نکته

نور به چشم شوخان برمی‌گردد

راست گفته‌اند که در ناامیدی بسی امید است، درست گفته‌اند که پایان شب سیه سپید است. حال و روز این روزهای شوخان مصداق تابیدن نور امید به زندگی است. شوخان حالا دیگر آن دختر نابینا و ناامید دو ماه پیش نیست، حالا پایان شب سیاه شوخان سفید است.
کد خبر: ۶۵۳۵۹۸

پدر شوخان می‌خندد، از ته دل، صدایش از پشت تلفن پر از شادی است. در بیمارستان چشم پزشکی نور است که با هم حرف می‌زنیم. خوشحالی‌اش از بابت حال خوش شوخان است، او که روز جمعه بیمار مخصوص وزیر بهداشت بود و چشم‌هایش را به پزشکی سپرد که دست کمتر کودکی به او می‌رسد.

وزیر بهداشت جمعه به قولش عمل کرد، او شوخان را در بیمارستان نور تهران که خودش سهامدار اصلی و رئیس آن است، پذیرفت. بیمارستان نور آنقدر مجهز و مجلل است که بیشتر به هتل می‌ماند تا بیمارستان. شوخان شاید فکرش را هم نمی‌کرد که وزیر بهداشت، مرد شماره یک بهداشت و درمان کشور او را معاینه کند، ولی وزیر این کار را کرد.

پدر شوخان صدایش می‌لرزد و با بغضی از خوشی می‌گوید «وزیر، شوخان را خیلی تحویل گرفت و از این که مشغله‌هایش اجازه نداد زودتر دخترک را معاینه کند، عذر خواست.»

شوخان دو سال است دنیا را میان تصاویر محو و مبهم جستجو می‌کند، چون حساسیتش به داروی پنی‌سیلین بینایی چشم‌هایش را از او گرفت.

از آن روز تا جمعه‌ای که گذشت زندگی شوخان پر از درد و رنج بود، پر از ناامیدی، بلاتکلیفی، پر از آینده‌ای تاریک، اما حالا روزهای خوش شوخان در راه است. وزیر به او گفته که چشم‌هایش درمان می‌شود، به او گفته اگر پیوند قرنیه بشود و سلول‌های بنیادین در چشم‌هایش کاشته شود، چشم‌های شوخان به جمال دنیا روشن خواهد شد و چه بهتر از این برای دختری که تا هفته قبل دنیایی مملو از سیاهی برای خود نقاشی می‌کرد.

مریم خباز‌ /‌ گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها