در ادامه سعی کردهایم با توجه به محدودیت فضایی که به طور طبیعی در این پرونده وجود داشت، بخشی از این چهرهها و اتفاقهای مرتبط با آنها را مرور کنیم. البته با آگاهی از این نکته که قطعا جای برخی چهرهها خالی است و سعی کردیم در همین صفحه به طور مستقل در یک گزارش به اهالی هنر هفتم بپردازیم.
مردی که با سرطان میجنگد
مصطفی عبداللهی
مصطفی عبداللهی یکی از پیشکسوتان عرصه تئاتر کشورمان است. او از سال ۱۳۴۹ در بروجرد بازیگری و کارگردانی تئاتر را آغاز کرد و تاکنون همچنان ثابتقدم و مشغول فعالیت در این عرصه است. این هنرمند البته چندی است که بیمار شده و با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند، اما هنوز هم عرصه تئاتر را کنار نگذاشته و با وجود ناخوشیاش فعالیتهای هنری خود را ادامه میدهد.
او امسال نمایش «مرگ تصادفی یک آنارشیست» را روی صحنه تئاتر شهر برد. این اثر یک کمدی اجتماعی بود که با استقبال نسبتا خوبی هم از سوی مخاطبان تئاتر روبهرو شد.
البته امسال هنرمندان زیادی سعی کردند دست به دست هم دهند و شرایطی را فراهم کنند تا عبداللهی در تامین هزینههای درمانش با مشکلات کمتری مواجه باشد. بسیاری از تئاترها ازجمله «سالگشتگی» و «سقراط» عواید فروش یک شب خود را به این هنرمند اختصاص دادند و بسیاری دیگر هم سعی کردند از این طریق به عبداللهی کمک کنند.
میتوان عبداللهی را هنرمندی دانست که اکنون با سرطان میجنگد و صحنه تئاتر را هم ترک نمیکند. برای این هنرمند خوب کشورمان در سال جدید آرزوی سلامت داریم.
حفظ رکورد
پرویز تناولی
پرویز تناولی که یکی از چهرههای سترگ تاریخ هنر تجسمی کشور محسوب میشود، عمده شهرتش را به واسطه مجسمههایش دست و پا کرده است. تناولی را نیز بهعنوان یکی از چهرههای سال هنر تجسمی معرفی میکنیم به این دلیل که هیچ هنرمندی در خاورمیانه نتوانست رکورد فروش او را در حراج کریستیز جابهجا کند. پیش از این اثر پرسپولیس او در حراج کریستیز در دبی، به مبلغ دو میلیون و ۸۴۱ هزار دلار بفروش رفته بود که در تاریخ حراج کریستیز در خاورمیانه، رکوردی بیسابقه محسوب میشد. در 92 و در پانزدهمین دوره این حراج معتبر، اثر فهرالنیسا زید هنرمند فقید دو رگه ترکیهای ـ اردنی 7/2 میلیون دلار فروش رفت و نتوانست رکورد تناولی را بشکند. تناولی در دوره پانزدهم کریستیز نیز با اثر پرسپولیس 2 حضور داشت که با فروش 940 هزار دلاری، رکورد دوم را در کریستیز پانزدهم از آن ایران کرد.
پرویز تناولی امسال در ایران هم یک نمایشگاه از مجسمههای کوچکش برپا کرد. نمایشگاه او به مدت یک ماه مهر و آبان سال 92 در گالری ماه مهر در حالی برگزار شد که از کتاب تازه او با نام «تاریخ مجسمهسازی در ایران» رونمایی شد. در این نمایشگاه چهار مجموعه از مجسمههای کوچک تناولی به نام عشاق، پرنده، شاعر و هیچ که تا آن زمان به نمایش در نیامده بود، در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت.
گرفتن جایزه در مسجد
رضا امیرخانی
یکی از چهرههای سال 92 در حوزه ادبیات، بدون شک رضا امیرخانی است؛ نهتنها به واسطه موفقیتهای کتابهایش، بلکه به سبب برخی موضعگیریها و اظهارنظرهایش. امیرخانی امسال موفق شد جایزه سیزدهمین دوره جشنواره شهید حبیب غنیپور در بخش رمان و زندگینامه داستانی با موضوع انقلاب و دفاع مقدس را از آن خود کند. او در این مراسم پس از دریافت جایزهاش گفت: بسیار خشنودم از اینکه تنها جایزه ادبی در جهان را دریافت میکنم که برای دریافت آن مجبور هستیم کفشهایمان را درآوریم. اگر یک ساختمان هشت طبقه با طبقات و بخشهای مختلف را در نظر بگیریم که جشنوارهها و فعالیتهای متعددی را برگزار میکنند، زمانی که یک اسم و امضا در آن عوض شود همه چیز تغییر میکند. رفت و آمدها، برخوردها، سلام و علیکها همه و همه تغییر مییابد. اما در مسجد جوادالائمه کوهی مانند امیرحسین فردی میرود و چیزی عوض نمیشود. چون پسرهای بسیار خوبی دارد، من از این پسرهای خوب تشکر میکنم. البته سال 92 برای خود امیرخانی سال بدی بود. او در این سال به سوگ پدرش نشست. امیرخانی امسال در دیدار هنرمندان با رئیسجمهور نیز به نمایندگی از نویسندگان پشت تریبون رفت و از دغدغههای اصحاب قلم سخن گفت، از بیتوجهی به ادبیات داستانی گله کرد و در پایان صحبتهایش گفت: جناب آقای دکتر روحانی! مورخ که نه، پردهخوان در پردهای میگوید لشکر جن نزد حضرت ارباب رسیدند و به هواخواهی رخصت نبرد خواستند. حضرت ارباب رخصت نداد و فرمود حرب شما با خصم من از فتوت به دور است. شما ایشان را میبینید و ایشان شما را نمیبینند. آقای رئیسجمهور! ممیز و حامی و داور و سایر اعضای وزارت ارشاد را از لشکر اجنه انتخاب نفرمایید!
نقاشتر از شاعر
سهراب سپهری
همه ما سهراب سپهری را بهعنوان شاعری مطرح در تاریخ ادبیات معاصر میشناسیم؛ ولی میخواهیم او را بهعنوان چهره برتر سال 92 در عرصه هنرهای تجسمی معرفی کنیم. علتش هم معلوم است؛ او توانست در هر نمایشگاهی که آثارش حضور داشت، رکورد بزند. سهراب سپهری که همواره برای شخصیت رمانتیک و مرگ زودهنگامش در ایران از محبوبیت فراوانی برخوردار بوده است، در دومین حراج بزرگ تهران با هر دو اثرش دوباره رکورد شکست و در مجموع یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان فروخت. نخستین اثری که از او در این حراجی عرضه شد، با برآورد قیمت ۲۵۰ تا ۳۵۰ میلیون تومان، در نهایت با 500 میلیون تومان فروخته شد و دومین اثر، از مجموعه تنه درختها، با برآورد ۳۵۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان در نهایت ۷۰۰ میلیون تومان چکش خورد تا هم رکورد قیمت خودش را جابهجا کند و هم رکورد قیمت فروش یک اثر هنری را در ایران از آن خود کند. تابلوی دیگری از سهراب سپهری در ششمین دوره حراج هفت نگاه نیز در همان شب افتتاحیه به فروش رسید. به نظر میرسد با این روند روز به روز بر شهرت و محبوبیت سهراب اضافه میشود و او کمکم دارد به نقطهای میرسد که نقاشیهایش همتای شعرهایش علاقهمند و مخاطب پیدا کرده است. سهراب امروز به نقطهای در هنر تجسمی کشور دست یافته که عرضه فقط یکی از تابلوهای او به حراجهای تجسمی ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه اعتبار میبخشد و مجموعهداران برای خرید آثار او با هم به رقابتهای میلیونی میپردازند.
مرنجان دلم را...
نورمحمد درپور
نوایی نوایی نوایی نوایی/ جوانی بگذرد تو قدرش ندانی... مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ ز بامی که برخاست مشکل نشیند...همه ما این قطعه زیبای موسیقی را با صدای گرفته و نوای شوریده دوتار نورمحمد درپور شنیدهایم. این هنرمند بزرگ موسیقی مقامی کشورمان امسال بیمار شد. پزشکان بیماری او را سرطان روده تشخیص دادند. او امسال دورههای متعدد شیمیدرمانی را پشت سرگذاشت و به لطف خدا هنوز هم نفس میکشد. این هنرمند یکی از شناختهشدهترین نوازندگان و خوانندگان موسیقی خراسانی و تربت جام است که نامش در رده استادان بزرگی چون حاج قربان سلیمانی و استاد محمدحسین یگانه، حسین سمندری و استاد ستارزاده قرار دارد و یکی از آخرین حلقههای اتصال موسیقی نواحی ایران به نسل تازه است.درپور امسال روزهای بد و سختی را پشت سر گذاشت و چنانچه فرزندش فاروق درپور اعلام کرد چند بار او را از بیمارستانهای مشهد بیرون کردند. او این روزها نفس خواندن ندارد، دل ساز زدن ندارد و گویی ما مثل همیشه با خاموشی صدا و نوای یک هنرمند او را فراموش کردهایم تا با مستمری ماهی 140 هزار تومانش روزهای عمرش را بگذراند و روزها را به شب برساند و شبها را به صبح و... . کاش به جای پیامهای تسلیت، یادبودها و مراسم مختلف کمی زودتر بجنبیم و به جای آههای پر از حسرت، مرهم شویم.
بازگشت رهبر ارکستر ملی
فرهاد فخرالدینی
فرهاد فخرالدینی را همه میشناسند. چه آنهایی که سریالهای تلویزیونی را تعقیب میکردهاند و موسیقیهای زیبایش در ذهنشان نقش بسته است و چه آنها که خاطرات روزهای اوج ارکستر ملی را با رهبری او به یاد دارند. او یک عمر با موسیقی زیسته است. از کودکی که پنهانی، ساز برادرش را برمیداشته تا بعدتر که پدرش برای او یک ویولن میخرد و او سالها بعد میشود شاگرد ابوالحسنخان صبا تا همین امروز. این سالهای دور و دراز کم نیستند که هیچ، بسیار طولانیاند و با همه فراز و نشیبهایشان لحظه لحظههای مردی را در خود دارند که میشود گفت هرگز بدون نتهایش نزیسته است. او در زمینه ساخت موسیقی فیلم در زمره آهنگسازان موفق کشورمان است و ساختههای به یاد ماندنی او را در سریالهای تلویزیونی چون سربداران، امام علی(ع)، روزی روزگاری، بوعلی سینا و کیف انگلیسی شنیدهایم. فخرالدینی سال 1377 ارکستر ملی ایران را راهاندازی کرده و تا سال 1388 اجراهای بینظیری بعنوان رهبر و آهنگساز در این ارکستر داشت، تا اینکه سال 1388 از رهبری این ارکستر کنارهگیری کرد و درباره دلایل این کنارهگیری هم سخنی نگفت. البته با گذشت چند سال از این اتفاق او هنوز هم تمایلی به صحبت کردن درباره دلایل کنارهگیریاش از رهبری ارکستر ملی و اتفاقات آن روزگار ندارد. فخرالدینی امسال با ارکستر مهرنوازان به خوانندگی سالار عقیلی روی صحنه رفت. البته او دوسال پیش هم با این ارکستر روی صحنه رفته بود و در واقع میتوان گفت امسال دومین باری بود که با این ارکستر روی صحنه رفت. آنچه امسال بسیاری از موسیقی دوستان و نوازندگان را امیدوار کرده است، احتمال بازگشت فرهاد فخرالدینی روی صحنه موسیقی ملی است. او اواخر امسال در گفتوگو و نشستهایی که داشته تاکید کرده اگر دولت شرایط خوبی را برای ارکسترها فراهم کند دوباره چوب رهبریاش را به دست میگیرد و ارکستر ملی را هدایت میکند. باید منتظر ماند و دید آیا دولت وعدههایش مبنی بر راهاندازی دوباره ارکسترها را محقق میکند تا دوباره امید به چهره نوازندگان ارکستر ملی و فرهاد فخرالدینی بازگردد یا خیر؟
خداحافظ دهلی،سلام تهران
علیرضا قزوه
سال 92، سال بازگشت علیرضا قزوه از هند به وطن محسوب میشود. هنوز مدتی از بازگشت او نگذشته بود که قزوه مدیر مرکز آفرینشهای حوزه هنری شد و بر صندلی نویسنده با اخلاق انقلاب یعنی روانشاد امیرحسین فردی تکیه زد. قزوه در این چند ماه با اظهارنظرهایش بارها خبرساز شد. یکی از این اظهارنظرها به حرفهای قزوه درباره انجمن شاعران ایران مربوط است. قزوه در بزرگداشت عمران خلیلی با بیان اینکه خانه شعر، خانه ضدشعر و فتنهساز شده است، گفت: دیگر چارهای نداریم جز اینکه این خانه را که از اموال بیتالمال است، از دست چهار ـ پنج نفر حاضر در آن خارج کنیم. این خانه وابسته به حزب منحلشده مشارکت است و سالانه مبالغ زیادی از اموال بیتالمال را خرج میکند. کسانی بر ذهن و افکار برخی کار میکنند و متاسفانه فتنه میسازند و از بودجههای آنچنانی هم برخوردارند. اظهارات قزوه باعث شد اعضای هیات مدیره خانه شاعران روبهروی خبرنگاران نشستند تا خبر دهند از علیرضا قزوه شکایت کردهاند.
البته مدتی بعد دو نفر از همین اعضای خانه شاعران برای بزرگداشت احمد زارعی به حوزه هنری پا گذاشتند و همین مراسم، اسباب آشتی قزوه با انجمن شاعران را فراهم کرد. اظهارنظر جنجالی دیگر قزوه مربوط به عملکرد عبدالجبار کاکایی بهعنوان دبیر هشتمین دوره جشنواره شعر فجر بود.
قزوه با انتقاد شدید از عملکرد جشنواره اعلام کرد: درست این است که آقای کاکایی بهعنوان دبیر جشنواره، مجری آرا و نظرات شورای سیاستگذاری جشنواره باشند. اعضای شورا 14 نفر هستند که همگی از سوی وزارت ارشاد حکم دارند، ولی متاسفانه عدهای بیحکم به دعوت دبیر جشنواره کمیتهای تشکیل میدهند که عمل آنها یک کار غیرقانونی است. آقای کاکایی برای اینکه همه جریانهای شعری را درگیر جشنواره کند، از عدهای دعوت کردهاند، ولی آنها تصمیمگیر نیستند. اینها کسانی هستند که تازه از گرد راه رسیدهاند و برای ما میخواهند تعیین تکلیف کنند. بهتر است اول شاعر بودن خود را اثبات کنند.
برنده مدال گوته آلمان
سیدمحمود حسینیزاد
سیدمحمود حسینیزاد، نویسنده و مترجم ایرانی، در سال 92 موفق شد تنها افتخار ادبی ایران در عرصه جهانی را به نام خود ثبت کند. او بهعنوان برگزیده انستیتو گوته آلمان در سال 2013 معرفی شد و مدال گوته را به گردن آویخت. حسینیزاد همراه پتروس مارکاریس ـ نویسنده مطرح یونانی ـ و نوین کیشور ـ مؤسس انتشاراتی سیگال در کلکته – بهعنوان برگزیدگان مدال گوته در سال 2013 میلادی معرفی شدند. در معرفی انستیتو گوته از محمود حسینیزاد، از او بهعنوان مهمترین مترجم ادبیات آلمانیزبان معاصر به فارسی یاد شده است. کمیسیون انتخاب برگزیدگان مدال گوته درباره علت انتخاب و معرفی این نویسنده و مترجم ایرانی برای دریافت این مدال عنوان کرد: محمود حسینیزاد با دقت و حساسیت راه را برای واژه هموار میسازد و امکان ارتباطهای شخصی و فرهنگی را فراهم میآورد. این مهم موجب میشود در هر دو کشور تفاهم دوجانبه بین انسانها برپا مانده و تقویت شود. امسال انستیتو گوته مدال گوته را به شخصیتهای برجستهای اعطا میکند که فصل مشترکشان علاقه و توجه آنها به زبان آلمانی و نقش آنها در برقراری ارتباط بین کشورشان و ادبیات و فرهنگ آلمانی زبان است.
مدال گوته سالی یکبار اعطا میشود و مدال رسمی دولت آلمان است. این مدال به شخصیتهای خارجی که به طرز مؤثری در راه تبادلهای فرهنگی بینالمللی و در جهت گسترش زبان و ادبیات آلمانی فعالیت دارند، اعطا میشود.
دروگر جوایز تئاتر فجر
آرش دادگر
جشنواره تئاتر فجر امسال شاهد حضور یک چهره نسبتا جوان بود که جوایز جشنواره را یکی پس از دیگری از آن خود کرد و در پایان جشنواره بسیاری از رسانهها تیتر زدند: «آرش دادگر، جوایز تئاتر فجر را درو کرد». این کارگردان جوان که با تئاتر «هملت» در جشنواره فجر حاضر شده بود، موفق شد جایزه بخشهای طراحی صحنه، کارگردانی و جایزه بزرگ را از آن خود کند.
هملت دادگر یک برداشت آزاد از هملت اثر جاودانه ویلیام شکسپیر بود که طی ایام جشنواره هم دو اجرایی شد و بسیاری را به تالار حافظ کشاند تا به تماشای این اثر بنشینند. او پیش از این در مقام کارگردان تاکنون نمایشهای متعددی را به روی صحنه برده که از آن جمله میتوان به نمایشهای آژاکس، مکبث، کالون و قیام کاستلیون، صبحانه برای ایکاروس، شاهلیر و بازگشت افتخارآمیز مردان جنگ اشاره کرد. «نمایش طوفان» نوشته حسین فدایی آخرین اثر این کارگردان جوان بود که آذر سال گذشته در تالار قشقایی روی صحنه رفت. حال باید منتظر ماند و دید آیا مخاطبان تئاتر هم این اثر را پس از اجرای عمومی آن میپسندند و مانند داوران، تازهترین اثر دادگر را لایق جایزه بزرگ جشنواره میدانند یا خیر.
اجرای «پادشاه فصلها»
علیرضا افتخاری
همین یکی دو هفته پیش بود که اعلام کرد سودای انتشار آلبوم صدمش را هم در سر دارد و گوشش بدهکار این حرفها نیست که میگویند پرکار است و مدام آلبوم منتشر کرده است. شاید این خواننده دلخوش به مخاطبان زیادی است که دارد و مانند بسیاری از اهالی موسیقی ترجیح میدهد روی خوشی به حرف و سخنان منتقدان نشان ندهد. علیرضا افتخاری که دهم فروردین امسال تولد پنجاه وشش سالگیاش را جشن گرفت، شاگرد استادان بزرگی از جمله تاج اصفهانی بوده و 67 آلبوم موسیقی هم منتشر کرده است. او امسال پس از چند سال دوری از عرصه موسیقی آلبوم «خانه دوست کجاست» را منتشر کرد. البته پس از انتشار این آلبوم او از روح سهراب سپهری عذرخواهی و به رسانهها اعلام کرد این آلبوم از نظر او هنوز نهایی نشده و مورد تائید او نیست. او در روزهای پایانی امسال پس از شش سال دوری از صحنه، کنسرتی برگزار کرد و قصد دارد آلبوم دیگری را هم منتشر کند. این خواننده هنوز هم خوانندهای است که از وقتی اعلام کرده قصد دارد کنسرت برگزار و یک آلبوم تازه منتشر کند، تماسهای متعددی از سوی مخاطبان او با روزنامه داشتهایم که اطلاعات بیشتری درباره این اجرا و آلبوم میخواستند یا تقاضا داشتند با او گفتوگوی مفصلی انجام دهیم. او هنوز هم بهعنوان خواننده آلبوم پرفروش «نیلوفرانه» در دل مردم جا دارد و با همه انتقاداتی که به او وارد شده هنوز هم همان علیرضا افتخاری است که مردم صدایش را دوست دارند و کارهایش را دنبال میکنند. افتخاری در نشست خبری آلبومش درباره منحصر به فرد بودن صدایش هم سخن گفته و اعلام کرده اگر کسی بتواند صدای او را تقلید کند، سرش را به او تقدیم خواهد کرد./ جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد