این اظهارات چندبار دیگر هم تکرار شد اما این مرد به طور ناگهانی اظهارات خود را تغییر داد و مدعی شد همسرش خودزنی کرده است. او ادعا کرد ژیلا با کپسول مخصوص پر کردن فندک چندضربه به سر خودش زد و بیهوش شد. این تناقضگوییها نشان از آن دارد که امیر چند روز بعد از بازداشت تلاش کرده تا خود را از مجازات قتل نجات بدهد. مطابق نظریه پزشکی قانونی، ضربهای که امیر به سر مقتول وارد کرده آنقدر شدید بوده که باعث پارگی دو رگ در مغز او شده است. همچنین آثار کبودیهای بسیار وسیع و شکستگی در قسمتهای مختلف بدن مقتول از جمله صورت، دستها و پاها وجود داشت. بنابراین امیر از نظر دادسرا مجرم است. او ضمن کتک زدن همسرش و به قتل رساندن او، اقدام به نگهداری مشروبات الکلی در خانهاش نیز کرده است. نماینده دادستان درباره سوابق متهم میگوید: او چهار فقره سابقه دارد که یکی از آنها مربوط به ضربوجرح است، بنابراین متهم فردی بوده که پیش از این هم اقدام به عمل مجرمانه ضرب و جرح کرده، این نیز دلیلی دیگر بر مجرم بودن وی است. ضمن اینکه نظریه پزشکی قانونی و تهدیدهایی که پیش از این از سوی متهم در مورد مقتول اتفاق افتاده در پرونده منعکس است و متهم از نظر دادسرا باید مورد مجازات قرار گیرد.
متهم دروغ میگوید
مادر ژیلا آنچه دامادش درباره دخترش میگوید را رد میکند. البته اعتیاد ژیلا از سوی پزشکی قانونی هم مورد تائید قرار نگرفته است و در زمان مرگش سلامت او برای اهدای عضو به تائید رسید. این زن میگوید: ژیلا دختر پاکی بود اگر او اعتیاد داشت اعضای بدنش را اهدا نمیکردند، اما دخترم به چند نفر دیگر جان دوباره بخشید.
او درباره روز حادثه میگوید: مدتها بود که امیر و ژیلا با هم اختلاف داشتند امیر نمیخواست ژیلا را طلاق بدهد ژیلا یک سال بعد از اینکه باشوهرش زیر یک سقف رفت مچ او را در خانه گرفت و متوجه شد با زنی رابطه دارد البته بعد امیر گفت زن صیغهای بوده و حالا هم میخواهد با او بماند و بعدش هم او را عقد دائم کرد. ژیلا خیلی اذیت میشد و قصد داشت از امیر جدا شود مهریهاش را هم به همین دلیل به اجرا گذاشته بود. آن شب امیر آمد و گفت میخواهد آشتی کند و همه چیز را درست میکند. ژیلا را با خودش برد. دو روز بود از دخترم خبر نداشتم زنگ میزدم گوشی را برنمیداشتند تا اینکه شب حادثه دختر بزرگم زنگ زد و گفت میخواهم چیزی به تو بگویم نمیدانم درست است یا نه.گفت ژیلا و امیر دعوا کردهاند و امیر ژیلا را کتکزده و ژیلا به من پیامک داده که وضع بدی دارد و باید به دنبالش برویم. دخترم شوهرش را به دنبال ژیلا فرستاد، اما امیر مانع ورود او شده بود. من با پلیس 110 تماس گرفتم و با مامور به خانه ژیلا رفتیم درها را قفل کرده و حفاظ را هم کشیده بودند. دخترم به من پیامک داد که همینطور در حال کتک خوردن است هرچه اصرار کردم و از ماموران پلیس خواستم وارد خانه شوند قبول نکردند و گفتند برای این کار حکم قضایی لازم دارند. من تا چهار صبح پشت در خانه ماندم و مرتب در زدم و تماس گرفتم، اما خبری نشد دخترم پشت سر هم پیامک میداد اما من نمیتوانستم کاری بکنم به خانه برگشتم تا بتوانم صبح زود به دادسرا بروم و مجوز ورود به خانه بگیرم.
مادر ژیلا که بشدت ناراحت است و گریه میکند، ادامه میدهد: ساعت 6 صبح بود که تلفنم زنگ زد. دخترم بود با صدای لرزان و آرام گفت من خوب هستم دیگر به من زنگ نزن میخواهم بخوابم چون قبلا پیامک داده بود که اگر گفتم حالم خوب است، باور نکنید من در حال شکنجه شدن هستم، به همین دلیل حرفش را باور نکردم. در راه دادسرا بودم که مردی از دوستان امیر آمد و گفت دخترت در بیمارستان است وقتی رسیدیم دکتر گفت دخترم فوت کرده. گفت مرگ مغزی شده و اگر میخواهید میتوانید اعضای بدنش را ببخشید. نمیتوانستم از دخترم جدا شوم دلم نمیخواست او را از دستگاه جدا کنند اما دکترها گفتند او نهایتا یک روز دیگر زنده است و ما چند ساعت بیشتر برای اینکه اعضای بدنش را اهدا کنیم فرصت نداریم چون وصیتش بود که اعضای بدنش را ببخشیم ما هم به خواستهاش عمل کردیم.
او درباره گذشت از دامادش میگوید: همه قسمتهای بدن دخترم کبود بود صورتش تغییر شکل داده بود. خیلی به امیر التماس کردم دخترم را ول کند، گفت به شما ربطی ندارد. او دخترم را کشت و باید تاوانش را پس بدهد. من او را نمیبخشم. او تهمت میزند و دخترم را معتاد معرفی میکند. اگر اینطور بود چرا با چنین زنی زندگی میکرد و چرا سعی داشت او را نگه دارد. امیر باید اعدام شود. او باید تاوان کارش را پس بدهد. گذشتی از سوی من و شوهرم در کار نیست.
زنم را دوست داشتم
متهم، قتل عمدی همسرش را انکار میکند و میگوید او را دوست داشت: پنج سال بود که من و ژیلا با هم ازدواج کرده بودیم. من او را دوست داشتم اما به دلیل دخالتهایی که خانوادهاش در زندگی ما میکردند دچار مشکل شده بودیم او در یک سال آخر 11 بار خانهام را ترک کرد و همین هم باعث شد دچار مشکلات شدیدی بشویم.
او میگوید: ما چندبار برای جدایی اقدام کردیم اما نتوانستیم چون همدیگر را دوست داشتیم. من واقعا به زندگی با او دلبسته بودم. نمیخواستم به وی آسیبی وارد شود تا اینکه او دوباره شب عید خانه من را ترک کرد و رفت. دو روز قبل از حادثه با مادرش دعوا کرد. با من تماس گرفت و گفت دنبالم بیا تا با هم به خانه برویم. من هم به دنبالش رفتم و فهمیدم در این مدت برای اینکه بتواند مهریهاش را از من بگیرد با صاحبملکم ارتباط برقرار کرده و این ارتباط خیلی زیاد شده است. او از این کارش پشیمان بود. وقتی او را به خانه رساندم به سراغ صاحب ملک رفتم تا از او بخواهم در مورد رابطهاش با زن من توضیح دهد. در محل کار نبود. وقتی برگشتم و گوشی همسرم را کنترل کردم متوجه شدم ژیلا پیامک داده و آن مرد را از اینکه من دارم به سراغش میروم مطلع کرده است. آنقدر عصبانی شدم که زنم را کتک زدم من سه سیلی و یک مشت به او زدم و دیگر کاری نکردم.
متهم درباره اینکه چطور خانواده همسرش از این موضوع مطلع شدهاند، میگوید: ژیلا به خواهرش پیامک داده بود. وقتی باجناقم دم در خانه آمد به او گفتم برود. گفتم به شما ربطی ندارد و اگر دخالتهای شما نبود الان من و همسرم راحت زندگی میکردیم.
امیر بعد از اینکه با ژیلا ازدواج کرد، زنی دیگر را نیز به عقد خودش درآورد. این کار اختلاف میان آنها را شدت بخشیده و باعث شده بود ژیلا تصمیم به جدایی از شوهرش بگیرد امیر دوست ندارد درباره این موضوع صحبت کند و فقط توضیحی کوتاه میدهد: این مساله بین ما اختلاف ایجاد کرده بود اما اگر خانواده همسرم اجازه میدادند زنم تحمل میکرد و با هم زندگی میکردیم. او از من تمکین نمیکرد و من هم با زن دیگری ازدواج کردم البته باید بگویم من ژیلا را بیشتر از هرکسی دوست داشتم. آن روز هم قصد کشتن او را نداشتم و فقط میخواستم تنبیهاش کنم. نمیخواستم او بمیرد. ژیلا معتاد شده بود او شیشه مصرف میکرد و الکل میخورد من این موضوع را به خانوادهاش هم گفته بودم./ ضمیمه تپش
مرجان لقایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهمترین نقش رئیس مکتب جعفری میگوید