
در موقعی که مهمانان و مدعوین مشغول خوردن شربت و شیرینی بودند، شاه با تکتک وزیران گفتوگو میکرد و هریک از آنان که طرف خطاب شاه قرار میگرفت، بیدرنگ به سوی تخت مرمر نزدیک میشد و تعظیم میکرد و در پاسخ هر سوالی به شاه اطمینان میداد که خاطر مبارک آسوده باشد، همه جا امن و امان است. عاقبت شاه، همراه با آخرین پک قلیان، شکر و سپاس عنایات خداوندی را که از هر لحاظ شامل سرزمین باستانی ایران است، به جای آورد و از تخت خود برخاست و مجلس را ترک کرد. در این لحظه، صدر اعظم از جانب حاضران در چند جمله دوباره از شاه تشکر کرد و همه برای تعظیم خم شدند و تا شاه از تالار کاملا دور نشده بود، کسی سرش را بلند نکرد. این پایان مراسم «سلام» بود. زیبایی و شکوه این مراسم، صحنهپردازی خیالانگیز شاعران مشرق زمین را به صورت زنده پیش چشمان من مجسم میکرد.
این جمع غریب و بیشمار از وزیران، امیران، روحانیون، منجمان، ریشسپیدان قوم، خواجههای سفید و سیاه، فراشان، میرغضبان، غلامان خارجیان، نظامیان و محافظان چنین به نظر میرسد که هیچکدام به زمانی که ما در آن زندگی میکنیم تعلق ندارند. او بر این باور است که: درواقع، دیدن این همه لباسهای گوناگون، مثلا عدهای «خفتان»های دستدوزی شده پرزرق و برق پوشیده و دور سرشان «عمامه»های رنگارنگ پیچیده بودند و عدهای دیگر نیز «نیمتنههای ابریشمی بلند» بر تن کرده و دور کمرشان را هم محکم با شالهای کشمیری بسته بودند و کلاه نوکتیزی بر سرشان گذاشته بودند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: