این ایده که شخصی خارجی وارد ایران شود و تحت تأثیر فرهنگ و هنر یا سنت‌ها و مذهب ما قرار گیرد، ایده‌ای است که دستمایه فیلم‌ها و سریال‌های بسیاری قرار گرفته است. در این میان سریال «مسافری از هند» که 11 سال پیش از تلویزیون پخش شد، برجسته‌ترین اثری است که هنوز به یاد مخاطبان تلویزیون مانده است. داستان در مورد سیتا، دختر جوان هندی بود که وارد ایران می‌شود تا با فرهنگ و مذهب ایرانی آشنا شده و برای ازدواج با مرد مورد نظرش، رامین ازدواج کند.
کد خبر: ۶۱۳۳۵۷

سیتا تردیدهای زیادی داشت، دچار تناقض می‌شد، انتقاد می‌کرد و در پایان با عبور از فراز و نشیب‌های گوناگون، مسلمان شد. مسیری که او تا مسلمان شدن پیمود، گاه تلنگرهای ریز و تفکربرانگیزی به مخاطب می‌زد و او را وادار می‌کرد تا به جزئیات رفتار و افکار خود دقت بیشتری کرده و حتی در مورد بعضی از مسائل تجدیدنظر کند. این سریال آنقدر بحث‌برانگیز و جنجالی و در بعضی موارد تأثیرگذار بود که بعد از آن هر فیلم یا سریالی که در آن یک خارجی به ایران بیاید و بخواهد در مسیری که سیتا طی کرده بود حرکت کند، با آن سریال مقایسه می‌شود.

اولین نقطه مقایسه‌ای که تله‌فیلم «اینجا آسمان همیشه بارانی است» به کارگردانی مهدی گلستانه که از شبکه سه پخش شد به ذهن متبادر می‌کند، سریال «مسافری از هند» است. در این تله‌فیلم، یک زن جوان هندی وارد ایران می‌شود تا برای بزرگداشت سالگرد فوت همسرش، به محل فوت او برود.

درست است که تله‌فیلم «اینجا آسمان همیشه بارانی است» تفاوت‌های مهمی با «مسافری از هند» دارد، ازجمله این که زن جوان (ریچی با بازی فقیهه سلطانی) مجرد نیست، اولین بار نیست که به ایران می‌آید، بیماری جدی و صعب‌العلاج دارد و به قصد تحقیق درباره دین و مذهب نیامده، اما همین که این شخص یک زن هندی است که در پایان در حرم امام رضا(ع) حضور پیدا می‌کند و تحت تأثیر معنویت آن فضا قرار می‌گیرد، ناگزیر از مقایسه این فیلم با آن سریال می‌شویم. معلوم نیست چرا سازندگان این فیلم، از یک فرد اروپایی یا آمریکایی یا حتی آسیایی به عنوان یک مسافر استفاده نکرده‌اند؟ آیا مردم هند ویژگی‌هایی دارند که راحت‌تر تحت تأثیر قرار می‌گیرند یا قانع کردنشان راحت‌تر است، یا این که اگر یک هندی در شرایط اینچنینی قرار بگیرد، معقول‌تر یا مرسوم‌تر است؟ شاید هم بهتر است با وجود چنین شباهت واضح و بزرگی، با استناد به تفاوت‌های این فیلم و آن سریال، آن پیشینه را کنار بگذاریم و موضوع فیلم را جدید و غیرتکراری بپنداریم.

«اینجا آسمان همیشه بارانی است» لوکیشن‌های زیاد و شخصیت‌های معدود دارد. بخش مهمی از فیلم در جاده می‌گذرد و از تهران تا شمال و بعد مشهد، اما با وجود این تنوع لوکیشن، بسیاری از دقایق فیلم محدود به اتفاقات داخل ماشین می‌شود. شخصیت‌های اصلی فیلم سه نفر هستند ـ که البته بعد با حضور محمدرضا هدایتی چهار نفر می‌شوند ـ که میان این افراد، فقط نادر (شهرام قائدی) است که می‌توان طنز را در شخصیت‌پردازی او پیدا کرد. به سبب وجود حرف‌ها و حرکات نادر است که می‌توان فهمید قرار است فیلم جنبه کمدی هم داشته باشد.

موقعیتی که آدم‌های داستان در آن قرار می‌گیرند، طنزآمیز نیست و اتفاقاتی که برایشان می‌افتد هم خنده‌دار نیست و قرار هم نبوده که باشد، خود این آدم‌ها هم (بجز نادر) اصلا طنز و شوخ‌طبعی در کلام و رفتارشان ندارند. بنابراین تمام بار کمدی بر دوش نادر قرار می‌گیرد که او هم از میان خیل جملاتی که یا به صورت دیالوگ یا به صورت واگویه‌هایش با خودش بیان می‌کند، چند جمله بازیگوشانه و شوخ‌طبعانه هم می‌گوید که اگر آن هم نبود، فیلم به اثری کاملا خشک و بی‌روح تبدیل می‌شد.

شاید چالش‌برانگیزترین نقش این فیلم به عهده فقیهه سلطانی باشد که هم باید لهجه فارسی حرف زدن یک خارجی را تقلید کند و هم با چهره و لباسی متفاوت از نقش‌های دیگر ظاهر شود. چنین نقشی بالقوه این خاصیت را دارد که به تصویری کاریکاتوری تبدیل شود، اما سلطانی در ایفای نقش موفق عمل می‌کند و فیلم را از این خطر می‌رهاند. شخصیت غیرمعمول دیگر این فیلم حبیب (محمدرضا هدایتی) یک مرد کر و لال است و از میانه‌های فیلم با مسافران همراه می‌شود.

با این که حضور حبیب از ابتدا توجیه قانع‌کننده‌ای‌ ندارد و بودن و نبودن او تأثیر چندانی بر روند ماجراها و اتفاقات ندارد، اما هدایتی این نقش را طوری ایفا می‌کند که تماشاگر او را به عنوان همسفری دوست‌داشتنی می‌پذیرد. او با تمام وجود در نقش نه‌چندان طولانی و تأثیرگذار خود فرو می‌رود و زاویه جدیدی از توانایی‌اش در بازیگری را به نمایش می‌گذارد؛ گرچه آوای او شبیه چیزی است که گاهی در صداپیشگی پسرعمه‌زا به گوش رسیده بود.

شاید در رقابت با بعضی از فیلم‌های تلویزیونی دیگر، نتوان «اینجا آسمان همیشه بارانی است» را یک نمونه موفق و برجسته به حساب آورد، اما می‌توان آن را ملودرامی سرگرم‌کننده نامید و از نکات مثبت آن مثل داشتن شخصیت‌های اصلی و فرعی با خصوصیات منحصربه‌فرد، بازی‌های جالب و دیدنی، تنوع بصری، فضای انسانی و معنوی موجود در بیشتر صحنه‌ها و موقعیت‌ها و موسیقی متن بسیار غنی و گوشنواز آن (با آهنگسازی امید رئیس دانا) لذت برد.

شروینه شجری کهن / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها