گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح دوشنبه

بعد از10سال، نقطه سرخط!

گزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح چهارشنبه

آقای جنتی اول آن فکر دیگر را بکن!

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «جلوی سقوط شاخص فضای کسب وکار را بگیرید»،«شیطان بزرگ زیر پای مردم»،«نظام سلامت در اغماء»،«حبیب خدا به خدا پیوست»،«عسگر‌اولادی؛ مرد اخلاق و اخلاص در سیاست»،«جامعه دو ساختی و پدیده طلاق»،«حبیب،استثنایی برقاعده»،«اولویت دولت، امروز را به فردا رساندن است»،«آقای جنتی اول آن فکر دیگر را بکن!»،«مجلس استیضاح کند، قضاوت با مردم است»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۶۱۳۲۰۶
آقای جنتی اول آن فکر دیگر را بکن!

خراسان:جلوی سقوط شاخص فضای کسب وکار را بگیرید

«جلوی سقوط شاخص فضای کسب وکار را بگیرید»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم  مهدی حسن زاده است که در ان می‌خوانید؛هفته گذشته بانک جهانی با اعلام سقوط ۷ پله ای ایران در شاخص جهانی فضای کسب و کار اعلام کرد که ایران رتبه ۱۵۲ در بین ۱۸۵ کشور جهان از نظر فضای مساعد برای فعالیت های اقتصادی را داراست. بدون تردید یکی از اصلی ترین شاخص هایی که مبنای کارآمدی یک نظام اقتصادی برای جذب سرمایه است، شاخص جهانی کسب و کار است که شامل ۱۰ مولفه در زمینه روندهای اداری انجام فعالیت های اقتصادی است. طی سال های اخیر جایگاه جهانی ایران در این شاخص همواره روند نزولی داشته است. چنان که ایران از سال ۲۰۰۶ که رتبه ۱۱۳ جهان را داشت، هم اکنون به رتبه ۱۵۲ از نظر فضای مساعد کسب و کار نزول یافته است. آنچه از دلایل کاهش رتبه ایران در این شاخص، مهمتر است برنامه ریزی برای بهبود جایگاه اقتصاد ایران در این زمینه می باشد. یادآوری نکات ذیل ضروری است:

۱ - نگاهی به جزئیات گزارش بانک جهانی نشان می دهد طی یک سال اخیر عمده روندهای اداری برای شکل گیری فعالیت های اقتصادی از نظر مدت زمان و سهولت نسبت به سال گذشته تغییر چندانی نداشته است، با این حال نزول ۷ پله ای ایران در شاخص جهانی فضای کسب و کار نشان می دهد رقبای جهانی برای کوتاه کردن فرآیندهای اداری، چابک سازی دستگاه اجرایی و به روز کردن صدور مجوزها به سرعت در حال حرکتند و تثبیت وضعیت موجود در زمینه فضای کسب و کار به معنای بدتر نشدن جایگاه ایران در این باره نیست.

۲ - اقتصاد ایران در شرایط تحریم ها با موانع جدی در ارتباط با جذب سرمایه های خارجی مواجه است و تلاش های دولت جدید که یکی از شعارهای خود را جذب سرمایه گذاری خارجی اعلام کرده است و حتی در این زمینه اقداماتی در وزارت نفت برای تغییر شرایط قراردادهای نفتی در حال پیگیری است، زمانی به نتیجه می رسد که بتواند به سرمایه گذاران خارجی اطمینان دهد که زنجیرهای بوروکراسی اداری جلوی فعالیت آن ها را در اقتصاد ایران نخواهد گرفت. در این میان نگاه سرمایه گذاران خارجی بیش از شعارها و وعده ها به آمارهای رسمی مراکز جهانی است و بهبود رتبه ایران در شاخص جهانی فضای کسب و کار بهترین انگیزه برای جذب سرمایه های خارجی است.

۳ - از منظر سرمایه گذاران داخلی نیز نزول جایگاه ایران در شاخص فضای کسب و کار به معنای تداوم و یا بدتر شدن عملکرد مجموعه اداری و پشتیبانی دستگاه های اجرایی برای شکل گیری فعالیت های اقتصادی است. برای این که بدانیم چرا پدیده انحراف نقدینگی در اقتصاد ایران رخ می دهد بدون تردید باید فضای مساعد کسب و کار را مد نظر قرار داد و توجه کرد که اقتصاد ایران در شرایط افزایش قابل توجه حجم نقدینگی برای مدیریت کردن سیل مخرب نقدینگی نیاز به رشد سرمایه گذاری های مولد دارد و سرمایه گذاری مولد بیش از همه تحت تأثیر فضای مساعد کسب و کار قرار می گیرد.

۴ - طی سال های اخیر گام هایی لازم اما ناکافی درباره پیگیری بهبود فضای کسب و کار انجام شده است. ابلاغ سیاست های کلی اصل ۴۴ و تصویب قانون مربوط به آن به صراحت بهبود فضای کسب و کار را جزو الزامات تحقق سیاست های کلی اصل ۴۴ می داند. بر همین اساس ۲ سال پیش با وجود تعلل دولت وقت، مجلس قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار را مصوب کرد که با مقاومت دولت گذشته این قانون برای اجرا ابلاغ نشد و اکنون که رئیس جمهور یکی از وعده های انتخاباتی خود را بهبود فضای کسب و کار و اجرای قانون مصوب مجلس اعلام کرده است ضرورت دارد آیین نامه های این قانون نیز به سرعت تدوین و ابلاغ شود و علاوه بر شورای گفت وگوی دولت و بخش خصوصی سایر اجزای این قانون نیز اجرایی شود.

۵ - به نظر می رسد ضروری است دستگاه های نظارتی، برنامه ریزی و آماری کشور در موضوع فضای کسب و کار حضور فعال تری داشته باشند. مرکز پژوهش های مجلس از حدود یک سال پیش طی نظرسنجی هایی دیدگاه فعالان اقتصادی درباره موانع کسب و کار را به صورت فصلی جمع آوری می کند که حرکتی در خور تقدیر است. اما ضروری است مرکز آمار نیز در زمینه سنجش فضای کسب و کار و معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری درخصوص تشویق و تنبیه دستگاه های متخلف درباره فضای کسب و کار با توجه به عملکرد این دستگاه ها اقدام کند.

در نهایت به نظر می رسد علاوه بر جنبه های اداری و اجرایی موثر در بهبود فضای کسب و کار ضروری است دستگاه های مختلف دولتی و به ویژه مسئولان دولتی در موضوعات اقتصادی حساسی نظیر نرخ ارز و متغیرهای کاملاً اثرگذار بر اقتصاد هماهنگی بیشتری داشته باشند تا فعالیت های اقتصادی نیز بهبود یابد، چرا که ذهنیت فعالان اقتصادی از فضای کسب و کار تأثیر به سزایی در فضای عینی کسب و کار دارد و فضای آشفته ای که از منظر اظهارنظرهای مختلف درباره سیاست های اقتصادی ایجاد می شود، می تواند در بهبود فضای کسب و کار اخلال ایجاد کند.

کیهان:شیطان بزرگ زیر پای مردم

«شیطان بزرگ زیر پای مردم»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می‌خوانید؛طوفان پرقدرتی که روز سیزدهم آبان در بیش از هفتصد شهر کشورمان برپا شد، آنقدر سهمگین و کوبنده بود که غرب را در شوک و جهان را در حیرت فرو برد! چند هفته تبلیغات رسانه‌ای و آتش‌باری پرحجم رسانه‌ها و محافل سیاسی غرب، کم‌کم امر را بر خودشان هم مشتبه کرده بود که ایران، نیازمند و زمین‌گیر شده و دیگر کسی از آن خروش «مرگ بر آمریکا» را نخواهد شنید!

ایران مجبور به عقب‌نشینی از آرمان‌هایش شده و نسل جوان بیش از نیم قرن خیانت و خباثت آمریکایی‌ها را از یاد برده است! آنها در این طمع بودند که بتوانند شکافی بین دولت و مردم و یا بخش‌های مختلف حاکمیت درست کنند و از همان روزنه نفوذ کنند. مطمئن بودند که تبلیغات رسانه‌ای و هیاهوی بوقهای تبلیغاتی‌شان نتیجه داده و دیگر کسی در راهپیمایی سیزده آبان مرگ بر آمریکا را با صدای بلند فریاد نمی‌کند! از دیگر سو، عده‌ای هم در داخل مرگ بر آمریکا را به مخالفت با دولت محترم و منتخب تعبیر می‌کردند و آن را برخلاف سیاست‌های دیپلماتیک دولت نشان می‌دادند! این عده اندک که خود را برتر از مردم و دولت و به نوعی پدرخوانده می‌دانند در رسانه‌های وابسته و زنجیره‌ای چنین القاء و وانمود می‌کردند که وقتی دولت در حال مذاکره با آمریکاست شعار مرگ بر آمریکا یعنی تضعیف دولت! و مدتی این توهم را به زبان‌های مختلف ترویج کردند. آنها بی‌آنکه متوجه باشند با این رفتار، توهینی بزرگ به دولت و خادمان ملت می‌کردند و مرگ بر آمریکا را مساوی مرگ بر سیاستهای دولت نشان می‌دادند!

