لوند که در نزدیکی «مالمو» سومین شهر بزرگ سوئد قرار دارد، شهری دانشگاهی محسوب میشود و حدود ۴۷ هزار نفر از جمعیت ۸۲ هزار نفری این شهر را دانشجویان تشکیل میدهند. مردمان این شهر بندرت با ماجرایی جنایی مواجه میشوند به همین دلیل وقتی روز بیست و چهارم آگوست سال گذشته میلادی (دوم شهریور امسال) زنی در خانهاش به قتل رسید، خبر بسرعت در شهر پیچید و حساسیت افکار عمومی سبب شد پلیس با جدیت بیشتری پرونده را دنبال و سرانجام قاتل را دستگیر کند.
تماس با پلیس
اهالی خیابانی در لوند روز حادثه وقتی صدای داد و فریادهای زنی را در همسایگیشان شنیدند، موضوع را به پلیس گزارش دادند. دقایقی بعد خودروی گشت پلیس به محل رسید و دو مامور خانهای ویلایی را مشاهده کردند که در ورودی آن باز بود و به نظر میرسید حادثهای در آن رخ داده است. آنها به محض اینکه به در خانه نزدیک شدند، جنازه غرق در خون زنی را دیدند. مردی که در خانه حضور داشت، خودش را شوهر این زن معرفی کرد و در حالیکه وانمود میکرد بسیار ناراحت و متاثر شده است، دو مرد ناشناس را به عنوان قاتل معرفی کرد.
آغاز تحقیقات
کارآگاهان جنایی دقایقی بعد در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها فهمیدند مقتول زنی چهل و پنج ساله و ایرانی به نام محبوبه است. شوهر او نیز مهاجر ایرانی پنجاه و سه سالهای به نام سعید است و آن دو بتازگی با هم ازدواج کرده بودند. سعید در بازجوییها گفت: «در خانه نشسته بودیم که دو مرد وارد شدند. آنها نقاب به صورتشان زده بودند و نتوانستم چهرهشان را ببینم. هر دو بعد از حمله به زنم او را با ضربات چاقو زدند. من هیچ کاری از دستم برنیامد و نتوانستم به همسرم کمک کنم. آن دو بعد از قتل بسرعت فرار کردند. من نمیدانم آن دو نفر از این کار چه انگیزهای داشتند.»
ادعاهای سعید، کارآگاهان جنایی را قانع نکرد؛ زیرا هیچ نشانهای مبنی بر ورود افراد غریبه به خانه وجود نداشت و اهالی محل نیز رفت و آمد دو نقابپوش را ندیده بودند. آنها با تحقیقات میدانی پی بردند سعید و همسرش با هم اختلافات شدیدی داشتند و قبلا نیز بارها با یکدیگر درگیر شده بودند به گونهای که همسایهها مرتب صدای داد و فریاد سعید را میشنیدند.
اعتراف به قتل
اطلاعات جمعآوری شده در مراحل اول تحقیقات سبب شد کارآگاهان به مرد ایرانی ظنین شوند. آنها سابقه این مرد و زندگی خصوصی او را بررسی و اطلاع پیدا کردند او 25 سال قبل به سوئد مهاجرت کرده و در این سالها جرمی مرتکب نشده است. آنها فهمیدند این مرد که در میانسالی از تنهایی رنج میبرد بعد از اینکه از طریق آشنایانش در ایران با محبوبه آشنا شد، با او ازدواج کرد و این زن را به سوئد آورد تا بتواند بقیه عمرش را در آرامش سپری کند، اما از همان ابتدا با محبوبه دچار اختلاف شد. محبوبه که زنی تحصیلکرده بود و در ایران به عنوان پرستار کار میکرد تمام تلاشش را به کار گرفت تا به این مشکلات پایان بدهد، اما موفق به این کار نشد.
مرد میانسال بالاخره به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: «وقتی محبوبه به سوئد آمد فهمیدم او آن زنی نیست که من میخواستم. من این زن را قبل از ازدواج ندیده بودم و احساس میکردم فریب خوردهام. محبوبه زنی پیر بود که مرتب نق میزد و بداخلاقی میکرد طوری که حوصلهام را سر میبرد. او از عطر و لوازم آرایش هم زیاد استفاده میکرد، اما من اصلا از این کار خوشم نمیآمد به همین دلیل عطر و لوازم آرایش را برای او ممنوع کرده بودم. با این حال اختلافات ما ادامه داشت تا اینکه بالاخره عصبانی شدم و او را کشتم.»
تحقیقات پلیس فاش کرد این زوج صبح روز حادثه برای خرید به فروشگاه رفتند و پس از بازگشت محبوبه که فهمیده بود شوهرش از دست او بشدت عصبانی است، سعی کرد وی را آرام کند، اما موفق به این کار نشد.
مرد ایرانی توضیح داد: «آن روز خیلی عصبانی بودم طوری که نتوانستم خودم را کنترل کنم. محبوبه برای اینکه مرا آرام کند پاهایم را ماساژ میداد، اما فایدهای نداشت یکدفعه از کوره در رفتم. بلند شدم و به سمت آشپزخانه دویدم و چاقویی برداشتم.»
متهم ادامه داد: «با چاقو چند ضربه به محبوبه زدم. همه جای خانه خونآلود شده بود و او سعی داشت از دستم فرار کند به همین دلیل به سمت در ورودی رفت. در همین هنگام چاقویی که در دست داشتم، شکست.
آنقدر عصبانی بودم که هنوز خشمم خالی نشده بود و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم دوباره از آشپزخانه چاقوی دیگری را برداشتم و باز هم چند ضربه به زنم زدم. او در این هنگام در را باز کرد و از مردم کمک خواست، اما همان لحظه روی زمین افتاد و فوت شد. من که تازه متوجه شده بودم چه کردهام، تصمیم گرفتم ادعا کنم قتل کار افراد غریبه است.»
پرونده در دادگاه
پرونده بعد از پایان تحقیقات مقدماتی در اختیار دادگاه قرار گرفت و متهم با گرفتن وکیل، سعی کرد مجازات خودش را کاهش بدهد. در جلسه محاکمه بعد از اینکه دادستان خواستار مجازات مرد ایرانی شد، متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت به بیماری روحی و روانی مبتلاست و داروهای قوی مصرف میکرد. وکیل مدافع او نیز سعی کرد با تاکید بر بیماری موکلش، او را از اتهام قتل عمد تبرئه کند، اما در نهایت قاضی، سعید را گناهکار تشخیص داد و او را به تحمل 16 سال زندان محکوم کرد.
سعید هماکنون در زندان به سر میبرد. او میتواند به حکم صادره اعتراض کند و خواستار بررسی پروندهاش در دادگاه استیناف شود.
پرونده قتل 2 زن ایرانی
پرونده مردی ایرانی که متهم است همسرش را در ایالت میشیگان آمریکا به قتل رسانده، همچنان در حال بررسی است. این مرد که نیما نام دارد و ایرانی ـ آمریکایی است، از طریق اینترنت با ساناز آشنا شد و آن دو حدود یکسال بعد ازدواج کردند.
ساناز که در ایران تا مقطع کارشناسی ارشد درس خوانده بود، در آمریکا برای تحصیل در مقطع دکتری رشته محیطزیست پذیرفته شد، اما پیش از آنکه بتواند تحصیلاتش را به پایان ببرد، توسط شوهر خود به قتل رسید. خانواده ساناز که در ایران سکونت دارند بعد از اطلاع از مرگ مغزی فرزندشان با اهدای اعضای بدن او موافقت کردند. از طرفی نیما هم دستگیر شد. او اکنون به اتهام قتل درجه دوم زندانی بوده و پروندهاش در حال رسیدگی است.
مهتاب، زن ایرانی دیگری است که پرونده قتل او در خارج از کشور در حال رسیدگی است. مهتاب که در شهر میلان ایتالیا در رشته هنر تحصیل میکرد، به طرز مرموزی کشته و جنازه او در ونیز پیدا شد. پلیس بعد از تحقیق در این خصوص به زن و مردی هندی که با مهتاب همخانه بود، ظنین شد و این دو را بازداشت کرد. زوج هندی از قبول اتهام قتل خودداری کرده و گفتهاند روز حادثه وقتی وارد خانه شدند، جنازه مهتاب را دیدند و برای اینکه دردسری برایشان پیش نیاید جنازه را با یک چمدان به ونیز بردند و در کانال آب انداختند. پلیس معتقد است همین زوج مرتکب قتل شدهاند و از بیان حقیقت سر باز میزنند. رسیدگی به این پرونده نیز ادامه دارد./ ضمیمه تپش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد