خرید موتور سیکلت انگیزه سرقت و قتل شد

جنایت شیشه‌ای برای سرقت طلا

برق طلاها مرد معتاد را چنان وسوسه کرد که برای دست یافتن به آنها مرتکب جنایتی هولناک شد و زن همسایه را خفه کرد. این مرد که فرهاد نام دارد در بازجویی‌ها به جرمش اعتراف کرده و اکنون در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات مقدماتی از وی هنوز به پایان نرسیده است.
کد خبر: ۶۲۲۳۹۴

کشف جسد

کارآگاهان پلیس آگاهی استان خراسان رضوی روز هفتم فروردین سال جاری از کشف جنازه‌ای سوخته در قطعه زمین کشاورزی مطلع شدند و وقتی به آنجا رفتند دریافتند مقتول زنی مسن است که به احتمال زیاد در مکان دیگری به قتل رسیده و سپس جسدش را قاتل یا قاتلان به آنجا منتقل کرده​اند. پس از آن‌که متخصصان پزشکی قانونی جنازه را معاینه کردند به این نتیجه رسیدند که زن سالخورده بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن خفه شده است. آنها در نظریه خود اعلام کردند قتل با استفاده از جسمی نرم و قابل انعطاف انجام شده است.

کارآگاهان که در ابتدای تحقیقات حتی از هویت مقتول نیز بی‌اطلاع بودند به بازجویی از فردی پرداختند که پلیس را از کشف جسد باخبر کرده بود. این مرد حرف زیادی برای گفتن نداشت و توضیح داد زمان کشف جنازه هیچ فردی را اطراف آن ندیده است.

نخستین گره این معما زمانی فاش شد که ماموران مطلع شدند زنی مسن مفقود شده و خانواده‌اش این موضوع را به پلیس گزارش داده‌اند. آن زن که کوکب نام داشت با 67 سال سن به تنهایی زندگی می‌کرد و مشخصات ظاهری‌اش بسیار شبیه به مقتول بود.

اعضای خانواده کوکب بعد از حضور در پزشکی قانونی و رویت جسد تائید کردند پیکر بی‌جان، متعلق به کوکب است. آنها همچنین توضیح دادند مقتول همیشه چند النگو و گوشواره همراه داشت اما هیچ‌کدام از این جواهرات کشف نشده بود. به همین دلیل فرضیه ارتکاب جنایت با انگیزه سرقت در ذهن کارآگاهان شکل گرفت.

تحقیقات محلی

کارآگاهان در گام بعدی تحقیقات به محل زندگی کوکب رفتند اما هیچ نشانه‌ای را مبنی بر این‌که فرد یا افرادی غریبه وارد منزل شده‌اند به دست نیاوردند. آنها که می‌دانستند این زن به غیر از انجام کارهای ضروری و خرید از خانه خارج نمی‌شود به پرس و جو از همسایگان پرداختند تا بلکه بتوانند اطلاعاتی درباره واپسین روزهای زندگی مقتول به دست بیاورند. این تجسس‌ها پلیس را به یکی از همسایگان مقتول ظنین کرد. این فرد شخصی معتاد بود و مقتول به همسر وی اعتماد کامل داشت به گونه‌ای که دو زن مرتب به خانه یکدیگر رفت و آمد می‌کردند.

مرد مظنون به نام فرهاد مدتی به صورت نامحسوس زیرنظر گرفته شد تا این‌که ماموران سرنخ‌ها و مدارکی ا علیه وی به دست آوردند و او را بازداشت کردند.

اعتراف به قتل

فرهاد وقتی تحت بازجویی قرار گرفت اتهام قتل را انکار کرد و گفت اصلا نمی‌داند پیرزن چرا و به دست چه کسی کشته شد اما در برابر سوالات تخصصی پلیس به تناقض‌گویی افتاد و همین مساله سبب شد سوءظن نسبت به او تقویت شود. فرهاد بالاخره بعد از چند جلسه بازجویی به کشتن همسایه‌اش اقرار و انگیزه خود را از ارتکاب جنایت دزدیدن طلا و جواهرات مقتول عنوان کرد.

متهم به قتل در اعترافاتش گفت: همسرم و کوکب رابطه خوبی با هم داشتند و مرتب رفت و آمد می‌کردند. در همین رفت و آمدها بود که متوجه النگوهای پیرزن شدم. مدت‌ها به فکر سرقت آنها بودم.

پیش خودم فکر می‌کردم اگر آن جواهرات را به دست بیاورم می‌توانم مشکلات مالی‌ام را برطرف کنم. فرهاد در ادامه توضیح داد:به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارم و چون درآمد مناسبی ندارم همیشه برای خرید مواد با مشکل مواجه هستم، حال آن‌که اگر طلاهای کوکب را به دست می‌آوردم می‌توانستم مشکلم را برای مدت طولانی رفع کنم. به همین دلیل بود که نقشه قتل او را کشیدم و اجرا کردم. من این کار را با احتیاط کامل انجام دادم تا هیچ ردپایی از خودم به جا نگذارم اما نمی‌دانم چطور شد که به دام افتادم.

روز حادثه

فرهاد در ادامه بازجویی‌ها نحوه قتل و جزئیات آن را نیز توضیح داد. روز حادثه همسر متهم برای انجام کاری از خانه خارج شد. فرهاد که ماده مخدر شیشه مصرف کرده و تعادل خود را از دست داده بود فرصت را برای اجرای نقشه مرگبارش مناسب دید. به همین دلیل با کوکب تماس گرفت و از او خواست برای انجام کاری به خانه‌اش برود. زن مسن که قبلا نیز با این خانواده رفت و آمد داشت به هیچ وجه به موضوع مشکوک نشد. او به فرهاد گفت برای خرید بیرون رفته و سر راه بازگشت به منزل سری هم به خانه وی خواهد زد.

فرهاد که می‌دید نقشه تا این مرحله بخوبی پیش رفته، ملحفه‌ای را برداشت و پشت در خانه کمین کرد. دقایقی بعد کوکب وارد منزل او شد و قاتل بلافاصله ملحفه را از پشت، دور گردن طعمه‌اش انداخت و آن را کشید. فقط چند ثانیه زمان لازم بود تا زن سالخورده به کام مرگ فرو رود.

فرهاد بعد از آن برای درآوردن النگوهای کوکب دست به کار شد اما طلاها از دست او بیرون نمی‌آمد. قاتل که کلافه شده بود بسرعت سراغ مایع دستشویی رفت و با درست کردن کف توانست النگوها را خارج کند. او سپس گوشواره همسایه را درآورد و بعد از آن جنازه را در فرشی پیچید و آن را روی موتورش بست. بعد برای این‌که آثار جرم را از بین ببرد به طرف منطقه‌ای خارج از شهر رفت و جنازه را در زمین کشاورزی انداخت. او در اعترافاتش گفت:برای این‌که ماموران نتوانند مقتول را شناسایی کنند از باک موتورم مقداری بنزین کشیدم و جسد را با استفاده از بوته‌های خشک به آتش کشیدم و بعد هم بسرعت فرار کردم.

فروش اموال مسروقه

فرهاد بعد از اعتراف به قتل به دادسرا منتقل شد و همین جزئیات را برای بازپرس جنایی نیز شرح داد. او گفت: بعد از خلاص شدن از شر جسد، طلاها را پیش یکی از آشنایانم بردم و به او گفتم می‌خواهم موتوری بخرم و به همین دلیل به پول نیاز دارم. او هم قبول کرد طلاها را از من بخرد.

در مجموع دو میلیون تومان به دست آوردم اما هنوز این پول را خرج نکرده بودم که دستگیر شدم.

متهم اکنون در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او برای افشای سایر جزئیات همچنان ادامه دارد.

نظر کارشناس

حسین فتحعلی‌زاده ـ روان‌شناس ـ درباره این جنایت می‌گوید: همان طور که خود قاتل نیز اعتراف کرده اعتیاد به ماده صنعتی و محرک شیشه سهم زیادی در این قتل داشته است. مواد محرک علاوه بر همه مضراتی که دارد سبب می‌شود فرد برای انجام رفتار پرخطر به طرز کاذبی احساس جسارت و شهامت کند. به همین دلیل فردی که تحت تاثیر شیشه قرار می‌گیرد ممکن است دست به هر عملی حتی فجیع‌ترین قتل‌ها نیز بزند.

این روان‌شناس می‌افزاید: اگرچه متهم مدعی شده به دلیل مشکلات مالی دست به قتل زده اما در این پرونده فقر عامل اصلی جرم نیست بلکه اعتیاد سبب شده متهم با بی‌پولی مواجه شود و رفتارهای بعدی از او سر بزند.

فتحعلی‌زاده ادامه می‌دهد: درباره شیشه باورهای غلطی در جامعه وجود دارد از جمله این‌که اعتیادآور نیست، فعالیت ذهن را بیشتر می‌کند، تمرکز را بالا می‌برد و... از طرفی این باور نیز بین معتادان را روج دارد که اعتیاد به شیشه درمان شدنی نیست در حالی‌که هیچ‌کدام از این حرف‌ها صحت ندارد. مردم باید بدانند شیشه بسیار اعتیادآور است و نه تنها در بالابردن کارایی اشخاص مفید نیست بلکه آنان را بعد از مدتی دچار هذیان می‌کند و سبب اخلال در عملکرد اجتماعی و فعالیت‌های‌شان می‌شود. از سوی دیگر معتادان باید بدانند با استفاده از راه‌های صحیح می‌توان به درمان رسید.

بنابراین اگر وارد مرحله‌ای شده‌اند که نیاز به درمان را احساس می‌کنند ناامید نشوند و تلاش خود را آغاز کنند.

این روان‌شناس در پایان می‌گوید: برداشتن دو گام بزرگ که یکی پیشگیری از اعتیاد و دیگری درمان معتادان است به برنامه‌ریزی‌های دقیق و همه‌جانبه نیاز دارد و قطعا سبب کاهش چشمگیر انواع جرایم بویژه قتل و سرقت خواهد شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها