خراسان:اظهارات روحانی و تأملی بر مذاکرات ژنو
«اظهارات روحانی و تأملی بر مذاکرات ژنو»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن میخوانید؛گر چه مذاکرات فشرده و پیچیده کشورمان با کشورهای ۱+۵ در ژنو پس از ۳ روز برگزاری جلسات و نشست های چند جانبه منجر به دست یابی به توافق و حتی انتشار تفاهم نامه نشد و هر چند بسیاری از پیش بینی ها هم از سخت بودن و امکان به نتیجه قطعی نرسیدن مذاکرات حکایت می کرد اما مذاکرات حساس و پیچیده اخیر برخی واقعیت ها را آشکارتر کرد.
۱ - اول این که این مذاکرات پیچیده نشان داد کشورمان مثل همیشه برای مذاکره به منظور شفاف سازی هر چه بیشتر موضوع هسته ای جدی است و با زبان منطق و تعامل و احترام متقابل درصدد رفع سوءتفاهم های خودساخته غرب در موضوع هسته ای کشورمان است.
۲ - برنامه تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان و نوع تعاملات آنان به خوبی نشان می دهد که این عزیزان با دست پر و اختیارات لازم پای میز مذاکره نشسته اند و ضمن تلاش برای دفاع از حقوق ملت به جدیت به دنبال این مسئله اساسی هستند که بهانه را از دست دشمنان و طرف های مذاکره بگیرند.
۳ - تعدد نشست ها در ژنو و وادار شدن کشورهای ۱+۵ برای برگزاری نشست های متعدد با یکدیگر پس از مذاکرات تیم هسته ای کشورمان با خانم اشتون نماینده اتحادیه اروپا نیز می تواند بیانگر این باشد که ایران نه تنها در مذاکرات جدی است و مذاکره را برای مذاکره نمی خواهد بلکه حرف ها و مواضع مطرح شده از طرف تیم هسته ای کشورمان به گونه ای بوده است که وزرای کشورهای ۱+۵ به طور غیرمنتظره و سریع در ژنو گرد هم آیند و با یکدیگر و با تیم کشورمان مذاکراتی انجام دهند.
۴ - عدم توافق در مذاکرات اخیر و این که حتی تفاهم نامه ای پس از ۳ روز مذاکره نفس گیر و پیچیده امضا نشد باز هم به خوبی نشان داد که همانطور که مقامات رژیم صهیونیستی بارها و بارها آشکارا گفته اند بیش از همه به دنبال به توافق و به سرانجام نرسیدن مذاکرات هسته ای کشورمان با ۱+۵ هستند و البته این بار پاریس به نمایندگی از تل آویو در مذاکرات ژنو کارشکنی کرد که شاید همین کارشکنی فرانسه یکی از عوامل موثر و اصلی به توافق نرسیدن مذاکرات در این مرحله شد و همین موضوع به روشنی نشان می دهد که رژیم صهیونیستی به دلایل متعدد از به سرانجام نرسیدن مذاکرات بیشترین نفع را می برد البته این موضوع حتی قبل از انجام مذاکرات از عصبانیت و مواضع غیرعقلانی نتانیاهو در مصاحبه های متعددش آشکار بود. البته برخی کشورهای عربی نیز از جمله کشورهایی هستند که به شدت از به نتیجه نرسیدن مذاکرات ایران و ۱+۵ منافع گوناگون سیاسی و اقتصادی کسب می کنند و به هیچ عنوان راضی نیستند که این مذاکرات به سرانجام برسد و هر کاری که بتوانند برای به شکست کشاندن مذاکرات انجام می دهند چرا که منافعشان را در ادامه اختلاف و تشدید تحریم ها و سختگیری ها بر ایران می دانند.
۵ - گر چه هنوز اخبار مستند و دقیقی از آنچه در مذاکرات مطرح شده به صورت رسمی منتشر نشده است اما شواهد و قرائن از زیاده خواهی برخی کشورهای ۱+۵ و اختلاف نظر در بین آنان حکایت می کند و گویا برخی از این کشورها قصد دارند «کم بدهند» و «زیاد بستانند» همانطور که درست یک روز قبل از انجام مذاکرات در ژنو اوباما رئیس جمهور آمریکا در یک مصاحبه تلویزیونی به صراحت گفت: «کار ما این نیست که به ایران اعتماد کنیم...» و در جای دیگری گفت: «بنابراین لازم نیست ما به آن ها اعتماد کنیم... آنچه ما باید انجام دهیم این است که از منظر ما آنچه آن ها انجام می دهند قابل تأیید باشد و مطمئن شویم که یک معامله (توافق) خوب در حال انجام است».
و البته آقای اوباما این بار هم با وقاحت و گستاخی هر چه تمام تر دست از این ترجیع بند پلشت و پلید خود برنداشت و تأکید کرد «هیچ گزینه ای را از جمله گزینه نظامی برای جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح هسته ای از روی میز برنداشته ام». این گنده گویی و خزعبل گویی اوباما در حالی دیری است که به ترجیع بند حرف هایش بدل شده که هم او و هم دیگران به خوبی می دانند که به دلایل مختلف اسلامی و انسانی و بشردوستانه و به دلیل بسیار مهم فتوای مقام معظم رهبری، ایران هیچ گاه در صدد تولید و در اختیار داشتن سلاح هسته ای نیست و این مسئله را بارها و بارها هم رهبری عزیز و هم دیگر مسئولان کشور آشکارا اعلام کرده اند که در دکترین دفاعی ایران سلاح هسته ای هیچ جایگاهی ندارد اما این حرف بسیار بی ربط را اوباما در حالی تکرار می کند که هم او و هم دیگران به خوبی می دانند که نه تنها کلیات بلکه جزئیات فعالیت های هسته ای کشورمان دائماً با دوربین های آژانس تحت کنترل و مراقبت است اما گویا آقای اوباما افکار عمومی را به هیچ انگاشته که این گونه برای خوشامد لابی قوی صهیونیستی در آمریکا و رژیم اسرائیل سخن می گوید البته برخی می گویند که بعضی حرف های رئیس جمهور آمریکا به خاطر راضی کردن و کاستن از فشار سنای آمریکا و برخی افراطیون آمریکائیست اما هر چه هست ملت بزرگ ایران هیچگاه از هیچ کس زبان زور و تهدید را نپذیرفته و نخواهد پذیرفت که این ملت در طول تاریخ نشان داده است عزت و استقلال و شرف خود را با جان پاس می دارد و اجازه تهدید و تحقیر مردم و کشورشان را به احدی نمی دهد و چه نیکو امروز دکتر روحانی منتخب ملت بزرگ ایران در مجلس بار دیگر با زبانی رسا تأکید کرد «ما به زبان و عمل به طرف های مذاکره کننده گفته ایم که به هیچ عنوان تهدید، تحریم، تحقیر و تبعیض جواب نخواهد داد و جمهوری اسلامی ایران در برابر تهدید هیچ قدرتی سر فرود نمی آورد».
۶ - نکته دیگر این که شکل مذاکرات اخیر و سطح مذاکره کنندگان حاضر در جلسات نشان می دهد که گر چه این بحث های پیچیده منجر به توافقی نشد اما آنچه در جلسات مطرح شد، بسیار جدی و حساس بوده است که آقای جان کری وزیر امور خارجه آمریکا را از خاورمیانه و لاوروف را از مسکو به ژنو کشاند و اگر چه این دور مذاکرات منجر به توافقی جدی نشد اما سخنان خانم اشتون مبنی بر سازنده و جدی بودن مذاکرات و ادامه مذاکرات در ۱۰ روز آینده علیرغم اختلافات جدی، خود نشان دهنده نوعی پیشرفت و حرکت رو به جلو در ادامه مذاکرات است. اظهارات جان کری نیز گر چه جملات تلخ و گزنده و گنده گویی هایی از جنس جملات اوباما دارد و حرف های رئیس جمهورش را با کلماتی دیگر از جمله این که «پنجره دیپلماسی کنونی برای همیشه باز نخواهد بود» تکرار می کند و می گوید: آمریکا برای توافق با ایران عجله نمی کند و ادامه می دهد: «یک توافق بد، بدتر از توافق نکردن است» اما در بخشی از گفته هایش در جمع خبرنگاران پس از مذاکرات ژنو به این نکته هم اشاره می کند که گفت وگوها بر اساس «احترام متقابل اما جدی برگزار شد» و «طرفین مذاکره در حالی ژنو را ترک می کنند که به هم نزدیک تر شده اند» و ابراز امیدواری کرده که «ایران و گروه ۱+۵ بتوانند در هفته های آینده به توافق دست یابند». هر چند همه این حرف ها چیزی از گزندگی و تلخی و سخنان اهانت آمیز رئیس جمهور اوباما نمی کاهد آنجا که یک روز قبل از مذاکرات در مصاحبه با شبکه خبری NBC با وقاحت گفت: «اگر ایران جلوی پیشرفت برنامه هسته ای را بگیرد و بخش هایی از برنامه هسته ای خود را کاهش دهد آمریکا می تواند «تسکین متوسط» را برای کاهش فشار اقتصادی به تهران پیشنهاد کند اما هسته اصلی تحریم ها علیه ایران همچنان باقی می ماند» و پس از گفتن چند جمله دوباره همان ترجیع بند پلشت و تهدیدآمیز خود را مبنی بر روی میز بودن همه گزینه ها حتی گزینه نظامی را تکرار کرد اما گویا او فراموش کرده که با کدام کشور و کدام ملت چنین گستاخانه و متکبرانه سخن می گوید. گویا اوباما فراموش کرده که ایران و ایرانی، استقلال و عزت و غرور خود را به هیچ قیمتی نمی فروشد چه رسد به این که برای گشایش در زندگی اقتصادی که البته حق همه مردم است در مقابل قلدران سر تعظیم فرود آورد و یا پای قراردادی را امضا کند که استقلال و عزت و حقوق امروز و فردای این ملت بزرگ را خدشه دار کند هیهات که این ملت بزرگ و متمدن و انقلابی و مسلمان و هوشیار به کرنش و تعظیم در مقابل ظلم و زور تن دهد البته همانطور که دکتر روحانی بارها تأکید کرده است این ملت بر اساس منطق و عقل و تدبیر و احترام متقابل و حفظ استقلال و عزت و حقوقشان اهل تعامل و گفت وگو و مذاکره هستند و این بار رئیس جمهور چه خوب در مجلس تأکید کرد که «ما تحریم را غیرقانونی و ناکارآمد می دانیم و به خاطر فشار تحریم نیست که پشت میز مذاکره نشسته ایم» و افزود «ما تحریم را به ضرر همه می دانیم و نه تنها به ضرر ملت ایران حتی به ضرر تحریم کنندگان می دانیم» و در فراز دیگری گفت «ما با اهرم عقلانیت، منطق و تدبیر در مقابل دیگران حاضر می شویم و مذاکره را به نفع طرفین مذاکرات و بلکه منطقه و جهان دانست و البته به حق و قاطعانه در کسوت منتخب مردم و مدافع حقوق ملت در حضور نمایندگان مجلس گفت «برای ما خط قرمزها قابل عبور نیست حقوق ملت ایران خط قرمز ماست، منافع ملی خط قرمز ماست و از جمله آن حقوق هسته ای در چارچوب مقررات بین المللی و غنی سازی در خاک ایران است» و افزود «ایران همانند همه کشورهای دیگر است ما در هیچ شرایطی حاضر به تبعیض نیستیم جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران از حقوق قانونی خود باید برخوردار باشد».
۷ - و نکته پایانی این که همانطور که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند «کشور ما از این مذاکرات ضرر نمی کند چرا که یا این مذاکرات به نتیجه قابل قبولی می رسد که در آن صورت مراد حاصل است و یا مذاکرات به نتیجه نمی رسد که در این صورت حداقل حاصل مذاکرات این است که ظرفیت تحلیلی جامعه و ملت ما گسترش پیدا می کند» و یا به قول دکتر روحانی حداقلش این است که نقش و جایگاه ایران در منطقه و جهان ظهور و بروز بیشتری می یابد و این که افکار عمومی جهان قانع می شود که ایران لجبازی نمی کند و ایران می خواهد با منطق با دنیا مواجه شود.
۸ - اما انصافاً باید از تلاش بی وقفه تیم مذاکره کننده هسته ای و خصوصاً دکتر ظریف که با برنامه ای منسجم و هدفمند و حساب شده برای دفاع از حقوق ملت و گرفتن بهانه از دست دشمن در این مذاکرات پیچیده، حساس، سرنوشت ساز و نفس گیر در مقابل شش کشور صاحب نفوذ جهان حاضر شدند از صمیم دل قدردانی کرد و از این فرزندان انقلاب و رهبری که دلسوزانی آگاه و پیگیر و آشنای به کار هستند صمیمانه تشکر کرد و خدا قوت گفت. خدا یارشان باشد و خدمات صادقانه همه خدمتگزاران به این کشور و مردم را به کرمش قبول فرماید.
کیهان:بعد از10سال، نقطه سرخط !
«بعد از10سال، نقطه سرخط!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛باجخواهی آمریکا و متحدانش که با بهرهگیری از ترفند «پلیس خوب، پلیسبد» طراحی شده و به پای میز مذاکرات ژنو منتقل شده بود، در برخورد با مخالفت تیم هستهای کشورمان رنگ باخت و همانگونه که از قبل قابل پیشبینی بود و کیهان در چند نوبت بر آن تاکید ورزیده بود، مذاکرات ژنو را بینتیجه و ناتمام باقی گذاشت که در این باره گفتنیهای درسآموز و عبرتانگیزی هست.
1- تیم هستهای کشورمان بیآنکه توضیح قابل قبولی داشته باشد روزهسکوت گرفته بود و از روند مذاکرات و محتوای آن کمترین خبری منتشر نمیکرد و یا به خبررسانی «کلی»، و در مواردی «قطرهچکانی» بسنده میکرد. حریف اما، اگرچه ادعا میکرد که به قول و قرار خود با تیم کشورمان پایبند است و درباره روند مذاکرات، سکوت خواهد کرد- اظهارات اشتون و شرمن- ولی با بهرهگیری از شگرد «منبع خاکستری» تقریبا هیچ بخشی از محتوای مذاکرات را ناگفته باقی نمیگذاشت و گویاتر آن که با بهرهگیری از فقدان حضور خبری تیم ایران، فضای رسانهای و افکار عمومی را به نفع خود مدیریت میکرد. نتیجه آن که امروزه بعد از ناتمام ماندن مذاکرات، بسیاری از رسانههای خارجی- تقریبا تمامی آنها- علت ناتمام ماندن مذاکرات را ناتوانی ایران در دفاع مستند از صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود و جلب اعتماد گروه 5+1 قلمداد میکنند و حال آن که توضیح و خبررسانی به موقع تیم هستهای کشورمان میتوانست و هنوز هم میتواند نشان بدهد که باجخواهی و انتظارات فراقانونی حریف و ایستادگی ایران در مقابل این باجخواهی علت اصلی ناتمام ماندن مذاکرات بوده است. بدیهی است که این دو گزاره، از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. همین خودداری از گزارش متن مذاکرات است که اوباما، با غرور اعلام میکند؛ وظیفه ما نیست که به ایران اعتماد کنیم! و سؤال این است که چرا تیم هستهای کشورمان با سکوت درباره محتوای مذاکرات، فرصت میدانداری رسانهای و مدیریت افکار عمومی را دودستی و سخاوتمندانه به حریف تقدیم کرده است؟! آیا این پدیده، درسآموز و درخور پیشگیری نیست؟!
2- اگرچه تیم هستهای کشورمان از متن مذاکرات و محتوای آن خبری منتشر نکرده است ولی از مجموع اظهارنظر مقامات رسمی گروه 5+1 و اخباری که رسانههای غربی بیرون دادهاند و نیز با توجه به برخی از اخبار موثقی که به کیهان رسیده، خواستههای حریف در چند محور زیر جمعبندی شده و روی میز مذاکرات ژنو آمده بود؛
- توقف غنیسازی 20 درصدی اورانیوم در فردو و نطنز
- کاهش تعداد سانتریفیوژهای فعال تا مرز تقریبا پایلوت و آزمایشگاهی
- عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-M2 که با سرعت و قدرت بیشتری قادر به غنیسازی اورانیوم هستند.
- تعطیلی تأسیسات آب سنگین اراک و یا تغییر کاربری آن به گونهای که خروجی آن «پلوتونیوم» نباشد.
- پذیرش سقف انباشت اورانیوم غنیشده 20 درصدی و تبدیل ذخایر به سوخت - که غیرقابل بازگشت است - و یا رقیق کردن آن تا میزان 5درصد.
- تعطیلی تأسیسات فردو
آمریکا و متحدانش در مقابل درخواستهای یاد شده، پیشنهاد لغو تحریمهای خودرو، طلا و فلزات گرانبها، پتروشیمی و آزادسازی بخشی از داراییهای مسدود شده ایران - در کشورهای چین و هند و کرهجنوبی - را روی میز گذاشته بودند.
1+5 از ایران خواسته بود که اقدامات یاد شده را در یک دوره موقت 6 ماهه به اجرا درآورد و در پایان این مدت چنانچه بررسیهای انجام شده حاکی از اجرای دقیق آن بوده و کسب رضایت 1+5 را در پی داشت، مذاکرات اصلی آغاز شود. گفتنی است که گروه 1+5، از این دوره 6 ماهه با عنوان مقدمه مذاکرات و نه اصل مذاکرات یاد میکرد.
پیشنهاد ارائه شده 1+5 دقیقا تکرار همان روند خسارت باری بود که در سالهای 82 تا 84 - سالهای 2003 تا 2005 - در اجلاس اکتبر 2003 تهران و سپس اجلاس بروکسل از سوی تروئیکای اروپایی - انگلیس و فرانسه و آلمان - به ایران تحمیل شده بود و در جریان آن، تمامی فعالیتهای هستهای کشورمان به حالت تعلیق درآمده بود و نهایتا تروئیکای اروپایی پس از 2 سال فرصتسوزی در اجلاس لندن اعلام کرد که بهترین تضمین قابل قبول برای ما، توقف کامل فعالیت هستهای ایران است. در پی این برخورد مستکبرانه بود که رهبرمعظم انقلاب دستور از سرگیری فعالیتهای به تعلیق درآمده را صادر فرمودند و این حرکت با از سرگیری فعالیت کارخانه UCF اصفهان آغاز شد و حریف تنها به این علت که جمهوری اسلامی ایران، به خواسته آنها مبنی بر توقف کامل برنامه هستهای خود تن نداده است، پرونده هستهای کشورمان را علیرغم تصریح بند c از ماده 12 اساسنامه آژانس، به شورای امنیت برد و علیه ایران اسلامی قطعنامه صادر کرد.
بعدها، محمد البرادعی - دبیر کل وقت آژانس - که جای خود را به «یوکیاآمانو» داده بود، اعتراف کرد پرونده هستهای ایران برخلاف روال حقوقی و فنی آژانس و تنها در پی تصمیم سیاسی آمریکا و متحدانش به شورای امنیت رفته است.
3- این که تیم هستهای کشورمان در مذاکرات ژنو با کدام بخش از پیشنهادهای 1+5 موافقت کرده و کدام بخش را نپذیرفته است، موضوع این یادداشت نیست و شاید در آینده به آن اشاره کنیم ولی آنچه دانستن آن از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند سند حقانیت جمهوری اسلامی ایران باشد و متاسفانه از سوی تیم محترم کشورمان ناگفته مانده است، این که؛ از 1+5 سوال شده بود، بر فرض پذیرش پیشنهادهای یاد شده چه تضمینی هست که ماجرای سالهای 82 تا 84 تکرار نشود و بعد از پایان دوره موقت 6 ماهه، با همان پاسخ که در اجلاس لندن روبرو شده بودیم مواجه نشویم؟! از این روی، تیم هستهای کشورمان در اقدامی هوشمندانه و قابل تقدیر گفته بود؛ 5+1 در صورت پذیرش بخشی از پیشنهادات باید از هم اکنون تضمین عینی و مکتوب بدهد که بعد از پایان دوره موقت، حق غنیسازی 5 درصدی کشورمان را با دو قید «در داخل خاک ایران» و «به صورت صنعتی و نه پایلوت و آزمایشگاهی» بپذیرد. ضمن آن که بخشی از درخواستهای 5+1 نظیر توقف تاسیسات آب سنگین اراک نیز قابل پذیرش نیست.
اختلاف اصلی دقیقا از همین نقطه- تضمین حق غنیسازی- شکل گرفته و در مذاکرات 3 روزه و فشرده بعدی ادامه یافت و نهایتا بنا به برخی دلایل دیگر مذاکرات ناتمام ماند. آمریکا و متحدانش به این درخواست منطقی پاسخ منفی داده بودند. به بیان دیگر هدف نهایی خود از مذاکرات را در توقف کامل فعالیت هستهای کشورمان و به قول «داریل کیمیل» با مختصات «غنیسازی صفر» تعریف کرده بودند. این دقیقا همان مضمونی بود که در تیتر اول کیهان- 11 آبان- با عنوان «آمریکا در مقابل امتیاز نقد، وعده نسیه هم نمیدهد» آمده بود.
اینجا دو سؤال منطقی و حقوقی از 5+1 در میان بود؛
اول؛ این که اگر هدف نهایی مذاکرات را در نقطه «غنیسازی صفر» و دستکشیدن ایران از برنامه هستهای خود تعریف نکردهاید چرا حاضر به تضمین غنیسازی 5 درصدی در خاک ایران و به صورت صنعتی نیستید؟!
دوم؛ آن که اگر تحریمها آنگونه که ادعا میکنید به خاطر فعالیت هستهای ایران اعمال شده و فعالیت هستهای بهانه تحریمها نیست، چرا کمترین تغییر در سامانه و رژیم تحریمها را نمیپذیرید؟! مگر نه این که یک دوره به قول خودتان موقت 6 ماهه پیشنهاد کردهاید؟ بنابراین چنانچه تحریمها برای اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران است، بر پایه کدام دلیل و منطق حقوقی و فنی- بر فرض پذیرش پیشنهادات 5+1 از سوی ایران- نیز، حاضر به لغو آن نمیشوید؟! آیا این حرکت 5+1 حاکی از آن نیست که تحریمها را برای باجخواهی بعد از پایان دوره 6 ماهه نگاه داشتهاند؟ یعنی همان ترفندی که در سال 2005 و در اجلاس لندن به کار گرفته و اعلام کردید تنها تضمین مورد قبول توقف کامل و همیشگی برنامه هستهای ایران است؟ و هنگامی که مقاومت ایران در مقابل این باجخواهی را مشاهده کردید، پرونده هستهای کشورمان را به شورای امنیت بردید؟!
4- دقیقا در همین نقطه است که وزیر امور خارجه فرانسه با عجله وارد ژنو میشود و در نقش از پیش تعریف شده «پلیس بد» به مذاکرات میپیوندد و متاسفانه برخی از دوستان سادهاندیش ما نیز این نقش ساختگی را واقعی میپندارند. یعنی همان نقشی که پیش از این اسرائیل با تظاهر به مخالفت با توافق ایران و 5+1 بر عهده گرفته بود و شماری از سادهلوحان به توهم- و اصحاب فتنه باهماهنگی- اصرار داشتند که مخالفت اسرائیل را واقعی جلوه داده و از این طریق زمینه باجدهی ایران به 5+1 را فراهم آورند.
دیروز «پال شولت» رئیس سابق کنترل و منع گسترش تسلیحات در وزارت دفاع انگلیس اعتراف کرد که فرانسه در مذاکرات ژنو به جای اسرائیل «نقش پلیس بد» را برعهده داشت و «فرانسوا نیکولو» سفیر سابق فرانسه در ایران نیز بر آن تاکید ورزید و بیبیسی گلایه کرد که وزیر خارجه فرانسه با اقدام غیردیپلماتیک- بخوانید ناشیانه- خود، بخشی از اهداف مذاکرات ژنو را فاش کرد، استاد روابط بینالملل در دانشگاه ساسکس اعتراف میکند که مخالفت فرانسه تاکتیکی و با هماهنگی سایر کشورهای عضو 5+1 بوده است... و دهها نمونه دیگر که در ستون اخبار ویژه کیهان امروز به مواردی از آن با ذکر سند اشاره شده است.
5- آنچه گذشت که فقط بخشی از ماجراست- و باز هم به آن خواهیم پرداخت- به وضوح حکایت از آن دارد که تیم هستهای کشورمان با تعهد نسبت به خطوط قرمز هوشمندانهای که برای آنها ترسیم شده بود به دشمن اجازه و فرصت نداده است در پوشش لبخندها و خوش و بشهای مزورانه، پروژه فریب خود را عملیاتی کند و از این طریق، در مرحله اول، آمریکا و انگلیس و فرانسه و در مرحله دوم رژیم صهیونیستی را ناکام گذاشته است... و در این باره باز هم گفتنیهایی هست.
جمهوری اسلامی:وقتی کودتاچیان قاضی میشوند
«وقتی کودتاچیان قاضی میشوند»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛حسنی مبارک، دیکتاتور مخلوع مصر گفته است ژنرال عبدالفتاح السیسی تنها کسی است که میتواند مصر را نجات دهد. وی این سخن را در شرایطی به زبان آورده که تظاهرات و تحرکات سیاسی اخوان المسلمین در مصر که این روزها در اعتراض به محاکمه محمد مرسی رئیسجمهور برکنار شده مصر جلوه بیشتری یافته، به کودتاچیان فهمانده است که عبور از جماعت اخوان در این کشور کار چندان سادهای نیست.
نظامیان حاکم بر مصر، اولین جلسه محاکمه مرسی را برگزار کردند تا نشان دهند هیچگونه قصد عقب نشینی ندارند و برای بازگرداندن حاکمیت به عناصر طاغوتی رژیم گذشته مصمم هستند.
اگرچه محمد مرسی و حزب اخوان المسلمین در طول یکسالی که در قدرت بودند عملکرد مطلوبی نداشتند و بر سیاستهای داخلی و موضع گیریهای خارجی آنها انتقادهای جدی وارد بوده است ولی این مسئله، هرگز توجیهی برای اقدام غیرقانونی کودتاچیان مصر نمیتواند باشد. متأسفانه مجامع جهانی مدعی مردم سالاری و حقوق بشری در برابر این کودتا و قانون شکنی آشکار سکوت کرده و در روزهای اخیر به حمایتهای علنی از کودتاچیان روی آوردهاند. در این میان هر روز که میگذرد نشانههای روشنتری از دست داشتن دولتهای استعمارگر و در رأس آنها آمریکا از کودتای مصر و روی کار آمدن نظامیان آشکار میشود.
هر چند آمریکا تاکنون از تایید رسمی حکومت مصر سخن نگفته است ولی سفر هفته پیش جان کری وزیر خارجه آمریکا، مفهومی جز به رسمیت شناختن دولت جدید مصر ندارد به ویژه اینکه در این سفر، جان کری نه تنها هیچ صحبتی درباره مرسی و حکومت قبلی مصر که با رأی مردم به قدرت رسیده بود نکرد بلکه حمایت آمریکا را از "نقشه راه" که توسط نظامیان ترسیم شده است اعلام نمود.
آمریکا از ابتدا هم از روی کار آمدن اخوان المسلمین در مصر ناخشنود بود ولی برای حفظ ظاهر قضیه، تلاش میکرد این مخالفت را علنی نکند. واقعیت این است که آمریکا تا جائی به شعارهای خود در دفاع از دمکراسی پایبند است که منافع این کشور و متحد منطقه ایش، رژیم صهیونیستی را تهدید نکند. مصر نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و حمایتهای لفظی از حکومت مرسی و همچنین اعتراض به سرنگونی حکومت محمد مرسی، تنها نمایشی برای دور زدن قوانین داخلی آمریکا در مخالفت با کودتاهای نظامی و افکار بینالمللی بود تا اینکه وانمود شود آمریکا کشوری است که حامی آزادیهای دموکراتیک در جهان است.
بدیهی است مصر، برای آمریکا و رژیم صهیونیستی از لحاظ جایگاه جغرافیای سیاسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و طبیعی است که واشنگتن برای ایجاد شرایطی که موجودیت رژیم صهیونیستی را دچار خطر نکند و استراتژی منطقهای آمریکا را دچار مشکل نکند، از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.
از سوی دیگر آمریکا با ارتش مصر مناسبات طولانی مدت دارد. آمریکاییها برای اینکه ارتش مصر را که بزرگترین ارتش عربی اسلامی همجوار با رژیم صهیونیستی در دایره نفوذ خود داشته باشند میلیاردها دلار هزینه کردهاند. واشنگتن در طول 40 سال گذشته نزدیک به 45 میلیارد دلار در ارتش مصر سرمایهگذاری کرده و سادهاندیشی است اگر تصور شود آمریکا این مبلغ هنگفت را برای حمایت از دموکراسی هزینه کرده باشد. قضایای اخیر نیز مسائل را کاملاً روشن کرده است.
دولتمردان آمریکائی پس از اتفاقات اخیر و سرنگون کردن دولت منتخب مرسی توسط نظامیان که آشکارا یک کودتای نظامی بود، هرگز حاضر نشدند از لفظ کودتا برای تحولات مصر استفاده کنند.
برای آمریکا و رژیم صهیونیستی، ملاک حکومت در مصر، پایبندی آنها به پیمان سازش کمپدیوید است و این یک اصل تغییرناپذیر میباشد. اخوان المسلمین مصر نیز زمانی که توانست در انتخابات پیروز شود و بر مسند قدرت بنشیند، بر این حساسیت آمریکا کاملاً واقف بود و تلاش کرد با تاکیدهای مکرر بر حمایت از کمپ دیوید، واشنگتن را از توطئه علیه حکومت اخوانیها برحذر دارد غافل از اینکه دولتمردان واشنگتن به این ترفند اخوانیها پی برده بودند و اساساً، حاکمیت یک حزب اسلام گرا برای آنها، با همه اقدامات اغوا کننده، قابل هضم نبود.
اساساً آمریکا برخلاف تبلیغات و هیاهوهایی که در چند سال اخیر به راه انداخته است هرگز خواستار برقراری دموکراسی در جهان عرب نیست و نخواهد بود، به ویژه در کشورهایی که در همسایگی سرزمینهای اشغالی باشند، علت آن نیز روشن است، چرا که دموکراسی به معنای حاکمیت ملت هاست و ملتهای عرب و مسلمان هم جوار با فلسطین، و در رأس آنها، مصر هرگز اشغالگری صهیونیستها را نمیپذیرند و زیربار توهین آنها به مقدسات اسلامی و عربی در بیتالمقدس و تصاحب دائمی سرزمین فلسطین، نخواهند رفت.
حکومت موقت مصر، نشان داده است که با استمرار پیمان سازش با صهیونیستها مسئلهای ندارد، مخالف فعالیت و قدرت گیری جریانهای اسلامی است و از گروههای فلسطینی حمایت نمیکند و همین موارد برای اینکه خاطر آمریکا و رژیم صهیونیستی را از حکومت جدید راحت سازد کافی است.
دولت جدید مصر در اولین گام برای خارج ساختن تل آویو از نگرانی از فعالیت گروههای مبارز فلسطینی در مصر جلوگیری کرد، با حماس قطع رابطه کرد و تونلهایی را که فلسطینیها با مرارت و دشواری احداث کرده بودند تا مختصر کمکهایی از مصر وارد فلسطین شود به کلی نابود کرد.
یکی دیگر از انتقاداتی که هم مردم مصر و هم مردم منطقه به اخوانیها دارند اعتماد و اتکاء آنها به آمریکا بود که اکنون ضربه آن را میخورند. اخوانیها با هدف انحصار قدرت در مصر، و به جای تکیه بر ملت و لحاظ کردن خواستههای اصولی و اقتصادی مردم، به حمایت آمریکا دل بستند، ولی در نهایت همانگونه که مشاهده میشود آمریکا از پشت به آنها خنجر زد. دولتهای عرب منطقه نیز که عمدتاً سرسپرده آمریکا هستند و قبلاً خود را طرفدار آنچه ملت مصر انتخاب کند قلمداد میکردند پس از سرنگونی دولت مرسی توسط کودتا به سرعت تغییر موضع دادند بطوری که عربستان اولین کشوری بود که به نظامیان کودتاچی تبریک گفت.
در چنین شرایطی است که حاکمان جدید مصر که با زور و قلدری حکومت منتخب مردم مصر را سرنگون کردند و صدها نفر را به جرم اعتراض به کودتا به خاک و خون کشیدند، اکنون به جای اینکه در جایگاه متهم مورد مؤاخذه قرار بگیرند و محاکمه شوند، محمد مرسی و دولتمردان وی را که حاکمان قانونی مصر هستند به پای میز محاکمه کشاندهاند و گستاخانه از احتمال صدور حکم حبس ابد و حتی اعدام برای مرسی سخن به میان میآورند. شاید آنها بتوانند در کوتاه مدت به این خواسته خود جامه عمل بپوشانند، ولی ملت مصر قطعاً در دراز مدت حاکمیت نظامیان را تحمل نخواهد کرد.
قدس:سیدالشهدا(ع) میزان حق و باطل
«سیدالشهدا(ع) میزان حق و باطل»عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم آیت ا... عبدا... جوادی آملی است که در آن میخوانید؛قیام سالار شهیدان به دنبال قیام انبیای گذشته، به مردم جهان تفهیم میکند که نظام حق، کدام است و نظام باطل کدام. امام حسین(ع) برای تحقیق و تفهیم این مطلب، چارهای جز نثار خون و ایثار فرزند و مال و جان نداشتند؛
زیرا آنقدر رسوبات جاهلیّت اموی زیاد بود که ممکن نبود با سخنرانی و نامهنگاری مطلب را حل کرد. اگر مطلب خیلی ضروری و عمیق شد، چارهای جز استقبال شهادت نیست. از اینرو، وجود مبارک حسین بن علی (ع) از ذات مقدّس رسول اکرم (ص)این برنامه را دریافت کردند که در شرایط کنونی، یک سلسله شهادتها و اسارتها لازم است تا آن دینی که میرود به فراموشی سپرده شود، احیا گردد و در این هنگام بود که حسین بن علی (ع) قیام کردند.
امام حسین(ع) آیات قرآن کریم را در فرصتهای مناسب میخواندند؛ هم برای احتجاج با دیگران و هم برای توجیه همراهان، هم برای محاجّه با خصم و اینکه حجت بالغهای ضد نظام ستم باشد و هم توجیه خوبی باشد برای صحابه خود. امام(ع) هم مفسر و مبین قرآن بود، هم به استناد آیه "و جادلهم بالّتی هی أحسن" احتجاج میکرد.
زینب(س) به چه آیهای استناد میکرد؟
گاهی ایشان این آیه را تلاوت میکردند: و لا یحسبن الّذین کفروا أنّما نملی لهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثماً و لهم عذاب مهین که این آیه را زینب کبری(س) نیز در دربار کوفه و هم در شهر شام تلاوت کرد و به آن احتجاج نمود. آنگاه فرمودند: «وقت صلح و زمان آرامش، افراد پاک و ناپاک در کنار هم بسر میبرند، ولی زمان جنگ، پاکان از ناپاکان جدا میشوند» امام حسین (ع) فرمودند: من قیام کردم تا پاک از ناپاک جدا شود؛ زیرا تا آزمون نشود، وارسته و غیر وارسته در کنار همند و امتحان است که پاک را از ناپاک و حق را از باطل جدا میکند. پس، آن حضرت مایه امتحان ذات اقدس پروردگار است و خدا با او طیّب و غیر طیّب را از هم جدا میکند؛ چون امام، میزان الاعمال و شجره طوبا و حق است و عقاید، اوصاف و اعمال را با حق میسنجند؛ یعنی عقیده امام معصوم(ع) که حق است، میزان سنجش عقاید دیگران و همچنین درباره اوصاف و اعمال، میتوان میزان بودن آنها را باور داشت.
یکی از مراسم حتمی قیامت جریان توزین عقاید، اخلاق، اعمال و اقوال فردی و اجتماعی است. در توزین، سه امر لازم است که اتحاد برخی از آنها با هم قابل پذیرش است: اول، وزن. دوم، موزون و سوم، میزان؛ یعنی ترازو که در یک کفهاش وزن را قرار میدهند و در کفه دیگر آن موزون را و وزن و موزون با آن میزان و ترازو سنجیده میشود. وزن معاد، حق است؛ یعنی، عقاید و اخلاق، اعمال و اقوال را با حق میسنجند. در قرآن کریم چنین آمده است: «و الوزن یومئذٍ الحق» و این جور نیامده که: «والوزن یومئذ حق»؛ یعنی نفرمود در قیامت وزنی هست، بلکه فرمود: «وزن در قیامت، حق است». عقیده را که موزون است، با وزن که حق است میسنجند. عقیده مانند نان نیست که آن را با سنگ بسنجند یا مانند پارچه نیست که آن را با متر اندازه زنند یا نظیر حرارت بدن نیست که با دما سنج اندازهگیری شود یا شبیه فشار آب و هوا نیست که آن را با فشارسنج بسنجند و نیز مانند شعر نیست که آن را با عروض و قافیه وزن کنند. از اینرو، خداوند فرمود:«حق، وزن است». عقیده و خُلق و عمل و قول موزون است که باید با این وزن مطابق باشد.
عقیده حق، خُلق و عمل حق، وزین است و میماند و اگر چیزی حق نبود، از این وزنْ سهمی ندارد و سبک است و نمیماند؛ هر چند آثار سوء او میماند. ازاینرو، خداوند فرمود: «فأمّا من ثقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه و أمّا من خفّت موازینه فأُمّه هاویه». حق، هم میزان و ترازوست، هم وزن و معیار سبکی و سنگینی موزون است و چون انسان کامل با حق است و حق با اوست و او از حق جدا نمیشود، میتواند میزان عقاید، اخلاق، اعمال و اقوال باشد.
از این رو، رسول خدا(ص) درباره امیر مؤمنان(ع) فرمودند:«میزان تو میزان است»؛ یعنی عقاید، اخلاق، افعال و اقوال مردم را با عقیده، خلق، فعل و قول علی (ع) و اولاد او میسنجند. هر عقیده، خلق، فعل و قولی که مطابق عقیده و خُلق و افعال و اقوال آنها بود، حق است؛ وگرنه باطل. از اینرو، امام حسین(ع) فرمودند: «من میزان طیّب و خبیثم.» بنابراین اگر جامعهای بخواهد پاک را از ناپاک جدا کند، حتماً باید با سنّت و سیرت حضرت سیّدالشهدا(ع) ارزیابی شود و مهمترین اثر آن حضرت همانا نهضت گسترده و تاریخ ساز کربلاست که مجلای عقیده صحیح، مظهر خُلق کامل و تبلور فعل درست و قول راست است.
تأسی امام حسین (ع) به امیرمؤمنان (ع)
امام حسین (ع) در موارد فراوانی سخن حضرت علی (ع) را تکرار میکردند؛ چون فرموده بودند که به سیره جد و پدرم عمل میکنم؛ «أسیر بسیره جدی و أبی» . بسیاری از سخنان امیرمؤمنان (ع) در خطبهها و خطابهها و نامههای حسینی وجود دارد؛ یعنی اگر جریان حسین بن علی (ع) به صورت کامل تدوین شود، همانند کتاب قیّم نهج البلاغه جلوه میکند که هر یک از خطبه و خطابهها، نامه و پیامها، گفتار حکیمانه کوتاه و منشآت، بخش مستقلّی خواهد داشت؛ به طوری که اصل حاکم بر خطبهها، نامهها و کلمات قصار نهج البلاغه است.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «در نظام جهان، آنچه حق است، قوی است و هر آنچه باطل است ضعیف»؛ اما قوی و ضعیفی که انبیا میگویند غیر از ضعیف و قویای است که در فرهنگ عمومی تقابل دارند. آن حضرت فرمودند: «آنچه حق، عزیز، قوی و مالک است، خداست. هر مالکی غیر خدا مملوک است و هر قویای غیر خدا ضعیف است و هر عزیزی غیر خدا ذلیل است و هر عالمی غیر خدا متعلم است».
حق خداست و باید به خدا دعوت کرد و از خدا مدد گرفت تا ثابت ماند؛ زیرا غیر خدا بالعرض است و باید به آن بالذات متّکی شود. همین بیان را سالار شهیدان نیز در بسیاری از خطبهها، خطابهها و نامهها ایراد کرده است. همچنین آن حضرت (ع) روش درستی را برای رسیدن به هدف صحیح ارایه کردند و فرمودند:" اگر بخواهید به مقصد درست برسید، هرگز از راه باطل نمیشود به مقصد حق رسید و هرگز هدف، وسیله را توجیه نمیکند و هیچ گاه انسان از راه باطل به هدف حق نمیرسد"؛ یعنی اگر هدف مقدّسی دارید، چاره جز پیمودن صراط مستقیم نیست و هرگز با راه آلوده نمیتوان به مقصد سالم رسید.
اگر کسی بخواهد با پیمودن راه گناه به مقصد صحیح برسد، زودتر از دیگران هدف را از دست میدهد و به دام خطر میافتد؛ چنانکه اگر هدف باطل باشد و راه نیز باطل، کیفر مضاعف دارد و دو چندان بودن کیفرِ تلخِ آن نیز در ناکامی چنین ایدهای ظهور میکند.
لزوم تطابق بین راه صحیح و هدف حق در سخنان امیرالمؤمنین(ع) کاملاً مشهود است؛ چنانکه این حدیث از رسول اکرم (ص) هم رسیده است. از اینروست که حسین بن علی (ع) فرمودند: من به سیره جدّ و پدرم مشی میکنم و راهیان کوی حق را به پیمودن طریق صحیح فراخواندند.
رسالت:تکلیف ناشناخته
«تکلیف ناشناخته!»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن میخوانید؛در تقویم سالیانه الهی، ساعات، روزها و ماههایی خاص و با برنامه هایی ویژه در نظر گرفته شده است تا انسانها با بهرهمند شدن از این فرصت های پربرکت، جانهای خویش را در زلال معنویات شستشو دهند و در مدرسه زندگی و کلاس تعالی، براساس برنامههای تربیتی خداوند، راه رشد و تکامل را طی کنند. برنامه هایی که برخی برای ساعات نیمه شب و سحر، برخی برای شب قدر و روز عید فطر و ایام حج و برخی برای ماه مبارک رمضان و امثال آن، دستورات و اعمالی را ارائه می کنند و بی تردید یکی از شکوهمندترین و شاخص ترین آنها، برنامه های ایام بزرگداشت حماسه بی بدیل کربلاست؛حماسه ای که در عین حال جلوه ای از دریای بیکران محبت خداوند نسبت به بندگان خویش است و خداوند مهربان با ترسیم جانگدازترین صحنه شهادت و رنج و اسارت عزیزترین اولیای خود، راه نجاتی برای هدایت تمامی انسانها، فراروی بشریت در همه دورانهای گشوده است، چندان که هیچ فطرت پاک و انسان متعارفی در سراسر جهان نیست که با شنیدن گوشه ای از ماجرای عاشورا، متاثر نشود و در برابر این همه عزت و عظمت روح وایثار و حق طلبی سر تعظیم فرود نیاورد و در روزگاری که فریاد مظلومیت شیرخوارهای شش ماهه، فراتر از زمان و مرزهای جغرافیایی در گستره جهان طنین افکنده است. چه سفیه و ساده اندیش هستند سلطه طلبان جنایتکار امروز جهان که همانند یزید و عواملش، تصور می کنند می توانند در برابر این توفان ظلم ستیز ایستادگی کنند.
اما محرم در عین آنکه ماه نمایش شور حسینی است، ماه تبلور شعور حسینی نیز هست و حضرت سید الشهدا(ع) در تبیین فلسفه قیام خویش فرمود: "هدف من اصلاح امور در امت جدم می باشد" و در توضیح این "اصلاح" فرمود: "می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم" یعنی امام حسین(ع) با تمسک به واجب امر به معروف و نهی از منکر فلسفه قیام خویش را توضیح می دهد و در عین حال می خواهد همگان را از خواب غفلت و بی تفاوتی و عدم احساس تکلیف بیدار کند. اما سئوال این است که امر به معروف و نهی از منکر با این همه ظرفیت اجتماعی و عظمتی که دارد تا چه اندازه امروز برای جامعه ما شناخته شده است؟ و این واجب بعضا فراموش شده، آنچنان که باید تبیین نشده و این واجب گاه کمرنگ تر از مستحب در مقام عمل! که از واجبات ضروری اسلام می باشد و منکر آن کافر به حساب میآید(1) چه جایگاهی در فرهنگ سیاسی - اجتماعی کشور دارد؟
واقعیت آن است که به دلیل کاربرد سرنوشت سازش، این امر واجب بیش از بسیاری از امور دیگر، در دوران حکومت های ظالم موردتحریف و فراموشی قرار گرفته است و بنابراین مسئله اول آن است که در روشنگریها، سخنرانیها، رساله های عملیه و رسانه ها، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر، در جامعه احیا شده و احکام اسلامی آن برای مردم بیش از پیش بیان شود.
مرحوم شیخ حر عاملی در جلد یازدهم کتاب وسایل الشیعه، قریب هشتاد مورد از منکرات حرام را نام می برد؛ از کم فروشی وعهدشکنی ودروغگویی و غیبت گرفته تا سحر و جادو و آرایش زنانه مردان و ریاست طلبی ویاری ظالم و...(2)اما بی تردید تکلیف افراد جامعه در برابر منکرات گوناگون و برای احیای معروف های متفاوت، یکسان نیست زیرا از طرفی افراد در جامعه دارای درجات متفاوتی می باشند و طبعا به نسبت مسئولیتی که دارند تکلیف بر عهده آنان است. و از طرف دیگر همچنان که گناهان درجات متفاوت و واجبات مراتب مختلف دارد،علی الاصول نهی از منکرات و امر به واجبات نیز مراتب و درجاتی دارد.حضرت سید الشهدا(ع) فرموده است: "خداوند، کارهای بزرگ را دوست دارد و از کارهای کوچک کراهت دارد."(3) روشن است که این تعبیر بلند در مقامی است که انسان مجبور به انتخاب یکی از دو کار کوچک یا بزرگ می باشد و لذا خود آن حضرت نیز بزرگترین اقدام را برگزید.
یعنی تنها برای احیای نماز یا احیای روزه یا احیای حج یا احیای زکات قیام نکرد بلکه برای امری قیام کرد که برپا دارنده همه اینهاست یعنی حکومت و ولایت و حتی انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر را بر به جای آوردن مراسم حج اولویت داد تا روشن کند که برپایی حکومت حق بزرگترین امر به معروف و مقابله با حکومت ظلم، مهمترین نهی از منکر می باشد.
هر چند علمای اسلام، رعایت اصل تقیه را در عمل به واجب امر به معروف و نهی از منکر، ضروری دانسته اند اما درباره منکری که به دین ضرر می رساند،
گفته اند ایمنی از ضرر شرط نیست(4) و امروز کدام معروف، حیاتیتر از تقویت نظام اسلامی وجایگاه ولایت فقیه می باشد که می تواند موجب تقویت اسلام در جهان شود؟! و کدام منکر را حرام تر از تضعیف جایگاه نظام اسلامی و ولایت فقیه می توان برشمرد؟ آیا برخی خواص و سیاستمداران کهنه کار که سخن از گرایش به آمریکا و نظام سلطه جهانی به میان می آورند این حدیث امام رضا(ع) را نشنیده و نخوانده اند که فرمود: هر کس با دشمنان خدا دوستی کند و آنان را به سرپرستی بگیرد، با دوستان خدا و در نتیجه با خداوند دشمنی کرده است و لذا حق خداوند است که او را در آتش جهنم وارد نماید.
البته غفلت برخی خواص از ایفای مسئولیت سرنوشت ساز خویش در تحکیم جایگاه نظام اسلامی و ولایت فقیه، مسئولیت را از یکایک افراد جامعه سلب نخواهد کرد و مانع آنان در عمل به این وظیفه به عنوان عالیترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر نخواهد شد. کما اینکه تاکنون نیز چنین بوده است و مردم براساس شناخت و باوری که داشته اند همواره هوشیارانه و عاشقانه حامی انقلاب اسلامی و رهبر فرزانه خویش بوده و از حماسه عاشورا و عملکرد "خواص" بی بصیرت آن دوران، درس عبرت گرفته اند.
پی نوشتها:
1- تحریر الوسیله جلد یک ص 462
2- وسایل الشیعه جلد یازدهم ص 512
3- ان الله تعالی یحب معالی الامور و اشرافها و یکره سفساسها
4- سلوک عاشورایی - منزل دوم - آیت الله مجتبی تهرانی
سیاست روز:اختلاف نظری در کار نیست
«اختلاف نظری در کار نیست»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛گرچه مذاکرات هستهای این بار هم توافقی رابه همراه نداشت. اما این مزیت را همچون مذاکرات دورههای گذشته دربرداشت که نشان دهد، آن که کارشکنی میکند طرف مقابل است. همواره در خلال مذاکرات گفته شده است که طرف مقابل باید شفافسازی و اعتمادسازی کند.
جمهوری اسلامی ایران هر آنچه در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود انجام میدهد شفاف است. فعالیتهای هستهای ایران تاکنون زیرنظر آژانس، بازرسان و دوربینهای آن سازمان قرار داشته و هر اقدام و فعالیتی هم که در زمینه هستهای انجام داده در چارچوب قوانین آژانس بینالمللی انرژی هستهای بوده است.
ایران برای این که به طرف مقابل و دنیا اثبات کند که موضوع ناگفتهای ندارد همواره بر سر حقوق قانونی خود پای میز مذاکره حضور داشته است.
این مذاکرات همواره برای تیم مذاکره کننده سخت و دشوار بوده است اکنون هم تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان با هدایت وزیر خارجه، کار طاقتفرسایی را پیگیری میکنند.
گفتوگوهای چند روز گذشته ایران و شش کشور دیگر، قطعا کاری است سخت که باید از صبوری و هوشیاری تیم ایرانی تقدیر ویژه شود. یک طرف ایران قرار دارد و در طرف دیگر ۶ کشوری که هر کدام از آنها دیدگاهها و نظرات گوناگونی دارند و برای قانع کردن آنها باید تلاش مضاعفی انجام شود.
اما باز میگردیم به موضوع مذاکرات، فرانسه مانع توافقی اولیه درباره گفتوگوهای هستهای ایران شد. پیشبینی هم میشد که همچون سنوات گذشته یکی از کشورهای غربی این وظیفه را برعهده بگیرد. آمریکا و انگلیس خود را موافق نشان دادند، آلمان که همچنان سیاست خود را به صورت روشن و شفاف اعلام نکرده است، ژست بیطرفی و ممتنع دارد، البته فعلا، روسیه و چین هم به خاطر مسائلی که میان غرب و شرق وجود دارد، همچنان حامی حقوق هستهای ایران هستند و اکنون قرعه به نام فرانسه افتاد تا با مخالفت خود مانع توافق ایران و ۱+۵ شود.
کوتاه نیامدن هر یک از اعضای گروه ۱+۵ مانعی است بر سر توافق.
این موضوع را نباید به عنوان یک اختلاف دیدگاه و عقیده میان آنها تلقی کرد. کشورهای غربی عضو گروه ۱+۵ بدون شک تبعیت کامل از طرف آمریکایی دارند. اگر آمریکا که اکنون به ظاهر خود را موافق توافق اولیه نشان میدهد، اشارهای به فرانسه میکرد، این اتفاق افتاده بود. اما اینگونه نشد تا مذاکرات به دور بعدی کشیده نشود.
در مذاکرات آینده که طبق اعلام رسمی ۲۹ آبان خواهد بود، هیچ بعید نیست باز هم چنین واکنشی از طرف یکی از کشورهای غربی عضو ۱+۵ نیفتد.
جانکری گفته است، «اختلافات موجود میان ایران و کشورهای ۱+۵ کاهش یافته است و در هفتههای آتی به توافق دست خواهیم یافت.»
این هفتههای آتی، که جانکری به آن اشاره کرده دقیقا مشخص نیست تا ۲۹ آبان زمان زیادی باقی نیست حتی دو هفته هم زمان نمانده است، هنگامی که او میگوید «هفتههای آتی» مفهوم آن این میتواند باشد که هرگاه ایران خواستههای ناحق آنها را برآورده کرد، توافق هم صورت خواهد گرفت. تبانی میان کشورهای غربی درباره موضوع مذاکرات بسیار مشهود است. ورود سریع وزرای خارجه کشورهای غربی عضو ۱+۵ برای هماهنگیهای لازم یکی از آن نشانههاست. وزرای خارجه روسیه و چین با تاخیر به ژنو آمدند.
موضوع تحریمهای غیرقانونی غرب علیه ایران یکی از مواردی است که تیم هستهای در تلاش است تا با توافق اولیه نسبت به کاهش و متوقف کردن آن اقدام کند. اما آنگونه که از رفتار و سیاستهای غرب و فشارهای رژیم صهیونیستی برداشت میشود، نشان میدهد که این تحریمهایی که علیه ایران اتخاذ شدهاند، قرار نیست برداشته شوند.
برداشت غرب از این تحریمها این است که تاثیر گذار بوده است. لذا با طولانی کردن روند مذاکرات درصدد آن هستند تا فشارها و تحریمهای جدیدی را به واسطه بهانهای که خواهند ساخت، اعمال کنند. هر چند رئیسجمهور و رئیس دستگاه دیپلماسی کشور بارها بر این موضوع تاکید کردهاند که، تحریمها ایران را پای میز مذاکره نیاورده است، اما برای این که عملا ثابت شود، همینگونه است، رونق اقتصادی در شرایط تحریم، اتکا به داشتهها و نقاط قوت اقتصادی خود بهترین اهرمی خواهد بود که میتواند در مقابل زیادهخواهیهای غرب با حمایتهای مردمی و رهبری کارساز باشد. در این مذاکرات اگر توافقی هم صورت بگیرد همانگونه که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره داشتند اتفاقی نخواهد افتاد و به ضرر ایران نخواهد بود.
چون ایران بر سر حقوق هستهای خود باج نمیدهد و این ایستادگی و مقاومت از سوی تیم مذاکرهکننده به خوبی دیده میشود.
همین تلاشها است که باعث شده است تا رژیم صهیونیستی واکنشهای درخور خود را نشان دهد و بگوید، اسرائیل جهان را متقاعد میکند که از توافق «بد» با ایران خودداری کند.
تهران امروز:ضرورتهای مذاکره هستهای
«ضرورتهای مذاکره هستهای»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دکتر محمدمهدی مظاهری است که در آن میخوانید؛با روی کار آمدن دولت جدید در ایران چشمانداز آینده کشور در بسیاری از حوزهها تغییر کرده است. یکی از مهمترین این موارد سیاست خارجی و پرونده هستهای است. به نظر میرسد اجماع داخلی و خارجی کارشناسان سیاسی برآن است که فرصت جدیدی برای حل موضوع هستهای فراهم آمده است.هرچند حل موضوعی که بیش از یک دهه یک چالش بینالمللی با طرفهای درگیر متعدد بوده است و علاوه بر آن دو طرف اصلی آن یعنی ایران و ایالات متحده سابقه سه دهه خصومت و تنش تند بر سر حوزههای مختلف دارند کار بسیار دشواری است. اما مذاکرات نیویورک و ژنو نشان داد که شناخت درست و مذاکره موفق و اصولی میتواند رسیدن به توافق را تسهیل کند. عبور از این چالشها و گام بر داشتن در مسیر کاستن از تنش و حل شدن تدریجی موضوعات، مستلزم رعایت برخی پیشفرضها و شناسایی نقاط ضعف و عواملی است که مانع توافق است. بر خی از این الزامات را چنین میتوان بر شمرد:
1 - انسجام داخلی و وحدت رویه: جامعه ما در بعضی ابعاد داخلی دچار پراکندگی مدیریت در نهادهای تصمیمگیری است. مسئله هستهای بهرغم اینکه درست به همین منظور از وزارت خارجه به شورای امنیت منتقل شد اما در دولت پیشین دچار اختلاف در موضعگیری شد و نمونههایی از این اختلافات در فضای رسانهها انتشار یافت و همگان از آن خبردار شدند. دولت جدید میبایست با یکپارچهسازی جهتها و مواضع سیاست خارجی، چنان که در ماههای اخیر نشان داده، به سمت یکدستی و هماهنگی برود. این امر موجب میشود تا نهادهای مختلف تلاشهای یکدیگر را خنثی نسازند.
2 - دیپلماسی عمومی: با تعمیق دموکراسی و اهمیت و قدرت روزافزون افکار عمومی در جهان جدید، دیپلماسی عمومی دیگر ژست بینالمللی نیست، بلکه تبدیل به یکی از ابزارهای پیشبرد منافع ملی شده است. لذا وزیر خارجه به خوبی اهمیت این موضوع را دریافته و با استفاده از ابزارهای جدید رسانه ای، نوعی دیپلماسی عمومی را در خدمت منافع ملی قرار داده است. اما برای پایداری و تاثیرگذاری این موضوع توجه به دو نکته ضروری است: نخست مسئله انسجام و وحدت رویه است. پیامهای آشتیجویانهای که دولت تدبیر و امید در فضای بینالمللی منتشر میکند، نباید درگیر همزمانی با ارائه سیگنالهای متفاوت و رادیکال از سوی گروهها و افراد مخالف شود. نکته دوم اینکه باید متوجه محدودیت توانایی دیپلماسی عمومی بود و برای آن فقط نقش هموارکننده راه توافق را در نظر گرفت نه بیش از آن. زیرا به ابزارهای عینی قدرت امتیاز میدهند نه به این پیام ها.
3 - خلق ظرفیتهای جدید: صحنه بینالمللی محل منازعه قدرت است و میزان منفعتی که هر کشور از منابع موجود میبرد، بر اساس میزان قدرت هر کشوری مشخص میشود.
از این رو دولت نه تنها باید از فرصتهای فرارو به خوبی استفاده کند بلکه باید اقدام به خلق فرصتها و ظرفیتهای جدید و تولید ابزارهای قدرت کند. به عنوان نمونه، افزایش توافق و انسجام داخلی،کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی، کاهش تنش در منطقه با همسایگان به معنای افزایش قدرت ملی میتواند موجب بالارفتن توان چانهزنی بر سر میز مذاکرات گردد. انتخابات ریاستجمهوری نخستین ظرفیت بزرگ خلق شده در شرایط جدید است که قدرت و حیثیت ملی کشور را در جهان افزایش داده است و ضروری است دولت جدید با شناخت درست فضای بینالمللی و ظرفیتهای داخلی و منطقهای ابزارهای قدرت موثر و بیشتری را ایجاد کند تا بتواند موازنه قوا را تغییر دهد.
4 - تنظیم چارچوبها بر اساس برنامههای اصولی و درازمدت: تیم هسته ای همچنان با بسته اخیر خود روشن کرد بهدنبال یک توافق اصولی و دراز مدت است. این چیزی است که غربیها بهدنبال آن نیستند، بلکه بهدنبال دریافت و اعطای امتیازات مقطعی هستند. بنابراین با پایداری اصولی بر مواضع باید طرف مقابل را واداشت تا تن به یک توافق کلان و دارای چارچوب روشن زمانی بدهد.
5 - تثبیت میز مذاکره: نخستین هدف ایران در مذاکرات باید تثبیت میز مذاکره باشد. نشان دادن اراده روشن و واضح کشور برای رسیدن به توافق و اهمیت مذاکرات، بدون بروز ضعف که زمینه جسورتر شدن طرف مقابل را فراهم کند، راهی است برای تشویق طرفهای دیگر به جدیتر گرفتن مذاکرات و انزوای همیشگی جمله تکراری و کلیشهای «همه گزینهها روی میز است.» برای ایران پرهیز از هرگونه اقدامی که باعث تضعیف میز مذاکره شود، باید یک اصل اساسی و خدشهناپذیر باشد. یکی از کارویژههای انتخابات ریاستجمهوری تقویت بیحرف و حدیث میز مذاکرات بود. باید الزامات و پیامدهای این موضوع را به خوبی شناخت و از آن مراقبت کرد. نشان دادن اراده جدی کشور برای رسیدن به توافق بهویژه به صورت مستمر و پایدار در طول دورههای مداوم مذاکرات موجب ترغیب طرف مقابل برای امتیاز دادن و بازبینی مواضع گذشتهاش میشود.
6 - مذاکرات غیررسمی و دو جانبه: یکی از مواردی که در دورههای پیشین مذاکرات کمتر مورد بهرهبرداری قرار میگرفت؛ گفتوگوهای دو جانبه و غیررسمی بهویژه با طرف اصلی منازعه است. مذاکرات رسمی در اغلب موارد، محلی برای بروز دادن و آشکارسازی توافقات پشت پرده و مذاکرات غیررسمی هستند. و اگر توافقات دوجانبه و مذاکرات پشت درهای بسته صورت نگیرد، اگر نتوان گفت غیرممکن است، میتوان گفت که بسیار دشوار است بتوان بر سر میز مذاکره با شش کشوری که خود دچار اختلافات هستند به یک توافق رسید.
وطن امروز:چرا توافق نشد؟
«چرا توافق نشد؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است که در آن میخوانید؛ مذاکرات ژنو شکست نخورد بلکه بدون دستیابی به نتیجهای که بتوان نام آن را توافق گذاشت، پایان یافت. تحلیل دقیق اینکه چرا در مذاکرات توافقی حاصل نشد، مستلزم مطلع بودن از ریز مذاکرات است. با اطلاعات فعلی که عمدتا بر تحلیل آنچه در منابع آشکار گفته شده استوار است، تنها میتوان نتایج کلی گرفت. برخی از این نتایج اما آنقدر مهم است که لازم باشد اندکی درباره آن تامل کنیم.
اصلیترین دلیل احتمالا این بوده است که دو طرف حس میکردند هنوز به معاملهای آنقدر متوازن که حس برد را به همه طرفها منتقل کند، نرسیدهاند. به نظر میرسد 4 مانع اصلی منجر به این وضعیت شده است:
1- مانع اول این است که دولت آمریکا و بقیه اعضای 1+5 مایل نیستند این موضوع را روشن کنند که در توافق نهایی غنیسازی 5 درصد در ابعاد صنعتی را در ایران خواهند پذیرفت یا نه. در واقع ایران خواهان آن بوده است که در همین توافق مقدماتی روشن شود که آمریکا در حین مذاکره درباره توافق نهایی حق غنیسازی ایران را بالکل انکار نخواهد کرد. به نظر میرسد 1+5 مایل به تعیین تکلیف این موضوع در مقطع فعلی یا حتی روشن کردن موضع خود درباره آن نیست. این امر دو دلیل میتواند داشته باشد؛ دلیل اول این است که آمریکاییها واقعا فکر میکنند برای پذیرش این موضوع به مذاکرات بیشتر در فضایی مثبتتر نیاز دارند که انجام برخی اقدامات اعتمادساز میتواند آن را بهوجود بیاورد. این دیدگاه به عقیده من زیاده از حد خوشبینانه است.
حداقل این است که اگر مشکل آمریکا برای پذیرش غنیسازی در ایران، نبود فضای مثبت است، میتواند همین را صریح و روشن اعلام کند. اما میبینیم که مقامهای دولت آمریکا بهطور کاملا حساب شده و برنامهریزی شده از به کار بردن اصطلاح غنیسازی حین صحبت درباره برنامه صلحآمیز هستهای ایران اجتناب میکنند. دیدگاه بدبینانه یا درستتر بگویم واقعبینانه این است که آمریکا اساسا قصد ندارد در توافق نهایی غنیسازی ایران را ولو در حد 5 درصد بپذیرد و پس پرده به اسرائیل قول داده است که در هرگونه توافق نهایی با ایران که منجر به تعدیل اساسی تحریمها میشود، غنیسازی وجود نخواهد داشت.
این موضعی است که فرانسه صریحا اتخاذ میکند و آمریکا هم با آن موافق است با این تفاوت که آمریکاییها صراحت لهجه کسی مانند فابیوس را ندارند. تا وقتی که آمریکا در موضع غنیسازی صفر ایستاده باشد، بدون تردید هیچ معاملهای شکل نخواهد گرفت و اکنون زمانی است که آمریکا باید در این مورد تصمیم بگیرد. این مسالهای نیست که نیاز به مذاکره بیشتر داشته باشد، مذاکرات به اندازه کافی انجام شده و دیدگاهها و استدلالهای دو طرف مشخص است. آنچه اکنون باید انجام شود تصمیمگیری سیاسی است که باید در واشنگتن انجام شود نه تهران.
2- دومین عامل که من حس میکنم مانع نهایی شدن توافق شده این است که آمریکا حاضر نیست در گام اول تعدیلی در تحریمهای بانکی و نفتی اعمال کند و در گام آخر هم، آمریکا باز به تعدیل تحریمها فکر میکند نه برچیدن زیرساخت حقوقی تحریمها.
یک جنبه از موضوع برای ایران این است که وقتی آمریکا در گام اول نگرانی خود را از آنچه خود نامش را توان گریز هستهای ایران گذاشته رفع میکند – و واقعا هم امتیازهایی که ایران روی میز گذاشته امتیازهای بسیار بزرگی در این حوزه است- چرا نباید آمریکا بخواهد در گام اول نگرانیهای فوری ایران را که عمدتا متمرکز بر تحریمهای بانکی و نفتی است رفع کند؟ چرا نگرانیهای فوری آمریکا مهم است اما نگرانیهای فوری ایران مهم نیست؟ آیا به این روش میتوان به یک معامله برد- برد رسید و حسننیت متقابل ایجاد کرد؟ بدون شک تعدیل تحریمها در حوزه طلا و فلزات گرانبها، پتروشیمی، خودرو، قطعات هواپیما و داراییهای مسدود شده ایران بیارزش نیست ولی چرا ایران باید امتیازهایی گرانبها به آمریکا بدهد و در مقابل امتیازهایی با ارزش متوسط دریافت کند؟ چیزی که آزاردهندهتر است این است که آمریکا مدام اعلام میکند تعدیل تحریمهای بانکی و نفتی را برای مذاکرات نهایی نگه داشته است.
سوال این است: وقتی ایران در همین توافق مقدماتی و اعتمادساز نگرانیهای آمریکا درحوزه غنیسازی 20 درصد، تعداد و نوع ماشینها، همکاری با آژانس، ذخایر مواد و... را رفع میکند، به چه دلیل آمریکا اصرار دارد که تحریمهای اصلی را برای مذاکرات بعدی نگه دارد؟ در واقع اصلیترین مساله که عامل بدبینی مفرط در طرف ایرانی است این است که آیا آمریکا تحریم بانک و نفت را نگه داشته تا در گام آخر خواهان توقف غنیسازی 5 درصد در ایران شود؟ اگر آری، که تکلیف روشن است و اگر نه، پس چرا آمریکا اصرار دارد که در این حوزه کوتاه نیاید و دائم آن را به مذاکرات اصلی در آینده احاله میدهد؟
3- سومین مانع این است که اکنون کاملا روشن شده گروه 1+5 به عنوان یک طرف مذاکرهکننده آنقدر منسجم نیست که بتوان با آن به یک توافق نهایی رسید. تا امروز تقسیم کار درونی اینگروه بیشتر مبتنی بر ایجاد مکانیسمهایی برای فشار بر ایران بوده است گویی که اعضای 1+5 هرگز توافق با ایران را تمرین نکردهاند. نخستین مشکل 1+5 تفاوت اهداف و خطوط قرمز آنها در مذاکرات است. آمریکا اکنون بسیار عملگراتر از طرفی مانند فرانسه است که با موضوع کاملا ایدئولوژیک برخورد میکند.
مشکل دوم این است که میزان تاثیرپذیری آنها از لابیهای بیرونی هم یکسان نیست. اکنون فرانسه به عنوان نماینده اسرائیل در مذاکرات حاضر شده در حالی که آمریکا تلاش میکند نوعی فاصله حداقلی را با آن حفظ کند. سومین و مهمترین مساله اما این است که به نظر میرسد با وجود واقعی بودن برخی اختلافات، این موضوع را از حدی بیشتر نباید جدی گرفت. تحلیل واقعبینانهتر این است که فرض کنیم بیش از 20 درصد این اختلافات واقعی نیست و 80 درصد بقیه نوعی تقسیم کار پنهان میان اعضای 1+5 است که هدف از آن گرفتن حداکثر مقدار امتیاز از ایران و واگذار کردن امتیازهای حداقلی است.
از ابراز خشنودی کری از مواضع فابیوس در جمع خبرنگاران میتوان فهمید که آمریکا چندان هم از اینکه فرانسه این بار در نقش پسر بد ظاهر شده ناراضی نیست و بسا خود این نقش را به فرانسه واگذار کرده باشد. علت هم این است که آمریکاییها تصور میکنند ایران نیازمند توافق است و بشدت از به نتیجه نرسیدن میترسد. تحت این شرایط آیا عجیب است که گروه 1+5 تلاش کند با ترتیب دادن نمایشهایی از این دست، ایران را به واگذاری امتیازهای بیشتر بویژه در دو حوزه سرنوشت مواد هستهای و رآکتور اراک وادار کند؟ غربیها اکنون سعی میکنند به ایران بگویند نتیجه سرسختی بیشتر به خطر افتادن مذاکرات است اما تیم ایران باید بداند آمریکا هم خواهان شکست مذاکرات نیست و بنابراین نتیجه سرسختی بیشتر، معامله بهتر خواهد بود.
حمایت:نماز سیدالشهدا (ع)الگوی جاودان عزاداران حسینی
«نماز سیدالشهدا (ع)الگوی جاودان عزاداران حسینی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمد موسوی است که در آن میخوانید؛وقتی قرآن کریم در بزرگترین و کوچکترین سوره خود یعنی بقره و کوثر به صراحت بر لزوم به پاداشتن نماز تاکید کرده و آن را نشانه بارز اهل ایمان توصیف میکند، به یقین باید هم در مرام و سیره حسین بن علی (ع) که قرآن مجسم و ناطق است این موضوع دارای بالاترین جایگاهها باشد. ظهر عاشورا در بحبوحه جنگ، یکی از یاران امام (ع) در وقت نماز نزد سیدالشهدا (ع) رفت و گفت: «یا اباعبدالله، جانم به فدایت! سپاه دشمن به تو نزدیک شده و به خدا سوگند من باید پیش از تو کشته شوم.
اما دوست دارم قبل از اینکه خداوند را ملاقات کنم، نمازی را که اکنون وقتش رسیده، با تو بخوانم» امام (ع) در این هنگام سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «نماز را به یادم آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری، وقت نماز است.» آنگاه فرمود: «به دشمن بگویید مهلتی دهد تا نماز بگزاریم». از جمله درسهای ماندگار حماسه عاشورا، توجه و عنایت خاص سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش به نماز به عنوان اصیلترین ارتباط میان انسان و خدا و مهمترین عبادت انسان ساز است.
این حقیقت از مجموع کلمات و سیره امام (ع)، بویژه عنایت ایشان به این فریضه بزرگ الهی در برابر انبوهی از لشکریان یزیدی کاملا مشهود و هویداست.حضرت در شب عاشورا نیز در پی مأموریتی که به برادر بزرگوارشان ابوالفضل العباس(ع) میدهند، از دشمن فرصتی میخواهند نه برای رایزنی و یا تجهیز به سلاحهای مادی بلکه برای اقامه نماز و عبادت الهی در نیمههای شب، چه آنکه همان نماز، نور چشم و محبوبترین عمل در نزد حضرت سیدالشهداست.
بنابراین بی دلیل نیست که در زیارت حضرت یکی از فرازهای مهم آن اختصاص به این موضوع دارد؛ «اشهد انک قد اقمت الصلوة» در این باره البته به لطف انبوه روایات و احادیث وارده همچنین سیره و سلوک حضرات معصومین (ع)، سخن بسیار است اما آنچه مهمتر است تحقق این امور در وادی عمل است چه آنکه بی شک آنان که در رفتار و زندگی خود، دستورهای خدا و توصیههای ائمه اطهار (ع) را مدنظر قرار میدهند رستگاران واقعیهستند و نه آنان که فقط خوب صحبت میکنند و گاه آن را چاشنی شعار بی عمل میکنند! امید آنکه ما در تبعیت و پیروی عملی از سیره مقدس سیدالشهدا (ع)، مایه خشنودی و رضایت آن حضرت باشیم و در پیشگاه حضرت باری تعالی نه در این دنیا و نه در وادی عقبی، شرمسار نباشیم.
آفرینش:نقش فرهنگ "نقد و انتقاد" در سازندگی جامعه
«نقش فرهنگ "نقد و انتقاد" در سازندگی جامعه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛درلابه لای فرهنگهای لغت و ارائه تعاریف از واژه "نقد و انتقاد" همواره بیان نقاط ضعف درعملکرد و کردار دیگران با رویکردی سازنده از سوی منتقد، موجب تسریع درموفقیت و پیروزی فاعل شده است. اما باید به این امر اقرار کنیم که فرهنگ "نقد و انتقاد" در کشور ما هنوز نتوانسته جای خود را بیابد و به عنوان امری مثبت تلقی گردد.
درکشورما هردو سوی قضیه یعنی ناقد و نقد شونده هیچ یک بر اساس اصول این فرهنگ عمل نمی کنند و یا یکی از طرفین این مهم را بر نمی تابد و به تقابل با طرف مقابل برمی آید. براساس آنچه امروز ما درعرصه سیاسی کشور مشاهده می کنیم، ناقد طرز بیان نقد را بلد نیست و یا ازآن به عنوان ابزاری برای تخریب فاعل استفاده می کند، به طوری که طرح نقد به میدانی برای تسویه حساب های شخصی و جنجالهای سیاسی مبدل می شود. متاسفانه انتقاد در کشورما به فرهنگ "مچ گیری" تبدیل شده است و به جای اینکه طرح اشکالات درجهت رشد و رفع نواقص عملکرد فاعل صورت گیرد، به سمت تخریب وی و جایگاهش سوق داده میشود.
از سوی دیگر ماجرا، نقد شونده نیز تاب تحمل شنیدن ایرادات وارد برعملکرد خویش را ندارد و همه معتقدند که کردارشان صحیح بوده و کسی اجازه تعرض به نظرات آنها را ندارد. درواکاوی رویکرد دو طرف، ایرادات بیشتری بر طرف نقد شونده وارد است. چون معمولا بسیارند کسانی که از سر دلسوزی برای نظام و مردم به انتقاد ازعملکرد دیگر مسولان می پردازند، اما طرف نقد شونده به هیچ وجه این دلسوزی ها را برنمیتابد و آن را به عنوان تخریب تلقی کرده و آن را به عنوان توطئه علیه ساختار و تشکیلات سیاسی خویش معرفی می کند.
اگر انتقادهای سازنده و به جا در دستورکار قرار نگیرد موجب می شود تا عملکرد اشتباه برخی افراد و گروهها به فرصتی برای تخلف های کلان درعرصه های سیاسی واقتصادی تبدیل شود.
امروز نیز ما به عنوان بخشی از جامعه مطبوعات کشور و بخشی از دل اجتماع از سیاسیون کشور اجازه می خواهیم تا چند کلام انتقاد مارا به دور از تخریب های سیاسی به گوش جان بشنوند و الحق که این سطور حرف دل جامعه است...
امروز در برههای از تاریخ سرنوشتساز انقلاب هستیم که پیچی خطیر پیش روی ماست، لذا توجه داشته باشید این رویه اختلاف افکنی میان مسولان و سیاسیون نظام، آثارمنفی بر افکارعمومی جامعه خواهد داشت. سیاسیون کشور به این امر توجه داشته باشند که این مسولیت فعلی امانتی از سوی مردم در دستان آنهاست، لذا جامعه انتظار دارد تا خدمتگزارانشان درجهت رشد و ارتقای جایگاه نظام اسلامی وحدت را سرلوحه کار خود قرار دهند و آرامش کشور و ملت به سبب اختلافات سیاسی و بعضاً شخصی، به فرصتی برای دشمنان نظام اسلامی مبدل نگردد.
شرق:ابهام در رویکرد مجلس به دولت
«ابهام در رویکرد مجلس به دولت»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم محمدرضا تابش است که در آن میخوانید؛مواضعی که از سوی برخی چهرههای محوری اصولگرایان مجلس پس از عدم رای اعتماد به جناب دکتر سجادی، سومین گزینه معرفیشده از سوی رییسجمهور برای تصدی وزارت ورزش و جوانان گرفته میشود، نوعی توجیه است. نگارنده روز گذشته شاهد بود که از آغاز کار مجلس، سخن از قطعیبودن رای اعتماد به وزیر پیشنهادی بود. به نظر میرسد اصولگرایان بیتمایل نبودند که سجادی، راهی ساختمان سئول شود اما با رای پایین.
اشتباه محاسباتی سبب شد که با اختلاف دو رای، این اتفاق رخ ندهد و به نوعی این مساله از دست اصولگرایان شاخص مجلس خارج شد. با این حال نمیتوان و نباید از این نکته غفلت کرد که فعل و انفعالاتی که در انتخابات اخیر ریاستجمهوری رخ داد، خارج از تصور اصولگرایان بود و در معادلات آنان نمیگنجید.
آنان در ابتدای کار در شوک به سر میبردند و سعی کردند در ظاهر امر با ادبیات ملایم، به تعامل با دولت بپردازند چه اینکه فشار افکار عمومی و لزوم تمکین به خواست مردم را امری واقعی میدیدند. به مرور از سوی هر دو طرف، مواضعی اتخاذ شد که این افتراق را بیشتر کرد. دولت ابتدا با توجه به ملاحظاتی که با فراکسیون آقای لاریجانی در مجلس داشت، تمایلی نشان نداد که فراکسیون جدیدی به نام اعتدال شکل گیرد و شاید حق هم همین بود.
نگاه من و دوستان همسو نیز این بود که با توجه به اینکه برخی نمایندگان در مقطعی برای برخورداری از نوعی پوشش به عضویت فراکسیون رهروان ولایت درآمده بودند دور از اخلاق و انصاف بود که انشقاق اتفاق بیفتد. اما این به آن معنا نبود که دولت یازدهم از کار تشکیلاتی غافل شود.
به یاد دارم در مجلس ششم که فراکسیون دوم خرداد، اکثریت قاطع را در اختیار داشت باز هم برای تصویب طرحها و لوایح، سوالات، تذکرات و... انسجام کامل و جلسات مداوم برقرار بود. دولت آقای روحانی به این مساله کمتوجه بود. نکته دوم اینکه در طی این دوران سهماهه، برخی اقدامات سبب شد که زمینه برای خارجشدن اصولگرایان از شوک اولیه و لاک دفاعی فراهم شود.
برخی اظهارنظرها در مورد نرخ ارز، قیمت خودرو، مسکن مهر و یارانهها، از آن جمله هستند و این در حالی است که مثلا در موضوع یارانهها، فشار مجلس سبب شد تا سخنگوی دولت، به موضوع حذف دهکها ورود کند اما پس از دیدن واکنشهای مردمی، مجلس پا پس کشید و این ماجرا به نام دولت تمام شد! اما این همه دلایل برای رفتار دیروز اصولگرایان مجلس نیست. آنها میدانند در جامعه دارای طرفدارانی هستند که برای انتخاباتهای آتی به همراهی این حامیان، نیازمندند. برخی تحرکات در مقابل دولت برای حفظ این بدنه اجتماعی و جلوگیری از سرخوردگی بیش از پیش آنان است. نگارنده به مشکلات امروز دولت به شکل کامل واقف است.
اینکه دولت با توجه به وضعیت بودجهای و میراث باقیمانده از دولت گذشته، با چه زحمتی حقوق کارمندان، مستمریبگیران و مبلغ یارانهها را فراهم میکند. البته تلقی اکثریت جامعه این است که باید دولت برخاسته از رای مردم را یاری داد و میدانند دولت گذشته وعده همراهی با طبقات فرودست را داد اما در عمل، شرایط زندگی آنها را دشوارتر ساخت. اگر برخی در مجلس تصور این را دارند که میتوانند با فشار بر دولت، آقای روحانی را به موضع تند در مقابل مجلس بکشانند باید بدانند که ایشان وارد این مسیر نخواهد شد.
عدم رای اعتماد به آقای سجادی، با توجه به سابقه قابل دفاع و درخشان او در ورزش و مقبولیت در میان اهالی ورزش، حتما برای مجلس هزینههایی در پی خواهد داشت. افکار عمومی امروز، پیرامون نحوه پاسخ مجلس به همکاری صمیمانه و روحیه اعتدالی دولت علامت سوالی بزرگ دارد.
ابتکار:پشت پرده مخالفت فرانسه
«پشت پرده مخالفت فرانسه»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم هادی وکیلی است که در آن میخوانید؛روند مذاکرات هسته ای در دولت جدید به گونه ای پیش رفت که در گمان کارشناسان به ایستگاه آخر رسیده بود. حضور ناگهانی وزرای خارجه 1+ 5 در ژنو و مذاکرات نفس گیر 72 ساعته، عزم طرفین بر چاره یابی و انتظار توافق را در جامعه جهانی ایجاد کرده بود ولی مع الاسف به رغم همه خوشبینیها ناگهان در لحظه آخر همه چیز تغییر کرد و این بار نه آمریکا که فرانسه پیشگام مخالفت با توافق نامه گردید اقدامی که در گمان هیچ کارشناسی نمیگنجید و ساز مخالفت فرانسه آنچنان بهت آور و باور ناپذیر است که برای این مخالفت سناریوهای مختلفی قابل بیان میباشد.
سناریوی اول: اینکه تقسیم کار بین قدرتهای غربی صورت پذیرفته است. آمریکا خود را از رهبری مخالفت خارج کرده و نقش وکالتی را به فرانسه سپرده است. برای چنین گمانه ای میتوان به رویکرد آمریکا در درگیریهای منطقه ای اشاره کرد. آمریکا پس از جنگ عراق و افغانستان و در دوره دولت آقای اوباما با تغییر رویکرد، نقش رهبری خود در جنگها را به هم پیمانان سپرد. چنانچه در جنگ لیبی نقش فرماندهی را به فرانسه واگذار نمود و خود در نقش حمایت کننده ظاهر شد و یا اینکه چندی پیش در آستانه تهاجم غرب به سوریه نقش فرماندهی را به انگلیسی سپرد و البته با مخالفت انگلیسیها عملیات مورد نظر ناکام ماند. حال در صحنه سیاسی احتمال چنین تقسیم کاری در ارتباط با پرونده هسته ای ایران دور از واقعیت نیست.
سناریوی دوم: فرانسه خواسته است با این ساز مخالف، قامت خود را به رخ بکشاند و استقلال خود را نسبت به آمریکا به نمایش بگذارد. تا کنون تصور بر این بود که اروپا نقش طفیلی سیاستهای آمریکا را ایفا میکند و اگر در منازعات بینالملل با آمریکا توافق صورت بپذیرد در حقیقت با کل غرب توافق شده است. در سالهای طولانی مذاکرات 1+ 5 در پرونده هسته ای همواره اروپائیها معتقد بودند که اگر مذاکره رو در رو و مستقیم بین ایران و آمریکا صورت پذیرد، شرط اصلی در حل منازعه محقق شده است. حال که این مهم اتفاق افتاد و آمریکائیها به ظاهر کوتاه آمده اند و آماده امضاء تفاهم نامه میباشند به غیرت و غرور فرانسویها بر خورده و برای اثبات هویت مستقل خود اقدام به مخالفت نموده اند.
سناریوی سوم: اینکه فرانسه این مخالفت را به نمایندگی از رژیم صهیونیستی ایفا کرده و میخواهد جلب حمایتهای صهیونیستی، ترمزی بر سیر نزولی محبوبیت آقای اولان باشد.
سناریوی چهارم: فرانسه به نمایندگی از آلمان وارد چنین فازی شده است. دلیل این احتمال این است که آلمان نقش رهبری معنوی اروپا را بر عهده دارد و در مسئله شنود مکالمات صدر اعظم از دست دولت آمریکا عصبانی است و برای رو کم کنی از دولت آمریکا در صدد زور آزمایی بر آمده است. و از آنجا که این کشور عضو دائم شورای امنیت نیست و مخالفتش با متن توافق نامه نمیتوانست بر قطعنامههای شورای امنیت در خصوص تحریمهای ایران تأثیرگذار باشد بر همین اساس این نقش را به فرانسه که جزو اعضاء دائم شورای امنیت میباشد وا گذاشته است. بر این اساس مسئله به منازعات درونی برمی گردد و بخاطر تحقیری است که اروپائیها شده اند، بر میگردد.
سناریوی پنجم: عربستان سعودی با امتیازات بی شمار توانسته است دولت فرانسه را بخرد و خواست نامشروع خویش را از طریق این دولت اعمال نماید. این گمان با علائم و قرائن موجود مورد تأیید وبه واقعیت نزدیکتر است.
خلاصه هر کدام از سناریوهای ذکر شده که دلیل بر خطای راهبردی تیم مذاکره کننده ایران نیست. بلکه راهبرد کنونی دولت باعث شده تا توپ در زمین 1+ 5 باشد و دنیا متوجه حسن نیت ایران و آمادگی و جدیت کشور برای پایان بخشیدن به بحران پرونده ی هسته ای شده است. به نظر نگارنده فضای افکار عمومی اجازه نخواهد داد که بیش از این وقت کشی شود. بنا بر این پیش بینی توافق اولیه در اجلاس بعدی دور از انتظار نیست. اما اتفاقات ژنو نشان داد که راه چقدر پر پیچ و مشکل و طاقت فرساست. اما امید، کلید حرکت آینده میباشد.
قانون:به نتیجه نرسیدن مذاکرات ژنو عجیب نیست
«به نتیجه نرسیدن مذاکرات ژنو عجیب نیست»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم داود هرمیداس باوند است که در آن میخوانید؛مذاکرات اخیر با 1+5 در ژنو در مجموع بسیار مثبت و با پیشرفتهای بسیاری همراه بود، اما در حاشیه این مذاکره نکاتی به چشم میخورد که قابل تحلیل است. درنشست اخیر مشاهده شد اکثر کشورها با میل به تفاهم و توافق با ایران بر سر مسئله هستهای در نشست ژنوحضور پیدا کرده بودند، این در حالیست که نماینده فرانسه در این نشست با اهدافی از پیش تعیین شده سعی در منفی ارزیابی کردن نتایج این مذاکره برای ایران داشت.به همین دلیل با زیر پا گذاشتن این تعهد که مذاکره باید پشت درهای بسته صورت گیرد، لورن فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه با واکنشهایی که پس از مذاکره نشان داد در واقع صدای خود را به گوش اسرائیل و اعراب رساند.
بنابراین یکی از عواملی که اجازه نداد مذاکرات 1+5 در ژنو نتیجه موفقیت آمیزتری داشته باشد بیش از هرچیز رفتارهای وزیر امور خارجه فرانسه بود. اما این حاشیهها بعد دیگری نیز داشت؛ همانطور که ویلیام هیگ، وزیرامورخارجه انگلیس و کاترین اشتون اعلام کردند، دید این دو نسبت به مذاکره اخیر در ژنو بسیار مثبت و سازنده بوده است. البته لازم به ذکر است دشمنی فرانسه با ایران به سالهای دور بر میگردد. برای مثال در زمان جنگ ایران و عراق ،اولین دولتی که از عراق حمایت کرد فرانسه بود. ولی همان موقع آمریکا و شوروی زمانی بیطرفی خود را شکستند که ایران در فاو بود اما فرانسه از همان روز اول به عراق کمک میکرد.در رابطه با آنچه مربوط به ایران است تصادفا مواضع فرانسه به ضرر ایران بود.
زمان ناپلئون بناپارت با الکساندر اول صلح کرد و ایران را بین زمین و هوا رها کرد. این باعث شد روسیه نیروهای خود را از اروپا به ایران بیاورد.در قرارداد 1907 فرانسه موضع میانجی داشت،بین روس و انگلیس برای انعقاد این معاهده.با استناد به وقایعی که از سالهای دور تا کنون رخ داده است، میتوان دریافت اگرچه مردم ایران همواره سمپاتی عاطفی به فرانسه داشتهاند اما موضع گیریهای فرانسه درقبال ایران فرآیندی منفی داشته است.
در خصوص مذاکره ژنو هم باید اشاره کنم فرانسه در آغاز با دید منفی به فرآیند مذاکرات نگاه میکرد و در واقع از ابتدا قصد داشت از ایجاد منفی نگری در نتیجه مذاکرات غرب با ایران به نفع کشور خود بهرهبرداری کند.
حال این پرسش پیش میآید که این بهرهبرداری برای فرانسه به چه صورت خواهد بود؟ پاسخ این است به دلیل خلایی که میان آمریکا و عربستان بوجود آمده است ،فرانسه در صدد است این خلأ را پر کرده و نقشی که فرانسه در اینباره ایفا کرد بسیار روشن و آشکار بود.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که با وجود همه تحولات سازنده و امیدوار کنندهای که در ژنو رقم خورد نباید تعجب کرد و البته نا امید شد که چرا مذاکرات در آخرین نشست به نتیجه نرسید. اتفاقا به توافق رسیدنش جای بسیار تعجب داشت چراکه مسئله هستهای ایران با غرب بسیار پیچیده است و حل آن نیاز به صرف زمان بیشتری دارد. در هر حال آنچه از سوی کاترین اشتون مطرح شد حاکی از مثبت بودن مذاکرات است. بنابراین شواهد و قرائن خبر از قصد و میل اکثر اعضای گروه 1+5 به تفاهم با ایران بر سر مسئله هستهای را میدهد.
دنیای اقتصاد:علل مانعتراشی فرانسه در مسیر توافق بزرگ
«علل مانعتراشی فرانسه در مسیر توافق بزرگ»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر مهدی ذاکریان است که در آن میخوانید؛مساله هستهای ایران یک مساله «تکقطبی» نیست؛ یعنی فقط آمریکا در برابر برنامه هستهای ایران قرار ندارد. بلکه «دو قطبی» است؛ یعنی یکسو آمریکا و در سوی دیگر کشورهای اروپایی هستند که فرانسه آنها را هماهنگ میکند. دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، تمام تلاش خود را بر مذاکره با آمریکا متمرکز کرده بود و این مساله برای فرانسه گران تمام شد. حال آنکه دستگاه سیاست خارجه ایران در کنار مذاکره با آمریکا نباید از تعامل با اتحادیه اروپا و به ویژه موتور محرکه این اتحادیه؛ یعنی آلمان و فرانسه غفلت کند. از دیگر سو، مسائل منطقه نیز در موضع گیریهای اخیر فرانسه دخیل بوده است؛ فرانسه به طور سنتی در لبنان حضور داشته و حضور ایران در لبنان تا اندازه زیادی موجب رقابت دو طرف شده است. در این راستا فرانسه تلاش دارد برخی مسائل را به هم پیوند بزند تا بتواند منافع خود در منطقه را حفظ کند.
مسائل مربوط به نفت و صدور نفت نیز در سیاستهای فرانسه تاثیرگذار هستند؛ چرا که نفت همچنان یکی از منابع اصلی تامین انرژی فرانسه است. نکتهای که در این میان رسانهای شد، بحث حفظ امنیت اسرائیل از سوی فرانسه بود؛ اما من این امر را یک امر فرعی میدانم، زیرا امنیت اسرائیل، برای ایالاتمتحده آمریکا در اولویت است، اما برای فرانسه صرفا حالت شعارگونه دارد.
از جمله دلایل دیگری که برای مخالفتهای فرانسه در «ژنو» میتوان مطرح کرد؛ منافع اقتصادی این کشور است. با این همه، فرانسه و آمریکا باید بدانند که وارد شدن ایران به مذاکرات به معنای پهن شدن یک «سفره» برای آنها نیست. اکنون چشمان وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی ایران باز است و به آنها اجازه نخواهد داد که با چنین رویکردی وارد تعامل با ایران شوند.
ایران در دوره 8 ساله دولت پیشین، در برخی موارد سیاستهای اشتباهی را در پیش گرفت. برخی قراردادهای پرزیان نفتی، سیاسی و اقتصادی ایران در آن زمان، دیگر در این دولت تکرار نخواهد شد. همچنین رسانهها نیز باید هوشیار باشند و هشدار دهند که مذاکره به مفهوم سهمدهی یا اجازه سهمخواهی دادن به کشورهای غربی نیست.
اگر ایران وارد مذاکرات شده، تنها در چارچوب قطعنامههای شورای امنیت و مواردی که در آن ذکر شده، خواهد بود، زیرا هدف جمهوری اسلامی ایران این است که با پیشبرد مذاکرات هستهای، نگرانیهای غرب رفع و در نهایت تحریمها لغو شود. در 8 سال گذشته، ادبیات خاص دولت وقت، نگرانی بیشتر اعضای شورای امنیت سازمان ملل را موجب شده بود و در نهایت کشورهای قدرتمند عضو این شورا، به قطعنامههای تحریم علیه ایران رای مثبت دادند. اکنون با روی کار آمدن دولت میانهروی روحانی در ایران، این نگرانیها رفع شده و طرف مقابل نیز بر این موضوع کاملا واقف است.
اگر اجماع داخلی همچنان برقرار باشد و نخبگان سیاسی و رسانهای در داخل کشور بر زحمات تیم مذاکرهکننده ما خللی وارد نکنند، پیروز اصلی مذاکرات ایران خواهد بود. آقای فابیوس باید پاسخ دهد که چرا از اسرائیل نمیخواهد تا به ان پی تی بپیوندد؟ این همه قطعنامههای شورای امنیت که مخاطب آن اسرائیل بوده بر زمین مانده و بسیاری از سوالات دیگر.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم