قبول ندارم من این کار را نکردم. اتهام را به گردن من انداختهاند.
مهشید و سوسن را میشناختی؟
نه، اصلا با آنها آشنایی نداشتم. در واقع آشنایی من با پسر خانواده بود. سهیل را از مدتها پیش میشناختم یادم نیست چطور با هم آشنا شدیم، اما یکی دوسالی میشد او را میشناختم.
در پرونده آمده است تو و سهیل با هم نقشه قتل را طراحی کردید.
نه، این درست نیست. سهیل با من تماس گرفت و گفت میخواهد دو نفر را تنبیه کند. گفت مادر و خواهرش خلاف میکنند و باید آنها را گوشمالی دهد، من هم قبول کردم کمکش کنم. بعد گفت باید آنها را بکشی. گفتم اگر قرار است آنها را بکشم 150 میلیون تومان پول میگیرم. او هم اول گفت این پول را میدهد، اما بعد گفت این مبلغ را ندارد.
یعنی توافق شما به هم خورد؟
نه به هم نخورد. سهیل دوباره با من تماس گرفت و گفت میتواند برای کشتن خواهر و مادرش، 30 میلیون تومان بدهد. من هم پذیرفتم و گفتم قرار بگذار و بگو کی و کجا باید بیایم.
سر قرار رفتی؟
شب حادثه نیمهشب بود که با من تماس گرفت و گفت مادرم از خانه بیرون رفته و احتمالا بزودی میآید. گفتم خودم را میرسانم، اما ترسیدم و سرقرار نرفتم.
میدانی سهیل چه مشکلی با مادرش داشت؟
میگفت مادر و خواهرش فاسد شدهاند. آنطور که از حرفهایش متوجه شده بودم، پدر و مادرش با هم درگیری داشتند. آنها جدا از هم زندگی میکردند و سهیل میگفت بعد از این جدایی مادرش سرشب از خانه خارج میشود و نزدیک صبح میآید. البته نمیدانم چقدر درست میگفت و چقدر توهم داشت. این مسائل به من ربطی نداشت.
چرا از همان ابتدا نگفتی دست به قتل نمیزنی؟
چون به پولش احتیاج داشتم. من شش فرزند دارم که در افغانستان زندگی میکنند. کار میکنم و برایشان پول میفرستم. این پول برایم زیاد بود. میخواستم آن را بگیرم و فرار کنم.
گفتی قتل کار تو نبود. شاهدان دیدهاند تو از محل جنایت فرار میکنی، در این باره چه میگویی؟
من آن روز اصلا از خانهام که کیلومترها با تهران فاصله داشت، بیرون نرفتم. شاید سهیل کس دیگری را اجیر کرده یا خودش در حال فرار بوده است. من از این موضوع خبر ندارم.
اما سهیل هم در محل حادثه دستگیر شد و به جزئیات واقعه اعتراف کرد ضمن این که شاهدان نگفتهاند سهیل را حین فرار دیدهاند آنها گفتهاند فردی فرار کرد و بعد سهیل از مردم کمک خواست.
به هر حال آن فرد من نبودم.
اگر تو نبودی، چرا به قتل اعتراف کردی؟
چند روز بعد از حادثه در حالی که از هیچ چیز خبر نداشتم، بازداشتم کردند. وقتی با سهیل روبهرو شدم، به من گفت قبول کن قتل کار تو بوده، من رضایت پدرم را میگیرم و بعد هم 30 میلیون تومان را به تو میدهم. من هم برای کمک به بچههایم قبول کردم.
یعنی به دروغ اعتراف کردی؟
بله. اعترافم دروغ بود.
اما تو همه چیز را گفته و حتی جزئیات را توضیح داده بودی. در اعترافاتت آمده است اول مادر را کشتی و بعد سراغ دختر رفتی و حتی به این هم اشاره کردی که کلاه و دستکش و چاقو را سهیل به تو دادهاست. گفتههای تو و سهیل کاملا مطابق هم بود. حالا چطور مدعی هستی دروغ گفتهای؟ این جزئیات را از کجا میدانستی؟
من همه حرفهایم را با سهیل هماهنگ کرده بودم به همین دلیل هم گفتههایمان شبیه هم است،
اما متهمان یک پرونده قتل را که کنار هم نگهداری نمیکردند. چطور با او هماهنگ کردی؟
وقتی سهیل داشت ماجرا را برای ماموران توضیح میداد، من هم در اداره آگاهی بودم و حرفهایش را شنیدم و دوباره تکرار کردم.
در بازسازی صحنه چطور؟ آنجا هم هر چه سهیل گفت، توضیح دادی؟
بله دقیقا اینطور بود. اول سهیل شروع کرد و بعد هم من توضیحات او را تکرار کردم، اما وقتی دیدم اشتباه کرده و گرفتار شدهام، در آخرین دفاعیاتم قتل را انکار کردم.
به هر حال سهیل رضایت پدرش را گرفت. حالا چه اتفاقی میافتد؟
در دادگاه سهیل و پدرش هر دو نسبت به قصاص رضایت دادند، اما دیه خواستند، اما من که پولی ندارم به آنها بدهم. این قتل نتیجه اشتباه خودشان بود. سهیل بود که نقشه قتل را طراحی کرد بعد هم همه چیز را گردن من انداخت. سهیل میداند من هیچ پولی ندارم که به او بدهم.
سهیل در دادگاه گفت فقط قصد تنبیه مادرش را داشته و خواهرش بیدلیل قربانی خشم تو شده است. او گفت قرار نبود خواهرش کشته شود و به تو گفته بود فقط مادرش را کتک بزنی، اما تو خواهرش را هم کشتی، این گفته درست است؟
حرفهای سهیل در این باره دروغ است. اولا او به من گفت میخواهد هر دوی آنها را بکشد و دوم این که قتل اصلا کار من نبود. نمیدانم قاتل کیست که او این طور از او دفاع میکند و از من میخواهد به جای او اعتراف کنم، اما هرکسی که باشد، اصلا ربطی به من ندارد. من از همان اول هم اشتباه کردم وسوسه شدم و قتل را گردن گرفتم. البته بعد پشیمان شدم و سر قرار نرفتم.
به هر حال اولیایدم نسبت به قصاص اعلام رضایت کرده و پول بیشتری هم از دیه قانونی نخواستهاند. اگر تو واقعیت را بگویی، شاید در مورد دیه هم تخفیف بدهند و تو را ببخشند.
فکر نمیکنم آنها مرا ببخشند. درست است پدر سهیل در مورد دخترش رضایت داده و خود سهیل هم در خصوص مادرش گذشت کرده است، اما آنها میخواهند من تا آخر عمرم در زندان بمانم البته من اصلا مرتکب قتل نشدم و این اتهام را قبول ندارم.
شغلت چه بود که مدعی هستی به دلیل درآمد کم قبول کردی آدم بکشی؟
من یک کارگر ساده بودم. چون شش فرزند دارم، هر چقدر هم کار میکردم، باز هم به پول بیشتری نیاز داشتم. حقوق کارگری هم کم است. مجبور بودم برای بچههایم پول بفرستم. زنم کیلومترها آن طرفتر از من تنها مانده است حالا هم که در زندان هستم و دیگر نمیتوانم برای آنها پولی بفرستم.
پس حالا هزینههای زندگی را چطور تامین میکنند؟
آنطور که همسرم گفته خیلی در تنگنا هستند. خودش کار میکند، یکی دوتا از پسرهایم هم کار میکنند، اما کارکردن آنها که فایدهای ندارد. امیدوارم بتوانم از اینجا بیرون بیایم.
تو به لحاظ جنبه خصوصی جرم رضایت گرفتهای، اما به لحاظ عمومی ممکن است محکوم شوی و چند سالی را در زندان بمانی. برای این که این مدت را چطور بگذرانی، فکر کردهای؟
من خیلی امیدوارم که بتوانم حکم تبرئه بگیرم البته اگر هم محکوم شوم، به رای اعتراض خواهم کرد اما تا زمانی که در زندان هستم، فقط میتوانم وقتم را طوری پرکنم که خیلی سختی نکشم. در این مدت هم بیشتر صنایع دستی درست کردم من آدم فقیری هستم کسی را در تهران ندارم که به من کمک کند یا این که حتی از بیرون برایم پول بفرستد.
اگر در زندان پول لازم داشته باشی، چه میکنی؟
اینجا غذا و جای خواب مجانی است، اما برای چیزهای دیگر مثل سیگار حتما باید پول بدهیم خیلی وقتها برای دیگران کار میکنم و پول میگیرم. البته تصمیم دارم در این مدت هم اگر شد در یک کارگاه مشغول به کار بشوم تا کاری یاد بگیرم. اینطور اگر بیرون آمدم، میتوانم کاری بهتر از کارگری برای خودم دست و پا کنم.
در این مدت خانوادهات را دیدهای؟
اصلا ملاقاتی ندارم، چون کسی را ندارم که به دیدنم بیاید. غریب هستم. زندانیان دیگر هم خیلی به من ظلم میکنند کلا محیط زندان خوب نیست. اگر زندانیان شرور بفهمند اینجا تنها هستی، بیشتر اذیتت میکنند. فقط باید خدا کمک کند از این مخمصه بیرون بیایم./ ضمیمه تپش
مریم عفتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دکتر فواد ایزدی درگفت و گو با «جام جم»:
حسین حبیبی در گفتوگو با «جامجم» از سرچشمههای نگارگری گفت