اما وقتی یک روز قبل از حماسه تاریخی 13 آبان، رهبر معظم انقلاب در جمع پرشور دانشجویان و دانش‌آموزان، ماهیت پلید آمریکا و خوی خیانت و استکباری‌اش را تشریح کردند و وقتی به دفاع از دولت در موضوع دیپلماسی اخیر و تعیین دقیق مرز آن یعنی موضوع هسته‌ای پرداختند، به ناگاه همه رشته‌های غربی‌ها و آرزومندان داخلی‌شان بر باد رفت و نور خدا بار دیگر چشمهایشان را کور کرد که «یریدون این یطفوا نورالله بافواههم والله متم نوره ولوکره الکافرون» 24 ساعت بعد، بیش از هفتصد شهر کشور شاهد خروش بی‌نظیر و غریو یکپارچه مردم با یک شعار بود «مرگ بر آمریکا». همه آنها که چشمشان به کلام رهبر انقلاب بود آمده بودند، فرقی نمی‌کرد از چه جناحی باشند مقامات دولت قبل و دولت یازدهم آمده بودند، نسل اولی‌ها و نسل آخری‌ها همه آمدند تا یک حقیقت را به رخ جهان بکشند و آن چیزی نبود جز اطاعت امت از اشارت امام راحل(ره) و خلف حاضر او. بسیاری از آنها که دل در گرو انقلاب داشتند و همیشه در همه عرصه‌ها حضور فعال داشتند راهپیمایی امسال مردم در سیزده آبان را بی‌سابقه و بی‌نظیر می‌دانستند. امری که از دید رسانه‌های خارجی هم پنهان نماند و علیرغم بغض و عنادی که همواره داشته و دارند، مجبور به اقرار و اعترافشان کرد. ای.بی.‌سی‌نیوز نوشت: «مردم ایران هر ساله در مقابل سفارت آمریکا (لانه جاسوسی) تجمع می‌کنند اما تظاهرات امسال در نوع خود بزرگترین تظاهرات در مقایسه با سال‌های قبل بود، مردم مرگ بر آمریکا می‌گفتند و تصاویر اوباما و پرچم آمریکا را زیر پاهای خود لگدمال می‌کردند».فاکس‌نیوز که بعنوان رسانه رسمی جنگ‌سالاران آمریکا شناخته می‌شود، نوشت: «تظاهرات مردم ایران به مناسبت 13آبان، بزرگترین راهپیمایی ضد آمریکایی در چند سال اخیر بود» بنگاه خبری آسوشیتدپرس راهپیمایی امسال را پرشورتر از گذشته دانست و واشنگتن‌پست اقرار کرد که شعار مرگ بر آمریکای مردم ایران نشان دهنده وجود تنش و بی‌اعتمادی در رابطه با تهران است. حتی تایمز اسرائیل این راهپیمایی را پرشورتر از همیشه و شعار محوری آن را مرگ بر آمریکا اعلام کرد.

این گزارش‌ها پرده‌ای از حقیقت روز سیزده آبان در ایران عزیز و مقتدر بود. برای آنها که آرزو داشتند ما را در موضع ضعف و ذلت و آرزومند مذاکره و گدای رابطه ببینند، همه چیز تمام شد و سیلی مردم خواب را از چشمشان پراند. خوابی که با فریادهای مردم به کابوسی وحشتناک بدل شد. اما چه شد که ناگهان چنین شد؟! سال‌ها قبل تحلیلگر غربی گفته بود مردم ایران مردمی غیرقابل پیش‌بینی هستند و ممکن است در لحظه عمل، برخلاف همه تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها عمل کنند! به یقین آنها چون از راز ارتباط امت و امام هیچ نمی‌دانند، هرگز نمی‌توانند حرکت بعدی ملت را پیش‌بینی کنند. یقینا طوفان خشم مردم ایران را باید ناشی از دم ‌مسیحایی رهبر انقلاب در روز دوازدهم آبان دانست که طی آن تکلیف چند چیز را به زیبایی روشن کردند:

1- اقتدار و موقعیت باثبات ایران در مقابل آمریکا با هزاران میلیارد دلار بدهی و عجز آنها در محاسبه مسائل مالی با انحرافی نزدیک به سی‌هزار میلیارد دلار! همین گزینه کافی بود تا دل‌های آنها را که در هیاهوی تبلیغات اخیر لرزان شده بود آرام کند و آنها را هم که بانی این هیاهو بودند ناامید و سرخورده!

2- پشتیبانی از تیم دیپلماسی دولت با عنوان «بچه‌های خودمان» که هم به آنها امید داد در داخل از عالیترین حمایت یعنی حمایت رهبر انقلاب برخوردارند.

3- هشدار به مذاکره‌کنندگان که صحنه را دقیقا و با بصیرت ارزیابی کنند و از فریبی که برخی لبخندهای دیپلماتیک حریف در متن خود دارد برحذر باشند.

4- تعیین مرز مذاکره موضوع بسیار مهمی بود که خیال مردم را راحت کرد. مدتها بود عده‌ای راه افتاده بودند و دنبال پهن کردن فرش قرمز برای یانکی‌ها بودند و هر شب خواب پنبه دانه می‌دیدند! آنقدر باورشان شده بود که تبلیغات ضد‌آمریکایی در سطح شهر را مانع رویای شیرینشان می‌دانستند! اما تصریح رهبر انقلاب بر اینکه ‌«مذاکره صرفا در موضوع هسته‌ای است ولاغیر» مهر بطلان بر این آرزوها زد. مذاکره‌ای محدود که بی‌سابقه هم نبود و پیش از این در مواردی همچون گروگان‌ها، مسائل عراق و افغانستان اتفاق افتاده و این‌بار برای بحث هسته‌ای چنین مجوزی صادر شده است.

5- تورق تاریخ پر از خیانت آمریکا به کشورهای جهان و حتی متحدان خودش، نکته‌ای بود که نسل جوان را دیگر بار به ماهیت استکباری و غیرقابل اطمینان آمریکا رهنمون شد و خشم انقلابی آنها را به عرصه آورد.

6- تاکید مجدد بر غیرقابل اطمینان بودن حریف، و عدم خوش‌بینی به نتیجه مذاکره‌ با آمریکا که به روشنی و با صداقت کامل با مردم و دولتمردان در میان گذاشته شد.

و اینگونه بود که آمریکا، سیلی دیگری از مردم این مرز و بوم دریافت کرد. حرف همه آنها که حماسه عظیم سیزده آبان را خلق کردند به رهبر انقلاب این بود «این‌ بادهای به غیرت درآمده، تسلیم امر توست که طوفان نمی‌کند».

سرمایه عظیم این روز و حمایت مردم و رهبر از دولت، سرمایه گرانبهایی است که دولت می‌تواند به عنوان پشتوانه‌ای ارزشمند، در مذاکرات هسته‌ای با شش کشور و عرصه‌های دیگر بر آن تکیه کند و با کار و تلاش و برنامه‌ریزی قدردان این سرمایه و این نعمت الهی باشد.

جمهوری اسلامی:نظام سلامت در اغماء

«نظام سلامت در اغماء»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛
وقایعی که از ناحیه سوء تدبیرها و جهالت‌ها در دولت گذشته بر اقتصاد، فرهنگ، بهداشت، سیاست و اخلاقیات جامعه رفت، حکایتی است که اگر به بحث و کارشناسی گذاشته شود، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.

هر چند عقلا و دلسوزان انقلاب در شرایط خطیر و حساس پرپیچ و خم گذار از عقبه‌های تاریخی و نگاه کینه توزانه‌ای که دشمنان خارجی به ایران دوخته‌اند، چندان رغبتی به بررسی حوادث تلخ گذشته و باز کردن پرونده‌ دولت‌های نهم و دهم ندارند ولی برخی از خراب‌کاری‌ها و معضلات، آنچنان جدی است که نمی‌توان با چشمان بسته از کنار آنها گذشت، زیرا تبعات اقدامات دولت گذشته، مردم و مدیران فعلی را بشدت گرفتار کرده است.

یکی از وجوه آشکار این سوءمدیریت، فرو رفتن نظام درمان و سلامت در حالتی از اغماست به گونه‌ای که این میراث بجا مانده از دولت نهم و دهم، نه تنها داد از نهاد مردم برآورده بلکه مدیران و مسئولان نظام بهداشتی را نیز به فغان آورده است.

یک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با به صدا در آوردن زنگ خطر و هشدار نسبت به ورشکستگی بیمارستان‌های دولتی اعلام کرده کسری بودجه شدید در وزارت بهداشت و عدم پرداخت بدهی‌های کلان بیمه‌ها به بیمارستانها، مراکز درمانی را که باید به داد بیماران برسند، به حد بالایی از بیماری یعنی اغماء کشانده است. وی علت این امر را عدم اجرای قانون، فراقانونی عمل کردن دولت گذشته، تخصیص ندادن بودجه مصوب به نظام سلامت کشور و شعاری عمل کردن مسئولان سابق بهداشت و درمان کشور اعلام کرده و تنها راه نجات این بیمار و خروج از بحران نظام درمان و سلامت را اولویت دادن به نظام سلامت و حوزه بهداشت و درمان دانسته که این امر با توجه ویژه و فوری دولت و مجلس و اختصاص بودجه کافی به آن میسر خواهد شد. وی با توجه به عدم وجود منابع مالی در خزانه دولت جدید برای اختصاص به این امر و خروج از بحران، پیشنهاد کرد با اختصاص 10 درصد از هدفمندی یارانه‌ها به نظام سلامت، 90 درصد مشکلات بهداشت و درمان کشور رفع خواهد شد، در غیر این صورت هزینه‌های درمان که اکنون 70 درصد آن از جیب مردم پرداخت می‌شود، به 100 درصد رسیده که ضمن فلج کردن خانواده‌های بیماران و به زیر خط فقر بردن تعداد بیشتری از مردم، بیمارستان‌ها را نیز به ورطه ورشکستگی خواهد کشاند.

کافی است این زنگ خطر جدی با این شعار آغاز دولت احمدی نژاد که هشت سال پیش در کوران شعارپراکنی‌های انتخاباتی گفته بود "دولت با تحقق عدالت، وضعیت سلامت، بهداشت و درمان مردم را ارتقاء خواهد بخشید"، در کنار هم قرار داده شود تا بتوان بر آنچه در این سالها برحال و روز بهداشت و درمان کشور رفته، آگاهی یافت.

اکنون در پایان دوره هشت ساله دولت مدعی عدالت، برای آنکه بتوانید درباره مقوله ارتقاء بهداشت و درمان جامعه و سطح رضایتمندی مردم از خدمات ارائه شده به قضاوت منصفانه‌ای دست یابید، کافی است به یکی از مراکز بیمارستانی - اعم از دولتی و یا خصوصی - سر بزنید و یا گذرتان به یکی از مراکز ارائه خدمات بیمه‌ای همچون بیمه ورشکسته‌ای که طرف قرارداد بیمه تکمیلی بازنشستگان و مستمری بگیران است - افتاده باشد تا بتوانید به عمق ماجرا پی برده و به دور از شعارزدگی، به قضاوتی واقع بینانه از آنچه امروز در این بخش حاکم است، برسید و با یک جمع بندی کلی به فاصله میان "شعار" تا "واقعیت" پی ببرید.

واقعیت موجود در بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی کشور اینست که بیمارستانها به دلیل عدم اختصاص بودجه و بدهی سنگین بیمه‌ها به این مراکز، قادر به ارائه خدمات موظف و قانونی به بیمه شدگان نیستند و مجبورند قسمت اعظم هزینه‌ها را برخلاف قانون از بیماران درخواست کنند. متأسفانه وضعیت دارو، بهداشت و درمان کشور علیرغم همه تلاش‌هایی که دولت یازدهم در چند ماهی که از روی کار آمدن آن گذشته انجام داده، با توجه به کمبود توان مالی سیستم بهداشت و درمان کشور، اصلاً رضایتبخش نبوده و می‌تواند آٍثار و تبعات جبران ناپذیری را به مردم و نظام وارد سازد. متأسفانه شاخص‌های موجود علمی در سیستم بهداشت و درمان کشور نیز همین گزارش‌های نگران کننده مردمی را تأیید کرده و بلکه ابعاد پنهان این هشدارها را نیز آشکارتر می‌سازد. از این رو کارشناسان و دلسوزان انقلاب معتقدند اگر شرایط به همین منوال ادامه یابد، این نابسامانی در سال آینده می‌تواند نظام سلامت کشور را در اغمایی کلی و سراسری فرو ببرد. اگر قبل از اینکه چنین بحرانی پیش بیاید، مشکلات درمان و سلامت به نحوی علاج نشود، مردم با مشکلاتی در این زمینه مواجه خواهند شد که غیرقابل جبران خواهد بود.

رسالت:حبیب خدا به خدا پیوست

«حبیب خدا به خدا پیوست»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سیدمرتضی نبوی است که در آن می‌خوانید؛روح بزرگ حاج آقا حبیب‌الله عسکراولادی شاد و راهش پررهرو. او الحق حبیب خدا بود، برای رضای خدا مبارزه کرد، زندان رفت، شکنجه دید و در راه خدمت به خلق خدا عمری پربرکت را سپری کرد. استاد اخلاق، بردباری و فکر و ذکر ما از پیشتازان نهضت حضرت امام خمینی ارواحنا فداه بود. یقینا نام او بر تارک هیئت‌های موتلفه که در امتداد نهضت حسینی (ع) دعوت عاشورایی امام بزرگوار را (آن‌هم در دوران غربت آن حضرت) لبیک گفتند می‌درخشد. کیست که از علاقه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به آقای عسکراولادی و از ارادت ایشان به محضر ولایت فقیه در هر زمان بی‌اطلاع باشد!

از اعتمادامام و رهبری به آقای عسکراولادی همین بس که از ابتدای تاسیس کمیته امداد امام خمینی(ره) ایشان به عنوان نماینده ولی فقیه در این موسسه سراسر خیر و برکت منصوب بود.این یار دیرین ولی فقیه از طرف امام و رهبری اذن دریافت وجوهات را داشت و واسطه فیض بسیاری از کسانی بود که می‌خواستند سهمین خود را به محضر مرجع تقلیدشان تقدیم کنند.

استاد مجاهد ما برای خدمت به مردم نیازمند، جمعه و شنبه نمی‌شناخت برای دیدن خانواده‌هایی که مشکل حاد داشتند، روزهای جمعه قرار می‌گذاشتند و پذیرای آنها در دفتر ساده خود در طبقه دهم ساختمان امداد واقع در خیابان سمیه بود.

ما بردباری، تسامح و تساهل و ادب را در حین بحث‌های داغ سیاسی و در برهه‌های بسیار حساس تاریخ انقلاب از محضر ایشان آموختیم. در جلسات هیئت امنای روزنامه رسالت با هر لحنی ولو تند به این بزرگ مرد انتقاد می‌شد، با آغوش باز پذیرا بود و هرگز از کوره در نمی‌رفت. خداوند به او فکر بکر و راهگشا عنایت کرده بود وقتی عرصه تنگ می‌شد و بن بستی در کارهای سیاسی و اجتماعی رخ می‌گشود او از امام آموخته بود: دست راست بر پیشانی می‌گذاشت و چند بار در دل بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول و لاقوه الابالله می‌گفت و سپس بن بست گشایی می‌کرد.

خداوند کریم آبرو و اعتبار عظیمی به وی بخشیده بود و این مبارز نستوه از سرمایه اجتماعی گرانقدری برخوردار بود. البته این سرمایه را در راه خدمت به مستضعفان و نیازمندان صرف می‌کرد و جز برای باز کردن گره از کار کسانی که گره به کارشان افتاده بود، استفاده نمی‌کرد.

همت آقای عسکراولادی برای انجام کارهای سخت کم نظیر بود. در شرایط بسیار سخت سیاسی در اوایل دهه 60 همراه با برخی از اساتید معظم جامعه مدرسین قم تصمیم گرفتند روزنامه رسالت را با دیدگاه انتقادی راه‌اندازی کنند. اگر انگشت گره‌گشای ایشان نبود تا کنون چند بار روزنامه تعطیل شده بود.

شاقول استاد بزرگ ما در همه کارها نظر ولی فقیه بود، او تلاش می‌کرد باهوش خدادادی، دیدگاه رهبری را کشف و آبروی خود را در جهت تحقق اهداف ولی فقیه نثار کند. او در هیچ شرایطی، نه در جنگ و نه در صلح از نصیحت به امام مسلمین باز ننشست. او مشورت‌های خود را به محضر امام و رهبری تقدیم و بعد از آن مطابق نظر آن بزرگواران اقدام می‌کرد.

این بنده حقیر توفیق آشنایی با ایشان را به همراه شهید صادق اسلامی از قبل از پیروزی انقلاب داشتم. هوش سیاسی ایشان همیشه برایم قابل ستایش و تکریم بوده است.

او یک انقلابی تمام عیار با روحی بزرگ و جوان بود، هیچگاه او را محافظه کار نیافتم، تلاش خستگی‌ناپذیر داشت که خود را نسبت به مسائل انقلاب به روز نگه دارد.

در میان پیشکسوتان انقلاب کسی را مانند ایشان سراغ ندارم که در زمان حیات خود اصرار کند از دبیرکلی حزب کناره گیرد و قدرت سیاسی را به نسل‌های بعدی واگذار کند. این درس استاد سیاست، باید برای همه ما نصب‌العین باشد که به موقع پذیرای چرخش بین نسلی نخبگان باشیم و کمک کنیم نسل‌های جوان‌تر روی کار بیایند و اگر ما هنری داریم پشت صحنه، جوانها را یاری رسانیم.خدا می‌داند چه دل‌ها و قلب‌هایی در عزای رحلت این شایسته مرد حسینی می‌سوزد و چه چشم‌هایی اشک‌ریزان خواهد شد. عسکراولادی را که یک عمر مبارزه و یک عمر خدمت کرد، نمی‌توان در چند سطر خلاصه کرد. از خداوند کریم می‌خواهیم بهترین پذیرایی را از او بر سر سفره گسترده حسینی در این ماه عزیز به عمل آورد.

سیاست روز:عسگر‌اولادی؛ مرد اخلاق و اخلاص در سیاست

«عسگر‌اولادی؛ مرد اخلاق و اخلاص در سیاست»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم علی یوسف‌پور است که در آن می‌خوانید؛۱ـ در بین شیعیان مشهود است که امام علی (ع) اول مظلوم و مظلوم در طول تاریخ است، مظلومیت ایشان به خاطر دفاع از حق، پافشاری برای اجرای عدالت، خدمت به محرومین، پشتیبانی از مظلومین و دشمنی با ظالمین بوده است. تلاش قدرت‌طلبان برای محو اسلام راستین ادامه داشت که با قیام امام حسین (ع) دوباره اسلام زنده شد در طول تاریخ اسلام مجاهدت‌های بیشماری جهت برپاداشتن اسلام راستین و نهضت حسینی و راه علوی انجام پذیرفت که این افتخار برای ملت ایران در جهان برپا شد که توانست شیعه علوی را در کشور ایران استقرار دهد و محل نشر آن در جهان گردند، عالمان بزرگ ایران در گسترش تشیع نقش به سزایی ایراد نموده‌اند.

شیخ طوسی در یک هزار سال پیش حوزه علمیه نجف را بنیان‌گذاری کرد که محل تربیت فقهای بعد از ایشان گردید.

میرزای شیرازی با فتوای تحریم تنباکو باعث شکست استعمار انگلیس در ایران گردید و شهید مدرس با ایستادگی در مجلس استبداد رضاخانی را رسوا کرد. امام خمینی با قیام خویش جمهوری اسلامی را تاسیس کرد و باعث تجدید اسلام و دین در جهان گردید.

۲ـ مرحوم عسگر‌اولادی که از ابتدای نوجوانی در مسیر اسلام راستین قرار گرفت یک مسلمان به معنی واقعی یک مسلمان با داشتن صفات برجسته از کمالات یک شیعه علوی واقعی که تمام عمر خویش را در راه احیای اسلام، انقلاب و حفظ جمهوری اسلامی وقف نمود.

شرکت در مبارزات علیه رژیم طاغوت از سال ۱۳۲۷، شرکت فعال در نهضت امام خمینی از ابتدای شروع این نهضت به مدت ۱۵ سال در زندان‌های ستم‌شاهی عمر خویش را تقدیم انقلاب نمودند. در بعد از پیروزی انقلاب با پذیرفتن مسئولیت‌های مختلف خدمات خویش را در جهت حفظ و پایداری جمهوری اسلامی ارائه نمودند و در سالهای بعد از کناره‌گیری از مسئولیت‌های دولتی به عنوان دبیر کل حزب موتلفه و جبهه پیروان امام و رهبری به عنوان یک محور و یک شاخص انقلاب نیروهای بسیاری را گرد خویش جمع نمودند.

۳ـ ویژگی‌های عسگر‌اولادی، انقلاب اسلامی ایران گفتمان دینی یا گفتمان علوی را در سیاست جهان عصر حاضر مطرح نمود. فلاسفه غرب که به طور عمده نظریه‌پرداز سلطه دولت‌های استکباری بر ملل جهان بودند و هستند مواجهه شدند با یک گفتمانی که طرفدار مظلومین، دشمن ظالمین درصدد اجرای عدالت در میان ملت‌های جهان، درصدد ارائه اخلاق در سیاست و میان سیاست‌مداران بود. هویت انسانی، انسانی را که در میان برهوت بی‌دینی گم گشته بود به انسانها برگرداند.

در این میان عسگر‌اولادی یک اسوه و الگو و نمونه در میان سیاست‌مداران ایرانی بود و خواهد بود.

الف:اخلاص در گفتمان و عمل، عسگر‌اولادی حرف و عملش را همیشه برای خدا خالص کرده بود. در هیچ شرایطی کار برای خدا را رها نکرده بود آنچه باعث گردید که ایشان شخصیت اثرگذاری در تمام عمرش باشد اخلاص ایشان بود که متاسفانه در میان سیاست‌مداران امروز کشورما خیلی کمیاب است.

ب: ارتباطات با روحانیت و مراجع تقلید: گفته می‌شود و سیر عملی ایشان هم این را نشان می‌دهند که در تمام امور سیاسی و دینی از نظرات مراجع نظام بخصوص حضرت امام و رهبری استفاده می‌کردند همین ویژگی عسگر‌اولادی بود که توانستند در تمام عمر یک خط مستقیم را طی نمایند و لحظه‌ای از خط ولایت فاصله نگیرند.

بلکه مدافع و ناشر این خط و الگو و اسوه این راه بودند و حزب موتلفه که ایجاد و حیات خویش را مدیون عسگر‌اولادی می‌داند تنها حزبی در تهران می‌باشد که با داشتن نزدیک به پنجاه سال سابقه کار یک پارچه و متحد باقی بماند و این وحدت و یک پارچگی مدیون اخلاص و تبعیت از مراجع تقلید زمان می‌باشد.

ج : اخلاق محمدی – مرحوم عسگر‌اولادی در تمام رفتار و حرکاتش سعی می‌کرد با اخلاق و لبخند باشند. از تمام لحظات برای تبلیغ اسلام و انقلاب استفاده می‌کردند. سال گذشته ماه مبارک در جلسه‌ای که به دعوت جامعه اسلامی مهندسین برقرار بود، ایشان قبل از شروع جلسه آمدند و گفتند چون جای دیگری باید بروند برای اعلام حضور آمدند و به یکی از حاضرین گفت که قرآن را بیاورند، زمانی که قرآن را آوردند ایشان قرآن را باز کردند و بعد از قرائت آیات قرآن آنها را تفسیر کردند و بعد از تفسیر آیات در جمع ۶-۵ نفر از حاضرین خداحافظی کردند و رفتند.

د: عشق خدمت به محرومین، عسگر‌اولادی مشکل‌گشای محرومین بود، که به ایشان مراجعه می‌کردند یا کسانی که محل رجوع مردم بودند، اولین جایی که به نظرشان می‌رسید که فرد نیازمند را معرفی نمایند به ناگهان نام عسگر‌اولادی در ذهن آنان نقش می‌بست، عشق خدمت به محرومین شیعه واقعی ولایت امام علی (ع) بود.

شب گذشته فردی برای چندمین بار تماس گرفت درخواست وام داشت به ایشان گفتم آقای عسگر‌اولادی هنوز بیمارستان است منتظر هستیم که مرخص شود که تقاضای شما را حاج آقا ارجاع نمایم. اما مقدر این بود که این بار حاج آقای عسگر‌اولادی تقاضای ارحم الراحمین را اجابت نمایند و انشاء‌الله به نزد مولایش امام علی (ع) سفرآخرت را شروع نمایند.

خداوند بر درجات ایشان بیفزاید و با پیامبرگرامی اسلام صلوات‌الله علیه و اله و ائمه اطهار بخصوص در این ایام محرم با امام حسین (ع) سالار شهیدان محشور بگرداند.
 
 تهران امروز:جامعه دو ساختی و پدیده طلاق

«جامعه دو ساختی و پدیده طلاق»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دکتر امان الله قرایی مقدم است که در آن می‌خوانید؛طبق آمار‌های موجود 27 درصد ازدواج‌های کشور به طلاق منجر می‌شود. به عبارت دیگر در ازای هر 4 ازدواج یک طلاق رخ می دهد که نشان‌دهنده هر طلاق در 2 ساعت، است.

مطالعات نشان می‌دهد که عوامل متعددی در طلاق دخالت دارند. اما عاملی که فراتر از همه این عوامل به مرز هشدار برای مسئولان رسیده، دوساختی شدن جامعه است. دخترها و پسرها از دو نوع طرز تفکر پیروی می‌کنند. به عبارت دیگر پسرها گذشته نگرتر از دخترها هستند. اما در مقابل دخترها امروزی و آینده نگرتر از پسران هستند.

در فکر پسران این است که زن باید مطیع و فرمانبردار باشد، در صورتی که زن به دنبال حق مساوی است. این تضادها در طرز تفکر دختران و پسران نشان می‌دهد که تناسب فکری پسرها و دخترها به‌هم خورده است و ساخت کهن با ارزش و هنجارهای آن در مقابل ساخت جدید جامعه ایستاده است.

یک عامل تاثیرگذار دیگر در افزایش آمار طلاق تصمیم‌گیری نادرست دختر و پسر در ازدواج است. در ازدواج به طور کلی مطالعه عمیق و بررسی عقلانی در میان جوانان وجود ندارد و در بسیاری از موارد ملاک و معیار معینی نیست. اینگونه افراد نه خانواده را در ازدواج خود دخالت می‌دهند، نه شناختی در مورد فرهنگ و خصوصیات اخلاقی طرف مقابل خود دارند.

نوع تناسب سنی بین دختر و پسر هم یکی از عوامل مهمی است که در این نوع ازدواج ها به آن توجه نمی‌شود. در اکثر موارد بالا بودن سن دختر از پسر عاملی بر طلاق می‌شود. البته طلاق در بین خویشاوندان کمتر است زیرا که شناخت کافی از یکدیگر دارند. بنابراین اگر دوران نامزدی بیشتر باشد زوجین بیشتر به اخلاق و رفتار یکدیگر شناخت پیدا می کنند.

عدم دخالت والدین در ازدواج ها که این روزها بیشتر اینترنتی و... شده است نیز باعث شده که جوان‌ها راهنمای درستی در زندگی نداشته باشند. کمرنگ شدن ارزش‌ها، معنویات و هنجارهای جامعه نیز در طلاق زوج‌های جوان بسیار موثر هستند. روابط غیراخلاقی و خارج از حریم خانواده نیز یکی از عواملی است که در بسیاری از موارد، منجر به طلاق می شود. ازدواج موقت و... از عواملی است که باعث می‌شود ابتدا طلاق عاطفی در خانواده پیش بیاید و به مرور زمان منجر به طلاق و جدایی دائمی زوجین گردد.

عدم اشتغال (بیکاری) و مسائل اقتصادی نیز از عواملی است که نقش بسزایی در طلاق دارد. در برخی شغل‌ها (مانند معلم ها) طلاق کمتر دیده می‌شود. ضمن آنکه سه چهار سال اول ازدواج دوران بحران است و اگر زوجین بتوانند از این طوفان پرتلاطم زندگی به سلامت بگذرند، قطعا به ساحل آرامش خواهند رسید. از نظر فرهنگی هم ذهنیت مردم کاملا متفاوت شده است. متاسفانه اکثر ازدواج‌ها مادی و احساسی شده است.

امروزه برخی جوان‌ها ازدواج می‌کنند که به ثروت و پول برسند. در ازدواج حالت معنوی که ذهنیت شهودی بر آن حاکم بوده از بین رفته است. این ذهنیت مادی، احساسی و پولی نه‌تنها در ایران بلکه در تمام دنیا حاکم است و به دلیل رواج چشم و هم‌چشمی‌ها از این زاویه به ازدواج نگاه می شود.

وطن امروز:امین رهبری بود

«امین رهبری بود»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محسن رفیقدوست است که در ان می‌خوانید؛ اگر بخواهم درباره مهم‌ترین وجه شخصیت سیاسی و مذهبی مرحوم آقای عسگراولادی سخن بگویم واقعیت این است که بنده بیش از 50 سال خدمت ایشان ارادت داشتم و با او محشور بودم؛ البته غیر از سال‌هایی که وی در زندان بوده است. شخصیت و دغدغه او در 3 چیز خلاصه می‌شد: اسلام، ولایت و مردم. دو هفته قبل از اینکه ایشان به بیمارستان منتقل شود، بنده را عصر جمعه‌ای در کمیته امداد خواست. رفتم دیدم 60-50 نفر در نوبت نشسته‌اند و ایشان دارد با این افراد که از مستمندان و فقرا و از کارافتاده‌ها بودند، دیدار می‌کند. گفتم حاج‌آقا امروز همه معمولا کارها را تعطیل می‌کنند حتی مسؤولان مملکت. اما شما این موقع و در روز جمعه با اینکه ما می‌دانیم چقدر کسالت دارید اما باز به این کارها می‌پردازید. گفت: فلانی! من عرض حیات را دوست دارم طول حیات به چه دردی می‌خورد؟ اگر بتوانم یک مشکلی را از یک نفر حل کنم آن روز خدا را شکر می‌کنم.

نکته مهم و بارز در زندگی ایشان اعتدال واقعی بود. حب و بغض او درباره همه افراد در نسبت آنها با خدا سنجیده می‌شد. یعنی او به‌خاطر خدا حرف می‌زد. به خاطر خدا قلم می‌زد. به‌خاطر خدا عمل می‌کرد. مرحوم عسگراولادی واقعا بی‌نظیر بود و ما الان احساس می‌کنیم که یتیم شده‌ایم.

درباره مناسبات مرحوم عسگراولادی با ولایت نیز باید گفت چه در زمان حضرت امام(ره) و چه در زمان مقام معظم رهبری بشدت مطیع و تحت امر بود. همیشه هم به ما توصیه می‌کرد که پشت سر آقا حرکت کنید، نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب‌تر. درست پشت سر حضرت آقا حرکت کنید. خودش هم همین کار را می‌کرد. وی در طول دوران زندگی پربرکت خود آنچنان در ولایت غرق بود که واقعا برای مفاهیمی چون ولایتمداری و ولایت‌پذیری برای همه حکم استاد را داشت.

ایشان هم امین حضرت امام بود و هم امین مقام معظم رهبری. درباره مواضع اخیر او طی یکسال گذشته درباره فتنه سال 88 و همچنین سران فتنه نیز باید گفت وی در این موارد صرفا واقعیت را می‌گفت و تا روزهای آخری هم که در قید حیات بود همین عقیده را داشت. حتی گفتند من دائما رصد می‌کردم که واکنش مقام معظم رهبری نسبت به مواضع وی چگونه است. البته او بسیار منتظر بود که سران فتنه به‌خاطر اقداماتشان از ملت و رهبری عذرخواهی کنند که این کار را نکردند. آنها عذرخواهی نکردند.

جوان:آقای جنتی اول آن فکر دیگر را بکن!

«آقای جنتی اول آن فکر دیگر را بکن!»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم غلامرضا صادقیان است که در آن می‌خوانید؛اولین اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نخستین نشست فعالان حوزه رسانه‌های دیجیتال نشان داد که متأسفانه وی برداشت به شدت نادرستی از مفهوم انتقال آزاد اطلاعات، ارتباط با دهکده جهانی و مسئله پارازیت روی شبکه‌های ماهواره‌ای دارد.

اولین اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نخستین نشست فعالان حوزه رسانه‌های دیجیتال نشان داد که متأسفانه وی برداشت به شدت نادرستی از مفهوم انتقال آزاد اطلاعات، ارتباط با دهکده جهانی و مسئله پارازیت روی شبکه‌های ماهواره‌ای دارد.

«فیلترینگ نمی‌تواند جلوی دسترسی آزاد اطلاعات را بگیرد. در این خصوص همچنین راه‌های دیگر برای ممانعت از ارتباط با دهکده جهانی نمی‌تواند مؤثر باشد... امروز انتقال آزاد اطلاعات به راحتی صورت می‌گیرد و ما نیز چاره‌ای نداریم جز اینکه این اتفاق را تسهیل و از آن بهره‌وری کنیم... جلوگیری از دسترسی به شبکه‌های ماهواره‌ای، ممانعت از نصب دیش‌ها و ریسیورها نمی‌تواند تأثیری در شرایطی که ما داریم بگذارد. بنابراین باید به فکر دیگری باشیم.»

این سخنان آقای جنتی است بی‌آنکه بیندیشد که آنچه در وسایل ارتباط جمعی غول‌های ارتباطات و عموماً از ناحیه غرب جهان مخابره می‌شود، «انتقال آزاد اطلاعات» نیست بلکه تولید، پردازش و تزریق اطلاعات طبقه‌بندی شده، برنامه‌ریزی شده و محاسبه‌گرانه غرب برای تسلط اطلاعاتی بر دیگر کشورها در جهت حفظ منافع خودی است و آن را حتی در برخی کشورهای غربی نیز با این صراحتی که آقای جنتی به کار برده است، «اطلاعات آزاد» نمی‌نامند. امروزه فریاد آلمان، فرانسه و حتی انگلیس از تسلط اطلاعات محاسبه‌گرانه و منفعت‌طلبانه وسایل ارتباط جمعی امریکا بر افکار عمومی ملت‌هایشان بلند است، همانطور که داد کشورهای در حال توسعه از تسلط اطلاعاتی وسایل ارتباط جمعی همین کشورهای اروپایی بر افکار مردمشان به آسمان است. آنچه از درون این وسایل ارتباطی به سوی آنتن‌ها و دستگاه‌‌های گیرنده در سراسر جهان به رایگان گسیل می‌شود، نه دانش است و نه هیچ اطلاعات مطلقاً مفید دیگر. امریکا بر دریچه گنجینه‌های علمی خود که محصول مهاجرت صدها هزار دانشمند از سراسر جهان به این کشور است، قفل‌های تو در تو زده و اطلاعات علمی را روی آنتن نمی‌برد و در اینترنت منتشر نمی‌کند که کسی در جهان سوم دسترسی نداشتن به این شبکه‌ها را برای ملت خود زیانبار تلقی کند، بلکه محتوای اطلاعات به اصطلاح آزاد غرب در دو بخش «تبلیغ کالا و فرهنگ غرب» و «بی‌اعتمادسازی ملت‌ها نسبت به توانایی‌های وجودی‌شان و اعتماد به امریکا» خلاصه می‌شود.

از آقای وزیر نمی‌خواهیم که به ده‌ها مقاله علمی منتشر شده در خود جهان غرب که «اطلاعات آزاد» وسایل ارتباط جمعی امریکا و اروپا را به سخره گرفته‌اند و درباره طبقه‌بندی بودن این اطلاعات واکاوی دقیق علمی کرده‌اند، مراجعه کند، فقط کافی است چندی خود را مخاطب بخشی از این وسایل ارتباطی قرار دهند تا درباره انتشار اخبار سراسر منفی و بی‌اعتمادساز از جهان سوم و در برابر آن انتشار حجم وسیعی از اطلاعاتی که اعتماد افکار عمومی مردم جهان را به امریکا جلب می‌کند، به قضاوت عادلانه‌ای برسد. آیا مشکل ما با چنین اطلاعات آزادی حل می‌شود؟!

اصولاً ژست «اطلاعات آزاد» ژست جهان سومی نیست و یک ژست کاملاً غربی است که کراراً از زبان غول‌های رسانه‌ای امپریالیسم شنیده می‌شود. چگونه است که چنین ژستی را باید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به خود بگیرد؟!

اگر ما هم بخواهیم در این عرصه به اصطلاح اطلاعات آزاد، سهمی داشته باشیم تا در برابر دریافت اطلاعات، اطلاعاتی را هم به جهان مخابره کنیم،‌آیا آزادیم؟ یا همین چند رقم ناچیز وسایل ارتباط جمعی ما از دور گردون ماهواره‌ها به بیرون پرتاب می‌شود؟! برای وزیر مملکتی که حتی نمی‌تواند یک شبکه انگلیسی زبان در دنیا داشته باشد تا به جمع ده‌ها هزار شبکه دیگر در عرصه ارتباطات جهانی بپیوندد، ژست اطلاعات آزاد، چه معنایی دارد؟!

از طرفی شاید آقای وزیر مدعی شوند که منظور من از اشاره به «ناچاری تسهیل در برقراری ارتباط با دهکده جهانی و آزاد ساختن اطلاعات» تأکید بر بخش دوم سخن است که «پس باید به تولید محتوا بپردازیم و باید فکر دیگری بکنیم.» این هم ژست درستی نیست. شما غصه تولید محتوا را می‌خورید یا غصه فیلترینگ و محدودیت ارتباط آزاد را؟! اگر باید فکر دیگری بکنیم،‌پس اول آن فکر دیگر را بکنید و بعد به سراغ آزادی اطلاعات جهانی بروید. حتماً می‌دانیدکه اگر دروازه‌های فکری عموم مردم به روی این اطلاعات طبقه‌بندی شده باز شود،‌عرصه «فکر دیگر» و «تولید محتوا» برای جوانان خلاق بسته می‌شود و فکر باطلی است که گمان کنیم با نشستن بر سر سفره فکری چیدمان شده غرب، می‌توانیم به منفعتی برسیم.

اگر آقای وزیر از مشاوران معتمد خود پرسش کند، حتماً به این پاسخ خواهد رسید که بیشترین مراجعه به شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت در کشورهای شبیه ما که افزون بر 80 درصد حجم این مراجعات را شامل می‌شود، صرفاً جست‌وجوی فیلم و عکس و سریال‌های جنسی و در خوشبینانه‌ترین حالت، سرگرمی و موسیقی است و تکلیف شبکه‌های خبری و امپریالیسم خبری نیز روشن‌تر از آن است که نیازی به توضیح برای یک وزیر داشته باشد. با این وجود آیا حذف فیلترینگ و پارازیت از شبکه آزاد اطلاعات، مشکل ما را حل می‌کند؟!

چنین اظهاراتی درباره فیلترینگ،‌البته که جوان‌پسند و بیان آن در محیط‌های روشنفکری با تشویق و سوت و کف همراه است، اما هیچ خیری در آن نیست. وقتی کتابخانه‌های علمی و دانشگاهی ما چه بسا سوت و کورتر از حد انتظار است و جلسات درس و بحث و مناظره‌های علمی نیز همینطور، هل دادن جوان ایرانی به سوی فضای مجازی چه فایده‌ای دارد؟

وقتی برخی تحصیلکرده‌های‌ جهان سوم برای حفظ پرستیژ، کتابخانه وزین و مفصلی پشت سر خود برپا می‌کنند و در جلوی خود با یک لپ‌‌تاپ کوچک تمامی روز را در فلان و بهمان سایت غیرعلمی و عموماً مشکل‌ساز می‌گذرانند، توصیه برای ورود به جریان آزاد اطلاعات(!) چقدر خیرخواهانه است؟!

آقای وزیر کتاب «جابه‌جایی در قدرت» الوین تافلر را آنگونه که اشاره کرده‌اند، خوانده‌اند و به فرضیه «دهکده جهانی»‌مارشال مک لوهان اعتقاد و علاقه نشان می‌دهند اما ظاهراً آنچه را در نقد و نفی برخی از این نظرات وارد شده مطالعه نکرده‌اند تا بدانند اساساً برخی از آن اتحادهای چند دهه گذشته و تسلط بی‌چون و چرای نظامی، اقتصادی و ارتباطی امریکا بر جهان که منجر به شکل‌گیری فرضیه دهکده جهانی شد، اکنون فروپاشیده یا در آستانه فروپاشی است و بسیاری از رعایای این دهکده برای خود کدخدایی شده‌اند و از دهکده بیرون رفته‌اند و جهان با قدرت‌های نوظهور اقتصادی و اعتماد ملت‌ها به حکومت‌هایشان، دیگر در دهکده‌ای با کدخدایی امریکا نمی‌گنجد. آنها که دروازه‌‌های خود را به روی اطلاعات به اصطلاح آزاد گشودند،‌وضعشان روشن است، یا درجا زدند یا با انبوهی از ثروت ملی عقبگرد داشتند و آنهایی که به اطلاعات آزاد امپریالیسم اعتماد نکردند، در مسیر پیشرفت قرار گرفتند. پس چرا باید دلخوش به ارتباط آزاد داشتن با دهکده‌ای باشیم که کدخدایش هر روز از رعایای باقیمانده، قربانی می‌گیرد و قضیه را نیز با رسانه‌هایش جور دیگری جلوه می‌دهد.

این همه را گفتیم و البته در خیرخواهی آقای وزیر برای مردم کمتر تردید داریم و می‌دانیم شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همانگونه که در قضیه ممیزی کتاب پس از اظهارات اولیه به اشتباه خود پی برد و در محافلی با اشاره به نامناسب و انحرافی بودن برخی کتاب‌ها،‌به ضرورت باقی‌ماندن ممیزی اعتراف کرد، این بار نیز نیت درستی دارد و با تصحیح نظر خود درباره «جریان آزاد اطلاعات» این ژست امپریالیستی را برای امپریالیست‌ها باقی می‌گذارد.

حمایت:محرم، یادآور پیروزی معرفت و آگاهی بر جهل و خشونت

«محرم، یادآور پیروزی معرفت و آگاهی بر جهل و خشونت»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛در گذر ایام، به سرعت یک سال دیگر از محرم حسینی سال قبل گذشت و محرم سال جدید فرا رسید. محرم که می‌رسد به صورت خودجوش پارچه‌های سیاه به نشانه عزاداری و همدلی با مصیبت دیدگان واقعه جانکاه کربلا در کشور ما و بسیاری از دیگر مناطق شیعه نشین جهان بر در و دیوارها نصب می‌شود و مردم بار دیگر آماده می‌شوند تا در جریان عزاداری‌ها و ابراز محبت به امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان و یاران با وفایی که در مسیر حق جانشان را نثار کردند، تمرینی دوباره برای یادآوری پیام‌های قیام حسینی داشته و از این دانشگاه همیشه فیض رسان معرفت، درسی مجدد فرا گیرند و منش آزادگی را در زندگی خود برجسته‌تر سازند.

نظر به اهمیت این ایام، جا دارد ضمن عرض ارادت به یکایک شهدای کربلا و احترام به منطق متعالی که در قیام عاشوراییان نهفته است و برای همیشه تاریخ، الگوی شایسته و ماندگاری در مسیر عدالت خواهی و اصلاح امور جوامع مختلف محسوب می‌شود، چند نکته را با مخاطبان در میان گذاریم.از زمان قیام امام حسین (ع) تاکنون تفسیر و تحلیل‌های بسیاری صورت گرفته و آثار تحقیقی متنوعی در این خصوص منتشر شده که برخی از آن‌ها همانند آثار شهید مطهری برای طیف وسیعی از مردم شناخته شده است.

صرف‌نظر از تحلیل‌های منعکس شده در آثار منتشر شده، توجه به این زاویه از قیام امام حسین (ع) حائز اهمیت بسیار است که این قیام چه نسبتی با مباحث حقوقی دارد؟آیا می‌توان قیام امام حسین (ع) را در پرتو موازین جهانی رعایت حقوق انسانی که بشر معاصر مورد تاکید قرار می‌دهد نیز تحلیل و تفسیر کرد به نحوی که مخاطب ما در هر نقطه جهان و با هر دین و مذهب و گرایشی آن‌را درک کند و با آن همنوایی پیدا کند؟ در پاسخ به این دو پرسش مهم اولا باید گفت در قیام امام حسین (ع) مباحث حقوقی متعددی نهفته است که از منظر رشته‌های تخصصی حقوق خصوصا حقوق عمومی، حقوق بشر، حقوق کیفری و حقوق بشر دوستانه بحث‌های تفصیلی متعددی را در بر دارد. مثلا اینکه حکمرانی بر اساس چه معیارهایی قابل قبول است و اگر آن معیارها رعایت نشود شهروندان دارای چه حقوقی در قبال حکمرانان ستمگر هستند.

می‌توان از روش و منش ابا عبدالله و اهل بیت مطهر و یاران با وفایشان درس‌های حقوقی ماندگاری گرفت. ثانیا در خصوص اینکه آیا قیام عاشوراییان را می‌توان در پرتو موازین رعایت حقوق بشر تحلیل کرد آن‌گونه که مخاطبان فرهنگ‌های مختلف در جهان معاصر با آن همنوایی داشته باشند؟ قطعا پاسخ مثبت است. در موازین حقوق بشر این امر پذیرفته شده است که همه انسان‌ها دارای حقوق ذاتی و آزادی‌های فطری هستند که هیچ مرجع حکومتی نمی‌تواند این حقوق ذاتی انسان‌ها را سلب کند و آن‌ها را از مقام انسانی دور سازد. در موازین حقوق بشر تاکید شده که همه انسان‌ها حق تعیین سرنوشت دارند و نباید قدرتی سیاسی در یک جامعه یا از بیرون جامعه حق تعیین سرنوشت مردم را سلب کند.در موازین حقوق بشر که برای همه جوامع قابل فهم است آمده که حکومت بر آمده از روش‌های ظالمانه هیچ مشروعتی ندارد و مردم ملزم به تبعیت از آن نخواهند بود. در موازین جهانی قابل درک برای همه فرهنگ‌ها آمده است که همه حق دارند برای تامین جامعه‌ای بهتر و جلوگیری از نقض حقوق بشر اقدام کرده و اعتراضات مختلف مسالمت آمیز را برای اصلاح امور عرضه دارند. وقتی به قیام امام حسین (ع) نگاه می‌کنیم به روشنی ملاحظه می‌کنیم که جبهه جهل و خشونت همه حقوق انسانی را نقض کردند و به هیچ یک از موازین حداقلی رعایت حقوق انسان‌ها پایبندی نشان ندادند.

بنابراین قیام امام حسین (ع) قیام بزرگ انسان‌هایی بود که صرف نظر از جنبه‌های اعتقادی مورد تاکید مسلمانان و به طور ویژه شیعیان، در مقابل انحراف از مسیر حق و عدل ایستادند و با نثار هستی خود نهال آزادی و کرامت بشری را زنده نگاه داشتند و بر همین اساس نیز برای همیشه تاریخ موجب تحرک جامعه بشری خواهند بود. منطق روشن «هیات من الذلّه» (هرگز تن به ذلت و خواری نباید داد) یا منطق «اگر دین و اعتقاد درستی ندارید باز حداقل آزادگی و معرفت پیشگی را رعایت کنید»، هیچ گاه تازگی خود را از دست نمی‌دهد چرا که ریشه در فطرت انسانی دارد و همه انسان‌ها با هر فرهنگ و اعتقادی این منطق را درک می‌کنند و با آن همدلی دارند. بر این اساس عجیب نیست که در ایام محرم به وفور می‌بینیم که حتی پیروان ادیان توحیدی غیر اسلام نیز در مراسم‌های عزاداری و بزرگداشت یاد و خاطره شهدای کربلا شرکت می‌کنند چرا که در این مراسم‌ها معرفت انسانی نشر داده می‌شود و از منطق نهفته در فطرت آن‌ها غبار روبی می‌شود و حیاتی تازه روح و جانشان پیدا می‌کند.

با عنایت به آنچه گفته شد، حیف است اگر افرادی در ماه محرم با عنوان مداح یا واعظ یا هر فرد تاثیر گذار دیگر تصویری نامناسب از قیام ابا عبدالله (ع) ارایه کنند یا برخی ارادتمندان اهل بیت به جای معرفت اندوزی و تاثیر پذیری مثبت در زندگی خود، با رفتارهای در هم آمیخته با خرافات، سرگرم یکسری حواشی شوند و به این ترتیب بهانه به دست دشمنان مکتب اهل بیت (ع) نیز بدهند. امید است محرم امسال چه در ایران و چه در سایر بلاد منشا ارتقا معرفت و دانایی و بصیرت هر چه بیشتر عموم علاقمندان به حق خواهی و عدالت ورزی شود و جبهه جهل و خشونت برگرفته از منطق زر و زور و تزویر بیش از گذشته رسوا و منزوی شود.

آفرینش: ناتو در همسایگی ایران

«ناتو در همسایگی ایران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که ر آن می‌خوانید؛سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تشکلی سیاسی باقیمانده از زمان جنگ سرد است و به واسطه‌ی سهمی که رهبر آن، یعنی آمریکا، در نظام بین‌الملل داشته است همچنان خود را به عنوان قدرتی مطرح در عرصه‌ ی جهانی و نظام بین الملل مطرح کرده است.

در این حال رویکردها و راهبردهای ناتو پس از جنگ سرد، برای حفظ و گسترش خود، چون طرح مشارکت برای صلح و رویکردهای فرامنطقه‌ای باعث شده ناتو در مناطق راهبردی و مهم جهان همچون خاورمیانه، آسیای‌ مرکزی، قفقاز و افغانستان حضور پیدا کرده و در واقع نیروهای ناتو در همسایگی ایران قرار گیرند و منافع و امنیت ایران را در منطقه به خطر اندازند.

در این شرایط اکنون ناتو به رهبری آمریکا، سعی می‌کند در همه مناطق جهان، حضور فیزیکی خود را حفظ کند. در این میان، منطقه‌ی خاورمیانه و مناطق همجوار کشور ایران از جمله عمده مناطقی است که دارای حساسیت‌های ویژه‌ و ژئوپلتیکی و راهبردی است.

چنانچه استقرار سپر دفاع ضدموشکی در اروپای شرقی، استقرار موشک‌های پاتریوت در ترکیه، نوع عملکرد ناتو در قبال افغانستان از این نمونه ها است.

در واقع به طور کلی، می‌توان اهداف اعلام‌شده از سوی ناتو برای حضور در منطقه و همسایه ایران را در پر کردن خلا امنیتی ناشی از فروپاشی شوروی و جلوگیری تسلط روسیه بر منطقه، تضمین امنیت کشورهای صادرکننده‌‌‌ی نفت و خطوط انتقال انرژی، کمک به آمریکا برای تکمیل ضلع سوم محاصره‌ی ایران از سمت شمال، مبارزه با بنیادگرایی اسلامی و تروریسم، گسترش فرهنگ لیبرالیستی و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران و تاثیر انقلاب اسلامی، افزایش حوزه‌ی نفوذ ناتو برای وارد آوردن فشار به روسیه و ایران ، رویارویی با گروه‌های مسلح مخالف،ایجاد پایگاه نظامی در منطقه، پر کردن خلا امنیتی و ایجاد ترتیبات جدید منطقه‌ای، بر هم زدن موازنه‌ی منطقه‌ای به ضرر ایران و... دانست.

آنچه مشخص است سران ناتو در اجلاس سال 2004 استانبول، با تصویب سازوکاری تحت عنوان «ابتکار همکاری استانبول»، در صدد ارتقای حوزه‌ی مداخله‌گرایی امنیتی برآمدند و کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه، به ویژه کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس را به همکاری عملی دعوت کردند.

در این شرایط کشورهای منطقه می‌توانند در حوزه‌های اصلاحات دفاعی، بودجه‌بندی، برنامه‌ریزی، مناسبات نظامی و غیرنظامی و... با ناتو همکاری کنند. در همین راستا است که در حال حاضر نه کشور محیط پیرامونی ایران پذیرای حضور نظامی ناتو هستند و بیشتر کشورهای پیرامون نیز (از جمله کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز) یا عضو برنامه‌ی «مشارکت برای صلح» هستند یا با آن همکاری می‌نمایند.

در این حال با تعریف جدید ناتو از ماموریت‌های خود، حوزه‌ی اقدام این سازمان، منابع تهدید علیه سازمان و از سوی دیگر، حضور موثر آن در ابعاد و اشکال مختلف در حوزه‌های پیرامونی ایران به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل کرده است و همین رویکردها و راهبردها باعث شده است که ایران به ناتو به عنوان یک تهدید و عامل ناامنی در محیط پیرامونی خود نگاه کند.

آرمان:مجلس استیضاح کند، قضاوت با مردم است

«مجلس استیضاح کند، قضاوت با مردم است»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم احمد شیرزاد است که در آن می‌خوانید؛برخی نمایندگان مجلس هنوز در فضای قبل از انتخابات به سر می‌برند. نمایندگان باید بدانند که با انتخابات 24خرداد92 فضایی که پس از انتخابات88 بر کشور حاکم شده بود بسیار متفاوت شده و تاریخی جدید برای کشور رقم خورده است. از مهم‌ترین مکان‌هایی که این تغییر فضا در آن بسیار چشمگیر است، دانشگاه است. دانشگاهیان دیگر نمی‌توانند با گزینه‌هایی کنار بیایند و کار کنند که مورد تایید افراد خاص هستند. دانشجویان اکنون خواستار حاکم شدن شرایط و اوضاع جدیدی بر دانشگاه و وزارت علوم هستند.

برخی کارشناسان سیاسی معتقدند مجلس در این چند وقته تعامل درحد انتظاری با دولت روحانی نداشته و می‌توان به‌عنوان نمونه به انتخاب سرپرست برای وزارت علوم اشاره کرد که بعضی از برنامه‌های دولت روحانی را به تعویق انداخت. روحانی با انتخاب گزینه‌هایی برای وزارت علوم به هدف بلندمدت دولت تدبیر و امید توجه کرده و نباید مجلس انتظار این را داشته باشد که گزینه‌های مدنظر آنها روی کار بیاید که با شعارهای تدبیر و امید همخوانی نداشته باشد.

یک کابینه دست و پا شکسته و کابینه‌ای که مدنظر رئیس‌جمهور نباشد، نمی‌تواند اهداف دولت را پیش ببرد و از آنجا که اکنون جامعه و دانشگاهیان تشنه نشاط سیاسی و اجتماعی هستند، استیضاح وزیر علوم به ضرر همه تمام خواهد شد. نمایندگان نباید توقع داشته باشند و سعی کنند فضایی که مردم خواستار آن هستند را تغییر دهند و بخواهند گزینه‌هایی که سنخیت سیاسی و فکری با آنها دارند بر سر کار بیاورند. اکنون مبنایی که مجلس به آن تکیه کرده، قانونگرایی است.

به همین منظور برخی را با این ابزار از ورود به دولت دور نگه می‌دارد. معرفی فرجی‌دانا توسط رئیس‌جمهور و موفق شدن وی در کسب رای اعتماد از مجلس نویدبخش تحولات بسیار اساسی و تاثیرگذار برای دانشگاهیان و دانشجویان بود. انتخاب فرجی‌دانا دقت رئیس‌جمهور در معرفی گزینه‌هایی بود که توان اجرایی بالایی دارند و در این راستا نباید به مسائل حاشیه‌ای پرداخت. در این بین و زمانی که هنوز وزیر علوم جدید کار خود را رسما آغاز نکرده است، موضوع استیضاح وی مطرح می‌شود به این معناست که مجلس بر راه انتخابی خود پافشاری دارد.

مجلسیان از انتصاب‌هایی که فرجی‌دانا در وزارت علوم داشته ابراز ناراحتی کرده‌اند اما باید به این نکته توجه کرد که اگر رئیس‌جمهور یا وزرا نتوانند یا اختیار این را نداشته باشند که معاونین خود را انتخاب کنند در عمل نمی‌توانند موفق باشند.

مسئولیت‌های هر قوا به تفکیک مشخص شده است و مجلس نمی‌تواند برای قوای مجریه در انتصاب معاونین آن نیز تصمیم‌گیری کند. آقای فرجی‌دانا به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درمورد روند تصمیمات خود توضیحاتی داده است که مجلس می‌تواند این قضیه را پیگیری کند اما اگر نمایندگان مجلس قصد دارند که وزیر علوم را از این تصمیمات برحذر دارند به‌نوعی مانع مدیریت وزیر علوم در وزارتخانه متبوع خود خواهد شد. اگر برخورد مجلس واضح و روشن باشد، مسلما خود مردم به آنها واکنش نشان خواهند داد. مشکلات کشور در این برهه زمانی به‌قدری است که نیازمند سعه‌صدر و تعامل بیشتر مجلس و دولت است.

مجلس نباید طوری عمل کند که در افکار عمومی اینگونه تصور شود نمایندگان به‌دنبال حضور گزینه‌های همسو در وزارت علوم و خدای ناکرده منویات جناحی خود هستند. مجلس می‌تواند فرجی‌دانا را استیضاح کند اما قضاوت آن با مردم است و مسلما جامعه در برابر این اقدام، واکنش و تحلیل خود را خواهد داشت.

شرق:حبیب، استثنایی برقاعده

«حبیب، استثنایی برقاعده»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم داوود محمدی است که در آن می‌خوانید؛در سپهر سیاسی ایران که‌قضاوت درباره «شخصیت» فعالان سیاسی، اغلب، آمیخته به حب و بغض‌های جناحی است، کمتر چهره سیاسی- به‌ویژه شاخص- را می‌توان یافت که حتی پس از مرگ از آفت عیارسنجی با «قضاوت جناحی» مصون بماند. حبیب‌الله عسگراولادی، پیر کهنه‌کار سیاست‌ورزی ایران‌زمین، از جمله استثناهای بارز چنین قاعده ناپسندی است. دیروز، انتشار خبر درگذشت «حبیب موتلفه» بازتاب گسترده‌ای در سطح فعالان سیاسی همسو، طیف‌های متفاوت و حتی متضاد کشور برانگیخت. نقطه مشترک قاطبه این واکنش‌ها، ابراز تاسف عمیق از کوچ مردی بود که یکی از مصداق‌های عینی رعایت «اخلاق سیاسی» شناخته می‌شد. همین ویژگی موجب شد از اصولگرایان گرفته تا اصلاح‌طلبان و حتی بخش عمده‌ای از اپوزیسیون، با وجود برخی مرزبندی‌های فکری خویش با آن شادروان، به ستایش منش سیاسی و فضیلت‌های رفتاری او بپردازند.

بزرگداشت عسگراولادی از جنس واکنشی احساسی به خبر درگذشت وی نیست بلکه احترام بی‌شایبه تکریم‌کنندگان به کارنامه مردی است که با بیش از نیم‌قرن سابقه مبارزاتی، در مواجهه با فرازونشیب‌ها و گاهی توفان‌های سیاسی ایران که او را به رویارویی با بسیاری از فعالان سیاسی حاضر در صحنه کشاند، همزمان با اصرار بر اصول اعتقادی خود حاضر نشد پا را از دایره قواعد «مبارزه سالم» بیرون گذارد و نه در کلام بلکه در عمل نشان داد که پیرو مکتب «پیروزی به هر قیمتی» نیست. در نگاه «حبیب» ابزاری همانند «ترور شخصیت» یا «تحقیر رقیب» جایی نداشت، او معتقد به برقراری «گفت‌وگو» با رقبا بود.

بر این اساس در بحبوحه اعمال فشار برخی همسویانش بر هواداران دولت اصلاحات و به‌ویژه «حزب مشارکت»، برخلاف جو غالب، به نامه‌نگاری با محمدرضا خاتمی دبیرکل این حزب، روی آورد و با وجود انتقادهای سنگین درون‌جناحی کوشید در پیشگیری از برخوردهای حذفی و گسترش تندروی سهیم باشد. این رویکرد، پرتوی از ترجیح حق‌مداری بر منافع جناحی در اندیشه عسگراولادی بود که وی را بر آن می‌داشت تا اگر بیان نکته‌ای را در چارچوب «اخلاق» و «انصاف» تشخیص می‌داد، به بازخورد ناخوشایند «درون‌جناحی» آن توجهی نمی‌کرد. موضع‌گیری ناهمسوی وی با مواضع اغلب اصولگرایان پیرامون دو نامزد منتقد انتخابات 88 جلوه دیگری از چنین تفکری بود؛ آنجا که عسگراولادی، میرحسین و کروبی را «برادر» خطاب کرد و گفت که این دو را «در فتنه 88 مجرم نمی‌شناسم» و در پاسخ به واکنش انتقادی هم اردوگاه‌های سیاسی خویش، نهیب زد: «من باید منصفانه به مسایل بپردازم و از «مرده‌باد» و «زنده‌باد» اثر نپذیرم... آیا نباید این را بگویم، چون به من انتقاد می‌کنند؟ آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمی‌توانند جواب مرا بدهند... من رفتنی‌ام و آفتاب عمرم لب بام...، اگر سکوت کنم، نمی‌توانم در قیامت پاسخگو باشم.»

عسگراولادی مواضعی هم داشت که به مذاق رقبای سیاسی‌اش خوش نمی‌آمد اما این تفاوت و تعارض‌های فکری، در سایه تحسین تلاش وی برای حرکت در جاده «انصاف» و «اخلاق» رنگ می‌باخت و بر این اساس، بسیاری از منتقدان وی، خالی‌شدن صحنه رقابت از عسگراولادی را نه در حد غیبت رقیبی منصف، بلکه لطمه‌ای جدی به «خردگرایی» و «اعتدال» در صحنه پرتلاطم سیاست‌ورزی کشور می‌دانند. در واقع، تکریم عسگراولادی هم پاسداشت عمری اخلاق‌مداری شخص وی و هم گرامیداشت نحله فکری‌ای است که وجدان فردی و سیاسی را با منفعت و مصلحت شخصی و جناحی، معاوضه نمی‌کنند و اگر لازم شد از شنا برخلاف امواج سیاسی روز و برانگیختن انتقادها، ابایی ندارند و ایستادگی بر اعتقادهایی که به آن باور دارند را در اولویت تام می‌دانند.

قانون: اولویت دولت، امروز را به فردا رساندن است

«اولویت دولت، امروز را به فردا رساندن است»عنوان یاددلاشت روز روزنامه قانون به قلم ناصرکرمی است که در آن می‌خوانید؛در محدوده بزرگی از جنوب ایران، فعالیت‌های نفتی صورت می‌گیرد که غالبا کنترل زیست محیطی خوبی ندارد و وزارت نفت حتی اجازه بررسی و بازدید از این فعالیت‌ها را به کارشناسان محیط زیست نمی‌دهد.

کاری کاملا غیر قانونی که محیط زیست در قبال آن منفعلانه برخورد کرده و اگر برخوردی قانونی و محکم صورت می‌گرفت، وزارت نیرو به دلیل این جلوگیری که در واقع حق آن را ندارد، مورد پیگیری و برخوردهای قانونی  قرار می‌گرفت  و حتی ممکن بود تمام عسلویه که از آن تحت عنوان پارس جنوبی نام می‌بریم، ناگهان تعطیل می‌شد. با این حال این وضعیت در حال حاضر وجود دارد و جز برخوردهای منفعلانه چیزی دیده نشده. اساس کارخانه‌ها نیز که هر کدام 40 تا 50 سال قدمت دارند در حال پوسیدگی و فرسودگی هستند و تجهیزات قدیمی آن‌ها ، جز تولید آلودگی حاصلی ندارد.

در جنوب کشورمان، ذرات معلق گرد و غبار مهمان همیشگی بوده اند. این ذرات با ریزگردها همراه می‌شوند و سکون هوا نیز غلظت و سنگینی آن‌ها را دوچندان می‌کند، این است که در ترکیب با آب باران به راحتی سمی و اسیدی می‌شوند. متاسفانه ما اطلاعات دقیقی از باران اسیدی و آلودگی خوزستان و هم چنین ریزگردها نداریم. اغلب اطلاعاتی که انتشار می‌دهند اطلاعاتی اشتباه است در حالی که از اجازه بررسی و کسب اطلاعات درست جلوگیری می‌کنند، حال آن که برای یک تحلیل فنی کارآمد لازم است به اطلاعاتی دقیق دسترسی داشت.

خوزستان مجموعه ای از صنایع مختلف به ویژه صنایع نفتی و پالایشگاه است، یک مجموعه نفتی عظیم از عسلویه تا خوزستان و بالاتر وجود دارد بدون کنترل کارآمد محیط زیستی، و کارخانه‌های بزرگ و قدیمی در اطراف آن وجود دارند که هر روز فرسوده و فرسوده تر شده و هر چه فرسودگی افزایش می‌یابد تولید آلایندگی بیشتر می‌شود و در کل معلوم نیست این کارخانه‌ها کار می‌کنند یا صرفا آلودگی تولید می‌کنند؟ منطقی ترین رفتار، تعطیلی این کارخانه هاست، تعطیلی تکنولوژی 50 سال قبل که حالا کاربردی ندارد.

چه فایده که بخواهیم آن را به روز کنیم یا به نقطه دیگری منتقل کنیم؟ مثل این است که از شما بخواهند یک پیکان مدل 45 را محیط زیستی و امروزی کنید. من فکر می‌کنم اول از همه باید از مسئولان پرسید چه اولویتی دارند؟ این باران مطمئنا بار دیگر خواهد بارید و وضعیت تکرار خواهد شد. مسئولان چه اولویتی دارند؟ امروز را به فردا رساندن یا حفظ جان مردم؟ گویا اولویت دولت در حال حاضر، امروز را به فردا رساندن است.

ابتکار: به احترام درگذشت سیاستمدار متفاوت

«به احترام درگذشت سیاستمدار متفاوت»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛حاج حبیب الله عسکراولادی در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت. کارنامه این پیراصولگرا به گونه ای است که احترام همگان را در زمان حیات و تأثر و تأسف را در هنگام وفات بر انگیخت.

او به رغم اینکه محور جریان راست سنتی بود، ولی انصاف و اعتدالش موجب احترام رقبایش بود. ویژگی‌های مرحوم عسکر اولادی از او شخصیتی متفاوت با هم نسلان و همفکران خود خلق کرد. هیچگاه او گرفتار خود حق بینی و خود نظام پنداری نگشت.دارای مواضع سیاسی صریح بود و بر انتقادات خود پای می‌فشرد ولی همواره در موضع خود رویکرد اثباتی داشت و از انکار رقیب پرهیز داشت.

مرحوم عسکر اولادی جزو معدود شخصیت‌های بود که نقش شیخوخیت برای همه جناح‌های سیاسی را ایفا می‌کرد. او در پشت صحنه مهره چفت و بند اختلافات بود و تلاش داشت اختلاف‌های فکری به شکاف‌های اعتقادی کشیده نشود. بی شک تمام صاحبان رسانه‌های منتقد در این سالها انصاف مرحوم عسکر اولادی را از نزدیک چشیدند و درک کرده اند.

در سالهایی که او جزو هیات منصفه مطبوعات بود اهالی مطبوعات در هنگام دادگاه علاقمند بودندکه جلسه دادگاهشان با حضور آن مرحوم باشد. چرا که انصافش در قضاوت مو جب دلگرمی و در عین حال ترمز مهمی بر تندروی برخی از افراطیون هم فکر خود بودند.

دینداریش به او شجاعت و آزادگی داده بود مواضع یکسال گذشته اش شاهد خوبی بر عاقبت بخیری و شجاعت وجوانمردی اش بود اگر چه این مواضع افراطیون را برنتابید و در این اواخر به ساحتش توهین و تردید و تشکیک کردند ولی نشان داد که حاضر نیست آخرتش را به پای دنیای دیگران قربانی نماید.

جمله ی اخیرش که:« من رفتنی ام و آفتاب عمرم لب بام...اگر سکوت کنم نمی‌توانم در قیامت پاسخگو باشم »؛ بیانگر آزادگی و حریت آن بزرگ مرد سفر کرده می‌باشد.

به هر روی رحلت شخصیت معتدل و اخلاقگرای مرحوم عسکر اولادی باعث خلاء در اردوگاه اصولگرایان و جایش پرناشدنی است. وجودش به وزن اصولگرایی می‌افزود و نبودش باعث به هم خوردن توازن اعتدال و افراط خواهد شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
بی نام
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
۰
۰
در رابطه با تیتر و متن موضوع روزنامه جوان،
باید گفت كه انسان بالغ و عاقل نیازمند قیم نیست. در قانون اساسی و برطبق عقل و منطق بشر، انسان، انتخاب و اراده دارد و آزاد است. به گفته ی نگارنده اگر مطالب و اطلاعات اونها مهندسی شده هست، تصمیم گیری رو به عهده ی افراد بزارن و افرادی .روزنامه ی جوان هم در صورتی كه مطالب غربی ها غلط و اشتباه است خلافش رو ثابت كنند نه اینكه سانسور كنند كه باعث بی اعتمادی به مطالب داخلی و جلب اعتماد به رسانه های دیگه رو در پی داشته باشه. روش سانسور و فرار و بایكوت هیچ زمانی موفق نبوده و با مطالب اشتباه باید شفاف سازی كرد نه سانسور. انسان امروز تشنه ی آگاهیست و بس و قدرت تصمیم گیری دارد و از زور و آقابالاسر متنفر است و با منطق پیش میرود.
بی نام
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۵
۰
۰
نمایندگان مجلس حوصلشون كه سر می ره می روند به سمت استیضاح!!!!

نیازمندی ها