در دهه‌های 1970 و 1980، سیاست خاورمیانه تحت‌الشعاع مناقشه کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی بود. بعد از پیروزی این رژیم در جنگ با مصر، سوریه و اردن سال 1967، خصومت‌ها شدت یافت و سال 1973، مصر و سوریه دست به حمله جدیدی علیه رژیم صهیونیستی زدند.
کد خبر: ۶۶۴۸۰۵
روایتی تازه از سینمای خاورمیانه در یک مستند تلویزیونی

به دنبال این جنگ که به یوم کیپور مشهور شد و در پی افزایش چهار برابری قیمت نفت از سوی کشورهای تولیدکننده، ایالات متحده و شوروی شروع به ارسال اسلحه به طرفین مخاصمه کردند تا این‌که جیمی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا سال 1979 مصر و رژیم صهیونیستی را به امضای یک معاهده صلح راضی کرد.

اما ترور انورسادات، رئیس‌جمهور مصر سال 1991 و همین‌طور امتناع رژیم صهیونیستی از پس دادن اراضی اشغالی، باعث ادامه برخوردها در منطقه شد. مبارزه اعراب ساکن اراضی اشغالی که از دهه 1960 تحت هدایت سازمان آزادیبخش فلسطین آغاز شده بود، ادامه داشت و سازمان آزادی بخش فلسطین، خواهان سرزمینی خودمختار برای فلسطینی‌ها بود. پناهندگی مبارزان فلسطینی به عنوان میراث‌داران ناسیونالیزم عربی به لبنان، آغازگر جنگ داخلی درازمدتی در این کشور شد که سال‌ها ادامه پیدا کرد.

یکی از مستندهای جالب توجه و دیدنی پخش شده از شبکه خبر در ایام نوروز «نگاهی به سینمای خاورمیانه- سینمای مقاومت» بود ؛ اثری نسبتا جامع و مفید بودکه نگاهی داشت به سینمای بعضی از کشورهای خاورمیانه که به طور عمیق و بنیادینی با این مسائل اقتصادی و سیاسی پیوند خورده است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به اهم مسائل مطرح شده در این مستند و اطلاعاتی که در اختیار مخاطب می‌گذارد؛ یعنی جریان شکل‌گیری و روند سینما در بعضی از کشورهای خاورمیانه که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

یک سینمای متفاوت

سینمای کشورهای مختلف این منطقه بسیار متفاوت بودند؛ مصر، ایران و ترکیه صنعت فیلمسازی بزرگی داشتند و می‌توانستند بسیاری از آثار خود را صادر کنند. همچنین دولت رژیم صهیونیستی هم از جمله کشورهای صاحب سینما در این منطقه بود که در 1948، یعنی سال شکل‌گیری این رژیم، با تأسیس دو استودیوی تولید فیلم، شروع به تولید فیلم‌هایی جانبدارانه در حمایت از جنایات این رژیم کردند. اینها فیلم‌هایی بودند که به تضادهای ریشه‌دار اعراب با اسرائیل می‌پرداختند. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در 1967، موجی از رفاه، ثروت، استعداد، و تجهیزات به این استودیوها سرازیر شد و تا اوایل دهه هفتاد، تولید سالانه در این رژیم به بیش از 20 فیلم رسید. در دهه 1980 و بویژه پس از حمله رژیم صهیونیستی به لبنان، بسیاری از کارگردان‌ها به درونمایه‌های سیاسی روی آوردند و غالبا به تضاد اعراب و اسرائیل در بعد فلسطینی آن پرداختند. فیلم‌های «موج فلسطینی» در این دوره عموما با اشغال نوار غزه به صورت ضد و نقیض برخورد می‌کردند و تلویحا آن را مورد انتقاد قرار می‌دادند. در واقع جالب بود که حتی فیلمسازان اسرائیلی هم در مقابل ستمگری‌ها و جنایات این رژیم نمی‌توانستند سکوت کنند و موضع انتقادی خود را در داخل همین رژیم نیز به تصویر می‌کشیدند. فیلم‌هایی چون همسفران (1983 ـ برنده جایزه منتقدان جشنواره فیلم ونیز)، یک پل بسیار باریک (1986) و لبخند بره (1986) از جمله این فیلم‌ها بودند. در دهه 90 بازار فیلم اسرائیل دچار افول محسوسی شد و تولید فیلم در آن به پایین‌ترین سطح خود، یعنی پنج فیلم در سال رسید.

از دیگر کشورهای صاحب سینما در خاورمیانه باید از ترکیه نام برد.با استقرار نظام چند حزبی به نخست وزیری عدنان مندرس در دهه 50 و دگرگونی‌های گسترده در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ترکیه و با جانشینی نظام اقتصادی آزاد، شرکت‌های تولید فیلم زیادی در ترکیه تأسیس شد و تعداد فیلم‌های تولید شده در این کشور از اواسط دهه 50 رشد و جهش چشمگیری یافت.

شاید نخستین فیلمساز جدی و تاثیرگذار سینمای ترکیه را باید در همین دوره جستجو کنیم. فیلمسازی به نام عمر لطفی آکاد که با ساختن چند فیلم اثرگذار به لحاظ شیوه‌های روایت و ترکیب‌بندی و تدوین و همچنین با حساسیت‌هایی کم و‌بیش دقیق به مسائل و مشکلات ترکیه آن دوره، طلیعه‌دار دورانی نو در تاریخ سینمای ترکیه بود. طیفی از کارگردان‌های جوان به پیروی از لطفی آکاد شروع به ساختن فیلم کردند و با ظهور همین کارگردان‌ها بود که گونه‌های مختلف سینمای ترکیه مثل ملودرام‌ها و فیلم‌های شهری و روستایی شکل گرفت. بعد از کودتای 1960 نظام فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ترکیه باز هم دچار دگرگونی و تحول شد و در طی این دهه، جامعه ترکیه عرصه کشمکش‌های بی‌سابقه‌ای بود که تا حد جنگ‌های داخلی شدت گرفت و طبعا چنین وضعی بر روند کاری فیلمسازهای ترک بی‌تاثیر نبود.

در همین دوره بود که نیاز به شکل‌گیری سینمایی متکی بر سنت‌ها و بنیان‌های فرهنگی و اصول زیبایی‌شناسانه فرهنگ و هنر ترک به طور جدی‌تر احساس شد و جنبش‌هایی در سینمای این کشور پا گرفت که شاید جنبش رئالیسم سوسیالیستی با تکیه بر درام‌هایی پیرامون کشمکش‌ها و ماجراهایی بخصوص در مناطق روستایی ترکیه مهم‌ترین آنها بود. تابستان خشک ساخته متین ارکسان از جمله این فیلم‌ها بود که در 1964 جایزه خرس طلای جشنواره برلین را تصاحب کرد.

اما مهم‌ترین جنبش سینمای ترکیه در این مقطع، جنبش سینمای ملی بود که «حالت رفیق» کارگردان و منتقد فیلم به همراهی فیلمسازانی چون ارکاسان، عطیف ییلماز و لطفی آکاد پی‌ریزی کردند. جنبش سینمای ملی، جنبشی مهم اما کم دوام بود که با الهام از کشمکش بین ارزش‌های غربی و شرقی و با الهام از اندیشه‌های اسلامی، آثاری قابل توجه را به کارنامه کم بار و نحیف سینمای ترکیه اضافه کرد، اما با ورود تلویزیون و گسترش ویدئو در اواخر دهه 60، صنعت سینمای ترکیه باز در رخوت و رکود فرو رفت، اما موج نوی سینمای ترکیه به سردمداری ییلماز‌گونی شروع شد. گونی که مستعدترین، تحسین‌شده‌ترین و تأثیرگذارترین کارگردان سینمای ترکیه در سطح جهانی بود، برای نسلی از کارگردان‌های جوان تبدیل به منبع الهام شد و مسیر آینده فیلمسازی در سینمای ترکیه را مشخص کرد. او با ساختن امید در 1970 بهترین فیلم سینمای ترکیه تا آن زمان را ارائه کرد؛ فیلمی شخصی و تأثیرگذار با الهام از نئورئالیسم ایتالیا درباره فقر و سرکوب در منطقه آناتولی. فیلمی با سبک رئالیست، لحن حماسی و شاعرانه خاص خود ،فیلمبرداری درخشان و انسجام دراماتیک و روایی چشمگیرش، نقشی قاطع در گسترش و جهت‌گیری زبان سینمای ترکیه داشت. پس از ساخت چند فیلم کم و بیش اثرگذار در طول دهه، گونی، مهم‌ترین و بهترین فیلمش، «راه» (1982) را ساخت که در کنار گمشده (گوستاگاوراس)، نخل طلای جشنواره کن را تصاحب کرد. فیلمی که گونی فیلمنامه و دکوپاژش را در زندان آماده کرد تا همکارش شریف گورن اجرایش را در بیرون بر عهده بگیرد، فیلمی گیرا ، اثرگذار و افسرده درباره استبداد و خفقان و دیکتاتوری، پوسیدگی نظام اجتماعی و نمایش آسیب‌های جامعه ترکیه در آن زمان با سبکی به غایت شخصی و سنجیده و با نظر به لحن غمبار و شاعرانه فیلم قبلی‌اش امید.

گذشته از مصر که در منطقه خاورمیانه از کشورهای صاحب سینما شناخته می‌شود و در بخش مربوط به سینمای کشورهای آفریقایی به آن پرداخته شده است، می‌توان از سینمای عراق نیز نام برد. سینمای عراق مدت‌ها بود که منشأ اثری نبود، چراکه لهجه عراقی‌ها در دیگر کشورهای عرب منطقه قابل فهم نبود و این کشور ستاره یا ژانری نداشت که ارزش صادرات داشته باشد، اما چون صدام مدعی رهبری اعراب بود، دولت او برنامه‌ای برای ساخت فیلم‌های میهن پرستانه تدارک دید. تولید فیلم به انحصار دولت درآمد و فیلمسازان عرب برای ساخت فیلم‌هایی با بودجه‌های کلان دعوت شدند. فیلم حماسی ـ جنگی قادسیه (1981) با بودجه 15 میلیون دلار، گران‌ترین فیلمی بود که تا آن زمان در جهان عرب ساخته شد. کارگردانی این فیلم به عهده صلاح ابوسیف از پیشکسوتان سینمای مصر بود و عوامل تولید از تمامی کشورهای خاورمیانه آمده بودند. فیلم با تجلیل از پیروزی اعراب بر ایرانیان در سده هفتم میلادی، مدعی وجود مشابهت‌هایی بین این جنگ و جنگ صدام با ایران بود که البته تاریخ نشان داد که چنین شباهتی، توهمی بیش نبود.

لبنان تا مدتی به عنوان مقصد فیلمسازانی از دیگر کشورها محسوب می‌شد. مثلا یوسف شاهین، کارگردان مصری تا مدتی فیلم‌های خود را در این کشور می‌ساخت، اما در دهه 70 تعدادی فیلمساز مستعد که در غرب تحصیل‌کرده بودند در لبنان ظهور کردند که خصوصا حینی سرور، فیلمساز زن لبنانی ازجمله مهم‌ترین آنها بودند. کارنامه سرور که یکی از معدود کارگردان‌های زن عرب است، شامل زمان آزادسازی (1973) می‌شود که به بررسی مبارزه در عمان می‌پردازد و همچنین لیلا و گرگ‌ها (1984) که قدرتمندانه نقش زن را در جامعه عرب بررسی می‌کند. از دیگر فیلم‌های مهم سرور می‌توان به کفر قاسم (1974) اشاره کرد که درباره قتل و عام فلسطینی‌ها از سوی رژیم اشغالگر قدس است.

یک غافلگیری بزرگ

گذشته از فیلم‌های انتقادی که در داخل خود رژیم صهیونیستی درباره مسأله فلسطین ساخته می‌شد، سینما در خود فلسطین رونق چندانی نداشته است و در واقع هیچ فیلم قابل ذکری نیست که به مبارزات فلسطینی‌ها در مقابل اشغال سرزمین شان بپردازد، اما یک غافلگیری بزرگ سال 2005 رخ داد و کارگردانی به نام هانی ابو اسد، با ساختن اینک بهشت (paradise now) همگان را شگفت‌زده کرد. فیلمی که به تنهایی موفق می‌شود روایتی بس محکم و موثر از انتفاضه و مقاومت فلسطینی‌ها تصویر کند. فیلم داستان دو دوست به نام‌های سعید و خالد است که در یک گاراژ کار می‌کنند. یکی از خودرو‌هایی که تعمیر می‌کنند، به سها تعلق دارد؛ دختر شهیدی است که فلسطینی‌ها احترام زیادی برای او قائل هستند. سعید سعی دارد بر علاقه‌اش به سها (که دوطرفه نیز هست) سرپوش بگذارد. یک شب یکی از مبارزان فلسطینی به سعید خبر می‌دهد که او و خالد را انتخاب کرده‌اند تا روز بعد مأموریتی انتحاری انجام دهند و آن دو فقط می‌توانند یک شب دیگر را با خانواده‌شان سپری کنند. شب دیروقت، سعید به دیدار سها می‌رود و فاش می‌کند که پدرش به دلیل همکاری با صهیونیست‌ها کشته شده، ولی درباره عملیات استشهادی چیزی به او نمی‌گوید. روز بعد سعید و خالد آماده انجام عملیات هستند و بمب‌ها را به کمرشان نصب می‌کنند. آن دو را به یکی از نقاط هم مرز با فلسطین اشغالی می‌برند، ولی یک اشتباه باعث می‌شود که آن دو از هم جدا بیفتند. خالد با دیگر مبارزان فلسطینی تماس می‌گیرد، ولی آنها نمی‌توانند سعید را پیدا کنند. در حالی که خالد در پی یافتن سعید است، به سها برمی‌خورد. سها از مأموریت‌شان باخبر می‌شود و سعی می‌کند خالد را مجاب کند تا از مأموریتش صرف‌نظر کند. آنها بالاخره سعید را بالای قبر پدرش می‌یابند. صبح روز بعد، سعید و خالد یک بار دیگر عازم مأموریتشان می‌شوند و... .

فیلم یک اثر فلسطینی تمام‌عیار است که با ساختاری مستند گونه مخاطب را روی صندلی میخکوب می‌کند. هانی ابواسد در یک روایت کاملا بی‌طرفانه، سعی در کنکاشی قدرتمندانه در ذات و دلایل عملیات استشهادی فلسطینی‌های مبارز دارد. فیلم، سندی تاریخی از مشکلات سرزمین‌های اشغالی است و از مواردی سخن می‌گوید که کمتر کسی تاکنون جرأت ابراز آن را داشته است. هرچند از سینمای فلسطین نمونه چندان شاخصی را سراغ نداریم، اما همین یک فیلم چنان حرفه‌ای و قدرتمندانه ساخته شده که انگار کوهی از تجربه وآزمون و خطا در پشت آن است و از نظر زیبایی‌شناختی و مولفه‌های حرفه‌ای به بسیاری از بهترین درام‌ها و تریلرهای هالیوودی پهلو می‌زند./ ضمیمه قاب کوچک

مسعود ثابتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها