از سویی در بازرسی از جیبهای مقتول مدارک شناسایی او به دست آمد و معلوم شد او سیروس نام دارد. جسد پس از عکسبرداری و ترسیم کروکی و بررسی از سوی کارآگاهان جنایی، با دستور بازپرس کرمیعالم به پزشکی قانونی انتقال یافت.
ماموران در گام بعدی تحقیقات مشخصات مرد میانسال را به سیستم جامع پلیس دادند و از این طریق نشانی محل کار و زندگی سیروس به دست آمد. تحقیقات نشان میداد محل کار مرد میانسال در استان دیگری است. کارآگاهان به تحقیق از خانواده سیروس پرداختند. همسر او به پلیس گفت: «دیشب حدود ساعت 10 شب بود که شوهرم از منزل خارج شد. با این که قرار بود زود به خانه برگردد، اما شب گذشته نیامد. من که از تاخیر او نگران شده بودم، مدام با تلفن همراهش تماس گرفتم و چون موفق نشدم با او ارتباط بر قرار کنم، تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم.»
نخستین مظنون
تحقیقات درباره این پرونده ادامه داشت تا این که کارآگاهان از اختلاف قدیمی زوج میانسال باخبر شدند. طبق اطلاعات به دست آمده، سیروس با همسرش مشکل داشته و حتی چهار سال قبل همسرش از او جدا شده، اما دوباره به درخواست سیروس با او ازدواج کرده بود. بعد از افشای این جزئیات، مریم بار دیگر بازجویی و مدعی شد به دلیل اعتیاد و اخلاق بد همسرش از او جدا شده و فقط به خاطر پسرشان با ازدواج مجدد موافقت کرده است. او همچنین تاکید کرد در مرگ سیروس هیچ نقشی ندارد و نمیداند او چگونه و به دست چه کسی از پا درآمده است.
اختلافات قدیمی بین زوج میانسال باعث شد ماموران به مریم مشکوک شوند و تحقیقات خود را در این زمینه متمرکز کنند. در ادامه بررسیها مشخص شد مریم با مردی به نام کیومرث در تماس بود و در صحبتهایش با او چند بار گفته بود از رفتارهای همسرش خسته شده و نمیتواند او را تحمل کند.
به این ترتیب مریم برای سومین بار پشتمیز بازجویی نشست و از او درباره کیومرث سوال شد. زن میانسال که ابتدا منکر هر گونه رابطهای با این فرد بود، با توجه به مدارک موجود در پرونده به پلیس گفت: «همیشه با شوهرم اختلاف داشتم، ما همدیگر را درک نمیکردیم و پسرم تنها عاملی بود که باعث شده بود ما با هم زندگی کنیم. من چهار سال قبل از سیروس جدا شدم، اما اصرارهای او باعث شد دوباره با او ازدواج کنم. من در این مدت در آرایشگاهی مشغول به کار شدم و بیشتر ساعات روز در آنجا بودم.»
زن میانسال ادامه داد: «دلخوریهای من از شوهرم ادامه داشت تا این که حدود یک سال قبل کیومرث را که پسر یکی از اقواممان است، مقابل آرایشگاه دیدم. آن روز کیومرث اصرار کرد مرا به خانه برساند و به این ترتیب رابطه ما شروع شد. بعد از آن ما هر روز همدیگر را میدیدیم و من که از رفتار شوهرم خسته شده بودم، به او دل بستم. مدتی بعد کیومرث هم به من ابراز علاقه کرد و خواست از همسرم جدا شوم، اما من قبول نکردم. یک بار از سیروس جدا شده بودم و برای حرف مردم نمیتوانستم بازهم درخواست طلاق و جدایی بدهم.»
قاتل اجارهای
مریم در ادامه اعترافاتش گفت: «کیومرث اصرار داشت با هم ازدواج کنیم و در نهایت پیشنهادی را مطرح کرد. او گفت سیروس را از بین ببریم و با مرگ او دیگر مانعی سر راه ما برای ازدواج وجود نخواهد داشت. به پیشنهاد کیومرث فکر کردم، اما نمیتوانستم این کار را انجام دهم. زمانی که به او گفتم با قتل سیروس موافق هستم، اما خودم قادر به انجام این کار نیستم، او گفت فردی را میشناسد که با گرفتن 25 تا 30 میلیون تومان حاضر است دست به قتل بزند و سیروس را از سر راه بردارد. ابتدا کمی شک داشتم، اما با اصرارهای او قبول کردم این پول را بپردازم تا سیروس برای همیشه از زندگیام بیرون برود.»
زن میانسال ادامه داد: «کیومرث بعد از اعلام رضایت من، سراغ دوستش که قرار بود این جنایت را مرتکب شود، رفت و قرار شد با نقشهای سیروس را از خانه بیرون بکشند و او را به قتل برسانند. شب حادثه مردی جوان سراغ شوهرم آمد و سیروس سوار خودروی او شد و خانه را ترک کردند.
نیمههای شب بود که کیومرث پیامک داد «من کار را تمام کردم، سیمکارت و تلفنت را نابود کن تا پلیس به این رابطه شک نکند.» من هم طبق پیامک کیومرث عمل کردم و گوشی و سیمکارتم را شکستم و به پلیس هم گفتم گوشی و سیمکارت ندارم. فردای آن روز طبق قرار قبلیمان با کیومرث به کلانتری رفتم و ناپدید شدن شوهرم را گزارش کردم تا وانمود کنم از همه جا بیخبر هستم.
فکر میکردم با این کارها کسی به من شک نخواهد کرد و همه چیز طبق پیشبینی ما به پایان میرسد.» به دنبال اظهارات زن میانسال، بلافاصله دستور بازداشت کیومرث و قاتل اجیرشده که خسرو نام داشت، صادر شد و هر دو متهم پس از دستگیری برای تحقیقات و بررسی صحت و سقم اظهارات مریم به اداره آگاهی استان لرستان انتقال یافتند.
تفریح مرگبار
هر دو متهم در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کردند. خسرو درباره نحوه به قتل رساندن سیروس به پلیس گفت: «من و سیروس باهم دوست بودیم و او را خیلی خوب میشناختم. زمانی که کیومرث سراغم آمد و گفت حاضر است بابت قتل او 30 میلیون تومان بپردازد، قبول کردم و نقشه جنایت را کشیدم. از آنجا که با سیروس دوست بودم، شب حادثه دنبال او به در خانهشان رفتم و با این بهانه که برای تفریح به خارج از شهر برویم، او را با خودروی پیکانم به خارج از شهر بردم. در کنار استراحتگاهی نگه داشتم تا غذایی بخوریم. سیروس گفت تا آماده شدن غذا گشتی در آن اطراف میزند. من هم که منتظر فرصتی مناسب بودم، پشتسر او به راه افتادم و زمانی که حواسش نبود با سلاحی که از قبل تهیه کرده بودم، به سمت او دو تیر شلیک کردم. سپس بدون معطلی سوار خودرویم شدم و محل را ترک کردم.
من هیچ مدرکی از خودم به جا نگذاشته بودم و اصلا فکرش را هم نمیکردم شناسایی و دستگیر شوم. قصد داشتم با پولی که بابت این جنایت گیرم میآمد، مشکلات مالیام را رفع کنم، اما به دام افتادم.»
سرهنگ دالوند، رئیس پلیس آگاهی استان لرستان درباره این پرونده میگوید: «پس از اعتراف خسرو به قتل، با راهنماییهای او سلاحی که با آن مرتکب قتل شده بود، کشف شد. متهمان نیز پس از اعتراف به قتل و همدستی در این جنایت با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.»
بنا به این گزارش تحقیقات قضایی درباره این پرونده توسط بازپرس جنایی ادامه دارد و متهم اصلی باید صحنه جنایت را بازسازی کند./ ضمیمه تپش
مرجان رضایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد