خانهتکانی فکری ـ فرهنگی بزرگی که در جامعه ایرانی باید روی دهد، تغییر شیوه نگرش والدین در تصحیح رابطه میان مسئولیت و کودکان است که اگر این گونه شود در آینده شاهد فرزندانی خلاق، مستقل و با اعتماد به نفس خواهیم بود؛ فرزندانی که نقطه اتکای خود را از دیگران برداشته و به سمت قدرت درونی خود معطوف میکنند.
دکتر حکیمه آقایی، روانشناس در گفتوگو با «جامجم» به جزئیات این موضوع اشاره میکند و بیان میدارد: همه ویژگیهای شخصیتی افراد در دوران کودکی یعنی از بدو تولد تا شش هفت سالگی شکل میگیرد. کودک با والدین یا مراقبتکنندگان مختلف ازجمله پدربزرگ، مادربزرگ یا نهادهای مراقبتکننده بیسرپرست زندگی میکند که نقش بسیار مهمی در شکلگیری رفتارهای مسئولانه او ایفا میکنند.
دوران کودکی همانند لوح سفید و نانوشتهای است که میتواند تحت تاثیر دیدهها، شنیدهها و اعمالی که قابل تجزیه و تحلیل است، قرار گیرد. بنابراین مراقبان به عنوان اولین الگوهای تربیتی و رفتاری میتوانند در شکوفایی شخصیت کودک و یاد دادن بسیاری از اصول و امور مهم تربیتی و همچنین رشد معنوی او نقش مهمی ایفا کنند. والدینی که هنگام مواجهه با بحرانهای خانواده به شیوههای پرخاشگرایانه روی میآورند ناخودآگاه آن را به عنوان الگوی رفتاری برتر هنگام مواجه شدن با مشکلات به کودکان معرفی میکنند.
رابطه توقعات زیاد و مسئولیتگریزی
دکتر آقایی معتقد است، در نظر گرفتن سن کودک برای آموزش مهارت مسئولیتپذیری بسیار حائزاهمیت است. گاهی حتی لازم است برای انجام امور مهمی با کودکانمان مشورت داشته باشیم. از یاد نبرید کودکانی که بدرستی مسئولیتپذیر نیستند برای فرار از آنچه بر عهدهشان است به راههای مختلفی ازجمله پرسیدن پرسشهای فراوان، ایراد گرفتن، خود را به مریضی و فراموشی زدن و مقصر جلوه دادن دیگران دست میزنند که همه اینها ناشی از اعتماد به نفس پایین، تنبلی و تنپروری، انتظارات زیاد، سرزنش والدین و تشویق نکردن آنهاست. والدین همواره باید جانب اعتدال را در این باره نگه دارند. بیش از اندازه تشویق کردن فرزندان همان قدر غلط است که کم جلوه دادن اموری که بدرستی از پس انجام آن بر آمدهاند.
گاهی اوقات فرزند ما کاری را نادرست یا با بازدهی کم انجام میدهد. در اینجا برخی والدین با به کار بردن القاب و الفاظ نادرست ازجمله «دست و پاچلفتی»، «کودن» یا «بیعرضه»، باعث شکلگیری تصویر ذهنی نازیبا از مسئولیت در ناخودآگاه کودک میشوند. این کودک به احتمال زیاد در بزرگسالی با بحران هویتی روبهرو خواهد شد. فراموش نکنیم جملات منفی و ناامیدکننده مانع میشود افراد به انجام کارهای بزرگ اقدام کنند. وقتی به فرزندتان میگویید «تو قابل اتکا و قابل اعتماد هستی» یا «وقتی چیزی به من میگویی میتوانم حرفت را باور کنم» یا «من روی تو حساب میکنم» در واقع او را شایسته تحسین میدانید.
محیط آموزشی، مسئولیتآفرین یا مسئولیتگریز
مسئولیتپذیری، ویژگی شخصیتی اکتسابی است. اگر مراقبان کودک رفتارهای خود را مسئولانه انجام دهند کودک نیز میآموزد در مقابل آنچه میگوید، میشنود و میبیند مسئول باشد.
محیط مهمی که این متخصص علوم روانشناسی در مسئولیت پذیری فرزندان بر آن تکیه میکند، محیطهای آموزشی است به این معنا که بعد از والدین در محیط اجتماعی، این معلمان مدرسه هستند که با رفتار و نحوه برخورد خود با محصلان میتوانند آنها را در مقابل انتخاب مناسب شغل آیندهشان یاری رسانند. در واقع انتظار از مدارس آن است که به کودکان مختصات یک فرد مسئولیتپذیر را یاد دهند و به او گوشزد کنند چطور در شرایط بحرانی باید خونسرد بود و درست تصمیم گرفت، چون تصمیم درست پایه و زیربنای عمل منطقی و سنجیده است، اما برعکس اگر معلمی به عنوان الگوی رفتاری دانشآموز، مسئولیت مشکلی را که به وجود آمده و خود او در آن سهیم بوده، را به گردن دیگری بیندازد عملا به او یاد میدهد هر گاه با مشکلی روبهرو شد، از پذیرش مسئولیت شانه خالی کند.
توانمندی کوچک نوجوانها را بزرگ ببینید
فرزندان ما پس از دوران کودکی وارد نوجوانی ـ حدود سیزده تا چهارده سالگی ـ میشوند. این دوره از لحاظ تربیتی و کسب هویت بسیار حائزاهمیت است. برخی اوقات درگیری والدین با فرزندانشان در این برهه از زندگی بسیار بالاست. والدین اذعان میکنند ما نمیتوانیم فرزند خود را کنترل کنیم. او از پس انجام هیچ کاری بخوبی بر نمیآید. بسیار سر به هوا و بیخیال است. پدران و مادران باید به این موضوع باور داشته باشند که به نوجوان خود اعتماد کنند. اگر او کاری را مطابق انتظارات و خواستههای شما انجام نمیدهد توهین نکنیم و فرصتی فراهم آوریم که او اشتباهات خود را جبران کند.
دکتر حکیمه آقایی معتقد است: والدین در کنار کاستیها باید قوتها را هم ببینند. اغلب موارد نوجوانان ما در طول روز بخش قابل توجهی از مسئولیتهایشان را درست انجام میدهند، اما متاسفانه والدین نیمه خالی لیوان را نگاه میکنند و درست همان کاری را مورد سرزنش و خطاب قرار میدهند که فرزند ما برخلاف انتظاراتمان انجام داده است. وقتی فهرستی برای خرید به نوجوانمان میدهیم و او یکی از اقلام را فراموش میکند ما همان یک قلم را مرتب به رخش میکشیم و حتی او را با دیگر افراد و دوستانش مقایسه میکنیم. به جای محکوم کردن فرزندمان بهتر است اول از او قدردانی کنیم. بهتر است بگوییم: «ممنونم پسرم که خرید کردی، البته یک قلم را جا انداختهای. اگر خسته نیستی برو و آن یک قلم را هم بخر.»
وقتی ارتباط ما با نوجوان توأم با احترام و محبت باشد، فرزند ما آن را درک خواهد کرد و کار مورد نظر را انجام خواهد داد یا این که میگوید پدر یا مادر من فعلا خستهام ولی یکی دو ساعت دیگر میخرم.
اگر حرف زدن ما با فرزندانمان همراه با اهانت و تنش باشد، او نیز مقابله به مثل میکند. والدین برای فرزندان خود نماد محسوب میشوند. اگر آنها به نظم و انضباط در کارشان اهمیتی نمیدهند چطور انتظار دارند فرزندشان در کارهایش منظم رفتار کند. والدین باید برنامه منظمی برای خود تدارک ببینند به این شکل که تقویمی تهیه کرده، کارهایی را که بدرستی و مطابق برنامه انجام میشود، تیک بزنند. به دنبال آن فرزند ما هم یاد میگیرد تمام کارهای خود را مطابق یک برنامه از پیش تعیین شده جلو ببرد و در قبال آن مسئولانه رفتار کند. پدر و مادر در هر شغلی که باشند، باید از برنامه مشخصی پیروی کنند. حتما نیاز نیست ما یک مهندس یا یک دکتر باشیم تا کارهایمان را مطابق آنچه در ذهن داریم و یاداشت کردهایم پیش ببریم؛ حتی یک مکانیک، نجار یا کسی که شغل آزاد دارد، میتواند منظم رفتار کند.
والد مسئول باید مصمم رفتار کند
گاهی یکی از والدین، رفتار مسئولانهای در خانه دارد، اما والد دیگر این گونه رفتار نمیکند و بسیار بیقید و بند است. در این شرایط، والد مسئول مدام نگران است که فرزندش نیز به والد بیمسئولیت نگاه کرده، رفتارهای نامناسبی داشته باشد. در اینجا بنا به شرایط سنی کودک با او صحبت کنید و ضررهایی را که متوجه والد دیگر شده به او یادآور شوید. والدی که مسئولیتپذیر است باید تا جایی که میتواند به عنوان الگوی متعهد با اشتیاق و مصمم به امور خود و خانه رسیدگی و به فرزند خود ثابت کند اگر پدر یا مادر تو وظایف خود را بخوبی انجام نمیدهد، این رفتار جزو صفات شخصیتی اوست که از دوران کودکی در او شکل گرفته و ضررهای اقتصادی یا اجتماعی زیادی را متحمل شده است. البته تمام این صحبتها باید به گونهای باشد که احترام والد دیگر در نگاه و ذهن فرزند از بین نرود یعنی علاوه بر صفات منفی والد بیمسئولیت از صفات مثبت شخصیتی او هم صحبت به میان آوریم و این را به بچه واگذار کنیم که اکنون نسبت به والد خود چگونه قضاوتی خواهد داشت. به فرزندتان بگویید پدر یا مادر تو نیز از این گونه رفتارهای غیرمسئولانه خود زجر میکشد ولی چون از شکلگیری این رفتار و نهادینه شدن آن زمان طولانی میگذرد تغییر آن برای او سخت است.
تشویق درست، برگ برنده والدین
والدین برگ برندهای به نام تشویق در اختیار دارند و در صورت استفاده صحیح از آن میتوانند از این اهرم برای آموزش و تفویض مسئولیت به کودکان بهرهبرداری کنند. پژوهشها نشان داده است تزریق انگیزه به کودکان تکرار رفتار مثبت را در آنها افزایش میدهد، اما باید به یاد داشت تشویق صرفا پاداش مادی یا کلامی نیست و والدین میتوانند با خلاقیت، ماده اولیه تشویق را به سمت آموزش و مسئولیتپذیری ببرند.
بسیاری از آدمهایی که در بزرگسالی نمیتوانند شکستهایشان را هضم کنند، به آنها در کودکی یاد داده نشده که آدمی هر لحظه ممکن است در معرض شکست باشد. پس به کودکان باید یاد داد، اگر برای رسیدن به اهدافشان با شکستی روبهرو شدند، از تجربیات به دست آمده برای موفقیتهایشان استفاده کنند. کودکانی که از روی ترس از تنبیه به والدین و متولیان جامعه احترام میگذارند، عقده حقارت در آنها شکل میگیرد. آنها به خاطر فرار از تنبیه و ترسهایی که به دنبال آن به وجود میآید، قانون را نپذیرفتهاند. بنابراین در روابط آینده خود عزت نفس پایینی را تجربه خواهند کرد.
شکوفه شیبانی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم