایدار داشته باشیم. به عبارت دیگر برای تامین آب اهداف مختلفی داریم که تامین آب در بخشهای مختلف شرب یا خانگی، صنعت و کشاورزی و محیط زیست و همچنین اهداف کوچکتر و خاص دیگری را هم شامل میشود. تامین آب شرب در اولویت این اهداف قرار دارد. به گفته وزیر نیرو، تامین آب شرب خط قرمز وزارت نیرو است؛ یعنی تامین آب شرب ضرورتی است که در اولویت قرار میگیرد. البته این آب شرب باید با رعایت دقیق استانداردهای کیفی تامین شده و به همه جوامع شهری و روستایی رسانده شود. پس از آن بحث تامین آب موردنیاز بخش کشاورزی مطرح است و صنعت نیز بعد از کشاورزی قرار میگیرد.
ما مجاز نیستیم همه آبی را که در سدها وجود دارد، استفاده کنیم. شاید با نگاهی به وضع سدها این طور به نظر برسد که آب کافی برای تامین آب در فصل تابستان وجود دارد، اما باید توجه داشت همیشه مقداری از آب سد را نیاز داریم تا سد ایمن بماند. علاوه بر این، ممکن است این طور به نظر برسد که نیمی از سد آب دارد، اما بخشی از آن رسوباتی است که در طول سالها فشرده شده است. در سدهایی که عمر بالایی دارند حجم این رسوبات بیشتر است. اینها چالشهایی است که در زمینه تامین آب وجود دارد و باید آنها را مورد توجه قرار داد.
در تامین آب شرب اولویت با استفاده از آبهای سطحی است. اما در اوج مصرف در مواردی که لازم باشد از سفرههای آب زیرزمینی برداشت میشود و به صورت تلفیق با آبهای سطحی که معمولا کیفیت بهتری دارد، استفاده میشود. آبهای زیرزمینی مانند اسفنج متخلخلی است که بافت شهری روی آن ساخته شده است و بنابراین این اسفنج تحت فشار قرار دارد. اگر آب به طور بیرویه از این اسفنجها خارج شود، این بافت اسفنجی فشرده میشود و اگر بخواهیم بار دیگر این اسفنج را تغذیه کنیم با توجه به این که منافذ اسفنج با فشار پر شده است، نمیتوانیم آب کافی در آن ذخیره کنیم. به همین دلیل اولویت اصلی ما استفاده از منابع آب سطحی است. البته گاهی به ناچار از منابع آب زیرزمینی هم برداشت میکنیم.
خشکسالیهای 11 ساله
طبق یک قانون نانوشته دورههای خشکسالی در ایران 11 ساله است. در آخرین دوره خشکسالی از سال 79 تا 90 با خشکسالی مواجه بودهایم و از سال 90 بتدریج به سمت شرایط طبیعی حرکت کردهایم. این در حالی است که زمین 11 سال خشکی کشیده است. در شرایط طبیعی 60 درصد از بارشها در مخازن انباشته میشود، اما در این شرایط فقط 30 درصد بارشها در مخازن جمعآوری میشود و چون زمین خشک و تشنه است ، آب بیشتری را جذب خود میکند. زمستان گذشته استانهای شمالی ایران برف سنگینی را تجربه کردند. شاید این طور به نظر برسد با این بارش سدها لبریز از آب است، اما اگر بگوییم با این بارش هیچ اتفاقی برای سدها نیفتاده است حرف بیهودهای نزدهایم. یعنی برف به این سنگینی هیچ ثمری برای ما نداشته است. بارشی میتواند در تامین منابع آب تاثیرگذار باشد که مستمر باشد. اگر کل سال زمین خشک باشد، برف دو روزهای که در سه روز آب میشود فایدهای ندارد. همچنین باید در نظر داشت که ممکن است این بارش الزاما در حوزه آبریز ما نباشد و بخشی از آن در خارج از مرز یا در حاشیه دریا یا حتی بخشی از آن در کویر نازل شده باشد. بنابراین این برف نمیتواند پشت سدها ذخیره شده باشد. پس از پشتسر گذاشتن دوره 11 ساله خشکسالی هنوز به شرایط طبیعی نرسیدهایم. امسال نسبت به سال گذشته ورودی سدها 8 درصد کم شده است و سال گذشته فقط 80 درصد حد طبیعی نیز آب داشتیم. در خشکسالی این عدد به 50 درصد میرسد. اگر ده سال در شرایط طبیعی باشیم، میتوانیم بگوییم سال یازدهم با هیچ مشکلی در تامین آب مواجه نخواهیم بود. از 4/47 میلیارد مترمکعب حجمی که میتوانیم در سدها آب داشته باشیم اکنون فقط 7/26 میلیارد مترمکعب آب داریم؛ یعنی 56 درصد حجمی که میتوانیم آب داشته باشیم در سدها آب جمع شده است. نکته اینجاست که هفت ماه سال آبی متناظر با آمدن بارشهاست که این هفت ماه را پشتسر گذاشتهایم. برای ماههای آینده امیدی نیست و باید مصرفها را مدیریت کنیم. در چهار ماه آینده ؛ یعنی از خرداد تا شهریور هیچ آوردی نداریم و این در حالی است که در ماههای آینده میزان مصرفها در حال افزایش است. بنابراین با یک حساب و کتاب سرانگشتی میتوان نتیجهگیری کرد روی خط بحران هستیم.
بهینهسازی در مدیریت منابع و مصارف
در این شرایط کارشناسان مصارف را اولویتبندی میکنند. براساس یک اصل ریاضی موسوم به چانهزنی مدلهایی ارائه میشود تا براساس آن به اهداف مورد نظر برسیم. البته هدف این است که حداکثر رضایت را داشته باشیم، نه رضایت کامل. ما در مدیریت منابع و مصارف بهینهسازی میکنیم تا بر این اساس اولویتها مشخص شود. بهینهسازی هنگامی ضروری است که دادهها از خواستهها کمتر باشد. در این شرایط برای مصارف مختلف مدلهایی را ارائه میکنیم. آب شرب خط قرمز وزارت نیرو است و باید صددرصد تامین شود و هر گونه تنشی بخشهای دیگر یعنی کشاورزی و صنعت را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال در شرایط کمآب گفته میشود برای کشت پاییزه محصولات با مصرف آب بالا کشت نشود. گاهی لازم است در یک منطقه آمایش زمین اجرا شود که اینها از برنامههای کوتاهمدت است. اگر در بلندمدت به شرایط طبیعی برسیم، میتوانیم به شرایط مطلوب دست پیدا کنیم. استمرار کمآبی، زمین، هوا و محیط زیست را خشک میکند و صنعت و کشاورزی را تحت تاثیر قرار میدهد بنابراین تردیدی نیست مدت زمانی طول بکشد زمین اصلاح شده و رطوبت هوا تامین شود. تفکر یکجانبه به یک موضوع نادرست است. اگر میخواهیم در کشور منابع و مصارف آب به درستی مدیریت شود باید به مردم درست اطلاعرسانی شود. ما باید به همه این را یادآوری کنیم که با یک بارش دو روزه مشکل آب حل نمیشود.
فرهاد ایمان شعار / کارشناس شرکت مدیریت منابع آب
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد