گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه

آن تک و این پاتک!

روزنامه‌های صبح امروز شنبه کشورمان در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز ایران و جهان پرداخته‌اند از جمله «نقشه راه 93»،«آن تک و این پاتک!»،«اقتصاد مقاومتی و چشم انداز پیش رو»،«فرهنگ ارجح بر همه امور»،«کمبودهای اتحادیه اروپا»،«شب بخیر آدمیزاد!»،«اغتنام حرکت راهیان نور»،«مثلث رفتاری غرب با کشورهای مستقل»،«سایه و روشن 93»،«یک مسافرت نوروزی و صدها مسئله»،«اقتصاد و فرهنگ»،«چالش‌ها و امیدهای 93»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۶۵۹۲۲۶
آن تک و این پاتک!

جام جم:نقشه راه 93

«نقشه راه 93»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بیژن مقدم است که در آن می‌خوانید؛سال 93 به سنت حسنه نامگذاری‌های سال از قطب‌نما و نقشه راهی برخوردار است که می‌تواند همه سیاست‌ها، برنامه‌ها و نگاه‌ها را برای رسیدن به هدف و مقصد همسو کند.

نامگذاری سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» هم هدف را مشخص کرده است هم روش را، زیرا مجاهدت در کار و مدیریت جهادی به عنوان الگویی موفق تنها شیوه ای است که می توان به کمک آن کارهای بزرگ را در سایه همت های بلند و تلاش های ایثارگرانه به ثمر نشاند.

اقتصاد کشور در دو سال گذشته با بیشترین چالش های بیرونی از ناحیه دشمنان مواجه بوده است.

دستیابی به اقتصادی با ثبات، درون زا و پویا که کمترین تاثیرپذیری را از تحرکات دشمن داشته باشد هدفی است که با اجرای سیاست های دقیق «اقتصاد مقاومتی» محقق خواهد شد.

تلاش رهبر معظم انقلاب برای تبیین جزئیات این سیاست ها در سطوح مختلف نشان از توجه ویژه ایشان به همگرایی و دستیابی به فهم مشترک در میان همه اقشار جامعه دارد، زیرا مقدمه «عزم ملی»، فهم مشترک ملی از یک موضوع است.

مسئولان قوای سه گانه بویژه دولت و مجلس به علاوه رسانه ها باید در این مسیر به نگاهی مشترک برسند و پشتیبان یکدیگر باشند تا اقتدار ملی در عرصه اقتصادی همچون دیگر عرصه ها به دست آید.

وجه دیگر نامگذاری سال 93 را باید در نگرانی های رهبر معظم انقلاب از عرصه فرهنگ دانست.

فرهنگ زیربنای همه رفتارها و شکل دهنده تمامی مناسبت های فردی و اجتماعی در تمام حوزه هاست.

غفلت از آن، اقتصاد و امنیت کشور را به خطر می اندازد و مراکز آموزش عالی و کانون های اجتماعی از جمله خانواده را با تهدید مواجه می کند. هر کار اقتصادی؛ بدون کار فرهنگی ابتر و ناتمام است.

در این مقوله همه دستگاه های فرهنگی در کشور مورد خطاب هستند و هر کدام باید با فهم دقیق نگرانی های رهبر معظم انقلاب، به آسیب شناسی حوزه مدیریت خود پرداخته و روند و جهتگیری های خود را اصلاح کنند.

مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها که از چند روز آینده آغاز می شود و قاعدتا در مقوله اقتصاد قابل تعریف است، اما اگر از پیوست فرهنگی لازم برخوردار نباشد قطعا نمی تواند به اهداف مورد نظر خود دست یابد.

تلاش های رسانه ملی برای تشویق مردم و گروه های برخوردار برای انصراف از ثبت نام با نگاهی اخلاق مدارانه و انسانی به موضوع و درک شرایط کشور و هدایت سرمایه ملی ناشی از طرح به سمت خدمات عمومی نیز برگرفته از همین سیاست و پیوست فرهنگی است.

بنابراین باید به گونه ای عمل شود تا انصراف از دریافت یارانه نقدی به یک ارزش مبدل شده و این دسته از مردم مورد تکریم قرار گیرند و در این مسیر در فرصت باقیمانده مسئولیتی سنگین متوجه همه رسانه های دلسوز در کشور است که امیدواریم با سربلندی این مرحله را پشت سر بگذارند.

کیهان:آن تک و این پاتک!

«آن تک و این پاتک!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛
1- قطعنامه‌ای که روز پنج‌شنبه هفته گذشته با عنوان راهبرد اتحادیه‌اروپا درباره ایران به تصویب پارلمان این اتحادیه رسید به اندازه‌ای خیال‌پردازانه است که تصویب آن از سوی کشورهای اروپایی، آنهم در حالی که ضعیف‌ترین دوران حیات خود را تجربه می‌کنند، فقط با واژه‌هایی نظیر «خنده‌دار» و «احمقانه» قابل تفسیر است. در این به اصطلاح قطعنامه، آرزوهای بر باد رفته آمریکا و متحدانش که طی 35 سال گذشته بارها زیرپای مردم این مرز و بوم لگدمال شده است، در هفت صفحه تهیه و تدوین و اجرای آن از ایران اسلامی خواسته شده است!... ایران باید توافقنامه ژنو را بی‌کم و کاست اجرا کند!... عوامل زندانی فتنه 88 را آزاد کند!... به حصر سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پایان بدهد!... ممنوعیت همجنس‌بازی را لغو کند و به همجنس‌بازان اجازه رابطه جنسی آزادانه بدهد!... هر یک از نمایندگان یا هیئت‌های پارلمانی اتحادیه اروپا که به ایران سفر می‌کنند اجازه ملاقات با محکومان امنیتی را داشته باشند!... دفتر نمایندگی اتحادیه‌اروپا در ایران تأسیس شود تا بر مسائل سیاسی و اجتماعی کشور نظارت مستقیم داشته باشد!... انجمن صنفی روزنامه‌نگاران که منحل اعلام شده بازگشایی شود!... به آنچه از نظر اتحادیه اروپا نقض حقوق‌بشر تلقی می‌شود خاتمه بدهد!... به احمد شهید گزارشگر ویژه کمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل متحد اجازه ورود به ایران داده شود و بتواند آزادانه با مجرمان و هرکس دیگری که می‌خواهد ملاقات کند! و...

در قطعنامه اتحادیه اروپا، انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم غیردموکراتیک تلقی شده و به چند نمونه دیگر از قوانین جاری کشور نیز به اصطلاح اعتراض شده است!

همانگونه که ملاحظه می‌شود، قطعنامه یاد شده در یک کلام از ایران‌ اسلامی و مردم این مرز و بوم دعوت می‌کند که از اسلام، انقلاب، استقلال، آزادی، حاکمیت ملی و همه داشته‌های دیگر خود دست بکشند و به یکی از مستعمرات قرون وسطایی آمریکا و متحدان اروپایی آن تبدیل شوند! آیا از به اصطلاح قطعنامه مورد اشاره برداشت دیگری می‌توان داشت؟! پاسخ این سوال به یقین منفی است! اما، پرسش بعدی آن است که اتحادیه اروپا این قطعنامه خنده‌دار و احمقانه را با چه انگیزه‌ای تهیه و تدوین و تصویب کرده است؟! آمریکا و متحدان اروپایی آن طی سی و چند سال گذشته همه توان خود را برای مقابله با اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به‌میدان آورده و به اعتراف صریح خود، نه تنها طرفی نبسته‌اند، بلکه نتیجه معکوس گرفته‌اند، تا آنجا که به قول هفته‌نامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» روسای‌جمهور آمریکا از جیمی‌کارتر تا اوباما در یک نقطه با امام‌خمینی به اشتراک نظر رسیده‌اند و آن، این که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و به گزارش نتانیاهو در کمیسیون خارجی سنای آمریکا «ایران ‌خمینی و خامنه‌ای از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، دگرگونی و تحول عظیمی ایجاد کرده است. این ارتعاش که به زلزله شبیه است، دولت‌های همپیمان ما در منطقه را یکی پس از دیگری متلاشی کرده است... کسانی که خطر(!) ایران را نادیده می‌گیرند، سر خود را در شن فرو کرده‌اند» و به‌گفته «جرج فریدمن» رئیس اندیشکده راهبردی «استراتفور»؛ «مشکل‌ما - آمریکا - با ایران، برنامه هسته‌ای این کشور نیست، مسئله اصلی آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا بلکه در حال تخاصم و چالش با آمریکا می‌توان بزرگترین قدرت نظامی، تکنولوژیک و علمی منطقه بود. همین الگو، بهار عربی - بخوانید انقلاب‌های اسلامی - در جهان عرب را پدید آورده است» و...

اگرچه گفته‌اند - و حکیمانه نیز هست - «بهتر آن باشد که سّر دلبران - گفته آید در حدیث دیگران» و الفضل ما شهدت به الاعداء «فضل آن است که دشمنان نیز به آن اعتراف کرده و شهادت دهند» ولی فقط یک نیم‌نگاه به راهی که تاکنون پیموده‌ایم و مقایسه میان نقطه آغاز و نقطه‌ای که امروز در آن ایستاده‌ایم نیز می‌تواند به وضوح از حرکت پرشتاب ایران ‌اسلامی روی قوس صعودی منحنی قدرت و تضعیف تدریجی قدرت حریف حکایت کند که این، خود حدیث مفصل دیگری است و بارها به آن پرداخته‌ایم.

2- واقعیات یاد شده، به یقین از نگاه آمریکا و اتحادیه اروپا پنهان نبوده و نیست. بنابراین باید در پی پاسخی برای این پرسش بود که وقتی آمریکا و متحدانش در اوج قدرت گذشته خود توان تحمیل خواسته‌های خویش به ایران اسلامی را نداشته‌اند، امروز با صدور قطعنامه احمقانه مورد اشاره چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟! پاسخ به این پرسش را می‌توان در چند عرصه زیر جستجو کرد.

الف: در متن قطعنامه اتحادیه اروپا به نکته‌ای اشاره شده و روی آن تاکید ورزیده‌اند که می‌تواند یکی از اهداف مورد نظر قطعنامه را بازگو کند. بخوانید؛

«تنها در صورت پایبندی کامل ایران به تعهدات خود در اجرای کامل توافقنامه برنامه اقدام مشترک - بخش عملیاتی توافقنامه ژنو - امکان بهبود روابط سازنده این اتحادیه با ایران امکان‌پذیر خواهد بود»!

یعنی تن دادن جمهوری اسلامی به اجرای «توافقنامه ژنو» موضوع و هدف اصلی از صدور قطعنامه یاد شده است و بقیه بندهای 23گانه قطعنامه، فقط به فقط برای وادار کردن ایران به اجرای توافقنامه ژنو طراحی شده است!

این توافقنامه که پیش از این در نقد آن نوشته‌های مستند و مفصلی داشته‌ایم و امروزه، حریف در اجرای آن دست کشیدن ایران از همه دستاوردهای انقلاب اسلامی را می‌بیند، همان توافقنامه‌ای است که برادران عزیز - اما کم‌توجه ما - از آن با عنوان بزرگترین توافق قرن! یاد می‌کردند و مخالفان آن - مخصوصا کیهان - را به همسویی‌ با اسرائیل متهم می‌ساختند. همان توافقنامه‌ای که رئیس‌جمهور محترم، آن را تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ایران توصیف می‌کردند! و...

ب: آمریکایی‌ها - اندیشکده آمریکن اینترپرایز - از رهبر معظم انقلاب با عنوان یک «ابرحریف- SUPER OPPONANT» یاد می‌کنند که «نقشه‌راه غرب را می‌داند و در میان مردم خود از اعتماد آمیخته به اعتقاد برخوردار است». حضرت آقا در صدور اجازه مذاکره هسته‌ای با آمریکا علی‌رغم آن که تاکید کردند «نسبت به آن خوشبین نیستم»، آمریکا را به میدان آزمون صداقت کشاندند و این عرصه آزمایش برای دیرباورترین‌ها نیز کمترین تردیدی باقی نگذاشت که «آمریکا قابل اعتماد نیست» و در حالی ادعای «رفاقت با قافله» را دارد که از سوی دیگر «شریک راهزنان» - بخوانید خود راهزن - است. آشکار شدن چند‌باره - و این دفعه با وضوح بیشتر - این واقعیت، از یکسو، کسانی را که در نزدیکی و اعتماد به آمریکا خواب گشایش اقتصادی می‌دیدند، از خواب بیدار کرد و از سوی دیگر برای کسانی که خود را به خواب همراهی با شیطان بزرگ زده بودند، آبرویی باقی نگذاشت. درپی این دستاورد بزرگ بود که نگاه آمیخته به باور عمیق مردم و مسئولان از بیرون به توانایی‌ها و ظرفیت‌های درونی بازگشت و اصلی‌ترین زمینه لازم و ضروری برای «اقتصاد مقاومتی» فراهم شد. اعلام سیاست‌های راهبردی اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب که می‌رود تا علاوه بر گشایش و شکوفایی اقتصادی، آخرین حربه باقیمانده یعنی تحریم‌های اقتصادی را نیز از چنگ حریف بیرون آورد، به طور طبیعی، دشمن را سراسیمه کرده و در مقابل این تک ‌حکیمانه و مقتدرانه حضرت آقا، به پاتک خنده‌دار و احمقانه قطعنامه یاد شده روی آورده است.

ج: دشمن امیدوار بود شماری از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که متأسفانه و علی‌رغم هشدارهای دلسوزانه در برخی از مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز نفوذ کرده‌اند، زمینه‌های بازگشت دیگر عوامل فتنه را به‌صحنه فراهم کنند.

ولی بصیرت مثال‌زدنی مردم که برگرفته از روشنگری‌های رهبر معظم انقلاب است، از یکسو و خرابکاری‌های آشکار عوامل نفوذی فتنه 88 از سوی دیگر، این آرزوی مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را نه فقط برباد داد، بلکه برای نسل‌های تازه به میدان آمده انقلاب نیز از چهره واقعی آنها پرده برداشت.

حمایت برجسته دشمنان بیرونی از سران و عوامل وطن‌فروش فتنه 88 که در قطعنامه اتحادیه اروپا به گونه‌ای پررنگ آمده است می‌تواند از جمله اهداف اتحادیه یاد شده باشد.

3- این نکته نیز گفتنی است طی چندماه اخیر، برخی از عوامل نفوذی فتنه 88 از طریق روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های داخلی و خارجی و یا در مصاحبه با رسانه‌های بیگانه اصرار داشتند که نزدیکی با آمریکا را، کلید حل مشکلات اقتصادی کشور معرفی کنند و در حالی که شماری از مسئولان محترم هر از چندگاه، برخوردهای خصمانه آمریکا و متحدانش را به چالش - البته نه چندان جدی- می‌کشاندند، طیف نفوذی یاد شده برای اثبات - به زعم خویش - دستاوردهای نزدیکی با آمریکا! خود را به آب‌و آتش می‌زدند. مثلا؛ اظهارات خصمانه وندی شرمن علیه مردم ایران را نادیده می‌گرفتند و در همان حال به سخنان وی استناد می‌کردند که گفته بود «با تیم مذاکره‌کننده آنقدر نزدیک و صمیمی هستیم که یکدیگر را با نام کوچک خطاب می‌کنیم»!

قطعنامه اتحادیه اروپا، این ترفند عوامل نفوذی فتنه را که متأسفانه هنوز در دولت محترم حضوری - ولو حاشیه‌ای اما، با دسترسی به متن - دارند، نخ‌نما کرد.

4- و بالاخره ادعای اتحادیه اروپا درباره غیردموکراتیک بودن انتخاب آقای دکتر روحانی به ریاست‌جمهوری! می‌تواند عبرت‌انگیز باشد.

جمهوری اسلامی:کمبودهای اتحادیه اروپا

«کمبودهای اتحادیه اروپا»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛اتحادیه اروپا با تصویب قطعنامه‌ای ضدایرانی نشان داد کمبودهای فراوانی در تشخیص واقعیت‌ها و انتخاب راهبرد صحیح برای تعامل با جهان دارد. در این قطعنامه، که تازه‌ترین موضعگیری اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود، علاوه بر دخالت آشکار در امور داخلی ایران،‌ خواسته‌هائی مطرح شده که نه در چارچوب قوانین بین‌المللی می‌گنجند و نه با شئون انسانی ملت‌ها منطبق هستند.

از جمله این خواسته‌ها، دادن آزادی عمل به همجنس بازان است، اقدامی که تعالیم تمام ادیان الهی آن را حرام می‌دانند وحتی در خود کشورهای اروپائی نیز اکثر دولت‌ها آن را ممنوع اعلام کرده و بقیه دولت‌ها نیز بر زشت بودن آن تأکید دارند. جالب اینکه همان معدود کشورهای اروپائی که همجنس بازی را ممنوع اعلام نکرده‌اند نیز با مخالفت و اعتراض مردم مواجه شده و به خاطر بی‌تفاوتی در برابر این فعل حرام، زیر سؤال قرار دارند. این مخالفت‌ها امری کاملاً طبیعی است زیرا همجنس بازی امری بر خلاف فطرت انسانی است و مجاز دانستن آن، توهین آشکار به شخصیت انسان است.

آنچه بسیار عجیب و کاملاً خارج از عرف جوامع انسانی است اینست که نمایندگان مجلس اتحادیه اروپا که خود را متمدن می‌دانند به خود اجازه می‌دهند از کشوری دیگر بخواهند یک عمل حرام، خلاف اخلاق و دون شأن انسان‌ها را مجاز و قانونی اعلام کند! تنها توجیهی که می‌توان برای این اقدام نمایندگان مجلس اتحادیه اروپا در نظر گرفت، اینست که خود آنها مبتلا به این بیماری لاعلاج هستند و می‌خواهند عادت زشت خود را در سطح جهان رواج دهند.

مواد دیگر قطعنامه ضد ایرانی اتحادیه اروپا نیز به شکل‌های مختلف دچار مشکل هستند. این مواد عبارتند از بازگشائی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران، تأسیس دفتری برای اتحادیه اروپا در تهران به منظور نظارت بر چگونگی اعمال حقوق بشر، صدور ویزای بدون قید و شرط برای نماینده سازمان ملل در امور حقوق بشر و مشروط ساختن سفر هیأت‌های اعزامی اروپائی به ایران به دیدار با زندانیان سیاسی. تمام این خواسته‌ها نشان دهنده خوی زیاده‌خواهی اتحادیه اروپا و خود را قیم ملت‌ها دانستن است. نکته قابل تأمل اینست که این خواسته‌ها را کسانی مطرح می‌کنند که با ابتدائی‌ترین مقررات بین‌المللی و احکام الهی آشنائی ندارند و اگر آشنائی دارند حاضر نیستند به آنها عمل کنند.

نمایندگان مجلس اتحادیه اروپا آیا نمی‌دانند که روزنامه‌نگاران ایرانی کفایت لازم را برای احقاق حقوق خود دارند و دخالت بیگانگان در امور مربوط به خود را بر نمی‌تابند؟ اعتراضاتی که این روزها در مطبوعات ایران به قطعنامه ضد ایرانی اتحادیه اروپا به چشم می‌خورد، بهترین نشانه این واقعیت است که روزنامه‌نگاران ایرانی نیازی به قیم ندارند و دخالت اتحادیه اروپا در موضوع انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران را نوعی فضولی می‌دانند.

در مورد کلیه مباحث حقوق بشری، فقط اشاره به این واقعیت کافی است که بلوک غرب، اعم از اروپا و آمریکا، به دلیل اینکه خود بزرگ‌ترین ناقضان حقوق بشر هستند حق ندارند برای دیگران تعیین تکلیف کنند چه رسد به اینکه بخواهند بر عملکرد دیگران نظارت نمایند. فقط در یک صورت می‌توان با خواسته‌های حقوق بشری اتحادیه اروپا از ایران موافقت کرد و آن اینکه ابتدا راه را برای بررسی وضعیت حقوق بشر در کشورهای اروپائی و آمریکا باز کنند تا نمایندگان دولت ایران آنچه را که در این کشورها مشاهده می‌کنند با استناد به اسناد و مدارک در سطح جهان منتشر و چهره واقعی دولت‌های اروپائی و آمریکا را افشا نمایند سپس نوبت به ایران برسد. وجود زندان‌های متعدد متعلق به آمریکا در کشورهای اروپائی آنهم با شکنجه‌ها و روش‌های ضدانسانی قرون وسطائی، رفتارهای ضد بشری آمریکائی‌ها در زندان گوانتانامو با زندانیانی که به آنها هیچ ربطی ندارند، جاسوسی‌های اروپائی‌ها در کشورهای مختلف، حمایت دولت‌های اروپائی از رژیم صهیونیستی در جنایاتی که علیه مردم فلسطین مرتکب می‌شود و تجاوزاتی که اروپائی‌ها در آفریقا، آمریکای لاتین، خود اروپا و آسیا به حقوق ملت‌ها و تمامیت ارضی کشورها می‌کنند، لکه‌های ننگی هستند که با هیچ توجیهی پاک شدنی نیستند و تماماً از مصادیق نقض آشکار حقوق بشر محسوب می‌شوند. وضعیت آمریکا از اروپا هم بدتر است و دخالت مشترک آمریکا و اروپا در افغانستان و عراق که منجر به پدید آمدن فاجعه‌های بزرگ انسانی شد و عوارض شوم آن همچنان دامن گیر ملت‌های منطقه است، قابل انکار نیست. تازه‌ترین نمونه و زشت‌ترین آن، حمایت مشترک اروپا و آمریکا از تروریست‌هائی است که در سوریه انسان‌های بیگناه را می‌کشند، قلب‌ها را از بدن‌ها خارج می‌کنند و می‌خورند، نظامیان را گردن می‌زنند و خانه‌ها و ادارات و بیمارستان‌ها را منفجر می‌کنند و علیرغم اینهمه جنایت، آشکارا با وزرای خارجه آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و مسئول سیاسی اتحادیه اروپا دور یک میز می‌نشینند و برای جنایات بیشتر و تازه‌تر در سوریه مذاکره و تصمیم گیری می‌کنند.

دولت‌هائی که مرتکب اینهمه جنایت شده‌اند و از اینهمه اقدامات ضد حقوق بشر حمایت کرده‌اند، حق ندارند درباره وضعیت حقوق بشر در هیچ کشوری نظر بدهند و خواستار تأسیس دفتر نظارت بر حقوق بشر در کشورهای دیگر شوند. آنها خود باید قبل از هر اقدامی زیر نظر قرار بگیرند و رفتارهای خلاف انسانیت خود را اصلاح کنند آنگاه به خود اجازه اظهارنظر درباره دیگران را بدهند. تکلیف سازمان ملل نیز روشن است. این سازمان، آلت دست دولت‌های آمریکا و اروپاست و طبیعی است که آلت دست ناقضان اصلی حقوق بشر نمی‌تواند حافظ حقوق بشر باشد. این واقعیت را عملکرد سازمان ملل در فلسطین، افغانستان، عراق، آمریکای لاتین و آفریقا نشان داده است. اتحادیه اروپا و سازمان ملل باید قبل از ورود به مقوله حقوق بشر، کمبودهای خود را جبران کنند، در غیر این صورت هیچکس به ادعاهای آنها اعتنائی نخواهد کرد.

رسالت:اغتنام حرکت راهیان نور

«اغتنام حرکت راهیان نور»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛ خیلی‌ها تلاش کردند ماهیت انقلاب اسلامی و هویت ملت ایران در پدیداری عظیم‌ترین جنبش الهی – انسانی قرن اخیر را وارونه جلوه دهند و با دستکاری در تاریخ ، یک شناسنامه جعلی برای آن بنویسند.

اما نتوانستند، این عجز نه به دلیل عدم توانایی آنها در تحریف تاریخ، بلکه به علت توانایی شهدا و فداکاران انقلاب در مقابله بااین پدیده زشت و منحط بود. کسانی که خالق این انقلاب بودند با نوشتن وصیت نامه و درج خلاصه آن در سنگ نوشته قبر خود ، تاریخ انقلاب را از خطر تحریف نجات دادند.

هرکس که به دیده های چشم سرخود اعتماد کند و توفیق یابد که به زیارت قبور شهدا در حاشیه شهرها و روستاها برود، خواهد دید که کلید واژه‌های «اسلام»، «قرآن» ، «ولایت فقیه»،«امام»، «حکومت اسلامی» ،«مبارزه با ظلم» و «پیروی از امام خمینی»و... ادبیات سنگ نوشته‌های قبور شهدا را تشکیل می‌دهد و همین ادبیات در وصیت نامه شهدا شرح و بسط داده شده است. این باور و ایمان یک حقیقت بزرگ تاریخی است که هیچ کس قادر به انکار و تحریف آن نیست. هدف‌گیری دشمن از ابتدای شکل گیری انقلاب تاکنون بر همین نقطه وکانون متمرکز بوده است. همین ویژگی انقلاب ما را در مسیر و در امتداد انقلاب پیامبران الهی قرار می‌دهد.

ملت ایران حرکت هوشمندانه‌ای طی سالهای اخیر برای پاسداشت مقام شهدا و نگاهبانی از فداکاری آنان در خلق حماسه‌های خونین صورت می‌دهد که واقعا ستودنی است . همه ساله جمع کثیری از مردم در ایام نوروز با حضور در مناطق عملیاتی جنوب و غرب خود رادر حال و هوای ارزشهای الهی انقلاب قرار می‌دهند و بدین ترتیب راهی نورانی راشکل داده اند که هر سال شکوهمند تر از سال پیش برگزار می‌شود و جالب این است که در طول سال هم امتداد پیدا می‌کند.

مقام معظم رهبری امسال باحضور در جمع راهیان نور فرمودند: «دشمن می‌خواهد فداکاریهای دفاع مقدس و شخصیت‌هایی که فداکاری کردند را از یاد ببریم. نگذارید یاد دوران دفاع مقدس از یادها برود. حرکت راهیان نور را مغتنم بشمارید.»

آنچه در ذهن طراحان جنگ نرم علیه ملت ایران در اتاق های جنگ می‌گذرد این است که، اکنون منابع مشروعیت نظام روبه پایان است.

آنان به زعم خود فکر می‌کنند که «مشروعیت کاریزماتیک امام »و «مشروعیت سنتی روحانیت » در ایران رو به افول دارد . تنها مشروعیتی که باقی می‌ماند «مشروعیت مردمی » مستند به رای ملت است که آن را هم می‌شود با«انقلاب مخملی » تخطئه کرد و فاتحه انقلاب را خواند. بر اساس این توهم حوادث تلخ سال 88 شکل گرفت. آنها برای عملی کردن نقشه‌های شوم خود «جنبش سبز» را علم کردند و از غفلت وبلاهت دو تن از یاران انقلاب سود بردند و آنان را در مسند این جنبش نشاندند .مردم و نخبگان خیلی زود متوجه این ترفند شدند و با قیام تاریخی 9 دی مهرباطلی بر این کژراهه زدند.حضور جوانان و نوجوانان در کاروانهای راهیان نور نشان می دهد که نسل جدید پرشور تر و عمیق‌تر از نسل‌های گذشته در صیانت از دستاورد های انقلاب و پاسداشت خون شهدا حضور دارند و «حسن ظن به خدا» هنوز در این کشور حرف اول را می زند.

اکنون منابع مشروعیت نظام پررنگ‌تر و قوی‌تر از هر زمان در حال رخ نمایی است . آنچه دشمن را وادار کرده است مذاکره را چاشنی فشارها و تهدیدها کند و گاهی در این مسیر توقف یا عقب نشینی داشته باشد همین واقعیت است . کشور ما مستقر ترین نظام را دارد و ملت ما مقتدرترین ملت جهان است و رهبری کنونی نیرومندترین دوران انقلاب را تجربه می‌کند . تحکیم روزافرون مبانی نظام یک حقیقت است که در سایه وجاهت خون شهدا و فداکاری ملت به دست آمده است. همین حقیقت است که متضمن استقلال و سرافرازی کشور ماست.

آنان که به نمایندگی از ملت این سوی میز مذاکره نشسته‌اند بیش از هر کسی باید به این حقیقت باور داشته باشند. از هر گونه شتابزدگی در تصمیم‌گیری باید پرهیز کرد. اوضاع آنان که آن سوی میز مذاکره نشسته‌اند بی‌ریخت تر از آن است که فکر می‌کنیم . بحران اوکراین نشان داد آنچه به عنوان جامعه جهانی از آن یاد می‌شود یک سراب است. آنها گرگهایی هستند که اگر میدان پیداکنند همدیگر راپاره پاره خواهند کرد.جنگ جهانی اول و دوم سند صحت این ادعاست.

غرب در 100 سال گذشته برای سرکوب انقلاب‌های مردمی و اسلامی در ایران بیش از ضربه از بیرون به ضربه از درون فکر می‌کرده است . آنها می‌خواهند ما را با دست خودمان خفه کنند انقلاب سرخ خمینی (ره) را با جنبش سبز موسوی و کروبی می‌خواستند خفه کنند. آنها با اصلاح طلبی می‌خواستند افساد کنند، آنها با جنبش لیبرالیسم می‌خواهند استبداد را بر گردانند این را نباید فراموش کنیم.بیانیه اتحادیه اروپا در دفاع از سران فتنه عبرت آموز است.برخی که از روی جاه طلبی و مقام پرستی خود را در حصار غرب قرار می‌دهند آبروی خود می‌برند و زحمت ملت را زیاد می‌کنند. حمایت اتحادیه اروپا از این جماعت روسیاه فضاحت بار است . همین جماعت هستند که با انکار منابع مشروعیت نظام در پی تئوریزه کردن وابستگی ملت هستند رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین بیانات خود در سال جدید نسبت به این پدیده هشدار دادند و فرمودند:« کسانی هستند که استقلال رامسخره می‌کنند ، کسانی هستند که می‌خواهند وابستگی را تئوریزه کنند باید در مقابل اینها عکس‌العمل نشان داد.»

مردم در سال جدید حتما نسبت به این پدیده زشت واکنش نشان می‌دهند و دست‌های نفوذ آنها را قطع خواهند کرد و در هر لباسی که باشند آنها را رسوا خواهند ساخت . راهیان نور حرکت این جماعت را رصد می‌کنند و در وقت خود پاسخ آنها را خواهند داد.

قدس:اقتصاد مقاومتی و چشم انداز پیش رو

«اقتصاد مقاومتی و چشم انداز پیش رو»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر محمد خوش چهره است که در آن می‌خوانید؛اقتصاد مقاومتی یک بینش و نگرش است، نگرانی من با توجه به نامگذاری سال‌های مختلف یا فرمان مبارزه فساد رهبر معظم انقلاب ناشی از عدم باور حتی در سطح بعضی سران است که باید این نقیصه در مورد اقتصاد مقاومتی برطرف شود.

اقتصاد مقاومتی، مبنایی برای تغییر الگو، سیاستگذاری، تصمیم‌گیری‌ها، برنامه‌ریزی و در عین حال معرفت‌شناسی اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران است. اقتصاد ریاضتی بیشتر، یک تاکتیک و اقدام مقطعی متناسب با شرایط نامساعد اقتصادی است، در حالی که اقتصاد مقاومتی یک بینش و نگرش است. از نظر من، اقتصاد مقاومتی عبارت است از پویایی در اقتصاد جهانی به همراه کاهش نقاط آسیب‌پذیری ناشی از وابستگی‌های تهدیدزا در دنیایی که از هر نقطه‌ضعف یا آسیبی برای تضعیف نظام ما استفاده می‌کنند، لذا اقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم‌سازی اقتصاد مبتنی بر چنین فضا و جوی که میان نظام سلطه است. اگر از خودکفایی و خوداتکایی در جهت استقلال اقتصادی صحبت می‌شود، معنی آن، این نیست که ایران یک کشور منزوی مثل کره شمالی با اقتصاد بسته است و می‌خواهد تمام نیازهای خود را خود تأمین کند، اساساً امروز هیچ کشوری قادر به این کار نیست و نمی‌تواند هم چنین ادعایی داشته باشد. اما در تشریح کاهش وابستگی‌های تهدیدزا در اقتصاد مقاومتی باید گفت که منظور وابستگی‌هایی است که مورد طمع جامعه جهانی قرار گیرد، که در رأس آن وابستگی به درآمد نفت یا وابستگی به کالاهای استراتژیک در سبد غذایی است، در نتیجه خودکفایی در چنین کالاهایی منطق اقتصاد مقاومتی است و اقدامی شدنی است. مهم‌ترین چالش اقتصاد مقاومتی عدم درک صحیح مسؤولان از آن است ، نگرانی من با توجه به نامگذاری سال‌های مختلف یا فرمان مبارزه فساد رهبر معظم انقلاب ناشی از عدم باور حتی در سطح بعضی سران است که باید این نقیصه در مورد اقتصاد مقاومتی برطرف شود. اقتصاد مقاومتی همراه با ورود مدبرانه و هوشمندانه به حوزه اقتصاد جهانی است و هم مردم و هم فعالان اقتصادی و هم نظام باید در درجه اول باید درک محیط را داشته باشد. اقتصاد مقاومتی یک مقوله موقت و تاکتیکی نیست، اقتصاد مقاومتی نسخه‌ای عملیاتی است، بنابراین هر سه دستگاه قانون‌گذاری، اجرایی و قضایی باید در تحقق اهداف میان مدت و بلند مدت آن دارای رسالت باشند.

سیاست روز:فرهنگ ارجح بر همه امور

«فرهنگ ارجح بر همه امور»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می‌خوانیداگر می‌خواهیم زندگی معنا، مفهوم و جهت داشته باشد باید از خصائل فرهنگی پیروی کنیم. این فرهنگ است که انسان را به نقطه‌ای از زندگی دنیایی می‌رساند تا بتواند از پلیدی‌ها و زشتی‌ها دور باشد. ویژگی‌های فرهنگی هر جامعه‌ای تفاوت‌های بسیاری با هم دارد. در یک جامعه یک اقدام و یک کار، در نظر افراد آن ارزشی است و به عنوان فرهنگ آن جامعه جا افتاده است و در دیگر جامعه‌ای، آن رفتار، زشت و زننده جلوه می‌کند.

حوزه فرهنگ از گستردگی بسیاری برخوردار است. این حوزه با تبعیت از عقل و منطق و دین می‌تواند به تعالی انسان بینجامد و در پی آن جامعه‌ای را به رستگاری رهنمون سازد.

برای رسیدن به یک فرهنگ ارزشی ، ابزار و عواملی نیاز است. این ابزار که شامل آداب و رسوم و عرف یک جامعه است، با ورود دین کامل می‌شود. هر دین و آیینی برای پیروانش یکسری آموزه‌ها را به همراه آورده، این آموزه‌ها برای هدایت جوامع بشری آماده شده است. دین اسلام نیز که به عنوان دین کامل از سوی آخرین پیامبر حضرت محمد(ص) برای همه مردم فرستاده شده، عبارت است از مجموعه‌ای از باورهای قلبی که برآمده از امور فطری و استدلال‌های عقلی و نقلی است و تکالیف دینی که از سوی خداوند بر پیامبر اسلام(ص) برای سعادت دنیوی و اخروی بشر نازل شده است.

با ورود دین به جوامع بشری، بسیاری از فرهنگ‌های رایج نفی و بسیاری دیگر مورد تاکید قرار گرفته است. در طول تاریخ شاهد بوده‌ایم که برخی رفتارها که در قالب فرهنگ در میان افراد جامعه به عنوان یک ارزش پیاده می‌شد، منسوخ شد و به برخی دیگر از رفتارها بها داده شد.

زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت اعراب از جمله رفتارهای فرهنگی بود که با بعثت رسول اکرم(ص) برچیده شد. این نمونه‌ای از رفتار غلط فرهنگی بود که در آن زمان وجود داشت.

ظهور اسلام باعث شد تا فرهنگ اسلامی در بسیاری جوامع تأثیر بگذارد. این تأثیرگذاری از نوع فرهنگ، از ویژگی‌های دین اسلام است که پس از ۱۴۰۰ سال همچنان ادامه دارد.

برای پاسداشت و نگهداشت این فرهنگ غنی و عاری از پلیدی و ضعف، در مقابل فرهنگ متخاصم و مهاجم چه باید کرد؟

به همین خاطر است که رهبر انقلاب در پیام نوروزی خود، امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام نهادند.

ایشان در نخستین روز سال ۹۳ و در مشهد مقدس، تمرکز دشمنان بر موضوع فرهنگ را ناشی از اهمیت فوق‌العاده این موضوع دانستند و تأکید کردند؛ همه رفتارهای روزمره، عادات و «نگاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» مردم از فرهنگ آنها الهام می‌گیرد، بنابراین باورهای فرهنگی به همه مسائل و عرصه‌های دیگر سایه می‌اندازد و مهمتر است.
فرهنگ است که بر رفتارهای اجتماعی مردم تأثیر می‌گذارد. فرهنگ عمومی کشور، از مهمترین مقوله‌هایی است که با تک‌تک افراد جامعه سروکار دارد. برای ارتقای فرهنگ عمومی جامعه، که اکنون دستخوش تغییراتی به واسطه تأثیر‌گذاری فرهنگ مهاجم، قرار گرفته است، نیازمند تقویت و بازآفرینی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در افکار عمومی جامعه هستیم.

فرهنگ متخاصم و مهاجم که به فرهنگ ارزشمند ما شبیخون زده است، در پی آن است تا هر آنچه که برای ما ارزشی است، بی‌ارزش جلوه دهد وهر آنچه که در فرهنگ آنها به عنوان ارزش معرفی می‌شود، به جامعه ما تزریق شود.
این اقدام از سوی فرهنگ مهاجم دو دلیل دارد. نخست جلوگیری از تأثیر فرهنگ اسلامی بر جوامع آنها و دوم تخریب فرهنگ خودی و تأثیر بر افکار عمومی جامعه برای همراه‌سازی و همخوانی مردم با فرهنگ مهاجم. این دو راهبرد اصلی، برای رسیدن به هدف نهایی که همانا، متزلزل کردن ارزش‌های انسانی و اسلامی و اضمحلال فرهنگی جوامع ارزشی است، دنبال می‌شود.

سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی، نوع پوشش، شیوه‌های مصرف، رفتارهای اجتماعی، حتی ریزترین و شاید کم‌اهمیت‌ترین رفتارها مورد توجه فرهنگ مهاجم است.

اگر به برنامه‌های ماهواره‌ای شبکه‌های گوناگون و فراوان فارسی زبان توجه کرده باشید، دشوار نخواهد بود که به سادگی متوجه خواهید شد، چگونه برنامه‌های آن شبکه‌ها زیرکانه و موذیانه هر آنچه که فرهنگ ارزشمند ایران اسلامی در خود دارد، مورد تهدید، تضعیف، تمسخر و تخدیر قرار می‌گیرد.

تنها نیازمند آن است که آن برنامه‌ها و سریال‌های پرطمطراق را به چشم یک برنامه سرگرم‌کننده نگاه نکنید و با کمی تعمق و دقت، متوجه خواهید شد که چه چیزی را هدف قرار داده است، آنگاه پی به اهداف پلید آنها خواهید برد.
آگاهی بخشی و اطلاع‌رسانی یک وجه مقابله با چنین تهاجمی است، اما مهمترین ابزار برای مقابله با تهاجم و شبیخون فرهنگی گسترده‌ای که اکنون علیه ما وجود دارد، عقلانیت و بصیرت است که باید به کار گرفته شود. وجه تمایز انسان و حیوان در عقل و منطق اوست.

آیا عقل و منطق حکم می‌کند در جامعه بشری که اشرف مخلوقات است، همجنس‌گرایی عادی جلوه داده شود؟ آیا اخلاق و غیرت، اجازه می‌دهد فرهنگی در جامعه ارزشمند رواج یابد که اجازه دهد، زنی شوهردار با مردی دیگر رابطه برقرار کند؟ این نمونه‌ها و بسیاری موارد دیگر را می‌توان از شبکه‌های گوناگون ماهواره‌ای دید. ساده‌انگاری است که از کنار آن بی‌توجه عبور کنیم و بی‌تفاوت نسبت به اعضای خانواده به ویژه کودکان و نوجوانان خود، از هر آنچه که تخریب و تهدید است، بگذریم. اگر چنین کنیم، عقل را به کار نگرفته‌ایم و خود را در ورطه نابودی انداخته‌ایم که نتیجه آن این خواهد بود که دامن جامعه را نیز خواهد گرفت.

وطن امروز:شب بخیر آدمیزاد!

«شب بخیر آدمیزاد!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن می‌خوانید؛ از سال 93 شمسی، ساعاتی بیشتر نگذشته بود که نخست‌وزیر مالزی با اظهار تسلیت به بازماندگان بوئینگ گم شده، آب پاکی را روی دست همگان ریخت، با این شرح که بیش از این، جست‌وجو بی‌فایده است و همه گمانه‌زنی‌ها - نه اسناد و شواهد که اصولا به سند و شاهدی نرسیدند!- حکایت از غرق‌شدن طیاره آهنی در اقیانوس هند دارد و دیگر عاقلانه نیست احدی منتظر جسد بی‌جان مسافران باشد، زنده یافتن‌شان پیشکش! همین جناب البته روزی بعد و شاید من‌باب تسکین دل ابنای حضرت آدم، جست‌وجوهای بین‌المللی را خیلی هم حالا بی‌فایده ندانست و مدعی ارسال پیام احتمالا رمزگونه «شب‌بخیر» از طرف خلبان به برج مراقبت شد! اینکه حالا این پیام «شب‌بخیر» که نیک اگر بنگری، بیشتر به یک «پیامک»... آری، بیشتر به یک «پیامک» شبیه است، دقیقا چه زمانی و مشخصا برای چه ارسال شده، هم در سخنان نخست‌وزیر مالزی درز گرفته شد، هم در نتایج تیم جست‌وجو! همان تیمی که یکی از فرماندهان ارشدش، تنها چند ساعت بعد از گم‌شدن بوئینگ، گنده‌گویی کرده بود؛ «ما همه پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی بی‌مرز را برای نجات جان مسافران به‌کار می‌گیریم»! فی‌الحال جا دارد مدد از همان پیامک باشکوه‌(!) بگیریم و به ایشان، بلکه به همه آدمیزادی که خود را با خدا عوضی گرفته و خیالات در سر می‌پرورانند، عرض کنیم؛ «شب‌بخیر»! این، سرنوشت همان آدمیزادی است که جهان به این بزرگی را «دهکده جهانی» می‌خواند! و همچنان می‌خواند!

باری در یکی از کتب عشاق توسعه که عجیب بوی نظریات «مارشال مک لوهان» و «فرانسیس فوکویاما» داشت، می‌خواندم؛ «جهان به 2 سبب، دیگر آن جهان بزرگی که خداوند آفریده بود نیست، اولا؛ وسایل ارتباط جمعی، آنقدر دهکده بزرگ جهانی را کوچک کرده که خبری در آن سوی عالم در کسری از ثانیه تبدیل به پچ‌پچ اهالی این سوی عالم می‌شود، تو گویی مردمان یک روستای دیروزی، دیرتر از حال هم باخبر می‌شدند تا ساکنین این دهکده امروزی که همه جهان باشد، ثانیا؛ متاثر از توسعه‌یافتگی بی‌مرز انسان، جهان امروز آنقدر کوچک شده که یافتن سوزنی در این کره خاکی، بسی سهل‌تر از پیدا‌کردن اسباب بازی در گلیم چند در چند مردمان دیروز است».

واقعا مانده‌ام به چه غره شده آدمیزاد در برابر خدای خویش که اینگونه می‌نویسد؟! شگفتا! خبر مرگ آدمیزاد با آن همه وسایل ارتباط جمعی‌‌اش آمد تا بتواند یک خبر درست و درمان از حال و روز مسافران بوئینگ ارائه دهد، هنوز هم که چیزی می‌گوید و خبری می‌دهد، می‌گوید براساس حدس و گمان! شگفتاتر! طیاره به این بزرگی گم‌شده یا ربوده شده، آدمیزادی که داعیه داشت سوزنی در جهان از دید او مخفی نیست، نمی‌تواند ولو اندازه یک سر سوزن نشانی از بقایای بوئینگ مفقود بیابد، همچنان که قادر نیست اثری از اجساد قربانیان پیدا کند! و این، دقیقا سرنوشت همان آدمی است که خود را با خدا عوضی گرفته! یک روز متفرعنانه می‌گوید؛ «خدا مرده است!» - باور کنید این شعار، هنوز هم در جهان طرفدارانی دارد!- و دگر روز، باز هم متفرعنانه، خود را از خدا بزرگ‌تر می‌داند؛ «خدا جهان را بزرگ آفرید، چون نمی‌توانست کوچک بیافریند، ما اما جهان بزرگ خدا را کوچک کردیم!» حقا که زنده‌باد قرآن خودمان، گویی حضرت آفریدگار، هم الان است که می‌فرماید؛ «یا ایها‌الانسان ما غرک بربک الکریم»؟! نخست‌وزیر مالزی لابد در خیابان‌های شهر توسعه‌یافته کوآلالامپور، ذیل تبلیغ برندهای معتبر، زیاد به جملاتی از این دست برخورده است؛ «آفرینشی دیگر از...»، «شگفتی در آفرینش با محصول جدید...». جملاتی که مع‌الاسف در همین خیابان‌های ‌ام‌القرای جهان اسلام هم، روی در و دیوار مکرر قابل مشاهده است! «آفرینش» هم مثل «ستایش» فقط و فقط مختص ذات اقدس ربوبی است، نه آدمیزادی که از یافتن طیاره ساخت دست خودش هم عاجز است. آن‌که هم از حال و روز پیر کنعان باخبر است و هم می‌داند چگونه یوسف را از قعر چاه به تخت حکومت برساند، دست آخر، به دیدار یعقوب برساند، فقط و فقط خداست.

خداوند نمرده است و نخواهد مرد! بلکه با این دست فرمان، بیم از مرگ آدمیزاد است! آنچه بشریت مفتون گم کرده، بوئینگ نیست، راز آفرینش هستی است و آن‌که بشریت گم کرده، خود خداست. در جست‌وجوی خدا، آنان که به کدخدا رسیده‌اند، بروند طیاره‌شان را پیدا کنند، کشک‌شان را بسابند که ما هرگز خدا را با کدخدایی که دیگر نیست، عوضی نگرفته و نخواهیم گرفت. طرفه حکایت اینجاست؛ ناظر بر کشور سازنده بوئینگ و بعضی گمانه‌زنی‌های معتبرتر و قابل اتکاتر از «شب‌بخیر» بامزه‌(!) که ما در شماره آخر «وطن امروز» در سال 92 بدان‌ها پرداختیم، به نظر می‌رسد در این ماجرا هم حکایت خیمه‌شب‌بازی 11 سپتامبر، باز پای شیطنت یانکی‌ها و صدالبته منافع نظام سرمایه‌داری در میان باشد ... لیکن صرف نظر از این مهم و براساس آنچه خود پروپاگاندای سرمایه‌سالار اعلام کرده، بشریت تا آنجا پیشرفت کرده و تا آنجا به مقام خدایی نزدیک شده، بلکه گوی‌سبقت را از خداوند ربوده(!) که حتی نتواند یک طیاره را در گوشه‌ای از کره زمین پیدا کند! یافتن طیاره‌ای که مبدا معلوم داشته، مقصد معین داشته، مسیر پروازی مشخص داشته، مراقبت راداری داشته و تا لحظه گم‌شدن، محل استقرارش کاملا قابل تشخیص بوده، چنان دردسرساز شده کأنه بوئینگ موردنظر از کره زمین به مقصد کره دیگری تغییر مسیر داده! ربات‌‌هایی که در نمایش اوج پیشرفت بشریت، آینده را هم می‌توانند پیش‌بینی کنند - امان از این گنده‌گویی‌های آدمیزاد!- کاش قادر به پیش‌بینی همین امروز بشریت متمدن می‌بودند که چگونه در جست‌وجوی یک پرنده غول‌پیکر آهنی عاجز و مستاصل شده است. با این وضع، باید هم به آدمیزاد و ربات‌‌هایش پیامک «شب‌بخیر» فرستاد! این است رمز آن پیام رمزگونه خلبان بوئینگ، باشد که بیدار کند اهل خواب را.

پیامک‌های نخستین ساعات سال 93 البته فقط محدود به این «شب بخیر» نشد، بلکه آقای روحانی هم برای هر ایرانی یک پیامک تبریک سال نو فرستاد تا عاقبت مردم شاهد یک «تدبیر» از دولت تدبیر باشند! بگذریم که برای بعضی‌ها چون نگارنده، این پیام، 4 بار ارسال شد تا شاید شاهدی باشد برای این ادعا که شخص رئیس دستگاه اجرا تا چه حد با اصحاب نقد مهربان است!! و اصلا علاقه‌ای ندارد که دولت، یک نویسنده را به خاطر 4 تا نقد مستدل، روانه دادسرا کند!! کاش رئیس قوه مجریه بدون استمداد از بیت‌المال، و با موبایل خودشان و از هزینه خودشان به ملت پیامک می‌داد، بلکه فردفرد ملت می‌توانستند جواب پیامک آقای روحانی را با این پیام بزرگ بدهند؛ «شما وضع اقتصاد را سامان دهید، تبریک سال نو، همان یک بار که از رسانه ملی به ما گفتید، همه دیدند و شنیدند، کفایت می‌کرد». و اما خدا کند کار ما با این دولت، به «ای کاش‌های اینچنینی» به «ای کاش‌های نشدنی» نرسد! دولت اگر پیام ملت را نگیرد، از ارسال پیامک، کاری ساخته نیست که این ملت به پیامک هیچ دولتی، هیچ احتیاجی ندارد.

بر دولت فرض است که از تعارف کم کند و بر مبلغ بیفزاید که فی‌الحال، وقت این شبه‌کارهای سمبلیک نیست، وقت کار است. راستی که چقدر فاصله است میان «پیام ملت» و «پیامک دولت». ملت به چه می‌اندیشد و دولت به چه؟! متاسفانه مجبورم در نخستین یادداشتم در سال 93 از این حرف‌های علی‌القاعده سطح پایین هم بزنم و بنویسم؛ بخش مهمی از پولی که هر ایرانی بابت هر سیمکارت به اپراتور می‌دهد، در اصل در ازای سهیم‌شدن و سهامدار‌شدن در آن اپراتور است والا سیمکارت که خودش قیمت زیادی ندارد. با این حساب، بی‌وجه‌تر از پیامک آقای روحانی، این استدلال ناشیانه است که «اپراتورها به صورت رایگان، فرصت پیامک انبوه را در اختیار رئیس قوه مجریه فراهم کرده‌اند!» واقعیت این است که آقای روحانی با پول ملت به آحاد ملت، نوروز را تبریک گفت تا ما علاوه بر «دیپلماسی صدقه‌ای» شاهد «تبریک صدقه‌ای» از ناحیه این دولت هم باشیم! با این حساب، می‌خواهید مردم، انبوه زیرنویس‌ها را باور کنند، دولت را درک کنند و از گرفتن یارانه صرف نظر کنند؟! دولتی که پیام ملت را، ایضا اقتصاد ملت را درک نمی‌کند، چگونه می‌خواهد مردم، زیرنویس او درک کنند؟! چشم دولت باید به امید مردم، به همت مردم باشد، نه جیب مردم. جمهور با دیدن پیامک رئیس‌جمهور ذوق زده نمی‌شود، با دیدن کار رئیس‌جمهور و سایر دست‌اندرکاران است که مشعوف می‌شود.

جمهور، خود و با رای خود، رئیس‌جمهور را رئیس‌جمهور کرده، نیازی به این کارها ندارد. جمهور با خود محاسبه می‌کند که هزینه این همه پیامک انبوه، معادل یارانه چه تعداد از هم‌وطنان ایرانی است؟! جمهور با خود محاسبه می‌کند که دم پیامک را باور کند یا قسم زیرنویس انصراف از یارانه را؟! صدالبته ملت برای کمک به دولت آماده است، اما مخل این همکاری، همین است که «ارسال پیامک دولت» جایگزین «دریافت پیام ملت» شود.

میان ابتدا و انتهای این یادداشت، یک پیوند منطقی، و نه رمزگونه(!) وجود دارد. «تا درباره همه‌چیز توافق نشود، درباره هیچ چیز توافق نمی‌شود» یکی از مفاد توافق ژنو است و این در حالی است که «تا درباره همه چیز توافق نشود، درباره هیچ چیز توافق نمی‌شود» علی‌القاعده باید یکی از بندهای توافق آدمیزاد با «خدا» باشد، نه «کدخدا»یی که دیگر نیست. با دشمن بس است؛ دولت باید با دوست، با همین مردم رابطه برقرار کند. آشتی با کار حاصل می‌شود، نه با پیامک. دولت باید با واسطه‌ای جز پول بیت‌المال با ملت سخن بگوید. دولت باید با کار و تلاش، با «عزم ملی و مدیریت جهادی» با مردم سخن بگوید. ملت نستوه ایران، کاترین اشتون نیست، وندی شرمن نیست! به این ملت، پیامک دولتی نمی‌زنند! این همه زیرنویس نمی‌روند! دولت خوب است حرفش را صریح اما صحیح با ملت بزند. بهار بخیر، دولت اعتدال!

جوان:مثلث رفتاری غرب با کشورهای مستقل

«مثلث رفتاری غرب با کشورهای مستقل»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر عبدالله گنجی است که در آن می‌خوانید؛مصوبه حقوق بشری اتحادیه اروپا نشان می‌دهد اروپا زمان حال را مناسب‌ترین زمان برای دخالت غیرمتعارف در ایران می‌داند. قطعاً این تصمیم از ابعاد مختلفی همچون فهم از رفتار دولت مستقر در ایران، احتمال نزدیکی ایران و امریکا و تحلیل شرایط منطقه‌ای قدرت ایران نشأت می‌گیرد که مورد بحث این نوشتار نیست. اما رفتار استعمارگران بعد از جهانی‌سازی و رشد ارتباطات و تحول در مفهوم اولویت‌های اصلی جهان دچار تحول در روش شد و استعمارعریان و سخت در قالب عرف و هنجارهای جهانی قالب‌سازی شد.

امام راحل و انقلاب اسلامی از یک سو و رفتار 35 ساله غرب ازسوی دیگر به ما ‌آموخته‌اند که «نبود» انقلاب اسلامی راهبرد نهایی غرب است، اما برای رسیدن به این مقصود هم در قالب عرف بین‌الملل حرکت می‌کنند و هم از صبر و حوصله برای طی مسیر برخوردارند. رفتار غرب با کشورهای مستقل، از سه سطح پیوسته برخوردار است و هر کشوری بخواهد در چارچوب معرفتی آنان نباشد این سه ضلع یا سه مرحله را برایش به اجرا می‌گذارند.

1- ضلع اول: غرب در 100 سال گذشته و خصوصاً بعد از فروپاشی شوروی از سال 1990 تلاش نموده است ارزش‌ها و شاخص‌های زندگی و سیاست غربی را جهانشمول معرفی نماید. استانداردسازی شاخص‌ها در اقتصاد، فرهنگ، حقوق و سیاست اگر منطبق با استانداردهای غربی نباشد، جهانی معرفی نخواهد شد. مثلاً درآمد سرانه، شاخص بهداشت، شاخص حقوق بشر، شاخص دموکراسی، شاخص آزادی، شاخص ارتباطات و... همه را غرب مشخص می‌کند. در مواجهه با شاخص‌های مذکور کشورهای جهان سوم به سه دسته تقسیم می‌شوند. برخی هیمنه غرب و شاخص‌های آن را می‌پذیرند، برخی نمی‌پذیرند، اما در عرصه‌های دیگر آنقدر به غرب باج می‌دهند که مورد هجوم واقع نشوند. اما دسته سومی هستند که اکثر شاخص‌ها را فاقد قدرت انطباق با فرهنگ و جامعه خویش می‌دانند و در برابر آن مقاومت می‌کنند. ایران از جمله این کشورهاست که به خاطر استقلال‌خواهی و پیروی از دستگاه معرفتی دینی و مستقل، همیشه مورد هجوم بی‌رحمانه بوده و خواهد بود و براساس دیدگاه امام، نقطه رهایی نیز وجود نخواهد داشت.

2- ضلع دوم: وقتی غرب در مقابل گروه سوم از کشورهای ذکر شده در بند قبل قرار می‌گیرد، راه‌های اعمال ارزش‌ها و شاخص‌های مدنظر را در خارج از چارچوب حاکمیت سیاسی کشورهای هدف دنبال می‌کند. حمایت از مخالفان داخلی، شبکه‌سازی، هسته‌سازی، شخصیت‌پردازی، آموزش، حمایت رسانه‌ای و مالی، پژوهش‌های اندیشکده‌ای و انطباق شاخص‌های جامعه هدف با شاخص‌های جهانشمول (غربی) از جمله این روش‌هاست. در این مرحله غرب از مخالفان سیاسی- فرهنگی جوامع هدف حمایت می‌کند و تلاش می‌نماید آنان را چهره‌هایی معتقد به استانداردهای جهانی درموضوعاتی همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر معرفی کند. برجسته کردن شیرین عبادی، ستوده، نرگس محمدی، سروش، اکبر گنجی و... در همین راستا صورت می‌گیرد. کنش و مبارزه مخالفان داخلی و اپوزیسیون با حاکمیت سیاسی معمولاً با شاخص‌های غربی صورت می‌گیرد، یعنی در این مرحله غرب به جایی رسیده است که از پیاده نظام داخلی برای جا انداختن استانداردها و شاخص‌های غربی استفاده می‌کند و تا حدودی زحمت و هزینه خود را کم می‌کند. طراحی براندازی نرم در همین مرحله اتفاق می‌افتد اما صورت مسئله طوری است که اختلافات به ظاهر داخلی است.

3- ضلع سوم: در این مرحله واکنش حاکمیت نسبت به مخالفان و براندازان داخلی موجب کند شدن، توقیف یا بی‌نتیجه ماندن سیاست‌های غرب می‌شود و معمولاً کنش اپوزیسیون و واکنش حاکمیت موجب مهاجرت اپوزیسیون به غرب می‌شود. این ناکامی مرحله دیگری از رفتار غرب را با کشورهای مستقل به نمایش می‌گذارد. یعنی در مرحله اول شاخص‌سازی، درمرحله دوم اجرا و در مرحله سوم سیاست‌های تنبیهی در واکنش به ناکامی سیاست‌های غرب به اجرا درمی‌آید و کشورهای مستقل به عدول از قوانین جهانشمول که همان شاخص‌های غربی هستند متهم می‌شوند. فتنه 88 نمونه بارز این رفتار سه مرحله‌ای است؛ ابتدا انقلاب رنگی توسط غرب طراحی شد، در مرحله دوم عوامل اجرایی ناکام ماندند و در مرحله سوم نظام سیاسی به خاطر پیروزی بر براندازان، به عدم رعایت ضوابط جهانی و جهانشمول متهم می‌شود. در خصوص ایران وقاحت به حدی است که غرب ابایی ندارد همجنس‌گرایی را در یک جامعه دینی مثل ایران ترویج کند و پیشگیری از آن را نقض حقوق بشر بداند.

در این مورد (همجنس‌گرایی) غرب از حیوانیت هم عبور کرده است. یعنی در حوزه حیوانات نیز (که فاقد عقل و شعور هستند) همجنس‌گرایی وجود ندارد. بنابراین تمدنی که از حیوانات عقب‌تر رفته است، امروز مدعی حقوق جهانشمول و استانداردسازی سبک زندگی اجتماعی – فرهنگی و سیاسی - اقتصادی جهانیان شده است. البته در بخشی از ادوار انقلاب اسلامی دولتمردان ما نیز تلاش نمودند طوری رفتار نمایند که به شاخص‌های غربی سبک زندگی نزدیک شوند یا لااقل در مقابل غرب اعتراف نمایند که به شاخص‌ها و استانداردهای غربی به عنوان حقوق جهانشمول پایبند هستند.

خوشبینانه‌ترین نگاه آنان این بوده است که با اتخاذ این تاکتیک، حربه جهانخواران علیه ما کند خواهد شد. اما حقیقت این است که عقب‌نشینی از هر سنگری باعث مطالبه سنگر دیگر خواهد شد و این روند تا هضم شدن در فرهنگ و سیاست غرب ادامه می‌یابد. مذاکرات هسته‌ای نشان داد که غرب دخالت‌های خود را با هدف تحقیر ملی ایرانیان دو چندان نموده است، حقوق بشر، سیستم موشکی، حمایت از سران فتنه، ملاقات و اعطای جایزه به اپوزیسیون در داخل کشور و تعیین شاخص رفتاری برای دولتمردان ما، امروز از قبل بیشتر شده است.

این روند نشان می‌دهد که هیچ امتیاز و هیچ لبخندی موجب صرف‌نظر غرب از اعمال ارزش‌های مدنظر در جهان غیر غرب نخواهد شد. بنابراین به اول خط برمی‌گردیم و بعد از 26 سال مجدداً به امام مراجعه می‌کنیم که «بزرگ‌ترین ساده‌اندیشی آن است که روزی گمان کنیم جهانخوران از ما و اسلام عزیز دست برداشته‌اند.» (امام خمینی 2/1/67) بنابر این هیچ راهی جز مبارزه باقی نمانده است، مبارزه امروز ما با امریکا و نوچه‌های غربی آن از نگاه مقام معظم رهبری خدمت به مردم تفسیر شد. این مبارزه نه صرفاً در شعار، بلکه به استحکام همه‌جانبه داخلی نیازمند است و تنها کسانی بر این باور ایستاده‌اند که انقلاب اسلامی را نه یک پروژه که یک پروسه بدانند. جوانان امروز کشور موتور محرکه این مسیر هستند که البته میدان برای آنان تنگ‌تر شده است.

شرق:سایه و روشن 93

«سایه و روشن 93»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمدرضا تابش است که در آن می‌خوانید؛موسم بهار، فصل رویش و زایش و شکفتن و نوروز و آغاز تحول است. شایسته است در آغاز رسمی فعالیت‌های جاری کشور در سال نو، از سخاوتمندی طبیعت و گشاده‌دستی و کرامت آن درس بیاموزیم، غبار کدورت‌ها از دل بزداییم و کینه‌ها را مبدل به مشارکت و آشتی کنیم که «بهار پنجره‌های آینده را به رویمان می‌گشاید»؛ آینده‌ای که به مدد عقلانیت و تدبیر مسوولان و بر پایه ایمان و اراده استوار مردم، توسعه و پیشرفت و ترقی و تعالی و رفاه و عمران و آبادانی را برای کشور و استان و شهرمان رقم خواهد زد. در سال گذشته که سال حماسه سیاسی و اقتصادی بود مردم بلوغ سیاسی و اراده ملی خویش را در مقاطع مختلف از جمله انتخابات ریاست‌جمهوری با حضور تعیین‌کننده خود به منصه ظهور رساندند و به رییس‌جمهوری رای دادند که خواست‌ها و نیاز‌های مردم را در شعارهایش بازتاب می‌داد.

روی‌کارآمدن دولت جدید، به مردم امید بخشید و برخی اقدامات دولت از جمله تحول در عرصه داخلی و کم‌کردن محدودیت‌ها و برداشتن موانع برای نقش‌آفرینی موثر مردم و دیپلماسی فعال و خردگرا در عرصه خارجی برای حضور موثرتر ایران در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی، دفاع از منافع ملی، کم‌کردن فشارهای ناروا بر مردم به‌واسطه تحریم‌های ناعادلانه، شایان توجه بود. دولت با اقدامات مناسبی که تابه‌حال انجام داده توانسته است نور امید را در دل مردم بتاباند و اعتماد آنان به حاکمیت را تقویت کند. همکاری سایر قوا با دولت خواهد توانست تحقق‌بخش تمامی شعارهای دوران انتخابات دکتر روحانی باشد. سال جدید با پیام نوروزی مقام‌معظم‌رهبری آغاز شد و همانگونه که ایشان اشاره داشتند، اگرچه در سال گذشته در سایه مشارکت گسترده مردم، گام‌هایی تحول‌بخش در جهت تحقق حماسه سیاسی برداشته شد اما در عرصه تحقق حماسه اقتصادی، انتظارات برآورده نشد که علل مختلفی دارد و باید در جای مناسب، شرایط اقتصادی کشور پس از مشکلات هشت‌سال گذشته، مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.

بنابراین ایشان امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند تا با مدیریت مسوولان و همراهی موثر مردم هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه فرهنگ، نیازهای کشور و مردم برآورده شود. این نامگذاری نیز مانند شعارهای سال‌های گذشته، مدبرانه و با نگاه کلان به مسایل و مشکلات موجود در جامعه و کشور است. ناگفته پیداست توجه به فرهنگ و توسعه فرهنگی متناسب و فراتر از سایر وجوه توسعه، جزو ضروریات امروز جامعه ماست.

فرهنگ، آیینه هویت جمعی اقوام و بسترساز شکل‌گیری تمدن‌هاست و تحقق انقلاب اسلامی نیز ناشی از بازگشت مردم به هویت فرهنگی، تاریخی و اسلامی خود بود. امروز برای تحقق توسعه و پیشرفت در کشور، اتکا به توانمندی‌های داخلی در سایه به‌کارگیری علم و تکنولوژی روز دنیا و ارتباط موثر با آن، کاری جهادی در عرصه اقتصاد و فرهنگ، بیش از گذشته ضرورت دارد و در کنار توسعه و پیشرفت، استحکام‌بخشی به هویت فاخر فرهنگی ایرانی- اسلامی و اعتلای آن، اهمیت مضاعف یافته است. می‌دانیم سرنوشت ما در گرو تکیه به گذشته خویش و توان نقد آن از یک‌سو و شناخت واقعیات موجود برای انتقال درست تجربه‌های علمی و فکری مثبت غرب است. توجه به اقتصاد به‌عنوان یکی از محوری‌ترین نیازهای توسعه پایدار، نباید باعث غفلت از هویت فرهنگی ما که پایه‌گذار تمدنی باشکوه بوده و هست، شود. همراهی مسوولان کشور و مردم، آن زمان نتیجه‌بخش خواهد بود که خروجی آن، گشایش مسیری روشن به سوی آینده باشد؛ مسیری که هم دینمان عزیز و نیرومند باشد و هم دنیایمان سربلند و برخوردار از امکانات مشروع زندگی درخور ایرانیان. بی‌شک فعالیت و برنامه‌ریزی در عرصه فرهنگی، پیچیده‌تر و سخت‌تر از عرصه اقتصادی است و نه‌فقط دولت بلکه دستگاه‌های پرشمار فرهنگی زیر نظر سایر نهادها، مخاطب تذکرات رهبری هستند.

مجلس نیز در تلاش در عرصه اقتصادی با اقداماتی نظیر همفکری و رایزنی مستمر با دولت در جهت اصلاح امور تقنینی و اجرایی هدفمند‌سازی یارانه‌ها، اصلاح الگوی مصرف انرژی، قانون اصل 44، اصلاح قانون مالیات‌ها و... به رشد اقتصادی کمک کند. مقام‌معظم رهبری نیز با ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، زیرساخت‌های فکری و نظری برای تحقق حماسه اقتصادی را فراهم کردند که نیاز به اجرای دقیق و موثر و قانونگذاری مطلوب و اصلاح قوانین معارض و البته همراهی سایر قوا با دولت تدبیر و امید دارد. تمامی این تحولات تنها در سایه جلب اعتماد گسترده مردم از سوی حاکمیت امکانپذیر است. احیای غرور ملی و به خودباوری رساندن مردم، احترام به آنها و تلاش برای تحقق خواسته‌هایشان، عدم تحمیل سلایق خاص به مردم، قانونگرایی، مبارزه با فساد و تبعیض و بی‌عدالتی می‌تواند مردم را به نظام امیدوار و زمینه‌ساز حرکت و تلاش جمعی برای تحقق کارهایی باشد که شاید در باور نمی‌گنجد و تحقق شعار امسال نیز، نیازمند آن است.

برای اعمال «مدیریت جهادی»، ساختارهای مناسب و نظام اجرایی و تقنینی چالاک و انعطاف‌پذیر، کوچک و پربازده‌کردن دولت و استفاده از دانش مدیران توانمند کشور با همه سلیقه‌ها و گرایش‌ها، امکانپذیر خواهد شد. مدیر جهادی، نباید فقط در شعار از این عنوان استفاده کند بلکه باید واقعا شیفته خدمت باشد، بیت‌المال را پاس بدارد، سرعت عمل و دقت و نظم در کارها را سرلوحه خود قرار دهد و اهل ایثار و از خودگذشتگی باشد. در بعد رفتاری نیز، مدیریت‌ها باید تحول‌آفرین، پویا، انعطاف‌پذیر، مشارکت‌محور و اخلاق‌مدار باشد و مدیریت برای خدا باید جایگزین مدیریت برای پست و مقام و ثروت شود تا زمینه برای مشارکت گسترده مردم در اجرای طرح‌ها و پروژه‌ها فراهم‌ آید.

آفرینش:یک مسافرت نوروزی و صدها مسئله

«یک مسافرت نوروزی و صدها مسئله»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛نوروزی دیگر و تعطیلاتی چند روزه را سپری کردیم که به واسطه آن اکثر مردم کشور به شهرها و اماکن سیاحتی و زیارتی سفرکردند. تعطیلات نوروزی فرصت مناسبی بود تا افراد جامعه کمی از زیربار مشغله های فکری و فشارهای ناشی از دغدغه های معیشتی رهایی یابند و درکنار خانواده خود از زیبایی های بهار بهره مند گردند و جانی تازه کنند.

مسلماً امسال نیز همچون سال های گذشته آمارها حاکی از افزایش تعداد مسافرت های نوروزی خواهد بود و جای تعجب هم ندارد. چون افراد نمی توانند ازاین فرصت به دست آمده صرف نظر کنند و یا ذوق و شوق خانواده ها را برای داشتن یک مسافرت چند روزه در ایام عید نادیده بگیرند.

امسال علی رغم اینکه بسیاری از مسولان پیش از آغاز تعطیلات از تمهیدات رفاهی برای مسافران در طول جاده ها و شهرهای مسافرپذیر خبر می دادند و خبرهایی از بهبود اوضاع کلی درحیطه گردشگری شنیده می شد، شاهد مشکلاتی هم برای مردم در طول سفرها بودیم که وجه مشترک تمام این مشکلات، گرانی خدمات و کالاها برای مسافران بود.


با آغاز سفرهای نورزوی در اغلب جاده های کشور شاهد افزایش چشمگیر قیمت عوارضی اتوبان های میان شهری بودیم، به طوری که اکثر رانندگان ازاین تغییر قیمت ها متعجب می شدند!. درحالی کیفیت آسفالت جاده ها و اتوبان های میان شهری واقعا افتضاح بوده و حتی عاملی برای افزایش تصادفات تلقی می شدند که این خود مقوله مفصل است. توقعی منطقی است که اگرعوارض بیشتری از مسافران اخذ می شود، حداقل مسیری مناسب و باکیفیت را برای آنها آماده کنند. اما افسوس که درکشورما فقط کسب سود یک طرفه ملاک است و منافع طرف مقابل که مردم باشند لحاظ نمی شود!.

احداث و تاسیس مجتمع های تجاری، رفاهی و رستوران های میان شهری،عامل دیگری است که موجب آسایش سفر مسافران می گردد، اما جدای از نبود و کمبود این مراکز درمسیر جاده های کشور، نحوه برخورد آنها با مسافران و قیمت خدماتی که به مردم ارائه می کردند باورنکردنی بود! انگار که مسافران، مردم این کشور نیستند و فروشندگان طوری قیمت های خود را چندین برابر ارائه می کردند که جز متمولین و اقشاری خاص که از مدل ماشین ها می شد وضعیت مالیشان را حدس زد، کسی قدرت خرید از این فروشگاه ها و رستوران های بین راهی را نداشت!.


بسیاری از مردم توانایی تامین هزینه سفر با هواپیما را ندارند و محدودیت هایی نیز برای مسافرت با ناوگان ریلی در مسیرهای مختلف وجود دارد. لذا اکثر مسافرت ها از طریق جاده ها با اتوبوس و یا تاکسی ها و سواری های بین شهری صورت می گیرد. لذا نکته دیگر بحث افزایش قیمت کرایه ها بود که بازهم این سوال را تداعی می کند که مبنا و توجیه افزایش قیمت بی حساب و کتاب آنها در چیست؟

مشکلات بسیار دیگری همچون کرایه هتل، مسافرخانه ها و اسکان های عمومی، افزایش هزینه بازدید از مراکز تفریحی، تاریخی و طبیعی، و... وجود دارد، اما نتیجه اینکه تمام این مشکلات برگرفته از عدم نظارت و تدبیر کافی در هماهنگی میان دستگاه ها و نهادهایی است که وظیفه خدمت رسانی به مردم را دارند. این نکته باید برای نهادهای گردشگری ما جابیفتد که تنها افزایش آمار تعداد مسافران به معنای کافی و عالی بودن عملکرد آنها نیست، بلکه باید با افزایش نظارت خود بر کیفیت و قیمت خدمات مسافرتی، زمینه اشتیاق مردم برای انجام مسافرت های سهل الوصول را فراهم کنند.

ابتکار:از فرهنگ اقتصادی تا اقتصاد فرهنگی!

«از فرهنگ اقتصادی تا اقتصاد فرهنگی!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛نام‌گذاری سال 93 به‌عنوان اقتصاد و فرهنگ توسط مقام معظم رهبری، نشان از اولویت و اهمیت این دو مقوله در توسعه کشور دارد. بنا نیست با این نام گذاری دچار این همانی و یا تقلیل یکی به دیگری شویم. این دو هر کدام کارکرد و جایگاه خویش را دارند؛ فرهنگ فرهنگ است و اقتصاد اقتصاد. اما آسیب‌های کنونی در نتیجه افتراق و دورافتادن آن دو از هم می‌باشد. تقلیل اقتصاد و فرهنگ به همدیگر همان‌قدر خطاست که جداسازی و تقابل آنان خطا بوده است.

اقتصاد بدون فرهنگ حکم جسم بدون روح را دارد، فرهنگ بدون اقتصاد مثال شعر بدون قافیه است. در اقتصاد فرهنگی مسئولیت جمعی و حقوق آیندگان همچون مسئولیت و حق فردی دارای ارزش و اهمیت است. پایه اقتصاد در غرب بر تولید و مصرف بیشتر بنیان نهاده شده است. در آنجا از اقتصاد فرهنگی خبری نیست، آنچه مهم است سود و منفعت شخصی می‌باشد. مفاهیمی مانند قناعت، گذشت و نوع‌دوستی وجود ندارد، اقتصاد مصرفی، سودجویانه و اسراف گرایانه ضد توسعه پایدار و در نتیجه غیرفرهنگی است. درنقطه مقابل، فرهنگ بدون اقتصاد نیز فاقد کارآمدی و بی اثر خواهد بود.

شاید یکی از دلایل کم اثری و بی مایگی آثار فرهنگی و هنری در این سال‌ها ضعف اقتصاد فرهنگ است. بی‌توجهی به اقتصادِ فرهنگ باعث افت خلاقیت هنری، تنزل منزلت کار فرهنگی و حضور افراد بی‌مایه در عرصه فرهنگ شده است. اگر بناست کار فاخر ارائه گردد و اثر ماندگار خلق شود اقتصاد فرهنگ بایستی اصلاح گردد. هر گاه اقتصاد و فرهنگ فقیر و عقب‌مانده باشد، اثر فرهنگی نیز بی‌مایه و کم اثر خواهد بود. هر زمان که اقتصاد از فرهنگ جدا شود، فرهنگ و انسان نیز کالایی وابزاری می‌شوند و هر دو در دالان تاریک سودپرستی و منفعت‌طلبی مسخ شده و بنده کالای دست ساخت خود خواهند شد؛ آن‌چنان که در مغرب زمین چنین بلایی بر سر اقتصاد آمد، در مشرق زمین نیز با قرائت‌های شبه عرفانی و زهد مابانه اقتصاد به پای آخرت، معنویت و فرهنگ قربانی شده و تبدیل به طفیلی گردید. به نام آخرت، دنیا مذمت شد و ارزش کار و تلاش زیر سؤال رفت و بیکاری و تن‌پروری سکه رایج گردید.

این در حالیست که مطابق آموزه‌های دینی، آبادانی آخرت در گرو آبادانی دنیاست، کار ارزش جهاد را دارد و بیکاری و تنبلی مذموم و سرزنش شده است. در غرب اقتصاد را زیربنا و فرهنگ را روبنا قرار دادند و در اینجا عکس آن عمل کردند. هر دو هم به نتیجه واحدی رسیدند، نتیجه آن شد که آدمی راه خوشبختی را نیافت. تعامل اقتصاد و فرهنگ به رضایتمندی و احساس خوشبختی منتهی می‌شود، توسعه ناشی از خویشاوندی فرهنگ و اقتصاد، پایدار و رضایت بخش خواهد بود. نگاه تک بعدی به اقتصاد و فرهنگ باعث انحراف وکج اندیشی است. فرهنگ در سایه اعتماد و حسن ظن و اصل برائت شکوفا می‌شود.

در جامعه بدبین و بداندیش، اثر ماندگار فرهنگی خلق نمی‌شود نگاه سطحی به اقتصاد و فرهنگ موجب توسعه کاریکاتوری خواهد شد. اگر چه کمبودهای اقتصادی به دلیل محسوس و قابل لمس بودن دارای تأثیرات آنی بر جامعه و موجب واکنش‌های سریع می‌گردد، اما تأثیر کمبودهای فرهنگی کمتر از اقتصاد نیست. تاثیر کمبودهای فرهنگی چندان آشکار نیست، اما در مواردی بسیار عمیق‌تر از کمبودهای اقتصادی است. اقتصاد مسئول حیات جسم جامعه است و فرهنگ مسئولیت حیات روح جامعه را برعهده دارد. ثروت یک جامعه محدود به منابع زیرزمینی وارزش پول ملی کشور نیست؛ منابع انسانی و آثار هنری، سینمایی و کتاب جزو سرمایه‌های ماندگار و تمدن‌ساز یک ملت به حساب می‌آیند. متأسفانه یکی از مشکلات خاص کشور ما اینست که در اینجا هم اقتصاد و هم فرهنگ دولتی است.

قدرت دولت‌ها به مدد نفت روز به روز بیشتر شده و نگاه مردم را هم دولتی کرده است؛ فرهنگ و اقتصاد در زیر سایه سنگین قدرت دولت‌ها ضعیف و نحیف شده و نگاه مردم به عملکرد حاکمان معطوف است؛ در نتیجه چنین رویکردی مردم تنبل شده اند و در رفتارشان وظایف انسانی و مسئولیت‌های جمعی هر روز بیشتر رنگ می‌بازد. این در حالیست که اگر بناست اقتصاد با فرهنگ سازگار باشد و این دو مأموریت واحد پیدا کنند، می‌بایست مسئولیت اقتصاد و فرهنگ را به مردم سپرد و دست قدرتمند دولتها را از این دو ساحت کوتاه کرد.

حمایت:فرهنگ جهادی رمز تحول اقتصادی و فرهنگی

«فرهنگ جهادی رمز تحول اقتصادی و فرهنگی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمدمهدی موسوی است که در آن می‌خوانید؛تعطیلات نوروزی به پایان رسید و پس از چند هفته رکود نسبی در فعالیت‌ها، اکنون زمان آغاز کار و تلاشی دیگر در طلیعه سالی است که به تدبیر رهبر معظم انقلاب با عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری شده است.واقعیت آن است که سال گذشته در فاز عملیاتی، تنها نیمی از شعار سال یعنی فقط بخش «حماسه سیاسی» با حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری و راهپیمایی با شکوه 22 بهمن، محقق شد؛ در سال جدید اما این امید وجود دارد که در دو جبهه اقتصاد و فرهنگ، شاهد نتایج و خروجی‌های مطلوب باشیم.

در سال پیش رو، دو موضوع در بُعد کلان ملی حایز اهمیت است؛ نخست اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها که از همین روزها وارد فاز اجرایی خود می‌شود و دیگر اتمام مرحله شش‌ماهه توافق ژنو و آغاز تلاش‌ها برای مرحله سخت و پیچیده گام نهایی این توافق‌نامه.صدالبته چندان به صلاح نیست که اقتصاد کشور با مذاکرات هسته‌ای گره بخورد چه آنکه بر دشمنیِ دشمنان، پایانی نیست واین را عقل و منطق و تجربه تاریخی به ما می‌گوید. در واقع آنچه مهم است این است که در سال 93 با عزم ملی و مدیریت جهادی، زمینه تحقق اقتصاد مقاومتی را فراهم کنیم.

این توجه و اهتمام از آن رو ضروری است که بدانیم اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی با تدبیر و پیگیری مجاهدانه مسئولان و عزم ملی در پرتو فرهنگ اصلاح‌شده، منجر به رونق اقتصادی و تقویت پایه‌های اقتصادی کشور در بازه زمانی میان‌مدت و بلند‌مدت همچنین در دوره کوتاه‌مدت تا حد زیادی، باعث رفع و یا کاهش دغدغه های معیشتی مردم می‌شود.

در حوزهاقتصاد، حدود یک دهه است که مقام معظم رهبری به طُرق مختلف، لزوم تلاش و مجاهدت ملی برای شکوفایی و تحول اقتصادی در کشور را بر محور فرهنگ ایرانی و اسلامی، مورد توجه قرار داده‌اند و می‌دهند و در خلال نامگذاری این سال‌ها، ضمن برشمردن نقاط ضعف و قوت کشور،‌ توصیه‌هایی به مردم و مسئولان دارند. آن گونه که از بیانات معظم‌له در آغازین روز سال جدید در حرم مطهر رضوی(ع) دریافت می‌شود، این است که بدون توجه به عزم ملی و مدیریت جهادی نمی‌توان شکوفایی اقتصاد و فرهنگ را به نظاره نشست و مشکلات و چالش‌های جدی کشور در این دو وادی مرتبط با یکدیگر را به معنای واقعی چاره کرد.

به عبارت دیگر باید گفت که اقتصاد مقاومتی تحقق نمی‌یابد مگر در پرتو عزم و اراده در گستره ملی با تکیه بر فرهنگ جهادی و توانمندی‌های داخلی.به طور ویژه در حوزه فرهنگ به دلیل غفلت‌هایی که در سالیان گذشته وجود داشته، نیاز جدی به تلاش و کار مضاعف کاملاً احساس می‌شود تا کاستی‌ها و عقب‌افتادگی‌ها جبران شود و به حد و مرزی قابل قبول در ارزیابی‌های کلان فرهنگی دست یابیم تا بتوانیم به یاری حق تعالی، در برابر تهاجمات شدید فرهنگیِ دشمن که به مراتب پیچیده‌تر و سهمگین‌تر از جنگ اقتصادی است،‌ از همه داشته‌ها و دستاوردهای ارزشمند خود حراست کنیم.

مردم سالاری:اقتصاد و فرهنگ

«اقتصاد و فرهنگ»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم روح‌الله حقیقت‌طلب است که در آن می‌خوانید؛سال 1393 از سوی رهبری به نام سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری شده است. برای تبیین دقیق‌تر این نامگذاری چند نکته اساسی را با خوانندگان محترم در میان می‌گذاریم؛

1- هرچند «فرهنگ» بر «اقتصاد» اولویت قطعی دارد و برای توسعه اقتصادی نیازمند توسعه فرهنگی هستیم؛ اما نباید فراموش کرد که برای توسعه مطلوب فرهنگی نیز حتما باید اقتصاد مناسب داشت کما اینکه مشکل جدی‌تر مردم این‌ روزها دغدغه‌های اقتصادی است؛ مشکلاتی همچون مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها و بیکاری و گرانی و تورم و...

2- بی‌شک برای مباحث فرهنگی و یا مشکلات اقتصادی نمی‌توان از دغدغه‌های مسائل سیاسی داخلی فارغ‌البال بود. لذا آزادی بیان و مطبوعات، فرهنگ انتخابات سالم، آزادی احزاب و جمعیت‌های سیاسی و یا حقوق شهروندی و... از جمله لوازم «فرهنگ مطلوب» است. بنابراین تنظیم ارتباط بین «سیاست»، «اقتصاد و «فرهنگ» باید در زمره اولویت‌های اصلی برنامه‌های دولت قرار گیرد و نباید به بهانه اشتغال به حل مشکلات اقتصادی و یا رفع دغدغه‌های فرهنگی ما را از مقوله مهم «سیاست» غافل نماید.

3- دغدغه‌های فرهنگی را نباید صرفا در خطاهای یک روزنامه یا یک فیلم سینمایی فروکاست. باید پیچیدگی‌ فرهنگی را از این زاویه نیز بررسی کرد که چرا برخی شبکه‌های ماهواره‌ای خارجی از برنامه‌های مهم شبکه‌های صدا و سیما پرمخاطب‌تر است؟ کما اینکه باید ضرورت مدیریت واحد مجموعه‌های فرهنگی کشور را نیز در نظر گرفت؛ و البته نقش اساسی صاحبان تریبون‌هایی همچون ائمه جمعه و جماعت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، شورای هماهنگی تبلیغات و بیش از 50 موسسه فرهنگی دیگر که علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودجه دریافت می‌دارند باید در جمع‌بندی‌های ما مورد توجه قرار گیرد.

4- مقابله جدی با مفاسد اقتصادی هم مطالبه جدی مردم و هم از جمله ملزومات اقتصاد مقاومتی است. دولت یازدهم و مجلس نهم و دستگاه قضایی باید برای این موضوع هم برنامه‌های عملی و نه شعاری خود را اعلام کنند زیرا بدون مبارزه جدی با فساد اداری و اقتصادی تحقق اقتصاد مقاومتی در یک عرصه گسترده نوعی بازی با الفاظ است.

5- هرگونه فشار بر مردم و تفسیر «اقتصاد مقاومتی» به «اقتصاد ریاضتی» قطعا خلاف فلسفه سیاستگذاری «اقتصاد مقاومتی است. دولت یازدهم نباید هرجا کم آورد «تابلوی اقتصاد مقاومتی» را بالا ببرد. بحث هدفمندی یارانه‌ها برای فاز دوم یکی از مهمترین گذرگاه‌های دولت برای تحقق «اقتصاد مقاومتی» است. دولت در این زمینه هم باید اقتصاد ملی را جدی تلقی نموده و با آزادسازی قیمت‌ها از پوپولیسم به شیوه احمدی‌نژاد پرهیز کند و هم از ایجاد هر نوع فشار غیرمنطقی بر مردم پرهیز نماید البته در مقوله اقتصاد و فرهنگ سخن فراوان است که در این یادداشت به همین پنج نکته بسنده می‌کنیم.

آرمان:عوامل موثر بر آزادی سربازان

«عوامل موثر بر آزادی سربازان»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم صادق زیباکلام است که درن می‌خوانید؛
خبر آزادی سربازان ایرانی که به دست گروهک موسوم به جیش‌العدل به گروگان گرفته شده بودند شیرین بود. با این حال این شیرینی زمانی کامل می‌شد که هر 5 مرزبان گروگان گرفته شده آزاد می‌شدند و امروز جای خالی یکی از سربازان که توسط این گروهک به شهادت رسید از شیرینی این آزادی کاسته است. از سویی دیگر اگر این آزادی در شب عید نوروز اتفاق افتاده بود و خانواده‌های این زندانیان می‌توانستند شب‌های نوروز را در کنار خانواده‌های خود تحویل سال را جشن بگیرند این خوشحالی بدل به جشنی بزرگ‌تر می‌شد اما گذشته از این جزئیات نمی‌توان نقش مقامات ایرانی را در آزادی این افراد کتمان کرد.

مکالمات تلفنی جدی میان مقامات کشورمان و مقامات پاکستانی توانست مقدمات آزادی این افراد را مهیا کند. این مذاکرات در فضای بدون جوسازی و هیاهو صورت گرفت و در نهایت آزادی این سربازان نشان داد که این استراتژی موفق بوده و در رسیدن به یک توافق با گروهک جیش‌العدل موفق عمل کرده است. از سویی دیگر به نظرمی‌رسد پاکستان نیز در قضیه آزادی گروگان‌های ربوده شده ایرانی به خوبی از عهده نقش خود برآمده و توانسته رضایت ایران را جلب کند.

پاکستان به عنوان رابط ایران و گروهک تروریستی جیش‌العدل در این قضیه وارد مباحث مربوط به آزادی گروگان‌ها شده و در نهایت هوشمندی تیم مذاکره‌کننده ایرانی موجب فیصله پیدا کردن قضیه گروگانگیری سربازان ایرانی شد. اما در کنار نقش مهم دولت ایران و دولت پاکستان در آزادی این گروگان‌ها نمی‌توان از نقش موثر علمای اهل سنت سیستان و بلوچستان به آسانی گذشت. شاید از بسیاری لحاظ این افراد نقش موثرتری از مذاکره‌کنندگان ایرانی و پاکستانی در به ثمر رسیدن مذاکرات با اعضای گروهک تروریستی داشتند.

به هر حال بخش‌هایی از جامعه اهل سنت ایران به دلیل برخی سیاست‌های گذشته نگاه انتقادی دارند اما موجی که طی چند هفته گذشته از سوی علما و هنرمندان و ورزشکاران و شخصیت‌های محبوب ملی و منطقه‌ای اهل سنت انجام شد تاثیر بسزایی در تصمیم گروهک جیش‌العدل در آزادی سربازان به گروگان گرفته شده ایرانی داشته است. این اعتراضات که از سوی شخصیت‌های فرهیخته و دانشمند و محبوب جامعه اهل سنت ایران صورت گرفته بود نشان داد به‌‌رغم همه انتقاداتی که از سوی این افراد نسبت به برخی رفتارها وجود دارد اما برخوردهای خشونت‌بار به هیچ عنوان مورد تایید جامعه اهل سنت ایران نیست.

دنیای اقتصاد:چالش‌ها و امیدهای 93

«چالش‌ها و امیدهای 93»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می‌خوانید؛مقام معظم رهبری سال 1393 را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام نهاده‌اند. نام‌گذاری‌های دو دهه اخیر، بر این مبنا بوده که رهبری یک یا چند مساله مهم کشور را در سال پیش رو، به مسوولان کشور متذکر شده و سامان دادن آنها را تکلیف کرده‌اند. مطابق نام‌گذاری امسال، ایران دو مساله مهم اقتصاد و فرهنگ را پیش رو دارد و حل این دو مساله در گرو عزم ملی و مدیریت جهادی است. عزم ملی اشاره‌ای روشن به مشارکت اجتماعی دارد و مدیریت جهادی توصیه‌ای مدیریتی به مسوولان است که ترجمان بیرونی آن کارآمدی است. دولت ایران برای محقق کردن شعار سال، هم امکان‌ها و قابلیت‌هایی در اختیار دارد و هم با چالش‌ها و موانعی روبه‌رو است.

1- امیدهای 93: دولت حسن روحانی در نیمه دوم سال 92 کوشید برای فضای کسب‌و‌کار، سامان بهتری تدارک ببیند. مهم‌ترین اقداماتی که در این زمینه صورت گرفت، کاهش فشار بین‌المللی بر اقتصاد ایران، بهبود روابط بین اجزای حکومت و کاهش تعارض‌های سیاسی، گسترده‌تر شدن چتر مشارکت اجتماعی و مطالعه امکانات اجرای مرحله دوم هدفمند سازی یارانه‌ها بود. در پی این اقدامات، پاره‌ای تحریم‌ها برداشته شد و از سرعت وضع تحریم‌های جدید کاسته شد؛ تعامل بین قوای سه گانه کشور افزایش یافت و بسیاری از سوء‌تفاهم‌ها میان کارگزاران نظام به‌ویژه مجلس و دولت رفع شد؛ آرامش اجتماعی و امید به آینده افزایش یافت و به تبع آن در حوزه اقتصادی تحرک ایجاد شد. این تحرک در بخش واقعی اقتصاد، اندک بود و تنها از آهنگ کاهش رشد اقتصادی کاسته شد، اما در حوزه روانی تحرک چشمگیر بود. رشد 107 درصدی شاخص سهام ایران، علامت مثبتی بود که از سوی بازار ارسال شد و این امید را رویاند که در سال 93 اقتصاد از رکود خارج شود.

بنابراین می‌توان با قدری احتیاط، امیدوار بود که در پی تدابیر سال 92، در سال جدید روند کاهش رشد اقتصادی جای خود را به روند افزایشی بدهد. روند کاهشی اقتصاد در سال‌های اخیر، پاره‌ای ظرفیت‌های رشد ایجاد کرده است که فعال شدن آنها به افزایش رشد اقتصادی و افزایش اشتغال خواهد انجامید. رشد اقتصادی ایران پیش از آغاز دوران رکود اقتصادی، حدود پنج درصد بود و حال احیای آن رشد در سال 93 را نامحتمل می‌کند؛ اما رشد اقتصادی کمتر از این هم تحول بزرگی به شمار می‌رود. تولید ناخالص داخلی ایران سال گذشته قدری بیش از 500 میلیارد دلار بوده است و رشد 2 درصدی اقتصاد در سال 93 که محتمل به نظر می‌رسد موجب خلق 10 میلیارد دلار ثروت خواهد شد. افزون بر این، بخش قابل‌‌توجهی از رشد اقتصادی در بخش نفت و گاز خواهد بود که خود موجد افزایش ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری و تحریک رشد اقتصادی خواهد شد.

به‌علاوه اینکه در 6 ماه گذشته، پا‌به‌پای کند شدن روند کاهشی رشد اقتصادی، نرخ تورم هم ولو با آهنگ بطئی رو به کاهش گذاشته است و اگر آن‌گونه که پیش‌بینی می‌شود، نرخ تورم کمتر از 25 درصد شود، در سال 93 برای نخستین بار ظرف چهار سال گذشته، دستمزد کارگران، کارمندان و قدرت خرید آنان به صورت واقعی افزایش خواهد یافت. همنشینی این تحولات راه را برای تحقق بخشی از وعده‌های اقتصادی دولت هموار خواهد کرد.

2- چالش‌های 93: دولت ایران برای محقق کردن برنامه‌هایی که در سطور بالا مطرح شد، با مشکلاتی هم مواجه است. مهم‌ترین مشکل در حوزه اقتصادی، اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها است. دولت روحانی، همانند دولت قبلی هنوز برای پرداخت یارانه‌ها معیار مشخصی ارائه نکرده است و همه شهروندان ایرانی می‌توانند با رجوع به اصل برابری در قانون اساسی، خود را محق به دریافت یارانه به شمار آورند. پیوند ناموجهی که از آغاز بین اصلاح قیمت‌ها و پرداخت یارانه زده شد، این تصور را ایجاد کرده است که دولت با اصلاح قیمت‌ها از درآمد واقعی شهروندان می‌کاهد و برای جبران این وضع «باید به آنها یارانه جبرانی بپردازد»؛ بنابراین بزرگ‌ترین چالش اقتصادی دولت در سال 93 اواخر فروردین و با نام‌نویسی برای یارانه‌ها آغاز خواهد شد. اگر شهروندان به درخواست‌ها و توصیه‌های اخلاقی برای عدم درخواست یارانه پاسخ مثبت ندهند، دولت ناگزیر خواهد شد به شمار زیادی یارانه بپردازد و معلوم نیست منابع کافی برای تامین بودجه یارانه‌ها در اختیار داشته باشد. چالش دوم، پایین بودن نرخ بهره‌وری در بخش‌های سه گانه صنعت، کشاورزی و خدمات است.

بهره‌وری پایین در اقتصاد ایران عارضه‌ای دیرپا است و چشم‌انداز رفع آن در کوتاه‌مدت روشن نیست و کماکان در سال جاری هم ادامه خواهد یافت. مشکل سوم، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی است که رتبه ایران در فهرست جهانی، 67 و پس از کشورهایی مانند مصر، کوبا، ویتنام، آنگولا و قبرس قرار دارد. بر اساس آخرین آمار که مربوط به 14 ماه پیش است حجم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در ایران حدود 4/4 میلیارد دلار است. در مقیاس منطقه‌ای، این میزان سرمایه خارجی البته بیش از سرمایه‌ای است که عراق و پاکستان جذب کرده‌اند، اما کمتر از سرمایه‌هایی است که عربستان، ترکیه، قطر، کویت و حتی جمهوری آذربایجان جذب کرده‌اند.

با توجه به اینکه مهم‌ترین بخش صنعتی ایران یعنی صنایع نفت و گاز به سرمایه و تکنولوژی خارجی نیاز مبرم دارد، این موضوع در سال 93 همچنان از چالش‌های اقتصاد ایران خواهد بود. آهنگ کنونی مذاکرات ایران با قدرت‌های اروپایی، چندان نیست که بتوان امیدوار بود این مذاکرات راه ورود سرمایه خارجی را به ایران در آینده نزدیک هموار کند؛ بنابراین اقتصاد ایران لاجرم باید به ظرفیت‌های داخلی خود تکیه کند. یکی از جاهایی که مفهوم اقتصاد مقاومتی کاربرد پیدا می‌کند، همین‌جا است. مادام که ظرفیت‌های داخلی اقتصاد ایران فعال نشود و در بازیگران اقتصاد جهانی به‌ویژه بنگاه‌های بزرگ خارجی غبطه ایجاد نکند، امید چندانی به ورود سرمایه‌های خارجی وجود نخواهد داشت. یکی از ظرفیت‌های آزاد نشده اقتصاد ایران که محمل نیرومندی برای تامین سرمایه برای بنگاه‌های اقتصادی است، نظام پولی است که همانند گذشته از چالش‌های اقتصاد ایران به شمار می‌رود. نرخ بهره پایین موجب کاهش سپرده‌گذاری داوطلبانه و هدفمند شده و بانک‌ها و سپرده‌گذاران ناگزیرند با بازار غیررسمی پول که فارغ از نظارت‌های قانونی عمل می‌کند، رقابت کنند. علاوه‌بر این، نرخ بهره دستوری و پایین‌تر از نرخ تورم جذابیت مراجعه به بانک‌ها را به شیوه‌های غیراصولی و اخذ وام با این شیوه‌ها افزایش داده است و بعضا موجب فساد هم می‌شود.

چالش دیگر سال 93 که اساسا غیراقتصادی است؛ اما بر اقتصاد اثر می‌گذارد، مسائل سیاست خارجی است. مذاکرات ایران با گروه 1+5 در حال پیش رفتن است و در مجموع از نمونه‌های موفق مذاکره در جهان به شمار می‌رود؛ اما هنوز دستاوردهای ملموس و عینی آن آشکار نشده است. این مذاکرات البته توانسته است فشارها را کاهش دهد، اما تا رسیدن ایران به وضع پیش از سال 1384 راه درازی در پیش است. وقتی که وضع پیشین اعاده شود، طرفین در وضع صفر قرار می‌گیرند و اگر قرار باشد فرصتی برای ایران ایجاد شود از آن به بعد است. بنابراین هنوز مذاکرات را باید از کارهای پر مشقت و دیربازده دولت به شمار آورد. علاوه‌بر این مساله اصلی سیاست خارجی، پاره‌ای تحولات منطقه‌ای هم در سال 93 بر اوضاع ایران اثر خواهند گذاشت. انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان که قرار است امروز برگزار شود، یکی از این تحولات است. همه هشت نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان که یکی از آنها جای حامد کرزای را خواهد گرفت، گفته‌اند در صورت پیروزی، پیمان امنیتی افغانستان و آمریکا را امضا خواهند کرد. این پیمان ارتباط مستقیمی با ایران ندارد؛ اما به هر حال موجد ترتیبات امنیتی می‌شود که ایران نمی‌تواند به آن بی‌اعتنایی کند. اگر دولت آینده افغانستان نتواند در روابط خود با ایران، پاکستان، عربستان و ترکیه توازن معقولی ایجاد کند، چالشی جدید برای سیاست خارجی ایران ایجاد خواهد شد و طبعا بر اقتصاد هم تاثیر خواهد گذاشت.

مجموعه امیدها و چالش‌های ایران در سال 93، تصمیم‌گیری را برای دولت دشوار می‌کند؛ اما از آنجا که همه این چالش‌ها اختصاص به ایران ندارد و همتایان و رقیبان ایران هم با چالش‌هایی مشابه مواجهند، آنچه نتیجه کار را رقم می‌زند نحوه مدیریت این چالش‌ها است. بخش دوم شعار سال 93 یعنی «عزم ملی و مدیریت جهادی» حاوی همین معنا است؛ یعنی دولت برای عبور از چالش‌ها به 2 نیروی محرکه نیاز دارد: اول عمومی‌تر کردن سیاست و اقتصاد و وارد کردن همه نیروهای سیاسی-اجتماعی به میدانِ مقابله با چالش‌ها و دوم افزایش کارآمدی در نظام دیوانی و تسهیل قانونی فعالیت‌های اقتصادی و تجاری.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها