در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اسپیلبرگ تمام تلاش خود را کرد تا دایناسورهای فیلم پارک ژوراسیک چه در قسمت اول و چه در قسمتهای بعدی با واقعیت منطبق باشند، اما برای این کار یک فاکتور اساسی دیگر هم باید لحاظ میشد. این مورد چیزی جز رنگ پوست این حیوانات ماقبل تاریخی نبود. برای حل این مساله چارهای وجود نداشت مگر آنکه کارگردان فقط به باورها و ایدههای ذهنی خود تکیه کند. حال پرسش اینجاست که آیا آنها موفق شدند رنگ یک قورباغه را همان طور که هست به تصویر بکشند؟ یا در خلق تصویر یک مارمولک که در آن واحد به چند رنگ مختلف دیده میشود یا یک پرنده یا یک رنگینکمان تا چه اندازه موفق عمل کردهاند؟ حتی این پرسش مطرح است که چرا ما علاقه داریم مارهای غولپیکر آن دوره را با رنگهایی نظیر خاکستری سربی و سبز لجنی مجسم کنیم، در حالی که چنین رنگهایی حتی برازنده یک ویترین اسباببازی فروشی هم نیست؟
کشف رنگدانه در فسیلها
این مساله فقط زمانی از حالت یک تجربه صرف ذهنی خارج شد که دکتر جوآن لیندگرن و همکارانش از دانشگاه لوند سوئد که یکی از قدیمیترین دانشگاههای اروپاست، در ضمن تحقیقات خود موفق به کشف فسیلهایی ابتدایی از دوران دایناسورها شدند قدمت برخی از آنها به 55 تا 196 میلیون سال قبل برمیگردد.
جالب اینجاست که این فسیلها در بطن مادر طبیعت به حدی خوب حفاظت شدهاند که حتی رنگدانههای پوست آنها نیز از بین نرفته است. این مجموعه منحصربهفرد شامل یک لاکپشت، یک موساسور (نوعی خزنده گوشتخوار مار مانند آبزی متعلق به دوره زمینشناسی کرتاسه) و یک ایکتیوسور (نوعی خزنده آبزی غولپیکر متعلق به اواسط دوره کرتاسه) است که دوره زیستی همه آنها تقریبا مقارن یکدیگر برآورد شده است.
نکته حائز اهمیت در مورد این مجموعه حفظ شمای کلی بدن آنهاست، به طوری که حتی بقایای پوست آنها نیز کمترین اختلاط با محیط و از هم پاشیدگی را داشته است.
رازهای ملانین
رنگدانه ملانین بیشک یکی از منحصربهفردترین اجزای پوست بدن این فسیلهاست که البته دستخوش تغییر چندانی نشده است. این رنگدانه که عامل تغییرات گسترده رنگ پوست و مو شناخته شده، در واقع حاصل جدایی از نوعی اسیدآمینه به نام تیروزین است. دیرینهشناسان باور دارند حسن تصادف کشف ملانین در فسیل موجوداتی با این سابقه طولانی تاریخی بدون تردید دریچهای شگرف را بر رازهای ناشناخته طبیعت خواهد گشود. محققان دانشگاه لوند همچنین خاطرنشان کردند بررسیهای دقیقتر ژنتیکی حاکی از این واقعیت است که ظاهرا لاکپشتها و ایکتیوسورها، ملانین را از یک جد مشترک به ارث نبردهاند. آنها بیشتر بر این احتمال تکیه کردهاند که رنگدانه مذکور در گذر زمان به شکلی کاملا مستقل در هر یک از این نژادها تکامل پیدا کرده است.
به گفته این پژوهشگران تکامل مذکور تاحدودی شبیه تکامل و شکلگیری بال در پرندگان و خفاشهاست که هر دو با وجود ریشههای کاملا متفاوت و مجزا در عمل شباهتهایی با یکدیگر دارند. واقعیت محض دیگر آن است که ملانین چیزی فراتر از یک رنگدانه معمولی است. این رنگدانه گاهی اوقات وظیفه و کارکرد دیگری همچون یک هورمون را به عهده میگیرد. به عنوان مثال در بیشتر گونههای جانوری کنونی، ملانین نقش حیاتی تنظیم درجه حرارت بدن را نیز ایفا میکند.
به گفته دکتر لیندگرن و همکارانش این مساله خود میتواند کلید حل معما باشد، زیرا به واقع این تکامل هدفمند رنگدانه ملانین است که قابلیت سازگاری را برای موجودات مختلف رقم زده است. چنانچه اکنون نیز شاهد حضور گونههای متفاوت در عرضهای جغرافیایی گوناگون هستیم. این تحقیقات در عین حال از این نظر ارزش دارد که مدرکی مستدل از تفاوتهای شاخص و حقیقی رنگ موجودات زنده طی اعصار مختلف را ارائه میدهد. در نتیجه شاید دیگر در فیلمهای علمی و تخیلی لازم نباشد کارگردانها و تهیهکنندهها صرفا به باورهای ذهنی خود تکیه کنند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد