تهیه‌کننده «قهرمانان معمولی» در گفت‌و‌گو با قاب کوچک:

قهرمانان معمولی الگوهایی برای حل مشکلات کشور

پوریا، تصویری از‌ قهرمان ‌اصیل ایرانی

کد خبر: ۶۲۳۹۵۷
پوریا، تصویری از‌ قهرمان ‌اصیل ایرانی

از زندگی پوریای ولی چیز زیادی در تاریخ نیامده است، اما به لطف ذوق و تلاش سیاوش زرین‌آبادی او یک بار دیگر جان گرفته و در دنیای تخیلی انیمیشن، ماجراهای جذاب و شیرینی برای مخاطبانش روایت می‌کند. انیمیشن پهلوانان که هر روز ساعت 16 و 30 دقیقه از شبکه پویا پخش می‌شود، نه‌تنها پوریای ولی را به مثابه یک قهرمان جذاب و دوست‌داشتنی به تماشاگران ‌‌معرفی می‌کند، بلکه فضایی قابل توجه برای قهرمان‌پردازی در اختیار دیگر انیمیشن‌سازان می‌گذارد که شاید همت کرده و این پهلوان اسطوره‌ای را در کنار قهرمان‌های برآمده از کمپانی‌هایی چون والت‌دیزنی به کودکان و نوجوانان این سرزمین معرفی و او را همچون یک قهرمان ملی در جهان اسطوره‌ها به همه دنیا معرفی کنند.

علاقه به هنر معمولا از کودکی و نوجوانی در افراد قابل شناسایی است. اگر در مورد شما هم این طور بوده، چرا در رشته شیمی در دانشگاه صنعتی امیرکبیر تحصیل کردید؟

زمانی که انتخاب رشته می‌کردم، یکی دو سال از انقلاب گذشته و جنگ شروع شده بود. من مانند بسیاری از همنسلانم و تحت‌تاثیر گرایش‌های اجتماعی فکر می‌کردم اگر در رشته‌های مهندسی و فنی تحصیل کنم، بهتر می‌توانم به آرمان‌های انقلاب کمک کنم تا این‌که بخواهم در رشته‌ انیمیشن، نقاشی یا کاریکاتور کار کنم. اما وقتی وارد دانشگاه شدم، علاقه‌مندی‌های قبلی‌ام بروز کرد و به این نتیجه رسیدم آدم مناسبی برای کارهای فنی و رشته‌های مهندسی نیستم و بهتر است در زمینه‌ای که علاقه و خرده‌استعدادی دارم فعالیت کنم. بنابراین ‌رشته مهندسی شیمی را تمام کردم، ولی در ایام تحصیل و بعد از آن، بیشتر ‌وقتم را صرف کارهای هنری از جمله طراحی، کاریکاتور و فیلمسازی انیمیشن کردم.

انیمیشن پهلوانان یک شخصیت واقعی دارد که در تاریخ وجود داشته، اما داستان‌هایی را از او شاهدیم که بعید می‌دانم واقعا رخ داده باشد! درست است؟

بله.

چطور شد تصمیم گرفتید یک قهرمان واقعی انتخاب کنید اما به جای طرح داستان‌های واقعی، روایت‌هایی خیالی درباره او به تصویر بکشید؟

شخصیت پوریای ولی یک شخصیت اسطوره‌ای تاریخی است؛ یعنی در واقعیت وجود داشته، اما در طول زمان جنبه اسطوره‌ای پیدا کرده است. تعداد داستان‌هایی که راجع به پوریا نقل شده یکی دو داستان بیشتر نیست که معروف‌ترین‌ آنها همان داستان باخت عمدی‌اش در مقابل کشتی‌گیر هندی است که ما حتی از همین یک داستان هم استفاده نکرده‌‌ایم یا بهتر است بگویم در حاشیه یکی از داستان‌های اصلی به آن اشاره کرده‌ایم.

برای من این مهم بود که از شخصیت پوریای ولی و پیشینه ذهنی مخاطب استفاده کنیم و از فضا و موقعیت‌هایی که شخصیت پوریای ولی و فضای ایران قرن هشتم هجری در اختیارمان می‌گذاشت برای طرح داستان‌های جذاب بهره بگیریم. به همین دلیل ویژگی‌های متنوع و جذاب شخصیت پوریای ولی را به عنوان یک پهلوان، مرشد، کشتی‌گیر و شاعر مد نظر قرار دادیم و برایش قصه‌ ساختیم؛ قصه‌هایی که ممکن بود در زندگی پوریا رخ بدهد.

این شیوه بسیار دشوار است، چون باید داستان‌هایی خلق می‌کردید که به جغرافیا و تاریخ مشخصی تعلق داشته باشد! راحت‌تر نبود یک قهرمان خیالی بسازید یا به داستان‌های به جا مانده از پوریای ولی بسنده کنید!؟

شاید کار ساده‌تر می‌شد، اما داستان‌هایی که از پوریای ولی در تاریخ نقل شده بسیار کم است و همچنین دیگر داستان‌های پهلوانی که در تاریخ نقل شده بار دراماتیکی قوی ندارند. برای من بسیار مهم بود داستان‌ها فراز و فرود، مقدمه و مؤخره، گره‌افکنی و گره‌گشایی داشته باشد؛ چون مخاطب کودک و نوجوان شیفته قصه است و فقط با یک داستان بدون پند و اندرز و نصیحت می‌شد او را با خود همراه کرد.

من برای فرار از ملال پندآموزی سراغ داستان‌هایی با بافت دراماتیکی قوی رفتم که با ریتم تند، مخاطب نوجوان را به خود جذب کند. البته شاید این قصه‌ها شبیه ‌قصه‌هایی باشد که شما هم شنیده‌اید، ولی همه آنها در یک پروسه طولانی و سخت خلق شده‌ است. دلیلش هم این بود که می‌خواستیم قصه‌های جذابی داشته باشیم که پهلوانی پوریا و دوستانش در دل این داستان‌ها نمود و بروز بهتری داشته باشد.

از نظر تاریخی، شخصیت پوریای ولی و افرادی شبیه ‌ او یادآور طبقه‌ای از مردم در تاریخ کشورمان هستند که از آنها با عنوان عیاران، جوانمردان و... یاد می‌شود. این افراد ریشه واقعی و مستند دارند؛ کسانی که واجد نوعی عرفان ساده و عامیانه بودند و مانند عرفا اهل زهد و گوشه‌گیری و عبادت محض نبودند. آنها شغل داشتند و حضورشان در اجتماع عینی بود. اهل حرفه بودند و آداب و رسوم خاصی را وارد حرفه‌های خاصی کردند. آنها فتوت‌نامه‌هایی را از خود بر جای گذاشته‌اند که آداب و رسوم شغل‌های خاصی را ماندگار کرده است.

آنها عارفان و جوانمردان ساده‌ای بودند که در عرصه جامعه حضور عینی داشتند؛ پهلوانان، پیرو مرام و مسلک خاصی بودند که از آن جمله می‌توان کمک به مظلومان اشاره کرد؛ آنها همیشه آماده بودند از مظلوم در مقابل ظالم دفاع کنند و دست آدم‌های فقیر را بگیرند. این افراد عمدتا به حضرت علی(ع) اقتدا می‌کردند و این ارادت ویژه را می‌توان در نوشته‌ها، گفتار، آداب و رفتار به جا مانده از آنها متجلی کرد؛ بخصوص در آداب زورخانه.

عیاران و پهلوانان خودشان را موظف می‌دانستند در زورخانه حاضر شوند و در کنار عبادت فردی، ورزش‌های بدنی انجام بدهند تا هم به لحاظ درونی پهلوان باشند و هم به لحاظ جسمی. به اعتقاد من این ویژگی‌ها در مقایسه با ویژگی‌های قهرمانان رسیده از دیگر فرهنگ‌ها بسیار جذاب‌تر است. پهلوانان ایرانی این قابلیت را دارند که در کنار قهرمانان دیگر فرهنگ‌ها مانند سامورایی‌ها در فرهنگ ژاپن و شوالیه‌ها در فرهنگ اروپا به جوانان و نوجوانان معرفی شوند؛ بخصوص این‌که آنها واجد ارزش‌هایی بسیار جذاب‌تر و پرمحتواتر هم هستند.

پهلوانان ایرانی علاوه بر قهرمانی‌های ظاهری، ارزش‌های اخلاقی بسیار شگفت‌انگیز و جذابی دارند؛ مثلا بیشتر قهرمانان غربی اهل انتقام گرفتن هستند، اما پهلوانان ما در عین آن‌که توانایی انتقام گرفتن را دارند، اهل بخشش هستند. همچنین قهرمان‌های غربی به دنبال افشاگری هستند تا آبروی افراد را ببرند، اما پهلوانان اهل عیب‌پوشی بودند و حفظ آبرو جزو مرامشان بود. همه اینها مولفه‌های جذابی برای من ایجاد کرده بود تا بتوانم یک مجموعه سرگرم‌کننده برای نوجوانان بسازم تا با برخی ارزش‌های اخلاقی آشنا شوند که در دوره و زمانه ما کمرنگ شده‌ است.

با این حساب باید تاریخ عیاری را مطالعه کرده باشید تا بتوانید یک پوریای ولی خیالی، اما مبتنی بر واقعیت بسازید!

نمی‌خواهم ادعا کنم تمام منابع مرتبط با تاریخ عیاران و پهلوانان را خوانده‌ام، اما تعداد زیادی از این کتاب‌ها را خواندم و مشاوران بسیار خوبی داشتم؛ از زمانی که ایده ساخت یک مجموعه بر اساس زندگی پوریای ولی در ذهنم شکل گرفت تا زمانی که قصه‌ها نوشته شد، سه سال طول کشید. باید به کتاب‌ها و دیگر منابعی که در این‌باره وجود داشت، مراجعه ‌کرده و ویژگی‌های کلی، داستان‌های جذاب و نکته‌ها را استخراج می‌کردم. به لطف خدا و همراهی دوستانی که در این باره آگاهی داشتند، توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.

همه داستان‌ها تخیلی بوده یا ممکن است برخی از آنها برگرفته از زندگی دیگر پهلوانان باشد؟!

قصه‌ها کاملا تخیلی است؛ فقط در یکی دو مورد شاید بتوان رگه‌هایی از قصه‌هایی را ببینیم که در جای دیگری روایت شده، آن هم به این دلیل که آنها در ضمیر ناخودآگاه من وجود داشت. داستان‌هایی که خوانده و فیلم‌هایی که از کودکی دیده‌ام در ذهنم رسوب کرده و احتمالا موقع نوشتن بر این قصه‌ها تاثیرگذاشته است، اما بی‌تردید اکثر قصه‌های این مجموعه حاصل تعمق و تفکر و تخیل بوده است.

کمی هم به شوخی و طنز متوسل شده‌اید!

از آنجا که مخاطب ما بیشتر جوان و نوجوان است، اگر قرار بود این مجموعه را سنگین، جدی، عبوس و تلخ بسازیم، آنها را از دست می‌دادیم. استفاده از رگه‌های طنز به عنوان چاشنی برای جذاب و مناسب کردن مجموعه ضروری بود. به نظرم باید تا آنجا که می‌شد از ظرفیت طنز کاراکترها و موقعیت‌ها استفاده کنیم. این شوخی‌ها بین شخصیت‌های حاشیه‌ای پوریا رد و بدل می‌شود، اما شخصیت پوریا را به‌عنوان نماد یک انسان کامل کمتر در معرض این شوخی‌ها قرار دادیم. البته این شیوه ابداع ما نبوده، بلکه کلیشه موفقی است که قبلا هم در فیلم‌ها و سریال‌ها مد نظر قرار گرفته است.

در طراحی و تصویرگری نماها و شخصیت‌ها سبک و سیاق خاصی ارائه کرده‌اید که شباهتی به مینیاتور به عنوان نقاشی ایرانی ندارد. این فرم و سبک از کجا آمده است؟

برای آن‌که فضای حماسی و قهرمانی داستان را حفظ کنیم به صورت کاملا عمدی از فضای نرم و لطیف مینیاتوری که به نوعی برای گرافیک تاریخی ما به الگو بدل شده، فاصله گرفته‌ایم. خطوط در طراحی این انیمیشن بسیار قوی است و سعی دارد با شکستگی‌ها و زاویه‌های تند و طراحی استوار و ایستا، حس حماسی و پهلوانی شخصیت‌ها را نمایان کند. اصرار من برای پرهیز از خطوط ضعیف و منحنی و خمیده و خلاقیت و توانایی طراحان کاراکتر به چیزی بدل شده که در سریال می‌بینید.

با توجه به قابلیت‌های محتوایی این مجموعه و امکاناتی که انیمیشن سه‌بعدی در اختیارتان قرار می‌داد، چرا آن را با تکنیک دوبعدی ساختید؟ فکر نمی‌کنید اگر سه‌بعدی تولید می‌شد در جشنواره‌های جهانی می‌توانست بیشتر مورد توجه قرار بگیرد؟

پیش از شروع کارمان، درباره تکنیک خیلی صحبت کردیم. نظر من این بود که چون یک مجموعه تاریخی می‌سازیم، تکنیک دو بعدی امکانات بهتری در اختیارمان می‌گذارد. از آن گذشته، صحنه‌های این سریال زیاد است و اگر می‌خواستیم در فضاها تنوع داشته باشیم تولید همه آنها به صورت سه‌بعدی، نیازمند هزینه زیادی بود، اما حتی اگر هزینه را هم در نظر نگیریم بازهم اجرای دوبعدی آن در راستای محتوا و در خدمت داستان‌ها بود.

اجرای این انیمیشن به صورت دوبعدی و سوق دادن آن به سمت نقاشی و طراحی کمک می‌کرد ذهن و ضمیر مخاطبان برای ارتباط با این مجموعه به عنوان یک اثر تاریخی در دنیای فانتزی انیمیشن آماده شود. یکی دیگر از دلایلی که باعث شد ما تصمیم بگیریم این انیمیشن را به صورت دوبعدی بسازیم این بود که آن زمان احساس می‌کردم فضاهای سه‌بعدی بیشتر برای آثار امروزی یا آینده‌نگرانه مناسب است.

آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها