جام جم:مرد طوفانها
«مرد طوفانها»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بیژن مقدم است که در آن میخوانید؛امروز پیکر مردی بر شانههای مردم تشییع خواهد شد که جز صدق، محبت، ایستادگی و اصولگرایی (به معنای واقعی) از او در ذهنها نبوده و نیست.
حبیبالله عسکراولادی با بیش از نیمقرن مبارزه و مجاهدت، تربیت شده مکتب اسلام و امام(ره) بود. او از سرچشمه معرفت نوشیده بود. هرگاه از امام خاطرهای از دوران مبارزه نقل میکرد چهرهاش سرخ و گاهی اشک در چشمانش حلقه میزد.
در بیان جملات مربوط به امام (ره) با وسواس و دقتی عجیب سخن میگفت. او مصداق واقعی السابقون السابقون اولئک المقربون بود.
اسلام منهای روحانیت در نظر او هیچرنگی نداشت به همین دلیل در نهضت ملی شدن صنعت نفت در حالی که 15 سال بیشتر نداشت (سال 1327) با دعوت آیتالله کاشانی در تظاهرات سیاسی شرکت کرد و اولین بازداشتش رقم خورد.
او بعدها گمشدهاش را در سال 41 در امام(ره) یافت و از آن روز بیوقفه در خدمت مرجعیت، فقاهت و روحانیت بود.
عسکراولادی در ولایتمداری و عشق به امام و رهبری الگویی بینظیر بهشمار میرود. «آهنگ ولایت» عبارتی بود که بارها از او شنیدم و هماهنگی با این آهنگ را تکلیف خود و دیگران میدانست.
«ادب» او در گفتار و رفتار، آرامشش در سخن گفتن، احترامش به مخاطب و مخالف زبانزد بود. گفتوگوهای او با جریانهای مخالف و نامههای رد و بدل شده وی و مخالفان فکریاش تصویری روشن از شخصیت محکم، اصولی و استوار اوست. امیدوارم روزی امکان انتشار مجموعه نامههای منتشر نشده او فراهم شود تا هم پاسخی باشد برای برخی پرسشها و هم در نبودش درسآموز تشنگان و مشتاقان منش و سلوک او باشد.
امروز نه فقط مردم ایران که انقلاب اسلامی در سوگ مردی است که همیشه «لنگرگاهی» مطمئن برای کشتی انقلاب در توفانهای سهمگین بود.
یادش گرامی باد.
خراسان:چرا مذاکرات امروز سخت و پیچیده است؟
«چرا مذاکرات امروز سخت و پیچیده است؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدانپناه است که در آن میخوانید؛رویکرد آمریکا در قبال ایران به خصوص در حوزه برنامه هسته ای و شبکه تحریم هایی که علیه کشورمان وضع شده چه تغییری کرده است؟ آیا فضایی که هم رسانه های داخلی و هم غربی پس از اولین دور مذاکرات تیم جدید هسته ای ایران با ۱+۵ از آن به عنوان فضای مثبت یاد می کنند، توصیف کننده واقعی شرایط موجود است؟ یا زیر پوست خبرها و تحلیل های بزرگنمایی شده رسانه ای واقعیت های دیگری وجود دارد که دیده نمی شود یا دقیق تر بگویم کمتر دیده می شود؟
تامل در اظهارات اخیر «وندی شرمن» مسئول تیم آمریکایی در مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 که برخی به او «شاه کلید آمریکا» در مذاکرات لقب داده اند شاید پاسخ را روشن کند: « پیشنهاد واشنگتن تخفیف «بسیار محدود»، «موقت» و «برگشت پذیر» در تحریم هاست.
درحالی که شاکله اصلی تحریم ها که همان تحریم های بانکی و نفتی هستند همچنان باقی می مانند چرا که برای دستیابی به یک توافق جامع به این تحریم ها نیاز است.» شرمن همان کسی است که طی 2 سال اخیر به نمایندگی از آمریکا در مذاکرات ایران و 1+5 حاضر می شود تا لااقل در حوزه شکلی، با وجود این که ایران تغییراتی در اداره پرونده هسته ای خود داده است و آن را به وزیرامورخارجه سپرده است، آمریکا کماکان بدون تغییر در مذاکره کننده ارشد به مذاکرات بیاید. اما گذشته از این شباهت شکلی، آن چه می تواند ما را در رسیدن به پاسخ پرسش ابتدایی رهنمون شود، تاکید آمریکا بر ثابت بودن تحریم های نفتی و بانکی است. جایی که علاوه بر بحث به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران مهم ترین چالش ایران با 1+5 و به خصوص آمریکاست. چرا که بسیاری از این تحریم ها به صورت یکجانبه و بدون مجوزهای شورای امنیت و سازمان ملل و تنها با فشار آمریکا بر ایران اعمال شده است.
به بیان دیگر با وجود فضای مثبتی که رسانه ها از مذاکرات ایران و 1+5 ترسیم کردهاند و حتی خود مقامات آمریکایی هم از آن یادکرده و با اشاره به دور اول مذاکرات ژنو گفته بودند که «تاکنون ایران تا این حد صریح و جدی نبوده است» اما باید گفت در خوشبینانه ترین حالت ممکن، آمریکا هنوز حاضر نشده حتی در مقام اظهارنظر به موضوع لغو تحریم های یکجانبه بانکی و نفتی ورود پیدا کند.
در مقابل اما آن چه از سوی مقامات آمریکایی درباره این دسته از تحریم ها عنوان شده تنها یک نکته مهم و اساسی است و آن هم این که «از لغو تحریم های بانکی و نفتی خبری نیست.» جک لو وزیر خزانه داری، چاک هیگل وزیر دفاع و وندی شرمن معاون وزیرخارجه و رئیس تیم مذاکراتی آمریکا تنها تعدادی از مهم ترین مقامات این کشور هستند که طی 3 هفته گذشته (پس از دور اول مذاکرات در ژنو) تاکید کرده اند که آمریکا برنامه ای برای لغو این تحریم ها ندارد. حدود یک ماه پیش نیز باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به نوعی دیگر همین اظهارات را گفته بود و تاکید کرده بود که «این تحریم ها هستند که ایران را پای میز مذاکره نشانده است.» با وجود چنین اظهاراتی این پرسش به ذهن متبادر می شود که «آیا لغو تحریم های بانکی و نفتی خط قرمز آمریکاست؟»
پاسخ به این پرسش مهم و راهگشا را شاید باید در این جمله مارک دوبوویتز، سناتور آمریکایی پیدا کرد: «مهم ترین نگرانی من این است که اگر آمریکا آجری را از شبکه تحریم های اعمال شده علیه ایران حذف کند دیگر نمی توان آن را سرجایش نشاند.من پیشنهاد می کنم بخشی از پول های ایران که بلوکه شده است را برای کمک مالی به ایرانی ها آزاد کنیم.» (نیویورک تایمز 17 اکتبر 2013)
آمریکا چه بیم آن داشته باشد که لغو هرکدام از تحریم های یکجانبه اعمال شده علیه ایران، به سست شدن شبکه تحریم ها بینجامد وچه این که لغو این تحریم ها را خط قرمز خود بداند، نکته مهم این جاست که دولت اوباما باوجود همه شعارهای زیبا و فضاسازی های رسانه ای که انجام داده است، هنوز حتی لغو مهم ترین تحریم های اعمال شده علیه ایران را به زبان هم نیاورده است. این در حالی است که سیاهه خواسته های طرف مقابل به ویژه آمریکا طی هفته های اخیر از تعلیق بخشی از فعالیت های غنی سازی از سوی ایران تا پذیرش پروتکل الحاقی و... را شامل شده است.
با این حال نکته نگران کننده دیگر در این موضوع آن جاست که بلافاصله بعد از دور اول مذاکرات ژنو، روزنامه نیویورک تایمز که نزدیک به دولت اوباما محسوب می شود، در گزارشی که اظهارات مارک «دوبوویتز» بخشی از همان گزارش بود، مدعی شد که دولت آمریکا در حال سبک و سنگین کردن طرحی است که با آزادسازی بخشی از پول های بلوکه شده ایران در بانک های جهانی، «نیش» تحریمها را کم کند.
آن چه در این گزارش کمتر مورد توجه قرار گرفت در حقیقت به کار بردن این جمله توسط نویسنده نیویورک تایمز بود که: «to ease the pain of sanctions on Tehran» ، یا به بیان دقیق تر به افکار عمومی راه یافت، "کاهش درد تحریمها" علیه ایران بود و نه کاهش تحریم ها. آن چه در این سناریو دنبال می شد و می شود، نوعی تحریم در تحریم یا تحریم ثانویه است.
به این معنا که در قبال برآورده شدن خواسته های هسته ای غرب در مذاکره با ایران، به جای آن که تحریم های شورای امنیت و یکجانبه را لغو کند به شبکه تحریم های یکجانبه بانکی و نفتی که به گفته «وندی شرمن» «شاکله اصلی تحریم ها علیه ایران» هستند دست نمی زند و به جای آن پولی که درقبال فروش نفت ایران دربانک های جهانی بلوکه شده است را تحت شرایط خاصی به ایران پس می دهد.
این فضا که نوعی انحراف در مذاکرات و گام های متقابل محسوب می شود و به طور جدی تری ابتدا از سوی محافل کارشناسی و رسانه ای و سپس مقام های سیاسی مطرح شد و همچنین خودداری مقامات این کشور از اظهارنظر درباره لغو تحریم های اصلی، نشان دهنده این واقعیت است که زیر پوست فضاهایی که در رسانه های غربی شاهد هستیم، آمریکا کماکان، لااقل تاکنون، حاضر به تغییر رویکرد خود نشده است.
واقعیت این است که نگاه آمریکا به تحریم هایی که علیه ایران اعمال شده نگاه ساختاری و بنیادی است. این شرایط باعث شده تا بتوانیم کمی واقعی تر به مذاکرات امروز نگاه کنیم و همان طور که سخنگوی اشتون اعلام کرده منتظر مذاکراتی «سخت» و «پیچیده» در ژنو باشیم. شاید به همین دلیل باشد که وزیر امورخارجه کشورمان به فرانس 24 گفته « عدم توافق در ژنو به معنای «فاجعه» نیست.» حق با ظریف است.
مذاکرات هسته ای راه طولانی است که گردنه های سخت و پیچ های تندی دارد و باید پای میزمذاکره آن را طی کرد و البته نباید فراموش کرد که روز اول قرار نیست همه خواسته های ما را دو دستی به ما تقدیم کنند ما باید از درون قوی باشیم تا «بچه های خودمان» بتوانند آن ها را مجاب به رفتاری منطقی کنند پس باید همچنان امیدوار بود.
کیهان:دعای آهسته
«دعای آهسته»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که ر آن میخوانید؛
1- برخلاف آنچه این روزها، برخی از جریانات سیاسی به غلط تصور و یا به عمد القاء میکنند، بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب که در دیدار اخیر و پرشور دانشآموزان و دانشجویان با ایشان ایراد شده بود، مجموعهای از چندجزء جدا از هم و بیارتباط با یکدیگر نیست که کسانی بتوانند و یا در پی آن باشند، بخشی از آن را به میل و دلخواه خود برجسته کرده و بخشهای دیگر را که تفسیرکننده و توضیحدهنده بخش مورد نظر است، وانهاده و نادیده بگیرند.
بیانات اخیر حضرت آقا مانند سایر رهنمودهای ایشان، یک مجموعه هماهنگ است که اجزاء آن با یکدیگر پیوندی ارگانیک دارند و هر جزء در کنار و در پیوست با سایر اجزاء قابل تعریف است. در مثل مناقشه نیست، از این روی بهعنوان مثال- و فقط بهعنوان مثال- و برای تقریب ذهن میتوان به داستان معروف آن ژولیده دورهگرد اشاره کرد که از او پرسیدند؛ چرا نماز نمیخوانی؟ پاسخ داد؛ در کلام خدا آمده است «لا تقربوا الصلوه... به نماز نزدیک نشوید» گفتند اما، این آیه دنباله «و انتم سکاری... در حالی که مست هستید» هم دارد، یعنی در حال مستی نماز نخوانید. مدعی گفت؛ مگر بخش اول، دستور خدا نیست؟ چه گناهی دارم اگر به این دستور عمل کرده باشم؟! او را گفتند؛ این بخش از بخش دوم جدا نیست و اگر چنان کنی، نه فقط بخشی از فرمان خدا را بجای نیاوردهای، بلکه مصداق آنانی هستی که به بعضی از آیات ایمان آورده و به برخی دیگر کفر میورزند- نومن ببعض و نکفر ببعض- و این، شیوه کافران و منافقان است.
2- رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات آن روز- 12 آبان ماه- و به عنوان «یک تذکر مهم و لازم» فرمودند؛
«هیچ کس نباید این مجموعه مذاکرهکنندگان ما را با مجموعه شامل آمریکا- همان شش دولت، به اصطلاح پنج بعلاوه یک- سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچههای خودمان هستند، بچههای انقلابند، یک ماموریتی را دارند انجام میدهند. کار سختی هم هست [که] بر عهده اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهده آنها است انجام میدهند. بنابراین نباید ماموری را که مشغول یک کاری است و مسئول یک فرایندی است مورد تضعیف یا توهین یا بعضی از تعبیراتی که گاهی شنیده میشود- که اینها سازشکارند، و مانند اینها- قرار داد؛ نه، این حرفها نیست.»
این تذکر «مهم» از آن روی «لازم» و ضروری بوده و هست که مجموعه مذاکرهکنندگان کشورمان به گفته حضرت آقا که همه شواهد نیز گواه آن است؛ «ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران» و «بچههای انقلاب» هستند و ماموریت «سخت» و «مهمی» را برعهده دارند و بدیهی است که اتهام «سازشکاری» به آنان، نه فقط «گناه» و جرمی نابخشودنی است بلکه دستکم 3 پیامد خطرناک و پرآسیب نیز به دنبال خواهد داشت. اول؛ دلسردی تیم مذاکرهکننده و پیدایش احتمالی این احساس در آنها که کسانی در داخل کشور اصرار دارند، تلاش و زحمات آنان را نادیده بگیرند و بدتر و خطرناکتر آن که مأموران اعزامی نظام به خطمقدم چالش با دشمن را غیرقابل اعتماد معرفی کنند! و دوم؛ این که دشمنان بیرونی و حریف به توهم «سازشکار»! بودن تیم مذاکرهکننده کشورمان! مذاکرات را جدی نگرفته و به خیال موهوم خود، با وقتکشی در پی بهرهکشی باشد! و سوم؛ پیدایش این توهم در حریف که مأموران اعزامی جمهوری اسلامی ایران، در چالش پیشروی، نماینده تمامی مردم و جریانات سیاسی درون نظام نیستند! و پیامدهای ناگوار دیگری که تلقی عدم انسجام داخلی، وجود حاکمیت دوگانه در کشور و ناهمراهی ملت در حمایت از تیم مذاکرهکننده و... از جمله آنهاست که اشاره به آن از محدوده این نوشته محدود بیرون است.
3- و اما، بیانات اخیر حضرت آقا شامل بخشهای فراوان دیگری هم بود که به هشدار و برشمردن «باید»ها و «نباید»ها در مذاکرات یاد شده با گروه کشورهای 1+5 اختصاص داشت و این هشدارها به وضوح حکایت از آن دارند که نه فقط راه نقد منصفانه و دلسوزانه در چرخه مذاکرات پیشروی بسته نیست، بلکه این نقدها اگر منصفانه و دلسوزانه و بیرون از غرضورزیها و قبیلهگراییهای سیاسی باشد، میتواند تیم مذاکرهکننده کشورمان را در مأموریتی که برعهده دارند، تقویت و پشتیبانی کند. ایشان در بخشی از سخنان آن روز خود میفرمایند؛
«هر کاری که به مصلحت کشور باشد و مسئولین کشور انجام بدهند، ما از آن کار حمایت میکنیم، کمکشان میکنیم، دعایشان هم میکنیم، لکن توصیه هم میکنیم، هم به آحاد مردم، هم بخصوص به شما جوانهای عزیز که چشم و گوشها را باز کنید. هر ملتی با آگاهی، با هوشیاری، با بیدار ماندن و به خواب نرفتن میتواند به اهداف والای خود دست پیدا کند.»
رهبر معظم انقلاب در این فراز از بیانات مهم و سرنوشتساز خود تأکید میفرمایند «از هر کاری که به مصلحت کشور باشد و مسئولین کشور انجام بدهند، حمایت میکنیم». و این به معنای آن است که اولاً؛ علیرغم دلسوز و مورد اعتماد بودن مسئولان محترم، احتمال خطا در اقدامات آنان وجود دارد. ثانیاً؛ این خطاهای احتمالی نمیتواند مورد تأیید باشد و ثالثاً؛ از آحاد مردم میخواهند که با «چشم و گوش باز» و هوشیاری و بیداری به صحنه بنگرند. بنابراین به آسانی و بدون کمترین ابهامی میتوان نتیجه گرفت به همان اندازه که «تخریب» و اتهاماتی نظیر «سازشکاری» به تیم مذاکره کننده کشورمان مذموم و ناپسند است، «هوشیاری و دقت» در این عرصه که نقد منصفانه و دلسوزانه ترجمان دیگر آن است، ضروری و حیاتی خواهد بود.
4- نکته درخور توجه این که نسبت «سازشکاری» به مسئولان دلسوز و فرزندان اسلام و انقلاب، یک «اتهام» است و «مسئول سازشکار» قابل طرد است که باید از مسئولیت کنارگذارده شود. اما، مسئول دلسوز و فداکار در صورت خطا، «قابل نقد» است و این نقد اگر دلسوزانه و خیرخواهانه باشد، نقش تقویت کننده دارد و نه تضعیف کننده. و این نکته در جایجای بیانات روز 12 آبان حضرت آقا به وضوح قابل دیدن است.
5- رهبر معظم انقلاب در بیانات یاد شده، به چند نمونه از توهمپراکنیهای دشمنان بیرونی و دامن زدن سادهلوحانه و یا غرضورزانه همان توهمات از سوی برخی افراد و جریانات داخلی اشاره فرمودند. از جمله آن که؛
«یکی از ترفندها و خلافگوییها این است که این جور القا کنند به افکارعمومی مردم که اگر ما در قضیه هستهای، تسلیم طرف مقابل شدیم، همه مشکلات اقتصادی و معیشتی و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. البته تبلیغاتچیهای خارجی با شیوههای کاملا ماهرانه تبلیغاتی خط میدهند، در داخل هم بعضی از روی سادهلوحی و بدون اینکه نیت سوئی داشته باشند، بعضی هم واقعا از روی غرض همین را دارند تبلیغ میکنند که اگر ما در این قضیه کوتاه آمدیم و تسلیم شدیم در مقابل طرف مقابل، همه مشکلات اقتصادی و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است.»
اکنون باید پرسید که آیا «ترفند» مورد اشاره نباید نقد شود تا «سادهلوحان» به خود آیند و آنان که به قول حضرت آقا «با غرضورزی» به این توهم دامن میزنند مورد اعتراض قرار گیرند؟! در جریان سفر هیئت بلندپایه کشورمان به نیویورک، علاوه بر رسانههای بیرونی، بسیاری از روزنامههای زنجیرهای و سایتهای وابسته به اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی، «کلید حل مشکلات اقتصادی» را تسلیم در برابر باجخواهیها و زورگوییهای حریف معرفی میکردند. آنها میدانستند که هیئت مذاکرهکننده کشورمان تسلیم حریف نمیشود بنابراین نتیجه تبلیغات سوء آنان فقط این خواهد بود که مسئولان اعزامی بعد از بازگشت در افکار عمومی «ناتوان»! معرفی شوند. این عده همانهایی بوده و هستند که آشکارا در جلسات پنهان خود از دولت آقای روحانی با عنوان یک «پُل» برای رسیدن به مقصود خویش یاد میکنند. بدیهی است که روشنگری در این زمینه و هشدار به دولت محترم درباره ترفند این جماعت، نه فقط تضعیف نیست که دلسوزی و حمایت نیز هست.
6- بعد از بازگشت هیئت مذاکرهکننده کشورمان از سفر نیویورک، حضرتآقا ضمن تقدیر از تحرک دیپلماتیک آنان و تلاش پیگیری که در روند مذاکرات داشتهاند، برخی از اقدامات انجام گرفته را «بهجا» ندانستند.
این هشدار رهبر معظم انقلاب در حالی است که هم ایشان در بیانات اخیر خود، آنان را فرزندان دلسوز انقلاب نامیدهاند.
گفتنی است چند روز بعد از اظهارات حضرت آقا، دکتر ظریف در نشست با اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، از مکالمه آقای دکتر روحانی با رئیس جمهور آمریکا و طولانی شدن مذاکرات خود با «جان کری» به عنوان اقداماتی یاد کرد که «بهجا» نبوده است و کیهان در تیتر اول خود، صداقت و شجاعت ایشان را ستودنی و درخور تقدیر دانست. اگرچه برخی از مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه که به دروغ خود را مدعی حمایت از دولت محترم میدانند، این تقدیر کیهان از صداقت آقای ظریف را «دشمنی»! با ایشان و تیم مذاکرهکننده قلمداد کردند و فشار بر این مسئول محترم تا آنجا بود که کار ایشان را به بیمارستان کشاندند!
7- و بالاخره در این باره اگرچه گفتنیهای دیگری نظیر تاکید حضرت آقا بر غیرقابل اعتماد بودن حریف، بهانه بودن برنامه هستهای ایران، هوشیاری نسبت به لبخندهای فریبکارانه دشمن و... نیز هست ولی در خاتمه وجیزه پیش روی تنها به این نکته- بخوانید نتیجه- بسنده میکنیم که بیانات رهبر معظمانقلاب - همانگونه که اشاره شد- یک مجموعه بههم پیوسته و منظومهای است که اجزاء آن از یکدیگر جداییپذیر نیستند و ضمن آن که هیچکس نباید خود را بیرون از حلقه مخاطبان مجموعه یاد شده بداند، این ادعا که حضرت آقا راه نقد منصفانه و دلسوزانه را سد فرمودهاند، برداشت غیرواقعی از بیانات ایشان است و نقد اگر منصفانه و دلسوزانه باشد به قول خواجه شیراز جای دعا مینشیند؛
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛هفته جاری به لحاظ برخورداری از مناسبتهای مذهبی و انقلابی، ویژگی خاصی داشت؛ از این جنبه که بازخوانی و تبیین مستمر رخدادها و حوادث آموزنده و عبرتانگیز، ضرورتی اجتناب ناپذیر و حیاتی برای ما به شمار میرود علاوه بر اینکه وقایع این هفته، از رویدادهای مهم و الهامبخش نیز محسوب میشوند.
سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی در این هفته باعث فراگیر شدن مجدد شعار "مرگ بر آمریکا" و انعکاس دکترین استکبارستیز انقلاب اسلامی و مقاومت و صلابت ملت ایران در جهان شد. با گذشت 34 سال از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، مردم جهان بویژه سردمداران کاخ سفید بار دیگر دیدند که ملت ایران همچنان توفنده و پرخروش در مقابل جنایتها و خباثتهای جهانخواران ایستاده و حاضر نیست گامی به عقب بنشیند. این ایستادگی ملت ایران، حداقل این دستاورد را در سطح بینالملل داشت که امروز ملتهای جهان شاهد فروافتادن نقاب ریا و تزویر از چهره کریه آمریکا و برملا شدن اقدامات ننگین کاخ سفید در شنود مکالمات همپیمانان اروپایی خویش و جاسوسی از دولتمردان و مردم دیگر کشورها بودند و امروز جهانیان همانند ملت ایران دریافتهاند که اطلاق "لانه جاسوسی" برای سفارتخانههای آمریکا در جهان، واژه مناسبی است و از این پس ملتها باید غفلتها و اعتمادهای غیرهوشمندانه به آمریکا را کنار گذاشته و با سردمداران کاخ سفید به عنوان سرکرده جاسوسی جهان برخورد کنند.
این هفته همچنین شاهد سالروز تبعید حضرت امام خمینی(ره) از ایران به ترکیه در سال 1343 به علت اعتراض به لایحه ننگین کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران آمریکایی و کشتار وحشیانه دانشآموزان انقلابی در سال 1357 توسط رژیم سفاک پهلوی بودیم. مجموعه این وقایع، و سیاهه توطئهها و جنایات آمریکا ورژیم دستنشاندهاش در ایران، چیزی نیست که از خاطره ملت ایران زدوده شود، زیرا تبدیل به نفرت و کینهای انقلابی شده که همه ساله در شعارهای با صلابت "مرگ بر آمریکا"، در 13 آبان ماه در سراسر کشور متجلی میگردد.
رهبر معظم انقلاب نیز در این هفته طی دیدار با هزاران نفر از دانشجویان ودانشآموزان انقلابی به تبیین ریشههای دشمنی استکبار با ملت ایران پرداخته و با اشاره به سه حادثه تاریخی روز 13آبان، آنرا نشات گرفته از خباثتهای سران کاخ سفید دانستند. ایشان با تاکید بر اینکه دولت امریکا دولتی استکباری است که برای خود، حق مداخله در امور همه ملتها را قائل است، افزودند: "ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط آمریکا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستکبرین را در داخل قطع کرد و برخلاف برخی کشورها، این کار را نیمه تمام نگذاشت که چوب آن را بخورد."
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند نکته مهم و اساسی درباره مسائل جاری با امریکا پرداخته، ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاکرهکنندگان با گروه 1+5 تاکید کردند: "اینها فرزندان انقلاب و ماموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن ماموریت سخت خود میباشند و هیچکس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند". ایشان در عین حال به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره توصیه کردند "مراقب باشید که لبخند فریبگرانه دشمن، شما را دچار اشتباه و خطا نکند."
در این هفته بار دیگر در ودیوار شهرها و روستاهای ایران و هر کوی و برزنی در سراسر کشور با پرچمهای عزا، سیاهپوش شد و از آمدن "محرم" خبر داد. کاروان حسینی به سرزمین تفتیده نینوا رسید و عمود خیمههای آلالله برای تثبیت دین رسول خدا در مقابل رجالههای یزیدی به اهتزاز درآمد. ماه حماسه و فداکاری از راه رسید و نوید غلبه حق بر باطل و حکومتهای شیطانی داده شد. ملت ایران نیز به تاسی از این قیام بزرگ و مکتب درسآموز عاشورایی به استقبال کاروان حسینی رفت و با شوری وصفناپذیر، آماده خلق مراسمی حماسی در رثای شهدای دشت خونین کربلا شد. البته این مراسم که هر سال با شکوهتر از سالهای دیگر برگزار میشود، نیازمند دقت و مراقبتهای ویژهای است تا از هر گونه گزند و آسیبی در امان باشد. برای بهرهگیری هر چه بهتر از این فرصت لازم است هیاتهای مذهبی، حسینیهها وتکایا از حضور پرشور جوانان بیشترین استفاده را برده و با تشریح علل و عوامل حادثه عاشورا در جلسات، از نتایج پربار این واقعه برای تعمیق آموزههای دینی و تربیتی بهرهبرداری کنند. خطبا و وعاظ نیز فضای مجالس را به آموزههای قرآنی، روایات گهربار معصومین و فضائل شهدای کربلا عطرآگین کرده و از بیان مسائل حاشیهای و بعضا غیر مستند پرهیز کنند و مجالس را به گونهای سازماندهی کنند که گویی در حضور ائمه هدی و در محضر آنان به عزاداری میپردازند.
در این هفته رئیسجمهور طی نامهای، برای سومین بار، فردی را به عنوان وزیر ورزش و جوانان جهت گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد تا بدینترتیب لیست 18 نفره وزرای دولت یازدهم تکمیل شود ولی باز هم شاهد بودیم که ورزش و موضوعات پرحاشیه آن، جوانان را به حاشیه رانده و شخصیتی کاملا ورزشی برای تصدی این سمت معرفی شده است. مساله اینست که از زمان دولت گذشته که با تبلیغات پر طمطراق، وزارتخانهای به نام "ورزش و جوانان" ایجاد شد، هرگز فرد شایستهای که بتواند این دو مقوله بزرگ و پر اهمیت را به طور متوازن مدیریت کند، در این سمت قرار نگرفت و این وزارتخانه تنها با یک بال ورزشی قصد پرواز کرد که به همین دلیل همچون یک بار سنگین روی زمین ماند و توان اوجگیری نیافت؛ لذا در دولت جدید، توقع از شخص رئیسجمهور اعتدالگرا اینست که در معرفی وزیر این وزارتخانه پر مسئولیت و خطیر، فردی را برای این سمت در نظر بگیرد که بتواند ضمن جبران کاستیهای گذشته، توقعات جامعه ورزشی و خیل عظیم جوانان را برآورده سازد.
در مسائل بینالمللی، این هفته در حالیکه واکنشها و اعتراضها به جاسوسیهای آمریکا ادامه داشت، ابعاد تازهای از این جاسوسیها فاش گردید. در این هفته فاش شد که دولت آمریکا علاوه بر جاسوسیهای مستقیم از دولتها، نظارتهای غیرقانونی و شنود مکالمات رهبران سیاسی کشورهای جهان، سایتهای عمده اینترنتی را نیز تحت فشار قرارداده و آنها را مجاب به افشای اطلاعات کاربرانش کرده است. رسانههای خبری به نقل از مطالب افشاشده توسط "اسنودن" کارمند سابق سازمان اطلاعات آمریکا که هماکنون در روسیه به سر میبرد، عنوان کردهاند که آمریکا به اطلاعات فردی و دادههای شخصی میلیونها کاربر در دو سایت عمده جهانی یعنی "گوگل" و "یاهو" دستبرد زده و دزدانه و به طور غیرقانونی مطالب به دست آمده را در انبارهای اطلاعاتی خود ذخیره کرده است.
مفهوم این اقدام آن است که آمریکاییها برای تامین اهداف استعماری و منافع فراقانونی خود، مرزهای حقوق فردی و حاکمیت کشورها را مورد تجاوز قرار دادهاند و این اقدام نقض آشکار پیمانهای بینالمللی و منشورهای جهانی است و جا دارد مجامع بینالمللی به این تجاوزات آشکار و جاسوسیهای علنی رسیدگی کنند ولی از آنجا که این مجامع تحت سیطره آمریکا قرار دارند متاسفانه چنین امکانی عملاً وجود ندارد.
سازمان امنیت ملی آمریکا که متولی موضوع جاسوسی جهانی آمریکاست، وقیحانه مدعی شده که برای جاسوسیهایش از مرکز نظارت بر فعالیتهای خارجی آمریکا مجوز گرفته است. این درحالی است که مرکز مذکور اساسا در راستای منافع آمریکا عمل میکند و توسل به مصوبه این مرکز، در واقع تمسخر شعور جهانی و عذر بدتر از گناه است.
این هفته، تحرکات دیپلماتیک برای تهیه مقدمات کنفرانس صلح "ژنو 2" درباره بحران سوریه فشردهتر شد و در این باره اخضر ابراهیمی، نماینده سازمان ملل در امور سوریه به دیدار خود با مسئولان چند کشور درگیر با مسئله سوریه ادامه داد. در این میان، رئیس ائتلاف مخالفان دولت سوریه در ادامه موضعگیریهای غیراصولی، شرط شرکت مخالفان در ژنو2 را عدم حضور جمهوری اسلامی ایران و عدم مشارکت بشار اسد در آینده سوریه عنوان نمود. این درحالی است که ائتلاف مخالفان به شدت دچار تفرقه است و در عمل، در این ائتلاف، چند گروه بیشتر باقی نماندهاند. برخی دولتهای عرب منطقه که احساس میکنند پول و حیثیت آنها در سوریه برباد رفته است برای جبران شکست خود به مخالفان فشار میآورند و آنها را مجبور به موضعگیریهای این چنینی میکنند.
همزمان با این تحولات سیاسی، گزارشها از صحنههای درگیری حاکی از ادامه پیشروی ارتش سوریه است و نیروهای دولتی چند منطقه مهم را نیز از شورشیان و تروریستها پاکسازی کردهاند.
این هفته، در مصر، دولت دستنشانده کودتا در اقدامی دیگر برای تثبیت جایگاه نامشروع خود، محمد مرسی رئیسجمهور برکنار شده مصر را به دادگاه آورد تا وی و چند تن از مقامات دولت گذشته را به اتهامهای واهی محاکمه کند. آنچنانکه اعلام شد این جلسه محاکمه به دلیل عدم همکاری مرسی و سردادن شعارهای ضدکودتا در جلسه دادگاه متوقف شد و جلسه بعدی به آذرماه موکول گردید. همه میدانند آنکس که باید محاکمه شود کودتاچیان هستند که با توسل به زور، دولت منتخب و رئیسجمهور قانونی مصر را که با رای اکثریت مردم به قدرت رسیده بود، برکنار کرده و خود، به طور غیرقانونی بر مسند قدرت نشستهاند. البته بر عملکرد اخوانالمسلمین و شخص مرسی در دوران یکسالهای که قدرت را در دست داشتند انتقادات جدی و متعددی وجود دارد ولی این مسئله هرگز نمیتواند مجوزی برای کودتاچیان باشد و اقدام غیرقانونی و قلدرمآبانه آنان را توجیه کند. متاسفانه مجامع بینالمللی و مراکز جهانی نیز که در موارد مشابه اعتراضات شدید و جار و جنجال به راه انداختهاند، در برابر تحولات مصر و عملکرد کودتاچیان، خود را به سکوت و بیاعتنایی زدهاند که این موضوع نیز بر کینه پنهانی آنها از حاکمیت اسلامگرایان در کشورهای منطقه دلالت دارد. با اینحال، این هفته نیز اعتراضات در مصر علیه دولت نظامی به طور گسترده ادامه داشت و این مسئله بیانگر آن است که مردم مصر به وضع موجود و تثبیت حاکمیت کودتاچیان رضایت نخواهند داد.
رسالت:پیرمرد، چشم ما بود
«پیرمرد، چشم ما بود»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛نیمه دوم سال 57 بود که رژیم شاه اکثر علما و مراجع را به شهرهای دور افتاده تبعید کرده بود تا از تماس مردم با آنان برای گسترش نهضت امام (ره) جلوگیری کند.
اواخر پاییز سال 57 بود که به همراه دو تن از دوستان به سردشت برای زیارت آیتالله باریکبین که در آنجا تبعید بود رفتیم. در این دیدار حضرت ایشان فرمودند آیتالله ربانی شیرازی هم در این شهر تبعید است، بهتر است با او هم دیداری داشته باشید.
وقتی به دیدار حضرت آیتالله ربانی شیرازی شرفیاب شدیم، از ایشان پرسیدم شمار زیادی از زندانیان سیاسی بیرون آمدهاند، ما جمعی هستیم که اگر خدا بخواهد میخواهیم برای نهضت امام خمینی (ره) کار کنیم. به نظر شما سالمترین جریان در میان آنها کدام است تا با آنها ارتباط بگیریم؟ ایشان فرمودند؛ مطمئنترین جریان همین"قتله منصور" هستند، ارتباط خود را با اینها از دست ندهید. گفتیم ما آنها را نمیشناسیم و نمیدانیم چگونه با آنها ارتباط بگیریم. فرمودند: شما چطور مبارزی هستید که آنها را نمیشناسید؟ بعد روی یک تکه کاغذ یک آدرس نوشتند و به ما دادند و گفتند از این طریق ارتباط بگیرید.
آدرس، تهران مغازه دوچرخهفروشی یکی از اخوان امانی بود. از سردشت که برگشتم رفتم سراغ آقای امانی. وقتی یادداشت و شرح ماجرا را دادم استقبال کرد و همان لحظه بنده را با یک همراه فرستادند منزل آقای حبیبالله عسکراولادی. ایشان در این دیدار با روی خوش بنده را پذیرفتند و فرمودند: "بزودی شاه سقوط میکند، انقلاب پیروز میشود، ما باید برای اداره کشور بویژه برای مسائل اقتصادی، برنامه داشته باشیم، انقلابیون باید متحد و یکپارچه باشند تا بتوانند بعد از پیروزی، انقلاب را مدیریت کند، ما جلساتی داریم حتما باید در آن شرکت کنید تا این ارتباطات محفوظ بماند."
بنده به دلیل اقامت در شهرستان و تحولات سریع و حوادث پی در پی در انقلاب که منجر به پیروزی نهضت در 22 بهمن 57 شد توفیق حضور در آن جلسات را نیافتم. اما پس از پیروزی انقلاب با شکلگیری حزب جمهوری اسلامی و پیوستن به آن به توصیه آیتالله ربانی شیرازی در پیوستن به "قتله منصور" عمل کردم. از آن زمان بیش از 30 سال است که خوشه چین خرمن ادب، علم و اخلاق و منش سیاستورزی عسکراولادی هستم.
نام عسکراولادی و به تعبیر مرحوم آیتالله ربانی شیرازی "قتله منصور" با نام نهضت اسلامی عجین شده است. او نمونه یک انقلابی در خط اصیل اسلام، فقاهت و مرجعیت بود. او دلباخته امام و سیاستمداری حکیم و بااخلاق بود و بیش از 14 بهار از بهترین اوقات عمر خود را در زندانهای رژیم شاه برای دفاع از شرف و عزت ملت ایران گذراند.
او به همراه حاج مهدی عراقی از آغاز نهضت اسلامی امام خمینی (ره) در خدمت رهبری نظام قرار گرفت و به توصیه بنیانگذار جمهوری اسلامی این حضور به صورت متشکل به همراه شمار زیادی از علما و انقلابیون در دهه 40 و 50 بود که بعدها نام هیئتهای موتلفه اسلامی را به خود گرفت. همین هیئتهای مذهبی بودند که در قیام خونین 15 خرداد 42 دفاع از نهضت اسلامی امام خمینی (ره) را کلید زدند. این جماعت متشکل که از همین مردم کوچه و بازار بودند وقتی رهبری نهضت در 13 آبان 43 به تبعید رفت با اعدام انقلابی حسنعلی منصور اعلام کردند مقاومت ادامه دارد. از آن پس شماری از بنیانگذاران به شهادت رسیدند. اما حبیبالله عسکراولادی و حاج مهدی عراقی ماندند تا انقلاب و امام را یاری رسانند. در همان روزهای نخستین دست تقدیر حاج مهدی عراقی را از انقلاب گرفت اما عسکراولادی ماند تا با همین تشکل الهی به انقلاب خدمت کند.
عسکراولادی در تصفیه منافقین از انقلاب در زندان و بیرون زندان نقش اول را داشت و یک بار هم هدف ترور قرار گرفت اما خداوند خواست بماند و انقلاب از خدمات او محروم نشود.
عسکراولادی در مقابله با جریانهای انحرافی بویژه فتنه سال 88 در صف اول نبرد نرم با دشمن بود و در جمعآوری نیروهای انقلاب در زیر خیمه ولایت از آبرو و شرف خود هزینه کرد.
عسکراولادی در پایهگذاری گفتمانی متفاوت در دهه اول انقلاب برای جلوگیری از انحراف از خط اصیل امام و انقلاب در تاسیس روزنامه رسالت نقش کلیدی داشت. آن هنگام که او مورد حمله برخی نامحرمان انقلاب قرار گرفت امام (ره) از او تمام قد دفاع کرد و او را شخص "صالح"، "کارآمد"، "متدین" و "فداکار" نامید (صحیفه امام، 29 اردیبهشت 61)
حضور مستمر مرحوم عسکراولادی در هیئت امنای رسالت در خط دهی و تضمین حرکت جریان "رسالت" در خط امام و رهبری، جزء غنایم معنوی و الهی روزنامه رسالت است و تحریریه رسالت در پاسداشت آن از هیچ کوششی دریغ نمیکند و انشاءالله این حرکت که او از آن به عنوان "بیرق ولایت" نام میبرد همچنان برافراشته خواهد ماند.
آنچه که عسکراولادی را در نگاهم عزیز میدارد شجاعت انقلابی، سیاستورزی اخلاقی، دانش عمیق مذهبی بویژه تسلط بر تفسیر قرآن، ولایتپذیری، نجابت و انصاف اوست. اما یک صفت او بیش از همه برایم عزیز و دوستداشتنی است و آن عشق به محرومان و مستضعفان است. او کار در کمیته امداد را تا آخرین روزهای حیات خود عبادت میدانست و این باعث میشد که حتی جمعهها هم در دفتر کار خود حاضر شود.
یک بار این اواخر عرض کردم حاجآقا جمعهها را استراحت کنید، شما اکنون در دهه 80 عمر خود هستید. نیاز به آرامش و استراحت دارید، ایشان فرمودند؛ کار برای مردم بویژه محرومان جزء عمر آدم محسوب نمیشود، من با همینها زندهام. او جمعهها ساعتها برای گفتگو با محرومان وقت میگذاشت و از نزدیک به درد دل آنها گوش میداد و حاجات آنها را برطرف میکرد.
عسکراولادی الگوی یک انسان آزاده و پاکباز بود که ابعاد فکری و روحی او را امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی طی بیش از دو دهه شکل داده بود. او چشم و گوش انقلابیون فداکار انقلاب بود. بسیاری با چشم او میدیدند، با گوش او میشنیدند و او چشم ما بود.
رسانههای کشور با هر گرایشی دیروز در تکریم و تعظیم او سخن گفته و نیز صفحه اول خود را به او اختصاص دادند. او عضو هیئت منصفه مطبوعات بود و همه او را به انصاف و عدالت میشناختند.
امروز پیکر پاک و مطهر او بر دوش انقلابیون اولیه نهضت اسلامی، نسل دوم و سوم انقلاب تشییع میشود بیتردید زبان حال همه جریانها و سلایق سیاسی و اجتماعی کشور در بدرقه او به سرای ابدی این خواهد بود:
ای جان وای دو دیده بینا، چگونهای؟
وی رشک ماه و گنبد مینا، چگونهای؟
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست
ما بیتو خستهایم، تو بیما چگونهای؟
ای کوه قافس صبر و سکینه، چه صابری؟
وی عزلت گرفته چو عنقا، چگونهای؟
وطن امروز:خزانه امنیت هم خالی است؟!
«خزانه امنیت هم خالی است؟!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن میخوانید؛ نه به عنوان طعنه و نیش و کنایه، واقعا برایم سوال شده که چرا هر موقع اصلاحطلبان در قدرتند یا نفوذ مضاعفی در سیاست دارند یا اگر هم در دولت نیستند، حکایت سال 88 فتنهگری فزونتر دارند یا هر زمان روزنامههای زنجیرهای بیشتری دارند یا برای عرضاندام گفتاری و البته مشوش، مجال جولان بیشتری دارند یا مثل الان که با غفلت بعضیها، کلیددار مصادر مهمیاند، ناگهان آمار ترور توسط تروریستهای حامی آمریکا در کشور، رشد چشمگیری پیدا میکند؟! و چرا میان حضور مستقیم یا غیرمستقیم اصلاحطلبان در قدرت، با رشد آمار ترور رابطه مستقیم وجود دارد؟! در آخرین نمونه از اقدامات ننگین تروریستی، دیروز صبح دادستان زابل و راننده ایشان مورد هدف گلوله افراد مسلح قرار گرفتند و به درجه رفیع شهادت رسیدند. در 10 روز اخیر برای دومینبار است و در 100 روز اخیر برای چندمینبار که ملت ما، صبح را با این قبیل پیامکهای تلخ آغاز میکند. این حق ملت سلحشور ما نیست.
واقعا قول و قرار در ظرف مدت یکصد روز برای رشد چه بود؟! آیا وعده داده شد که یکصد روزه اخبار ناامنی به گوش میرسد یا من باب بهبود اوضاع معیشتی، کارهایی محسوس و قابل لمس انجام میشود؟! واقعا میان قلم زنجیرهایهای مدعی طرفداری از دولت و گلوله تروریستهای ملعون چه رابطهای وجود دارد که این همه همافزا با هم عمل میکنند؟! میان فتنه و ترور، میان قلم فتنهگران حامی آمریکا با گلوله تروریستهای حامی آمریکا چه رابطهای وجود دارد؟! و ناظر بر سخنان چندی پیش فلان فرصتطلب سیاسی درباره احتمال ترور در کشور، آیا نمیتوان سرنخ بعضی اقدامات تروریستی را در پارهای اظهارنظرهای غیرامنیتی و مشکوک رصد کرد؟! و آیا سخنان بودار، درجه آخر به تحرک بیشتر مجموعههای تروریستی ختم نمیشود؟! از آنجا که هزینه نقشهکشیهای البته مسبوق به سابقه اصلاحطلبان در ناامن کردن اوضاع کشور عمدتا توسط مظلومترین مرزبانان ما و بیادعاترین دستاندرکاران امنیت در مرزهای شرقی و غربی کشور پرداخت میشود، و از آنجا که آبروی هر بلدی به امنیت آن است و «بهترین بلاد، امنترین آنهاست» جا دارد به همه این سوالات، پاسخهای محکمی در مقام عمل داده شود. اگر نیمنگاهی به اوضاع و احوال ناامن کشورهای همسایه بیندازیم و اگر اندک تاملی در اخبار هر روزه عراق و افغانستان و پاکستان داشته باشیم، قطعا خواهیم پذیرفت که به لطف نیروهای خدوم نظامی و انتظامی و صدالبته به یمن خون سرخ شهیدان، ایران عزیز ما امنترین و ایمنترین کشور دنیاست، لااقل با احتساب شرایط همسایگانش.
در گرداگرد دهانه این آتشفشان سراسر گدازه، حقا که نعمت امنیت در ایران عزیز ما ستودنی است. خب! جا دارد بررسی کنیم که متاثر از کدام شل آمدنها، کدام سخنان سست، کدام وا دادنها، کدام مواضع چندپهلو و کدام امتیاز نابجا به فتنهگران در جابهجاییها، گروهکهای تروریستی احساس میکنند شرایط برای کارهای جنایتبارشان فراهم شده؟! و جا دارد دقت کنیم که رفتار و گفتار بعضیها به وجودآورنده کدام خلا است که مجموعههای تروریستی در پر کردن آن، با آسودگی احساس تکلیف میکنند؟! و باز جا دارد بررسی کنیم متاثر از کدام عمل فرصتساز، گروهکهای تروریستی حامی آمریکا وسوسه میشوند نقشههای خود را عملیاتی کنند؟! آیا جز این است که سپردن کلید بعضی مناصب حساس، به فتنهگران حامی دشمن، خواسته یا ناخواسته سبب افزایش شعاع حرکت گروههای ترور حامی دشمن میشود؟! و این ظن را در ایشان باعث میشود «فضا برای کار ما فراهم شده»؟! آقایان سیاسی! اگر 100 روزه، برخلاف وعده داده شده، خبر خوشی برای معیشت مردم ندارید، لااقل دمی درنگ کنید که بعضی عزل و نصبهای شما و پارهای رفتار و گفتارتان– بیآنکه خود بدانید و بخواهید- نزد مجموعههای تروریست حمل بر کدام چراغ سبز میشود؟! جناب رئیس دولت! به جای آنکه دستیار ویژه امور اقوام و اقلیتهای دینی منصوب کنید که با توجه به سابقهاش(!) معلوم نیست دقیقا دارد چه کار میکند(!) آیا بهتر نیست به فکر امنیت حداکثری آحاد این ملت یکپارچه باشید؟! کشور یک کشور است و ملت یک ملت و امنیت یک امنیت و جمهور یک جمهور و رئیسجمهور یک رئیسجمهور! ما در این کشور، اکثریت و اقلیت و این قوم و آن قوم و این دین و آن دین نداریم. فهم این چیزهای بدیهی که دیگر به مذاکره با آمریکا نیاز ندارد! آقای روحانی! در خزانه امنیت این ملک، خون مقدس 300 هزار شهید میدرخشد. باور کنید حق این مردم بیش از آن است که صبح را به جای اخبار خوش اقتصادی با خبر ترور آغاز کنند!
آفرینش:همسان سازی امتیازها الویت مذاکرات هستهای
«همسان سازی امتیازها الویت مذاکرات هستهای»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛در آستانه برگزاری دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5، بسیاری از مطبوعات و رسانه های مختلف گمانه زنی، اخبار و همچنین شایعات فراوانی درباره محتوای مذاکرات پیشین و پیشنهادهای احتمالی طرفین درنشست آتی، را مطرح کردهاند.
گفتارهای گوناگونی دراین مدت مطرح شده که هرکدام میتواند تحلیلی از نوع نگرش غرب به برنامه هسته ای ایران باشد. چون تمامی تحلیلها و گمانه زنیها حاصل پارامترهایی است که ازواقعیات موجود برداشت می شود.
درچند وقت اخیر اکثر این تحلیلها و حتی برخی موضع گیریهای مقامات رسمی غرب براین رویه بوده است که تحریمهای تصویب شده فعلی برعلیه اقتصاد ایران دست نخورده باقی خواهد ماند و صرفاً برخی امتیازات تشویقی به ایران ارائه خواهد شد تا روند مذاکرات و بررسی صحت صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران مشخص گردد.
حلقه مفقوده در این مذاکرات مولفه اعتماد است که درطی چند سال گذشته به شدت مورد آسیب واقع شده و غلظت آن از سوی غرب بسیار بیشتر است.
ایران فعالیتهای اتمی خود را تحت نظر سنگین ترین نظارتهای شبانه روزی انجام میدهد و به طورعلنی ازسوی مقامات عالی رتبه کشورمان تاکید شده که ساخت و استفاده از سلاح هستهای یک خط قرمز اخلاقی و شرعی است. اما نگرش سیاسی و امیال خاص غرب در بزرگ نمایی خطر فعالیتهای هستهای ایران این بی اعتمادی به حسن نیت 1+5 را دچار ابهام ساخته است.
با این حال استفاده از منطق دیپلماسی میتواند راهگشای این بن بست باشد. همانطور که به طور نسبی شاهد عملکرد بهتری ازسوی مذاکره کنندگان نسبت به دورههای قبل بودهایم، احتمال توافق برسر رسیدن به یک روش مناسب گفتگو دور از ذهن نیست.
اما مسئله اصلی برای تیم مذاکره کننده و ملت ایران، تساوی و تعادل در نوع خواستهها و رد و بدل شدن امتیازات می باشد. بر اساس ادعای بسیاری از منابع، پیشنهاد جدید غرب برای ایران به این منوال است که اگر ایران در طول برگزاری مذاکرات هسته ای و تا زمان توافق بر سر جزئیات، فعالیت های هسته ای خود را تعلیق کند، اجازه خواهد یافت به بخشی از درآمدهای حاصل از فروش نفت خود در خارج از کشور دسترسی یابد!.
در حقیقت، غربی ها معتقدند با این کار، می توان ضمن حفظ ساختار تحریم ها، مشوقی اقتصادی به ایران ارائه کنند تا مذاکرات ادامه یابد و خواسته های غرب در حصول اطمینان از صلح آمیزبودن برنامه هستهای ایران میسر گردد.
این در حالی است که مقامات ایرانی بارها به صراحت اعلام کرده اند موضوع ادامه غنی سازی در خاک ایران، خط قرمزی است که عبور از آن به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی ممکن نیست. از سوی دیگر، خود غربی ها نیز به خوبی می دانند که نخستین خواسته ایران در جریان مذاکرات، به رسمیت شناختن حق ایران برای داشتن برنامه صلح آمیز هسته ای، از جمله غنی سازی اورانیوم است.
پر واضح است که این پیشنهاد و امثال آن، مورد پذیرش تیم مذاکره کننده هستهای و ملت ایران قرار نخواهد گرفت، بلکه به دلیل ماهیت تحقیر آمیزش حتی می تواند اصل مذاکرات را با خطر توقف روبرو سازد. اما نباید فراموش کرد که توقف و شکست احتمالی مذاکرات نیز خطرات و آسیبهای جدی خود را به همراه خواهد داشت...
با این حال آنچه گفته شد برپایه تحلیلهای موجود از برخی واقعیات و گمانه زنی های سیاسی بود، اما باید دید که آیا غرب می تواند این بار مسیر واقع بینی در پیش گرفته و از ارائه پیشنهادات غیرمنطقی به ایران خودداری کند یا خیر.
تهران امروز:ریشه ترور
«ریشه ترور»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن میخوانید؛ترورهای کوری که اینروزها در برخی نقاط کشور بهویژه در سیستان و بلوچستان رخ میدهد، ریشه در چه عواملی دارد و هدف طراحان اصلی این ترورها چیست و بهدنبال کدام مقصود هستند؟ آنچه مسلم است این ترورها مانند ترور دادستان زابل یا تحرکات تروریستی مانند حمله به پاسگاه مرزی ایران در سراوان از نظر نظامی فاقد کمترین ارزش است و اصولا بررسی چنین اتفاقاتی در قالب رخدادهای نظامی نمیگنجد. چرا که واضح است حمله به یک پاسگاه مرزی کوچکترین تاثیری بر بنیه نظامی ایران ندارد یا باعث تزلزل مرزهای ایران نمیشود.
بنابراین روشن است که طراحان چنین تحرکاتی دنبال اهداف نظامی نیستند بلکه از طریق چنین اقداماتی دنبال اهداف دیگری هستند که با کمی جستوجو میتوان پشتپرده آن را آشکار کرد. اگر به پیرامون ایران و در مجموع خاورمیانه نگاهی بیندازیم، ایران در شمار معدود کشورهای منطقه است که از ثبات و امنیت کامل برخوردار است.
هیچ گروه تروریستی و یا برخی کشورهای مخالف ایران چه در منطقه و چه در خارج از منطقه بهرغم تلاشهای زیادی که کردهاند، نتوانستهاند ایران را با بیثباتی مواجه کنند. این در حالی است که بسیاری از کشورهای خاورمیانه در ناآرامی کامل به سر میبرند در حالیکه آرزوی کشورهایی مانند آمریکا و برخی کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس به همراه رژیم صهیونیستی غیر از این وضعیت است. انان دقیقا دنبال ناامن کردن ایران و در عوض خریدن امنیت برای کشورهای دنباله رو خود هستند. تمام تحرکات آمریکا، اسرائیل و برخی شیخنشینهای جنوبی خلیجفارس در این راستا است.
آنان هر چه بیشتر سعی میکنند ایران را بهورطه ناامنی بکشانند لیکن نتیجه کمتری میگیرند. بررسی محتوایی سخنان مقامات این کشورها بهخوبی نمایانگر نارضایتی آنان از اوضاع مناسب امنیتی در ایران است. به نظر میرسد کشورهایی مانند آمریکا به همراه رژیم صهیونیستی چون در رسیدن به مقصود اصلی خود که همانا ناامن کردن ایران است، به نتیجه نرسیدهاند، لذا از سرناچاری تاکتیک ناامن نشان دادن ایران را جایگزین ناامن کردن ایران کردهاند.
بعبارت دیگر حامیان پیدا و پنهان ترورها و حملات کور تروریستی چون نتوانستهاند در عمل ایران را بهورطه ناامنی بکشانند، لذا با برخی عملیاتهای ایذایی اما فاقد هرگونه ارزش نظامی در صدد برآمدهاند ایران را به صورت ظاهری ناامن نشان دهند.
چنین تاکتیکی سادهتر از آن است که بهرهای را برای طراحان عملیاتها در پی داشته باشد. سیستم امنیتی کشور در سنوات قبلی با گستراندن یک تور امنیتی توانسته بطلان نتیجه بخش بودن چنین اقداماتی را به طراحان آن ثابت کند. شکار عبدالمالک ریگی در آسمان یکی از این نمونههاست که برای مدتی باعث از هم پاشیدن حلقههای ترور در جنوب شرقی ایران شد.
لیکن پس از معدومسازی گروهک ریگی، شواهد نشان میدهد شیخنشینها و آمریکاییها دست به بازسازی این گروهکها زدهاند که البته ناکام ماندن آنان در رسیدن به اهدافشان از همین حالا قابل تشخیص است. سیستم امنیتی ایران که در بالاترین استاندارد جهانی قرار دارد، همانگونه که توانسته تمام تحرکات خارجی برای ناامن کردن ایران را ناکام بگذارد به همان میزان و بسی بیشتر هم قادر است تحرکات کور داخلی را برای ناامن نشان دادن ایران ابتر بگذارد.
شرق:آداب عزاداری
«آداب عزاداری»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سیدمهدی طباطبایی است که در آن میخوانید؛وظایف مردم در کارهای مختلف در جامعه مشخص شده است و امور اگر در حد خود اجرا شود، میتواند نتایج مدنظر مجری را بههمراه داشته باشد و در غیر این صورت، تبعاتی خواهد داشت که در هر حوزهای خود را نشان خواهد داد.
در خصوص نوع عزاداریهای محرم نیز این مساله خود را نشان میدهد به این صورت که در برخی موارد، موانعی برای آن پیش میآید و در برخی موارد متاسفانه دچار رشد غیرضروری شدهاند و این مثل آدمی است که رشد غیرمتناسب دارد. در سالهای اخیر در موارد معدودی، به تکیه بیش از اندازه بر مداحیها آن هم مداحیهای غیرمعتبر و ارجحدانستن آن نسبت به وعظ و خطابه و استفاده از محضر عالمان دین و استادان حوزه و دانشگاه، انتقاداتی صورت گرفته است.
نکته اینجاست که از دوران دفاع مقدس، به دلیل نیاز کشور به حماسه و شور، شعرخوانی و مداحی برای آمادهسازی مردم در آن دوران رواج یافت اما آن ضرورت، مقداری بیشتر از زمان معمول خود ماندگار شد در حالیکه باید دورهای داشته باشد. ترویج مکارم و معارف عاشورا در هر دورهای باید با شکل متناسب نیاز آن دوره صورت گیرد و امروز، نیاز ما شنیدن دیدگاههای عالمان و تطبیق این مساله با دیدگاههای روز است.
شاید برخی علاقهمند بودند که همچنان به شکل تکیه بر سرود و مداحی، اینگونه مراسمها برگزار شود. اگر هر فردی در هر جایگاهی اعم از واعظ و مداح، خود را گم نکند، این آسیب قابل مدیریتکردن است. مشکل از کمبودن ظرفیت آدمی در هر لباسی است که سبب عدول از وظایف قانونی، شرعی و انسانی میشود.
یکی از وظایف شرعی ما، پایبندی به حدود است، واعظ نباید در کار مداح وارد شود و به طریق اولی، یک مداح نباید وعظ و خطابه کند چراکه هر کاری را آداب و صلاحیتهایی لازم است. نکته مهم دیگر، دخالتدادن دیدگاههای سیاسی در این ایام در تریبونهاست که آفتی نگرانکننده به شمار میرود. بارها به نگارنده مراجعه شده که نامبردن از اشخاص و توهین به این و آن، کیفیت مجالس اهل بیت و حال و هوای آن را تحتتاثیر قرار داده است.
همواره خطبای جمعه و جماعات، به تبیین و روشنکردن مسایل سیاسی پرداختهاند اما تبدیل این مساله به قیمومیت و خدای نکرده مدیریت افکار، نباید اتفاق بیفتد چراکه امری خطرناک برای دین و نگاه دینی مردم خواهد بود. اگر در این دوره نتوانیم برای مردم روشن کنیم که این نگاه قیممآبانه چه آسیبهایی دارد به مشکلات جدی برخورد میکنیم. بیان دستورات دین و امر خدا و معصومین، وظیفه خطباست اما بیش از آن، فردمحوری را ترویج خواهد کرد.
فردی که سیاست را نمیشناسد و آداب آن را نمیداند نباید از تریبون دینی سوءاستفاده کند. از همه مداحان بزرگوار و گرانقدر و خطبای دانشمند و عزیز خواهش میکنم مراسم عزای امام حسین(ع) را آلوده نکنند و مسایل واکنشبرانگیز جناحی در آن طرح نکنند. هر فردی دارای حق، اعتبار و حرمت است مبادا آبروی افراد به اسم عزای حسین، زیر سوال برود.
جوانان عزیز هم توجه کنند که مراسم آنها حالت ناپسندی به خود نگیرد که این جسارت به مراسم عزاداری اهل بیت بوده و سبب عقوبت دنیوی و اخروی خواهد شد. در این سهشب مراسم محرم در جایگاه خطیب، تلاش کردهام تا این نکات را برای مردم بیان کنم و دعا میکنم که مبادا مشمول غضب سیدالشهدا قرار گیریم.
بسیاری از مداحان و وعاظ، به برکت آبروی سیدالشهدا در میان مردم شناختهشده هستند. پس فراموش نکنیم که اگر این مساله از ما گرفته شود، از خود چیزی برای عرضهکردن نخواهیم داشت. مانع برگزاری سنتی عزاداریها و توجه به ارزشهای آیینی نشویم.
ابتکار:آقای فرجی دانا قرص و محکم بایستید!
«آقای فرجی دانا قرص و محکم بایستید!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم دکتر صادق زیباکلام است که در آن میخوانید؛ هنوز جوهر مهر و امضاء وزارت دکتر فرجی دانا خشک نشده بود که افراطیون اصولگرا در مجلس در برابر ایشان صف آرایی کردند، بهانه شان این است که چرا آقایان دکتر توفیقی و میلی منفرد را ایشان به سمت مشاور و معاون منصوب کرده اند. بهانه دیگرشان این بوده که چرا ایشان برای صدها دانشجوی ستاره دار مجوز ادامه تحصیل صادر کرده اند.آنقدر فشار وارد کرده اند که وزارت علوم مجبور شد پاسخ دهد که چند صد دانشجوی ستاره دار نبوده بلکه 127 نفر بیشتر نبوده اند به عبارتی دیگر؛ کانه آقای فرجی دانا گناهی و خطایی مرتکب شده، بایستی به افراطیون توضیح دهند که تعداد ستاره دارها که مجوز ادامه تحصیل دریافت کرده اند خیلی زیاد نبوده که جای نگرانی داشته باشد.
این واقعاً جای تاسف است که فرزندان و دانشجویان این مملکت که چشم و چراغ و آینده این مملکت هستند به واسطه دلایل سیاسی از حق تحصیل -که از اولیه ترین و بدیهی ترین حقوق شهروندی است- محروم شده اند و آن وقت دولت جدید که بر آمده از رای مردم است میخواهد این حق کشی و این ظلم فاحش به حقوق هزاران شهروند مملکت را درست کند، عده ای اعتراض نمایند که چرا دانشجویان ستاره دار دارند به دانشگاها باز میگردند ؟و آن وقت دولت آقای روحانی به جای آنکه قرص و محکم بایستد و بگوید که شما کار خطا کردید،شما ظلم کردید، شما حقوق شهروندی آنان را به زیر پا گذاردید،حالت عذر خواهی به خود گرفته و میگوید که چند صد تا نبوده و فقط 120 تا یا 130 تا بیشتر نبوده.نه جناب آقای فرجی دانا، مردم به دولت شما رای دادند که حتی یک دانشجوی ستاره دار هم دیگر در مملکت نماند.
مردم به شما رای دادند که اساتید کشور که به جرم داشتن افکار و عقایدی در انتقاد از دولت و مسئولین، اخراج، بازنشسته یا ممنوع التدریس نشوند و آنان هم که اینگونه مورد ظلم واقع شده اند به دانشگاه بازگردند. و الا اگر همچنان خواهان این امر بوده اند که وزارت علوم دانشجویان را که مثل حکومت فکر نمیکنند از تحصیل محروم نماید میتوانستند به آقای دکتر سعید جلیلی رای دهند.
جناب فرجی دانا ! یقین بدانید که اگر در برابر تندروها عقب نشینی کنید و آقایان دکتر توفیقی و میلی منفرد را عزل نمایید، تندروها نه تنها از شما تشکر نخواهند کرد بلکه فردا باز به سراغتان خواهند آمد و خواهان اخراج مجدد همان 127 دانشجوی ستاره دار خواهند شد.اگر این خواسته نامشروع آنها را هم برآورده سازید، پس فردا هم باز به سراغتان خواهند آمد و از شما میخواهند که حجت الاسلام آقای دکتر صدرالدین شریعتی رئیس قبلی دانشگاه علامه طباطبایی را مجددا ابقاء نمایید.
قرص و محکم بایستید و آنها را جدی نگیرید. البته که خواست و اراده مجلس تاج سرماست. البته که مجلس قطعا در راس همه امور است اما کدام مجلس؟ مجلسی که نمایندگان آن منتخب اکثریت مردم باشند؟ برخی نمایندگانی که با 5 درصد یا حتی کمتر از حوزه انتخابیه شان به مجلس راه یافته اند، چگونه میتوانند مدعی نمایندگی مردم آن حوزه باشند؟ نمایندگانی که برخی از آنها80 درصد و حتی 90درصد مردم حوزه انتخابیه شان به آنها رای ندادند چگونه میتوانند مدعی سخن گفتن از جانب مردم شوند؟
جناب فرجی دانا، قرص و محکم بایستید و به حول و قوه الهی و استعانت از پشتیبانی مردم از تهدیدات نمایندگان اقلیت تندرو هراسی به دل راه ندهید.حمایت کسر قابل توجهی از اساتید و دانشجویان کشور پشت شماست.قرص و محکم و با قاطعیت تمامی دانشجویان ستاره دار را به تحصیل بازگردانید.آنان هیچ گناهی و خطایی مرتکب نشدند.
اساتیدی را که به اجبار بازنشسته کرده اند، یا آنان را اخراج و ممنوع التدریس کرده اند به خدمت فراخوانید. اساتیدی را که بدون رعایت اصول و ضوابط علمی و استخدامی بورسیه شده اند یا به استخدام دانشگاه درآمده اند را زیر نظر هیاتی صالح از اساتید همان دانشگاهها مورد یک بررسی مجدد قرار دهید. حتی اگر استیضاحتان کردند(که نخواهند کرد) و رای هم نیاوردید(که یقیناً خواهید آورد) دست کم نام شما در ردیف چهرهها و شخصیت های وطن پرست ایران قرار خواهد گرفت.
قانون:درباره ترور دادستان پیشداوری نکنیم
«درباره ترور دادستان پیشداوری نکنیم»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم بهمن کشاورز است که در آن میخوانید؛در خبرها داشتیم که دادستان شهر زابل در یک حمله تروریستی به شهادت رسید، این اقدام غیر انسانی محکوماست و از دستگاه قضا انتظار میرود با عاملان آن قاطعانه برخورد کند. متاسفانه باید توجه داشت در مناطقی که فقر وفشار اقتصادی زیاد باشد ناچار بهکار گیری افراد، برای امور خلاف در قبال پرداخت دستمزد آسان خواهد شد. در این مورد تفاوتی ندارد که این کار خلاف مسائلی نظیر حمل مواد مخدر باشد یا جابهجایی اجناس قاچاق یا حتی در بعضی موارد قتل و ضرب و جرح در قبال گرفتن پول.
بنابراین در وهله اول وضعیت محیط از نظر اقتصادی در بروز این گونه حوادث موثر است. در مرحله دوم به طور کلی وجود سلاحهای گرم و سهولت دسترسی به آنها در یک محیط این امکان را ایجاد میکند که جرائمی از این قبیل با سهولت بیشتری انجام شود و هر اندازه امکان دستیابی به سلاح گرم وکشنده بیشتر باشد احتمال بروز حوادث خشونت بار منتهی به ضرب و جرح و قتل با استفاده از سلاحهای گرم فزونی خواهد یافت. در مرحله بعدی در برخی موارد و برخی از مقاطع زمانی وتاریخی، حالات خاصی بروز میکند که میزان ناامنی در محدوده ویژهای از نرم و معدل ناامنی در سایر نقاط بالاتر میرود.
این حالت تحت تاثیر عوامل مختلفی نظیر اختلافات فرقهای و همچنان که ذکر شد تحت فقر و فشار اقتصادی، کمبودها و عقب ماندگی فرهنگی میتواند بروز کند در عین حال بحث حفاظت از مرزها از نظر ورود وخروج عوامل مخرب مطلب دیگری است که میتواند باعث تشدید وتخفیف این موضوع شود هرگاه خط مرزی به نحوی ایمن شود که عبور افراد از آن تحت انضباط خاصی باشد بدیهی است که حوادثی از این قبیل را کمتر شاهد خواهیم بود. چنانچه شرایط به گونهای باشد که افراد بتوانند به راحتی از مرز بگذرند کار خلافی را انجام دهند و به راحتی برگردند ناچار درصد اینگونه حوادث بالا خواهد رفت. نا امنی در مناطق مرزی افزایش خواهد یافت.
معمولا در اینگونه موارد باید نیروهای مرزبانی از نظر پرسنل ونیزتجهیزات نظامی و بهویژه وسائل حمل ونقل زمینی وهوایی تقویت شده باشند تا بتوانند عکسالعمل درست و منطقی و به موقع را انجام دهند، یا در موارد حادتر در صورتی که چنین امکانی در مورد سازمانی که مامور به این کار است وجود نداشته باشد به طور موقت این امر را به تشکیلات دیگری میسپارند. مثلا ممکن است در مواقعی حفاظت از قسمتهایی از مرز را به جای نیروی انتظامی به ارتش بسپارند که از امکانات بیشتری از نظر لجستیک هوایی و همینطور نیروهای زرهی و نیروهای مکانیزه که به سرعت قادر به جابهجایی هستند برخوردار است. اتخاذ سیاست در این مورد البته در حد سیاستگذاران رده بالای کشور است و بدیهی است در این گونه موارد تصمیمات لازم را اتخاذ خواهند کرد .
اما در این مورد خاص که موجب طرح این سوال و بحث شد باید حسب مورد، زمانی که محیطی متشنج میشود و علت تشنج موارد خاصی است طبعا در خصوص حفاظت و حراست از مقاماتی که در اینگونه امور در گیر هستند تدابیر ویژهای اتخاذ شود آنگونه که در اخبار به صورت بسیار مختصر آمده بود ظاهرا دادستان مرحوم رانندهای را به همراه داشته و شخصا در معیت رانندهاش مشغول تردد در سطح شهر بوده، بدیهی است در محیط متشنجی مانند محل وقوع جرم اینگونه جابهجایی دور ازاحتیاط است. اما در خصوص ارتباط این ترور با اعدام 16 نفر توسط دادستان زاهدان باید گفت تا زمانی که تحقیقات مقامات قضایی به نتیجه نرسد اظهار نظری نمیتوان کرد چه بسا در بسیاری از موارد برخی از اینگونه حرکات صرفا به منظور گمراهی است، بنابراین بهتر است در این وضعیت از هرگونه پیشداوری خودداری شود.
آرمان:منافع متفاوت 1+5
«منافع متفاوت 1+5»عنوان یادداشت رو روزنامه آرمان به قلم دکتر مهدی محتشمی است که در ان میخوانید؛امروز دور جدید مذاکرات ایران با کشورهای 1+5 در ژنو برگزار خواهد شد. از آنجا که این مذاکرات تا به حال روندی پیچیده و طولانی داشته به نظر نمیرسد که در یک جلسه همه اختلافات و مسائل میان ایران و کشورهای 1+5 حل شود و همانطور که دکتر ظریف نیز در یکی از اظهارنظرهای خود در پاریس به این مساله اشاره کرده است، تنها این امید وجود دارد که گامهایی رو به جلو برداشته شود اما در این میان باید به این نکته ضروری توجه داشت که 1+5 مجموعهای از کشورهای متفاوت است و به نظر میرسد در بعضی موارد نظر واحدی در مورد منافع خود نداشته باشند. به عنوان یک نمونه مشخص کشور چین را در نظر بگیرید.
شکی نیست که چینیها منافع فراوانی که در دوران تحریم ایران میبردند و در این دوران یک امتیاز دست بالا داشتند و از این امتیاز نه تنها سوءاستفاده کردند بلکه در روابط اقتصادی خود با ایران نوعی بازی راهانداختند و به نوعی رابطه با ایران را گروگان گرفتند تا از منافع متعددی بهرهمند شوند و در حال حاضر قسمتی از سود ایران و منافع ملی کشور ما در چین متوقف است و امکان استفاده از این منابع برای کشور ما فراهم نیست. طبیعی است که کشوری مثل چین از روابط عادی ایران با کشورهای 1+5 استقبال نمیکند و همین مساله یکی از مشکلات پیچیده شدن حل پرونده هستهای ایران است.
از سویی دیگر میتوان گفت کشورهای همسایه ایران مثل عربستان از یک سو و لابیهای رژیم صیهونیستی از سویی دیگر یکیدیگر از عوامل بازدارنده رابطه توافق میان ایران و 1+5 است که به هر روشی سعی میکنند مذاکرات ایران با این کشورها را به بنبست بکشانند چون منافع خود را در توقف این مذاکرات و حل نشدن مناقشه میان ایران و غرب میدانند. همه این مشکلات روی مشکل هستهای ایران اضافه شده و این پرونده را پیچیده و حل آن را طولانی ساخته است و به نظر نمیرسد این مشکلات سیاسی و اقتصادی، مساله سادهای باشد که به حل آن در کوتاه مدت امیدوار باشیم.
به نظر میرسد در مرحله فعلی بهترین راه مشخص کردن مسیر مذاکرات است و اینکه از طریق حل مرحله به مرحله مذاکرات، سعی کنیم به بعضی توافقات اولیه برسیم و در داخل کشور هم به این مساله تاکید شود که در مذاکرات هستهای ایران تنها با آمریکا طرف نیست بلکه این مساله تابعی با متغیرهای متعدد و تاثیرگذاری کشورهای عضو و غیر عضو 1+5 است و رسیدن به توافق در چنین پروندهای بسیار دشوار خواهد بود. در هر صورت این امیدواری وجود دارد با توجه به طرحی که ایران در نیویورک به این کشورها ارائه کرد و با توجه به مذاکرات قبلی در ژنو در این مرحله نیز شاهد گامهای مثبت و رو به جلوی طرفین باشیم به خصوص با توجه به اینکه هر دو طرف اعلام کردهاند مایل به پیشرفت در مذاکرات هستند میتوان همچنان نگاه خوشبینانه را نسبت به این مذاکرات داشت و به نتیجه مثبت برای کشورمان امیدوار بود.
مردم سالاری:روحانی پس از 13 آبان
«روحانی پس از 13 آبان»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم سینا خسروی است که در آن میخوانید؛ این روزها کمتر سیاستمداری در داخل و خارج پیدا میشود که بخواهد جای حسن روحانی باشد. او که با شعار آشتی ملّی و آشتی جهانی آمد، در حالیکه سه ماه از تحویل گرفتن دولتش میگذرد و اگرچه با دستاوردهایی در عرصه بینالمللی مواجه بوده، اما در داخل با مشکلات پیچیده و عدیدهای روبهرو شده است. استراتژی دولت روحانی در عرصه جهانی بر خلاف برخی دولتهای منطقه مانند ترکیه که سیاستی تهاجمی داشته و از رابطه با کشورهای دیگر به دنبال نفوذ اقتصادی و تسخیر بازارها هستند، در حال حاضر سیاستی برای بازسازیِ اقتصادیِ داخل است. او که حضور توامِ تحریمهای ناجوانمردانه خارجی و مدیریت ضعیف داخلی را دلیلی برای نابودیِ اقتصاد کشور دیده، سعی بر این دارد تا با باز کردن فضای خارجی، فشارهای بینالمللی برای افزایش تحریمها را تعدیل کند. اما کارشکنیهای داخلی، توسط همان سیستم مدیریتی ضعیف، شاید به زودی توان دولتش را تحلیل برده و سایه سنگین نا امیدی را بر دولت امیدوارش گسترده سازد.
اینها شاید اندکی، محصولِ سردیِ زودهنگامِ التهابات بنفش در جامعه تلقی گردد، اما بیشتر تحت تاثیر بحرانهایی است که روحانی این روزها با تمام وجود با آن دست به گریبان است. او از یک طرف برای کمک به ایران و ایرانی، تابویِ مذاکره با کشوری را شکسته که در طول 34 سال گذشته، گفتمانِ ستیزِ با آن، همواره نقلِ محافلِ سیاسی بوده و تا آنجا به پیش رفته که به قول یکی از صاحب نظران سیاسی، این ستیز، تبدیل به شنلی بر قامت ایران در سطح جهان شده و هویتی مستقل برای آن سروشکل بخشیده است و از این رهگذر، البته، تلاشی جدی برای کسب اعتماد بینالمللی و به انزوا کشاندن اسرائیل را هم آغاز نموده است. از دیگر سو، بحرانهای روزافزونِ داخلی و فشارهای همه جانبهای را برای به چالش کشاندنِ این تلاش مشاهده مینماید. تا آنجا که یکی از رقبای انتخاباتیاش را در سخنرانیِ روز ملی استکبار میبیند که با آن پشتوانه اندکِ رایِ مردمی و بدون آنکه به «نه» قاطعِ ملت وقعی بگذارد، برای دولت منتخب تعیین تکلیف میکند؛ اینها چالشهایی است که حتی در همین مدت کوتاه هم میتواند انگیزههای مردِ امیدسازِ جمهوری اسلامی را به شدت تقلیل دهد.
ورایِ این موارد و چالشهای مساله سازِ عامدانه، ابهاماتی هم به درستی مطرح است. سوالات رهبر معظم انقلاب که «آیا اولِ انقلاب که آمریکا تحریمهای ایران را برقرار کرد و آن را ادامه داد، مساله هستهای در میان بود؟ آیا هنگام هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام 290 نفر سرنشین آن، بهانهای به نام مساله هستهای وجود داشت؟ آیا طراحی کودتای نوژه و حمایت از گروهکهای ضد انقلاب به بهانه مساله هستهای بود؟» سوالات هوشمندانه ایست که میتواند نسل نوِ انقلاب را به تفکر واداشته و زمینه تحلیل درونی را برای این نسل فراهم آورد که آیا واقعا میتوان به روند مذاکرات خوشبین بود؟ و آیا میتوان روی حرفهای سیاستمداران کشوری حساب باز نمود که به فرموده رهبری، پتانسیل احراز مقام منفورترین کشور دنیا را داشته و در تاریخ ایران هم حتی به دوستان نزدیکی چون محمدرضا شاه وفادار نبوده است؟
از اینرو روحانی که وارثِ دولتی شده که بنا به اظهار وزیر جدید اقتصاد در شرایط حاد اقتصادی به سر میبرد، به نظر میرسد بایستی قدری هم فرض شکست در مذاکرات خارجی را مدّ نظر داشته و از همین حالا به فرموده رهبری سعی کند روی پای خودش بایستد. ضمن آنکه عامل زمان هم بسیار اهمیت دارد. آنچه مشخص است تاکنون در بسیاری از استانهایِ کشور حتی نسیمی از تغییر هم وزیدن نگرفته و بدنه مدیریتی آن استانها، در جلسات مختلف حتی نامی هم از دولت تدبیر به میان نیاورده و حتی برای تصمیمات متخذه در وزارتخانهها، ان قلت و ایراد هم میتراشند و بعضا سیاستهای دولت قبلی را پررنگ و وجیهتر جلوه میدهند و این ایرادیست که بر دولت اعتدال وارد است و انتقادهای بحق و بیشماری را متوجه عملکرد کند دولت در این سه ماه نموده است.
بدیهی است در صورتیکه وضعیت مدیریتی داخلِ کشور بر مدار مناسب خود قرارگیرد، آنگاه حتی اگر مذاکرات به بنبست هم برسد، حداقل نیمی از راه توسط تیمهای قدرتمند داخلی طی شده و نقاط امیدوارکننده زیادی برجای خواهد ماند. اما اینکه انرژی دولت، صرف امور بین الملل گردد و داخل را به کلی فراموش کند، ممکن است در ادامه راه، کشور را با معضلی به نام زمان از دست رفته، مواجه سازد. یکپارچگی مدیریت در شرایط فعلی قطعا کمک دستِ روحانی خواهد بود و نباید رئیس جمهوری که منتخب بیش از هجده و نیم میلیون نفر است، سعادت ملت را فدای درخواستهای دیگرانی بکند که بعضا پشتوانه رای ایشان به پنجاه هزار نفر هم نمیرسد. حفظ احترام متنفذان محلی، نمایندگان محترم مجلس و دیگر صاحبنظران استانی، همواره بر دولت و ملت واجب است اما سهمخواهیِ برخی از ایشان از مناصب دولتی در سطح استانها، محلی از اعراب نداشته و نباید دولت تا این حد منعطف و دست به عصا راه برود. چراکه در فردایِ پر از مشکلات مختلف سیاسی- اقتصادیِ کشور، دولت به تنهایی پاسخگو بوده و بسیاری از متوقعینِ فعلی در جایگاه پرسشگرانهای نشسته و عملکرد دولت یازدهم را به بوته نقد خواهند گذاشت.
به هر تقدیر آنانکه تا دیروز، دیپلماسی مبتنی بر دفعالوقت را دنبال میکردند، امروز بر دیپلماسی هدفمند و مبتنی بر خرد و عزّت دولت روحانی که مورد حمایت جدیِ مقام عظمای ولایت هم قرار دارد، خرده میگیرند و با کفش به استقبال اعتدال میروند، پس روحانی هم بایستی از مجموعه رخدادهایِ 13 آبان، درس گرفته و با قاطعیت بیشتری عمل نماید و با اغتنام وقت، لااقل شرایط داخل را با سیاستهای خودش یکسو و یکپارچه ساخته و بر مبنای کلام پربار رهبری، پایههای داخل را به فوریت استوار نموده تا امید برای روی پای خویش ایستادن، همواره پابرجا بماند. امری که هرچه به تعویق بیفتد، دودش نه تنها به چشم اصحابِ اعتدال، که به چشم تمامی مردم ایران خواهد رفت.
دنیای اقتصاد:تاملی بر معضل بیکاری
«تاملی بر معضل بیکاری»عنوان سرمقاله روزنامه دنیا ی اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در آن میخوانید؛مرکز آمار ایران گزارشهای نگرانکنندهای از بیکاری در کشور ارائه داده است. با رفع محدودیتها از حوزه اطلاعات و آمار کشور، باید امیدوار بود با ارائه گزارشهای دقیق، حداقل بدانیم درکجا قرار گرفتهایم. این مساله برای تحلیل شرایط و درک مسائل، یک اولویت مهم است. نرخ بیکاری 12 درصد برای جامعه و 26 درصد برای جوانان میتواند هشداری برای کشور باشد. در کنار ارقام مذکور، تورم 40 درصد و رشد اقتصادی 4/5- درصد نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
این در شرایطی است که طی هشت سال گذشته، بالاترین درآمدهای نفتی عاید کشور شده است؛ بنابراین ولو با فرض حل مساله تحریم، به این نکته استراتژیک باید توجه کنیم که بدون تجزیه و تحلیل درست مسائل و مشکلات و صرفا به دنبال منابع گشتن چارهساز نیست، زیرا اگر درآمدهای نفتی میتوانست راهگشا باشد، پس از هشت سال باید در شرایط دیگری میبودیم. از سالهای اخیر اگر تنها یک درس گرفته باشیم، کافی است و آن این است که ما در حوزه اقتصاد و اداره کشور نیاز به یک تغییر نگرش و تحول جدی داریم.
1- دولت توسعهگرا
دولت باید با همه وجود و تلاش به دنبال توسعه کشور باشد و در این مسیر باید نظام شایستهسالاری حاکم شود. در این حوزه باید قوانین و مقررات متناسب با شرایط روز اصلاح شود. تفکر توسعه در میان مقامات و استانداران به عنوان یک اصل باید پذیرفته و الزامات آن طراحی شود. رتبه کشور در فضای کسبوکار بسیار پایین است. همت دولت و اجزای آن در جهت بهبود فضای کسبوکار بهکار گرفته شود. مقرراتزدایی در همه حوزهها یک نیاز الزامی است.
2- اقتصاد دولتی
باید بپذیریم برای دستیابی به توسعه، چارهای جز عبور از اقتصاد دولتی نداریم. کشور ما تحتتاثیر عقاید چپگرا در گذشته به این سو کشیده شده است. نگاهی به بنگاههای بزرگ دولتی و شبهدولتی و بهرهوری موجود در آنها و تضییقاتی که برای مردم ایجاد میشود، نشان میدهد ادامه این مسیر جز اتلاف منابع، حاصلی به همراه نخواهد داشت. تغییرات مکرر مدیران، تصمیمات غیراقتصادی و سوءمدیریت، بنگاهها را در مسیری منفی قرار میدهد. تجربه جهانی نشان داده است مراکز مالی میتوانند در حوزه سهام فعالیت کنند و بلوکهای مدیریتی به مردم واگذار شود.
متاسفانه اصل 44 قانون اساسی وارونه عمل شده است. قانون نیاز به اصلاح فوری دارد، در صورتیکه واگذاریها با بررسی اهلیت متقاضیان و شکل درستی انجام شود، میتوان امیدوار بود بدون نیاز به سرمایهگذاری با جهش در بهرهوری، شاهد دستیابی به رشد اقتصادی باشیم. این روند نیاز به یک اجماع ملی، اراده و شجاعت هوشمندانه تغییر دارد.
3- امنیت سرمایهگذاری
یکی از ویژگیهای کشور ما سرمایهپذیر بودن آن است. کشورهای توسعهیافته به دلیل اشباع سرمایهگذاری در زیرساختها و صنایع، قابلیت کمی در سرمایهپذیری دارند. یکی از علل رکود اقتصادی در غرب نیز به همین دلیل است. منابع بزرگ خدادادی، اقلیم متفاوت و موقعیت جغرافیایی و جمعیت، امکاناتی است که سرمایهپذیر بودن کشور را توجیه میکند. سرمایه از جنس ترس است و صرفا در سرزمینی امن فرود میآید. کشور ما از جهات مختلف یکی از امنترین نقاط در منطقه است لیکن برخوردهای سلیقهای و رانتهای موجود و سامان نداشتن کارآفرینان، از دلایلی است که باعث ناامنی اقتصادی میشود. در برخورد با تخلفات اقتصادی نیاز به بگیر و ببند نیست، زیرا تخلفات از طرق مختلف قابل احصا است. باید اصل را به حفظ بنگاه و اشتغال داد و بررسی مفاسد اقتصادی با رعایت اصول مذکور باشد.آمارها و ارقام نشان میدهد که کشور نیازمند یک تحول جدی اقتصادی است. جهت تحول مذکور، نیاز به یک اجماع ملی بر درک شرایط راهحلها داریم. کشور بهرغم همه مشکلات پتانسیل بالقوه جهت عبور از مشکلات را دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: