خراسان:خردمندان، مبهوت درس های کربلا
«خردمندان، مبهوت درس های کربلا»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی است که در آن میخوانید؛در توصیف قیام مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام و شرح نهضت جاودان و پایدار حسینی، زبان و بیان و الفاظ و کلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت باشد عاجز و ناتوان است و بدون شک، قیام امام یکی از حوادث بینظیری است که هنوز پس از سیزده قرن و اندی اسرار و عظمت و اهمیت آن کاملاً آشکار نشده و فروغ تجلّی آن خاموش نشده است و انوارش همواره در تابش و لمعان و راهنمای بشریت به سوی آزادی و عزت نفس و فداکاری و جهاد در راه مبدأ و عقیده و پایداری و مقاومت در برابر باطل و شرک و بشرپرستی بوده و خواهد بود.
مفاهیم عالیهای که برای پیشبرد مقاصد بلند و هدفهای عالی انسانی و ساختن اجتماع مترقی از آن استنباط میشود از هیچ نهضت و انقلاب دیگری درک نمیشود.خلاصه این قیام این است: وقتی که اسلام در چنگال عفریت کفر و شرک و استبداد بنیامیه دست و پا میزد و قیافه کثیف و وحشتناک ارتجاع در همه جا مسلمانان را نگران و ناراحت میکرد و احکام خدا، مسخره و سنن دین پایمال می شد و کاریترین ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام به نام حکومت یزید وارد شده بود، بزرگ ترین رهبر و استاد الهی و معلم ربوبی با هفتاد نفر از اهل بیت و خواص و شاگردان ممتاز و فارغ التحصیل و تربیت دیده دانشگاه خود - که گوش و چشم جهان مانند آنان ندیده و نشنیده - قیام کرد؛ جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به یاری دین خدا شتافتند و در جلوی مقاصد تخریبی بنیامیه سدّی استوارتر از آهن و پولاد ساختند و درسهایی که به انسانهای خداپرست و آزادی خواه دادند، خردمندان را مات و مبهوت و ارباب بینش و بصیرت را واله و حیران کرد؛ درس هایی که فقط یک مشت الفاظ، عبارات، سخنرانی، فریاد و ادعا نبود.
درسهای آنها، فداکاریهای قهرمانانه و از خودگذشتگیهای خالصانه و تصمیم محکم و عزم راسخ بود. مانند شعلههای آتش بلکه اشعه نور در عمق دریاهای ژرف و بیکران مصایب جانکاه و امواج خروشان آزمایش و بلا مردانه فرو میرفتند و بر آفاق ابدیت، پستی این زندگی دنیا و لذایذ جسمانی را با قلمهای نوری و زرین ثبت میکردند و نشان دادند که جهاد و جانبازی در راه مبدأ و حفظ شرف و کرامت عقیده عزیزتر و گرامیتر از زندگی مادی است و بشر، والاتر و برتر از آن است که اسیر و بنده لذتهای فانیه باشد.
این جهان و آنچه در آن بود از نعمتها، کامرانیها و زر و زیوری که بیشتر خود را به آن میفروشند و برای آن دین و ایمان و شرف را از دست میدهند، علاوه بر عزت، کرامت و شرافت خانوادگی و حسب و نسب و سوابق درخشان بی مانند و اموال و فرزندان کوچک و بزرگ و بانوان و دختران و برادران و خواهران و آنچه بشر به آن دلبستگی پیدا میکند و متاع حیات دنیا است، همه در اختیار حسین، علیه السلام، بود و بدون هیچ گونه چون و چرا احدی با حسین علیه السلام هم وزن و هم تراز نبود و در جهان پهناور کسی مفاخر او را نداشت. هر چه در اختیار آن حضرت بود، برای بقای دین فدا کرد و با خود به قربانگاه کربلا برد و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشید.
این قیام و فداکاری از هر ناحیهای برای بشر متضمن عبرتها و درس هایی است که به فرموده علامه کبیر شیخ محمد حسین کاشف الغطاء خردمندان در برابر آن خاضع و در محراب عظمت آن، عقول پیشانی خضوع بر زمین ادب گذاردهاند.
کَالبَدرِ مِنْ حَیْثُ التَفَت وَجَدْتَهُ /یَهدِی اِلی عَیْنَیکَ نُوراً ثاقِباً
کَالْشَمْسِ فِی کَبَدِ السَماءِ و َنُورُها/ یَغشَی البِلادَ مَشارِقاً وَ مَغارِباً
کَالبَحرِ یَمنَحْ لِلقَریبِ جَواهِراً/ غُرَراً وَ یَبْعَثُ لِلبَعیدِ سَحائِباً( 1)
توفیق ابوعلم نویسنده فاضل مصری پس از آن که اباء نفس و عظمت روح امام را میستاید و میگوید جهان را از اینکه برایش همتا و شریکی بیاورد عاجز کرد، اقدام و قیام امام را به این گونه توصیف میکند:
اَقْدَمَ الامامُ الْحُسَینُ عَلَی المَوتِ مُقْدِمَاً لِنَفْسِه وَ اَولادِه، وَ اَطْفالِهِ، وَ اَهْلِ بَیْتِه لِلقَتْلِ قُرْباناً وَ وَفاءً لِدِینَ جَدّهِ صَلَّی اللهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم بِکُلِّ سَخاء وَ طِیْبَةِ نَفْس، وَ عَدَمِ تَرَدُد وَ تَوَقَفُ قائِلا بِلِسانِ حالِهِ.
اِنْ کانَ دِینُ مُحَمّد لَمْ یَستَقِم / اِلاّ بِنَفْسِی یاسُیُوفُ خُذِینِی(۲)
و پس از آن که در وصف شجاعت آن حضرت شرحی سخن رانده میگوید:
«وَ هُوَ الَذِی صَبَرَ عَلی طَعْنِ الْرّماحِ، وَ ضَرْبِ السُّیُوفِ، وَ رَمْی السُّهامِ حتّی صارَتِ السّهامُ فِی دِرْعِه کَالشّوَکِ فِی جِلْدِ القُنْفُذِ، وَ حتّی وُجِدَ فِی ثِیابِهِ مِأةُ وَ عِشرُونَ رَمْیَةً بِسَهْم، وَ فِی جَسَدِهِ ثَلاثُ وَ ثَلثُونَ طَعْنَةً بِرُمْح، وَ اَربَعُ وَ ثَلاثُونَ ضَرْبَةً بِسَیْف»
این یک منظر مختصر و کوتاهی است از قیام امام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت و از مفهوم عالی و با ارزش آن از نظر یک نفر استاد و دانشمند معاصر از اهل سنت(۳) و اما مناظری که نویسندگان بزرگ و ادبا و شعرا و خطبا از این قیام مقدس در قالب اشعار و نثر و نظم ساخته و پرداختهاند بیش از این است که در این مقال بگنجد.
پینوشت
۱ . جنة المأوی ص 111، مقاله (التضحیة فی ضاحیة الطف).
۲ . اهل البیت ص 446 تا 449.
۳ . ص 450، اهل البیت علیهم السلام.
کیهان:رمزگشایی از مذاکرات محرمانه ژنو
«رمزگشایی از مذاکرات محرمانه ژنو»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن میخوانید؛ژنو سوئیس پنجشنبه و جمعه پر ازدحامی را پشت سر گذاشت. فضاسازی رسانهای بر این شلوغی ناظر به مذاکرات 1+5 با ایران میافزود. دیروز وزیر خارجه آمریکا از تلآویو به ژنو رفت تا در مذاکرات سهجانبه با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران شرکت کند. کری برای سومین بار در دو هفته اخیر بود که به تلآویو رفته و در آنجا گفته بود هدف ما و اسرائیل در قبال برنامه هستهای ایران یکی است. بعد از ظهر جمعه خبر آمد که وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان نیز به ژنو میروند. رسانهها از احتمال یک توافق سخن گفتند و برخی از آنها از توافقی بزرگ نوشتند. اما تا دیشب جزئیات مذاکرات و توافقات همچنان در هاله ابهام باقی ماند. آیا میتوان به استناد قرائن و شواهد، برخی از ابهامات را برطرف ساخت و نگاه شفافتری به مذاکرات ژنو- که آغاز راه است و نه پایان آن- داشت؟ آیا آمریکا به دنبال یک توافق متوازن و پایاپای با ایران است یا مهندسی جدیدی برای تداوم خدعه و خیانت با ایران در میان است؟ آیا صرف مخالفخوانی دیروز نتانیاهو با توافق احتمالی- که ممکن است براساس یک تقسیم کار با آمریکا باشد - میتواند مؤید درستی مسیر مذاکرات باشد؟ و بالاخره اینکه یک توافق خوب حاوی چه مشخصاتی است؟
توافق خوب از نگاه ما با نگاه آمریکایی- صهیونیستی متفاوت و متعارض است. از نگاه جمهوری اسلامی توافق خوب، ناظر به حقوق بینالمللی و بهرسمیت شناختن کامل حقوق مشروع ایران در قبال اقدامات شفافساز در چارچوب قانونی است. هیئت ایرانی همچنین امیدوار است در راستای این شفافسازی و سلب بهانه از طرف مقابل، تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی لغو شوند. اما در نقطه مقابل، تلاش اصلی بر این راهبرد استوار است که ایران به صورت گامبه گام از حقوق مشروع خود در زمینه غنیسازی خلع شود و فشار اصلی تحریمها به مثابه شمشیر داموکلس محفوظ بماند. در این تلقی گام بهگام، غرب مایل به تعلیق غنیسازی 20درصد، کاهش تعداد و سرعت فعالیت سانتریفیوژهای تاسیسات نطنز (غنیسازی 5/3درصد)، اجرای پروتکل الحاقی و احیاناً خروج بخشی از مواد غنیسازی شده است و البته سرانجام، ایدهال خود را همان چیزی میداند که 10 سال پیش به دست آورد؛ تعلیق کامل غنیسازی! پیداست که فاصله دو تلقی بسیار است. به همین خاطر هم هست که دکتر عراقچی معاون وزیر خارجه در جمع خبرنگاران در ژنو گفت:«احتمالا سندی امضا نمیشود و در این حد خواهد بود که یک بیانیه مشترک صادر شود. این بیانیه در خصوص جزئیات گام اول، گام آخر و هدف مشترک و اقداماتی که باید صورت بگیرد، است». همزمان دکتر ظریف نیز در جمع خبرنگاران اظهار داشت: «امکان دارد به یک بیانیه مشترک یا چیزی مانند آن برسیم. این که نیاز به امضای آن باشد، بحث دیگری است.» دکتر ظریف در عین حال در مصاحبه با سیانان گفته است «برنامه غنیسازی به طور کامل تعلیق نمیشود. ما در سالهای 2003 تا 2005 برنامه غنی سازی را به طور کامل تعلیق کردیم اما نتایج مثبتی به همراه نداشت و دیگر این مسئله را مورد آزمایش قرار نمیدهیم.» این سخن البته احتمال گفتوگو بر سر بخشی از غنیسازی 20 درصد را تلویحاً تایید میکند.
آنچه در رسانهها از قول مقامات آمریکایی طی چند روز اخیر منتشر شد، به تصریح و تلویح نشان میدهد واشنگتن مایل به توافقی نامتوازن است. اوباما روز پنجشنبه به سیانان گفت«توافق مورد بحث به طور جزئی، تحریمها را کاهش میدهد اما ساختار تحریمها حفظ شود. امکان دارد به توافق مرحلهای با ایران برسیم که بر اساس آن در مرحله اول گسترش فعالیت هستهای ایران متوقف شود.» جیکارنی سخنگویی کاخ سفید در توضیح بیشتر گفت که «کاهش تحریمها، محدود و هدفمند و برگشتپذیر است و ساختار اصلی تحریمها را تحت تاثیر قرار نمیهد اما پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف میکند. ساختار کلی تحریمها پابرجا خواهد ماند.» اما همزمان تیم جانسون رئیس کمیته بانکی سنا اعلام کرد «بسته تحریمی جدید علیه ایران بعد از پایان مذاکرات ژنو در این کمیته بررسی خواهد شد.» از سوی دیگر روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی خاطرنشان میکند«اگر چه آمریکا به طور رسمی در مورد جزئیات گامهایی که باید از سوی ایران برداشته شود سخنی نمیگوید، یک مقام دولتی آمریکایی میگوید این اقدامها درصد غنیسازی، ذخیره مواد هستهای، قابلیتهای تاسیسات هستهای و همچنین راستیآزمایی برنامه اتمی ایران را در برمیگیرد. به گفته این مقام آمریکایی مدت زمان تعلیق برنامه هستهای ایران هنوز مورد مناقشه است، اما تعلیق 6 ماهه یکی از چارچوبهایی است که مورد بحث قرار گرفته است. در مقابل احتمال رفع مسدودیت بخشی از اموال و داراییهای ایران در خارج مورد بحث است.»
در واقع همانگونه که در گمانهزنیهای قبلی رسانههای غربی نیز مطرح بوده،آمریکاییها قصد ندارند حتی اندکی از تحریمهای اصلی را حذف کنند بلکه در نهایت مایلند امکان دسترسی ایران به بخشی از درآمدها و داراییهای مسدوده شده در خارج- رقمی بین 3 تا 10 میلیارد دلار- را فراهم کنند و نام آن را کاهش تحریمها بگذارند! روزنامه دیلیتلگراف به شکل دیگر این خبر را تایید کرده و به نقل از یک منبع در سنای آمریکا مینویسد: « در توافق محتمل اجازه [!] غنیسازی محدود به ایران داده میشود اما برنامه هستهای آن به مدت 6ماه فریز می شود. قدم اول توافق شامل توقف غنیسازی 20 درصد و اکسید کردن ذخایر اورانیوم 20 درصد، کاهش تعداد سانتریفیوژهای فعال در غنیسازی 5/3 درصد، عدم بهرهبرداری از رآکتور آب سنگین اراک در 6 ماهه مورد بحث و عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته آیآر2 است و در مقابل آمریکا برخی از سرمایههای بلوکه شده ایران را آزاد میکند.» همین مضمون را خبرگزاری فرانسه نیز منتشر کرده است. از دیگر سو خبرگزاری رویتر- و ایسنا- اظهارات یک مقام بلندپایه آمریکایی در جمع رسانههای این کشور را منتشر کردهاند که تاکید میکند «ما در گام اول به هیچ وجه درباره تحریمهای اصلی صحبت نمیکنیم... ما از تحریمها که نقش مهمی در آوردن ایران پای میز مذاکره داشتهاند حمایت میکنیم و به دنبال ایجاد تغییر در استراتژی دولت ایران هستیم... ما به یک توافق اولیه که تحریمهای موردی، محدود و موقتی را لغو کند، دست مییابیم... ما به کنگره گفتیم اجازه دهند یک توقف کوتاه به وجود بیاید. ما همه طرفدار تحریم هستیم که نقش مهمی داشته است... ایرانیها در حال حاضر برنامه غنیسازی دارند بدون اینکه چنین حقی را داشته باشند. ما در گام اول دنبال آن هستیم که سطح و ذخایر و تواناییهای غنیسازی پیشرفت نکند... ما معتقدیم ایران و هیچ کشوری حق غنیسازی ندارد»!
در این سناریو، رژیم صهیونیستی هر چند مخالفخوانی و تظاهر به مخالفت میکند- که در اظهارات نتانیاهو پس از ملاقات با کری ظاهر بود- اما در واقع با مقامات آمریکایی هماهنگ است. این حقیقت را روزنامه هاآرتص روز چهارشنبه گذشته اذعان کرد آنجا که نوشت «شرمن در مصاحبه با شبکه 10 اسرائیل با بیان اینکه آمریکا بر توقف برنامه هستهای ایران در طول مذاکرات تاکید خواهد کرد، به برخی تقاضاهای اسرائیل پاسخ گفت. مقامات اسرائیل میگویند اگر مصالحه آمریکا با ایران شامل تغییر اساسی و چشمگیر تحریمها نشود و تعلیق برنامه هستهای ایران را تضمین کند، تل آویو این مصالحه را به طور تلویحی میپذیرد. یک مقام ارشد اسرائیل در طول مذاکرات اخیر با مقامات آمریکا گفت آمریکاییها به جای کنار گذاشتن تحریمها، آزاد کردن حدود 3 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده ایران در بانکهای غربی را مورد توجه قرار دادهاند. و اسرائیل هیچ مخالفتی با این امر ندارد... اسرائیل از توافقات با آمریکاییها در هفتههای اخیر خرسند است. یک مقام ارشد تلآویو میگوید ما مذاکراتی را که در آن صحبت از کاهش تحریمهای موجود بود به ممانعت از اعمال تحریمهای جدید تغییر دادیم.»
قضاوت دقیق درباره مذاکرات ژنو منوط به انتشار جزئیات قطعی است. اما در جبهه ایران درباره بدگمانی و بیاعتمادی به رویکرد اخیر مقامات آمریکایی تقریبا هیچ تردیدی وجود ندارد. یک سند درباره این مدعا مقاله روز چهارشنبه حسین موسویان عضو و سخنگوی اسبق هیئت مذاکرهکننده ایرانی (از معتمدان دکتر روحانی) است که با اشاره به همین موضعگیریهای رسمی و رسانهای در آمریکا (آزادسازی برخی اموال مسدود شده ایران به جای کاهش یا حذف تحریمها در ازای دریافت برخی امتیازات) نوشت «رئیسجمهور سابق ایران از پیشنهاد گام به گام لغو تحریمها و شناسایی حق ایران در مقابل اقدامات اعتمادساز ایران استقبال کرد اما طرف آمریکایی این مذاکرات را به شکست کشاند... تندروهای اسرائیلی و آمریکایی در دور جدید مذاکرات هستهای، آزادسازی بخشی از اموال بلوکه شده بدون لغو تحریمها را مطرح میکنند و این را به اعطای امتیاز ربط میدهند. پذیرش این شرایط توسط ایران، به ساختار رژیم تحریمهای یکجانبه و چندجانبه لطمه نمیزند. در همین حال موافقت نکردن ایران، به بلوکه کردن پولهایش در خارج و قرار گرفتن تحت تحریمی مجازی منجر میشود. بنابراین پیشنهاد مورد نظر چیزی جز یک اسب تروا نیست. این سیاست نه تنها میتواند مانع تحقق توافق شود بلکه معما را پیچیدهتر هم میکند... رسیدن به توافق پس از یک دهه، مشروط به آن است که آمریکا در زمینه لغو تحریمها به اقدام واقعی بپردازد.»
اکنون خوشبینترین سیاستمداران و دیپلماتهای ایرانی، شیوه آمریکا را فریبکاری و تعبیه اسب تروا در پوشش اعطای امتیاز به ایران تلقی میکنند که کاملا با واقعیات هماهنگ است. بنابراین طبیعی است بازی رسانههای غرب و تبلیغاتچیهای رسانهای آنها با کلماتی نظیر «توافق بزرگ» نمیتواند واقعیتهای جاری در مذاکرات را کتمان کند. مذاکرات ژنو همچنان در آغاز یک راه پرسنگلاخ است. ضمن حمایت همه جانبه از دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران، باید از ایجاد انتظار و امید خلاف واقع پرهیز کرد. توهمپراکنی و خیالپردازی به جای واقعیتها، شیوه مبنایی رسانههای غربی و دنباله رسانهای آنها در داخل است. در حقیقت همین جریان رسانهای است که میکوشد اسب تروا را امتیاز آمریکا جا بزند و روند پرهزینه 10 سال پیش را بازسازی کند. آن هنگام، همچنان که اصل تعلیقها خسارت بزرگی بود، شکستن همان تعلیقها نیز هزینه بزرگی را تحمیل کرد.
رسالت:نقدی بر اظهارات وزیر اقتصاد
«نقدی بر اظهارات وزیر اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛وزیر محترم اقتصاد و دارایی اخیرا در باب دریافتها و پرداختهای مربوط به قانون هدفمندی یارانهها گفته است: "در سال جاری باید 42 هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت شود اما در آمد حاصل از افزایش حاملهای انرژی در سال جاری حداکثر 28 هزار میلیارد تومان برآورد میشود. دولت مجاز است حداکثر 50 درصد از درآمد هدفمندی را به خانوارها اختصاص دهد یعنی از این رقم 14 هزار میلیارد تومانی میتواند یارانه پرداخت نماید. فاصله بین 14 تا 42 هزار میلیارد تومان باید خارج از قانون هدفمندی یارانهها تامین شود." (مشرق دوشنبه 6 آبان)
قانون هدفمندی یارانهها چیست؟ منابع این قانون از کجا تامین و این منبع چگونه برآورد میشود؟ قانون هدفمندی یارانهها فروش نفت خام در داخل را که تا پیش از این قانون در داخل در بودجه سنواتی صفر بوده جزء منابع حاصل از هدفمندی یارانهها محسوب میکند!
قانون هدفمندی یارانهها علاوه بر آن، منابع حاصل از فروش میعانات گازی و فروش گاز طبیعی را جزء منابع این قانون میشناسد.
مطابق قانون هدفمندی یارانهها قیمت فروش نفت خام و میعانات گازی 95 درصد فوب خلیج فارس تعیین شده است و قیمت فروش گاز طبیعی در داخل 75 درصد متوسط قیمت گاز طبیعی صادراتی پس از کسر هزینههای انتقال، مالیات و عوارض تعیین شده است.
علاوه بر نفت و گاز سخن از افزایش قیمت آب و برق و... در این قانون آمده که بدون شک میتواند جزء منابع حاصل از قانون هدفمندی یارانهها باشد. شرکت ملی نفت روزانه بیش از 5/1 میلیون بشکه نفت خام به شرکت پخش و پالایش میفروشد. قبل از قانون هدفمندی یارانهها قیمت فروش برای عوام مجهول و برای خواص مجهولتر بود لذا در بودجه سنواتی اصلا به آن اشاره نمیشد و برخلاف تبصره 38 قانون بودجه سال 58 منابع حاصل از آن جزء درآمدهای شرکت ملی نفت محسوب میشد و نهادهای نظارتی نیز چشم و گوش خود را بر این تخلف بسته بودند.
شرکت پخش و پالایش از 5/1 میلیون بشکه نفت خام تحویل گرفته روزانه خود بیش از 17 فرآورده نفتی تولید میکرد و علاوه بر برطرف کردن نیازهای داخل به فرآوردههای نفتی، میلیاردها دلار از این فرآوردهها را نیز به خارج صادر میکرد. اینکه شرکت ملی نفت یاشرکت ملی پخش و پالایش طرف حساب دولت در تامین منابع هدفمندی یارانههاست یا نه، بنده اطلاعی ندارم. اگر شرکت ملی نفت باشد باید منابع حاصل از فروش نفت خام در داخل را وفق تبصره ماده یک قانون هدفمندی یارانهها در اختیار دولت برای تامین منابع قانون هدفمندی یارانهها قرار دهد. اگر پخش و پالایش است باید وجوه ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی را در اختیار دولت قرار دهد تا وفق قانون هدفمندی یارانهها به پرداختهای مورد نظر در این قانون عمل شود.
نگاهی به صورتهای مالی شرکت ملی نفت ایران در سال 91 نشان میدهد در این سال شرکت ملی نفت، بیش از 817 هزار میلیارد ریال نفت خام به شرکت پالایش و پخش فروخته است. این مبلغ از مبلغ فروش نفت خام صادراتی هم بیشتر است که در آمد حاصل، از خردهفروشی آن در داخل کشور محقق شده است.
فروش نفت در داخل همه ساله با توجه به بازار روز افزون مصرف آن در داخل متغیر و رو به رشد است. بهترین دلیل این ادعا آنکه همین 817 هزار میلیارد ریال در سال 91 در سال 90 به مبلغ 724 هزار میلیارد ریال بود. صد البته در سال 92 از رقم 817 میلیارد ریال فراتر خواهد رفت. البته ممکن است با راهاندازی برخی پالایشگاهها میزان فروش نفت در داخل از 5/1 میلیون بشکه در روز هم فراتر رود. همچنین بر اساس صورتهای مالی شرکت ملی نفت ایران در سال 91 فروش میعانات و مایعات گازی رقم نجومی پیش از 24 هزار میلیارد تومان میباشد.
آقای طیبنیا میگوید منابع حاصل از قانون هدفمندی یارانهها در سال جاری 28 هزار میلیارد تومان است. ایشان این رقم را مستند به آمار کدام نهاد رسمی میگوید؟
مستند بنده یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی در سال مالی منتهی به 30 اسفند 91 شرکت ملی نفت است که به امضای اعضای هیئت مدیره از جمله وزیر نفت رسیده است که سازمان حسابرسی هم قاعدتا طبق معمول بر آن مهر تایید خواهد زد. مستند جناب آقای طیبنیا چیست؟ مستند عدد و رقم بنده شفاف است. مستند آقای مصباحی مقدم که میگوید بودجه یارانهها 12 هزار میلیارد تومان کسری دارد چیست؟ (6 آبان 96 تسنیم)
حال اگر منابع حاصل از فروش گاز طبیعی در داخل به مبلغ 9957 میلیارد ریال و فروش گاز صادراتی به خارج به مبلغ 87 هزار میلیارد ریال را به همین مبلغ بیفزاییم تکلیف اظهارات وزیر محترم اقتصاد و دارایی چه میشود؟ همچنین اظهارات بیحساب و کتاب برخی نمایندگان محترم مجلس در باب منابع حاصل از هدفمندی یارانهها در جریان بررسی لوایح و طرحها در این باب چه میشود؟ طبق قانون مسئولیت وصول و ایصال منابع درآمدی دولت به عهده عالیترین مقام مسئول در وزارتخانههاست.
سئوال این است که چرا وزیر نفت برای تامین منابع هدفمندی یارانهها این مبالغ نجومی را به وزارت امور اقتصادی و دارایی نمیدهد؟ از سوی دیگر وزیر اقتصاد و دارایی که دادش از کمبود منابع قانون هدفمندی یارانه و کسری فاحش آن به آسمان بلند است چرا در انتقال سهم هدفمندی یارانهها از این مبلغ عظیم از طریق برداشت از حسابهای تمرکز وجوه نفت (حسابهای شرکت ملی نفت مفتوحه نزد خزانه به حسابهای تمرکز وجوه در آمد عمومی نزد خزانه) تعلل میورزد؟
بیحساب و کتاب حرف زدن در مورد مسائل مالی و محاسباتی، ما را به این وادی میکشاند که رئیس جمهور مملکت بگوید خزانه خالی است. در حالی که خزانه سرشار از منابع مالی است اما وجوهش در حسابهای موجود در خزانه متفرق است و طبق اصل 53 قانون اساسی "متمرکز" نیست!
جناب آقای وزیر اقتصاد و دارایی! همین سه عدد و رقم کلیدی را کنار هم بگذارید، خواهید دید در سال 92 بیش از 30 هزار میلیارد تومان مازاد درآمد حاصل از منابع قانون هدفمندی یارانهها خواهید داشت. متاسفانه خزانهدار کل کشور نمیداند با این مازاد چه کند یا ممکن است مجاز به هزینه کردن این منابع مازاد نباشد؟!
در طرح این مطلب به سایر منابع مالی قانون هدفمندی یارانهها مثل آب و برق و نان و هزینههای پستی اصلا اشاره نشده بلکه فقط به سه قلم انفالی آن اشاره رفته است. برخی نهادهایی که مسئول تامین منابع هدفمندی یارانهها به وظیفه خود عمل نمیکنند و منابع درآمدی دولت را در بنگاههای خود بلوکه میکنند.
شرکت ملی نفت با قانونی کردن سهمی از نصاب درصد ارزش فروش نفت خام به خود در بودجه سنواتی و ندادن سود شرکت و مالیات حقه، به درآمد عمومی خزانه در صف اول این بیانضباطی مالی قرار گرفته است. اگر دیگر بنگاههای اقتصادی دولت هم با تاسی به بزرگترین بنگاه اقتصادی دولت همین مسیر را بروند نتیجهاش آن این میشود که هر سال با کسری بودجه بیشتری مواجه شویم.
سیاست روز:خوشبینی محتاطانه
«خوشبینی محتاطانه»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در ژنو جلوه مهم و جالبی را به خود گرفته است. در دومین دور مذاکرات تازه ایران و کشورهای گروه ۱+۵ شاهد اتفاقاتی هستیم که نشانههای چندگانهای را بروز میدهد.
این نشانهها از آن جهت اهمیت دارد که وزرای خارجه کشورهای غربی علیرغم این که پیشبینی شده بود به ژنو سفر کنند، به سوییس آمدهاند تا اهمیت این دور از مذاکرات صد چندان جلوهگر شود.
جمهوری اسلامی ایران با دیپلماسی تازه خود که مورد حمایت، رهبری معظم انقلاب قرار دارد، در تلاش است تا حق قانونی خود را در برابر کشورهایی که طرف مذاکره هستند، احقاق کند. کشورهای طرف مقابل به خاطر عضویت در شورای امنیت سازمان ملل، این وظیفه را برعهده گرفتهاند تا با جمهوری اسلامی ایران به توافقی دست یابند که هر دو طرف از آن رضایت داشته باشند.
سفر جانکری وزیر خارجه آمریکا به ژنو، را میتوان از ابعاد گوناگون بررسی کرد. جانکری که در منطقه حضور داشته است، بیش از سفر به ژنو، با نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی دیدار و گفتوگو کرده است. «کری» در این دیدار اطمینان داده است که با ایران توافقی انجام نمیشود که به ضرر اسرائیل باشد. هر چند این اطمینان از سوی وزیر خارجه آمریکا به او داده شده است، اما نتانیاهو شدیدا هشدار داد که به توافقی که با ایران در جریان است، اهمیت نمیدهد و خود را ملزم به اجرای آن هم نمیداند.
این که او به این توافق احتمالی اهمیت نمیدهد، برای جمهوری اسلامی ایران اهمیتی ندارد، اما این سخن از تهدید دوبارهای است که از سوی این رژیم جعلی علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است. نتانیاهو با این واکنش خود ضمن این که نشان داده است، از محتوای مذاکرات باخبر است، حتی از ریزترین نکات آن، از سوی دیگر ماهیت جنگطلبانه خود را هم نشان داده است.
طرفهای مذاکرهکننده، باید از بابت این رژیم که تهدید جدی برای منطقه و کل دنیا محسوب میشود، تضمین بدهند. رژیم صهیونیستی که همواره ایران را تهدید به حمله نظامی کرده است، حتی با توافق احتمالی ایران و ۱+۵ مشکل دارد و آن را نمیخواهد بپذیرد. در بعد دیگر، احتمال این که سفر جانکری و دیگر وزرای خارجه غربی به ژنو این پیام را داشته باشد که توافق اولیهای حاصل شده است. بعد دیگر سفر کری به ژنو را میتوان اعمال فشار بر ایران تلقی کرد.
کری که پس از دیدار با نتانیاهو به ژنو آمده است، قطعا دیدگاههای نخستوزیر رژیم صهیونیستی را در دیدارهایی که با وزرای خارجه فرانسه، آلمان و انگلیس همچنین کاترین اشتون خواهد داشت در میان میگذارد.
سناریوهای زیادی از سوی رسانههای غربی در جریان مذاکرات مطرح شده است. که البته میتوان آنها را گمانهزنی یا تبلیغات رسانهای غرب دانست.
نکته دیگر عدم حضور وزرای خارجه روسیه و چین در جریان مذاکرات ژنو است. هر چند لاوروف گفته است که باید حق فعالیتهای هستهای صلحآمیز از جمله غنیسازی اورانیوم برای ایران محفوظ باشد، اما این که دو وزیر خارجه کشورهایی که در جریان مذاکرات هستهای تا حدود زیادی حامی حق ایران هستند، در ژنو حضور نیافتند، میتواند توافق احتمالی را تحت تاثیر قرار دهد.
نتیجهبخش بودن یا نبودن این دور از مذاکرات و حتی در کل موضوع، شکستی خواهد بود برای طرف مقابل، چهار کشور که خود را تاثیرگذار در معادلات بینالمللی میدانند، اگربین آنها توافقی حاصل نشود، نشان میدهد که توان مهار رژیم صهیونیستی را ندارند. توافقی هم حاصل شود باز سیاستهای یکجانبهگرایه این رژیم جعلی، نشان از خودکامگی آن دارد که باز هم کشورهای غربی نمیتوانند آن را مهار کنند.
در روند مذاکرات ایران و ۱+۵ نکتهای که باید مورد توجه و تاکید قرار گیرد، خاموش کردن صدای ناهنجاری است که از سوی سران رژیم صهیونیستی در میآید.
اکنون بزرگترین تهدید مذاکرات ژنو، تاثیر رژیم صهیونیستی بر افکار و تصمیمگیریهای کشورهای غربی ۱+۵ است.
رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار و سخنان اخیرشان، تاکید کردند که هیچ عقبنشینی در کار نخواهد بود.
از یک سو باید مراقب لبخند طرف مقابل بود و از سوی دیگر مراقب مخالفتها و خشم سران رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات که آیا این سیاستی که اسرائیل در پیش گرفته، یک بازی سیاسی است؟
جوان:روحانی و 2 آزمون تاریخی
«روحانی و 2 آزمون تاریخی»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم عبدالله گنچی است که در آن میخوانید؛عرصه سیاستورزی دارای دو بعد متفاوت است که به صورت تلخ و شیرین همدیگر را بازخوانی میکنند و سیاستورزان را بین خوف و رجا نگه میدارند. بعد اول، پیدایش میدانی برای اجرایی کردن ایدهها و آرمانها و نظراتی است که در سایه قدرت به ظهور و بروز میرسد.
عرصه سیاستورزی دارای دو بعد متفاوت است که به صورت تلخ و شیرین همدیگر را بازخوانی میکنند و سیاستورزان را بین خوف و رجا نگه میدارند. بعد اول، پیدایش میدانی برای اجرایی کردن ایدهها و آرمانها و نظراتی است که در سایه قدرت به ظهور و بروز میرسد. از نگاه درون دینی، این میدان میتواند مسئولیت را به عنوان یک موهبت الهی ذخیره معنوی و اخروی قرار دهد، چرا که اگر قدرت مورد استفاده صحیح قرار گیرد موجب پیشرفت همه جانبه جامعه و عوامل انسانی آن خواهد شد. بعد دوم انجام اشتباه در میدان سیاستورزی است.
ممکن است سیاستمدار یا سیاستورز قصد و تعمدی در انجام اشتباه نداشته باشد. اما نبود تجربه یا عدم محاسبه درست و همه جانبه برای یک تصمیم میتواند ثبت یک عمل یا تصمیم سیاسی را تاریخی نماید. از این منظر، عرصه سیاستورزی همانند کار در انبار مهمات است. در انبار مهمات اولین اشتباه،آخرین اشتباه است، چرا که فرد مذکور با اولین اشتباه، فرصتی برای ماندن ندارد که بخواهد دومین اشتباه را انجام دهد یا درصدد جبران اشتباه اول برآید. دکتر روحانی کار خود را با دو تصمیم تاریخی شروع کرد که میتواند نام وی را در تراز امیرکبیر از یک سو یا بازندگان سیاسی ایران معاصر از سوی دیگر ثبت نماید.
امیرکبیر در دوران خدمت کمتر از چهار سال خود برای همیشه در تاریخ ایران خواهد درخشید. اما ناصرالدین شاه به رغم حکومت 50 ساله هیچ ذهنیت مثبتی در سلسله نسلهای ایرانیان ندارد. نگاه به هر دو الگوی مذکور به نحوه عملکرد و ثبت تاریخی آن برمیگردد؛ یکی تا ابد مورد تکریم و ستایش است و دیگری فقط به خاطر یک اشتباه (قتل امیرکبیر) از هزاران اشتباه، مورد لعن و نفرت است. اما دو آزمون دکتر روحانی چیست؟ اول اینکه روحانی در بدو تشکیل کابینه افرادی را به کار گرفت که از جهت سن پیرترین کابینه بعد از انقلاب اسلامی است.
ایشان در تشریح علل این کار در شهریورماه و در جمع رسانهها، با تجربه بودن این افراد را مدنظر قرار داد. وی بر این باور است که: وضعیت کشور به گونهای است که ما فرصت آزمون و خطا و به کارگیری افراد بیتجربه را نداریم و بلافاصله باید وارد کار شویم. نگارنده همان موقع در یادداشتی متذکر شدم که اگرچه استدلال دکتر روحانی از یک بعد منطقی به نظر میرسد اما از بعد دیگر که «آزموده را آزمودن خطاست» مسئلهای وجود دارد و آن تخلیه این افراد از خلاقیتهاست، یعنی هر آنچه داشتهاند در دوران قبلی وزارت که بعضاً 20سال طول کشیده است رو کردهاند و اکنون آورده ابداعی ندارند که بخواهند افق جدیدی را بگشایند. دکتر روحانی با این استدلال شعار امید و تدبیر را جوهریتر کرد.
به تعبیر دیگر امید مدنظر را که از بالا در آن دمیده میشد به پایین هم تزریق کرد و همگان منتظر رویت جلوهها و جوانههای تدبیر و امید شدند. اما اکنون که حدود 100 روز از شروع دولت میگذرد غیر از حوزه سیاست خارجی، هیچ جهتگیری مثبت، ملموس و همسو از دولت مشاهده نشده است. اگر علت آن را به نبود خلاقیت و نوآوری در کابینه یا به کمآوردن مسنها ارجاع دهیم، ثبت تاریخی این تصمیم بسیار گران و پرهزینه خواهد بود و برجستگی منفی آن در تاریخ، همچون نامه عمل بر گردن رئیس جمهور سنگینی خواهد کرد.
آزمون دوم مذاکره با امریکا و خصوصاً تند کردن شیب اولیه آن تا حد مذاکره تلفنی است. شکستن این تابو اگر چه امروز خیلی قابل قضاوت نیست اما گذر زمان و تحولات سیاسی- تاریخی بعدی حسن یا قبح این مسئله را برجسته خواهد کرد. گذر زمان مهمترین عنصر در قضاوت است، چرا که این گذر اشتباه در تصمیم را بدیهی جلوه مینماید. در دهه محرم بد نیست از این مثال استفاده کنیم: اکنون که ما به 1400 سال قبل مینگریم، بسیار متعجب میشویم که مردمی مسلمان در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و سر آن بزرگوار را در کوچههای کوفه گرداندند و... با خود میگوییم چطور آن همه انسان به اسم اسلام این فاجعه را مرتکب شدند؟ حال آنکه اگر ما هم در روز عاشورا حضور میداشتیم معلوم نبود کدام سوی میدان ایستاده بودیم. اما گذر زمان قضاوت را آسان و صحنه را واضح نموده است.
اگر امریکاییها در مقابل تمام کوتاهآمدنهای ما فقط غمزه بیایند و هر سنگری را که واگذار کردیم، سنگر دیگری را طلب نمایند و بر اساس این تحلیل که ایرانیها اکنون جز امتیاز دادن راه دیگری ندارند به جادهای یک طرفه بغلتند، عملکرد دولت امروز ما برای افرادی که 50 سال دیگر تاریخ ایران را مطالعه میکنند، چگونه جلوه خواهد کرد؟
بنابراین سرافرازی دکتر روحانی در این دو میدان و ثبت افتخارآمیز آن به شرطی است که بتواند به گشایش معیشت و اشتغال و گشایش در تحریم در عین حفظ خطوط قرمز نایل شود، در غیر این صورت تأثیر تحولات امروز، فردا مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. به تعبیر مقام معظم رهبری بعضی تصمیمات یک دولت تا 40 سال آینده را متأثر میکند، بنابراین به دکتر روحانی پیشنهاد میشود با تزریق جوانان مؤمن به انقلاب اسلامی در کنار مدیران مجرب خلاقیتها و ابداعات جدید را نیز در کنار تجربه بپذیرد. در خصوص مذاکره با امریکا نیز اجازه دهند انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هر کدام با یک سناریو در این میدان بازی کنند. آنان که تا دیروز غبطه رفتارهای مدنی غربیها در مقابل تصمیمات قدرت را میخوردند، بپذیرند که در ایران نیز نیروهای انقلاب اسلامی در قالب حوزه عمومی یا حوزه مدنی مخالفت خود را انجام دهند و دولت نیز در قالب جمهوری اسلامی وظایف حاکمیتی خود را انجام دهد.
در این صورت هم قدرت چانهزنی دولت بالا خواهد رفت و هم اگر نتیجهای حاصل نشد، مسیر استکبارستیزی کور نشده است و سرخوردگی به وجود نخواهد آمد. باید آرزو و دعای همه این باشد که دکتر روحانی در این دو آزمون پیروز شود تا حکمت این جمله مقام معظم رهبری که: «ببینیم خداوند دلهای مردم را به کدام سمت هدایت خواهد کرد» تفسیر شود و مشکلات مردم و کشور بهبود یابد، چرا که در غیر این صورت اولین اشتباه آخرین اشتباه خواهد بود و واژه امید و تدبیر نیز به سرنوشت «اصلاحات» و «مشارکت» دچار خواهد شد.
نویسنده : عبدالله گنجی
تهران امروز:فصل نو هستهای
«فصل نو هستهای»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن میخوانید؛مذاکرات روز گذشته ژنو درکل در یک فضای خوب و مطلوب پیش رفت چرا که از یک طرف ایران بسته پیشنهادی واقع گرایانهای را که قابلیت اجرایی دارد، ارائه داد و از طرف دیگر هم گروه مذاکره کننده غربی که تا به حال موارد مطرح شده توسط گروه ایرانی را به عنوان پیش شرط قلمداد میکرد این بار حاضر شد به این موارد در جایگاه نتیجه نهایی مذاکرات نگاه کند. مواردی که بر اساس آن فنآوری هستهای ایران و تولید سوخت هستهای به رسمیت شناخته شود و همچنین گامهای ملموسی برای حذف تحریمها برداشته شود. بر اساس آنچه رسانهها منتشر کردند، کلیات این موارد مورد توافق قرار گرفت، تا جایی که زمینه برای طرح یک دستور کار مشترک فراهم شد.
آنچه در جریان مذاکرات روزگذشته باید بدان توجه داشت و به آن اهمیت داد این است که حق ایران در رسیدن به فنآوری کامل هستهای به رسمیت شناخته شد و در واقع ادامه مذاکرات بر سر کمیت و کیفیت دستیابی به فنآوری هستهای خواهد بود.نکته دیگری که در این زمینه باید بدان توجه داشت سفر وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان به ژنو بود که این موضوع براساس توافقات قبلی بود که براساس آن قرار شد هر زمان معاونان زمینه لازم برای رسیدن به توافق را فراهم کنند،وزرا برای امضای سند نهایی در ژنو حضور پیدا کنند که معمولا در چنین شرایطی وزرا وقت خود را خالی نگه میدارند.
باید توجه داشته باشیم که آنچه هیات ایرانی در جریان مذاکرات روز گذشته بر سر آن توافق کردند حتما در راستای رسیدن به توافقی برای کاهش تحریمها و شناسایی حق هستهای ایران بوده است و جز این موارد عملا اجازه هیچ گونه توافقی را نداشته اند. بنابراین نباید به حاشیه سازیهایی که در این باره صورت میگیرد توجه داشته باشیم بخصوص که تندروها که پیش از این هم تلاش میکردند روند مذاکرات را آشفته کنند، اکنون نیز تلاش میکنند با پررنگ کردن برخی موارد اینگونه وانمود کنند که هیات ایرانی در ژنو از اصول و خطوط قرمز خود پا را فراتر گذاشته است. در حالی که توجه به واکنشهای تل آویو و شخص بنیامین نتانیاهو نیز نشان میدهد ایران در این دور از مذاکرات به توافقات خوبی دست یافته است.
اینکه چرا تا به حال چنین مواردی حاصل نشده بود را باید به موارد زیادی از جمله فضای مذاکرات که تا به حال ایجاد شده و همچنین آنچه در ریز مذاکرات بین طرفین رخ داده است،ربط داد چراکه برخلاف دورههای گذشته طرفین دوران جلوگیری از تصاعد بحران را پشت سر گذاشته اند و در حال سپری کردن سه مرحله ویژه هستند که براساس آن در مرحله اول مانع از افزایش بحران شدند.روز گذشته همچنین پس از رسیدن به یک توافق، میتوانیم بگوییم مرحله تنش زدایی از روابط سپری شد.اکنون دو طرف مذاکره کننده باید در فرصت شش ماههای که مشخص شده است برای رسیدن به آنچه عادی شدن روابط خوانده میشود، گام بردارند.شش ماه فرصت مناسبی برای ارزیابی میزان دستیابی به مطالبات است.
اما موضوع دیگری که باید در نظر گرفت امضای بیانیه مشترک یا هر طرح مشترکی است که برسرآن توافق میشود، به نظر میرسد با توجه به اینکه طرح پیشنهادی ایران مورد بررسی گروه 5+1قرار گرفت، اگر در این زمینه بیانیهای هم حاصل شود در قالب طرح ایران شکل خواهد گرفت.به نظر میرسد این بیانیه هدف محور باشد که در آن به عنصر زمان بندی توجه ویژهای خواهد شد.
حمایت:سبک زندگی عاشورایی نقشه راه عزت و رستگاری
«سبک زندگی عاشورایی نقشه راه عزت و رستگاری»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید محمد مهدی موسوی است که در آن میخوانید؛اگر در چرایی تحقق کربلا و عاشورا نیک بنگریم و تعمقی ژرف داشته باشیم، به این حقیقت تلخ میرسیم که روز واقعه زمانی رخ داد که سبک زندگی اسلامی رو به فراموشی بود و سنتهای اسلام ناب محمدی (ص) عملا در حال تعطیلی؛ این گونه بود که اباعبدالله الحسین (ع) دیگر نتوانست سکوت کند و این گونه قیام خونین اما همیشه جاودانه خود را در اوج مظلومیت برپا کرد.
در واقع وقتی سبک زندگی مردمان صدر اسلام در پی حاکمیت سران اموی و بویژه در دوران یزید بن معاویه چرخشی صد و هشتاد درجهای یافت و از رنگ و بوی معنوی و ایمانی مطابق آنچه رسول خدا (ص) و امیرالمومنین علی (ع) میفرمود به سمت و سوی سبک زندگی حیوانی و شهوانی سوق پیدا کرد و در این میان دستگاه حاکمیت نیز خود عملا مروج فساد و ظلم و بیداد شد و تفسیر شیطانی خود از دین را ارایه میکرد، امام حسین (ع) علم اصلاحگری برافراشت و با سلاح امر به معروف و نهی از منکر به مقابله با دین فروشان اموی پرداخت و هدف از قیام خود را اصلاح امت جدش و احیای دین و مکتب عنوان کرد.
از این منظر چنانچه نهضت عاشورا را صرف یک رخداد نپنداشته و به آن به صورت یک فرهنگ متعالی نگاه کنیم، از عمق وجود این فرهنگ میتوانیم به «سبک زندگی عاشورایی» برسیم؛ سبکی که در آن شاخصههایی چون شناخت حق از باطل، ارجحیت مرگ با عزت بر زندگی با ذلت، زیر بار حرف ناحق نرفتن، ایثار، بصیرت، حجاب و عفاف، ولایتمداری و تسلیم بودن در برابر خواست خدا، جوانمردی و اخلاص، تبلور و درخشش خاصی دارند.
با توجه به اینکه یکی از مسایل مهم امروز، وجود سبکهای مختلف زندگی است که جامعه را دچار مشکل کرده، بنابراین ضرورت ایجاد و معرفی یک سبک زندگی مناسب به جامعه و همه جوامع انسانی کلید سعادت و کامیابی است.
در این میان، رجوع به زندگی و سیره امام حسین (ع) بیانگر این موضوع است که همه موارد برای ارایه گونه ای از سبک زندگی برای انسانها وجود دارد که بتواند در همه زمانها و مکانها عملیاتی باشد و همواره به عنوان الگویی مناسب مطرح شود. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نیز اشاره به همین حقیقت است که سبک زندگی حسینی و عاشورایی، یگانه راه رستگاری است و این نقشه راه در همه دوران و سرزمینها، فرا روی حق طلبان و آزادی خواهان و ظلم ستیزان عالم قرار دارد.
آفرینش:میزبانی جام ملت ها دستاورد سفر بلاتر؟
«میزبانی جام ملت ها دستاورد سفر بلاتر؟»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم مهدی شکری است که در آن میخوانید؛واقعیت انکار ناپذیر این است :فوتبال ما می باید از سفر سپ بلاتر رئیس فیفا به ایران به عنوان یک بزنگاه تاریخی برای فوتبال کشورمان بهره لازم را برده باشد.
حال سوالی که مطرح می شود این است:آیا مسولان فوتبال کشورمان از این فرصت به دست آمده استفاده لازم را برده اند.
در این خصوص باید گفت :ایران تاریخی یکصد ساله در فوتبال دنیا دارد و قاعدتا در این تاریخ فراز و نشیب های خاص خودش را داشته است و حالا به مرحله ای از ساختار رسیده که این پتانسیل را دارد که هم از لحاظ زیرساخت ها و هم در بعد علمی فوتبال ، درآسیا بین برترین ها باشد .
به عبارتی ساده تر براین باوریم که کشورمان می تواند یک قطب و یک مرکز هدایت کننده در فوتبال قاره باشد به همین دلیل هم هست که اعتقاد داریم از این پتانسیل خوبی که فوتبال مان دارد می توانیم استفاده کنیم و ایران را به عنوان دفتر مرکز توسعه فوتبال در «آسیای مرکزی» معرفی کنیم. این قدرت اجرایی و علم فوتبال در کشورمان هست و ما نیاز به حمایت فیفا داریم تا بتوانیم به این مهم دست یابیم.بنابراین ضروری بود که در زمان حضور رئیس فیفا یکی از مهمترین اهداف ما در مذاکرات این موضوع بوده و پس از بازگشت وی به کشورش نیز این خواسته در مکاتبات بعدی پیگیری شود.
غیر از رسیدن به دفتر مرکز توسعه فوتبال ، میزبانی بازی های فوتسال جام جهانی و جام ملتهای آسیای 2019 است .
بی شک یکی از افق های پیش روی ما میزبانی بازی های فوتسال جام جهانی 2020 است. ما یکی از 4 قدرت اول فوتسال دنیا هستیم و فیفا می تواند این بازی ها را به ایران بدهد . بی شک نظر مثبت آقای بلاتر می تواند در این روند موثر باشد. او حتی در صورت ابراز تمایل و حمایت از ما برای میزبانی بازی های جام ملتهای آسیا در سال 2019 هم می تواند کمک شایانی به فدراسیون در دستیابی به این سمت داشته باشد .
اما با اشاره به دیدارهای سیاسی که بلاتر در تهران با ریا ست محترم جمهور و همچنین رئیس مجلس داشت ، قاعدتا این ملاقات ها به فوتبال ایران کمک می کند چرا که در عرف بین المللی حمایت هایی که با حضور مقامات کشوری انجام می گیرد در نظر مجریان فیفا اثری مثبت خواهد داشت. فیفا به عنوان یک نهاد بزرگ در تمام جوامع بشری اثرگذار است از اینرو از ملاقات های انجام شده باید نهایت استفاده را برای حضوری موفق در این رویداد داشته باشیم و این نیاز به حمایت همه جانبه از سوی دولتمردان و تصمیم سازان ورزش کشورمان دارد.
ما یکی از نکات مهمی که بلاتر در سفر به ایران به ان اشاره کرد و مسوولین کشورمان نیز باید به آن توجه ویژه داشته باشند ، نفش سفرا و کارداران ایران در سفارتخانه های کشورهای مختلف می باشد.
بلاتر بدرستی و به وضوح اشاره کرد ، شما برای ارتباط بیشتر در زمینه ورزش و فوتبال نیازمند تلاش بیشتر سفرا و کاردان کشورتان هستید تا بتوانند زمینه موثری برای ایجاد ارتباط برقرار نمایند که امیدواریم در آینده از این طریق شاهد ارتباط عمیق و گسترده فوتبال کشورمان با تیم های مطرح جهان باشیم.
شرق:یک گام ایران؛ یک گام غرب
«یک گام ایران؛ یک گام غرب»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباکلام است که در آن میخوانید؛اگرچه اخبار و گزارشات، حکایت از مثبتبودن فضای مذاکرات ژنو میکرد اما بیش از یکدهه بنبست بر سر راه پرونده هستهایمان باعث میشد که بیش از خوشبینی و امیدواری، حالتی از صبر و انتظار در میان ایرانیان موج بزند. میلیونها ایرانی بدون اغراق لحظهبهلحظه مذاکرات ژنو را تعقیب میکردند. از آنجا که دوطرف اصلی یعنی هم ایران و هم 1+5 توافق کرده بودند که از بیان جزییات مذاکرات خودداری کنند بنابراین منتظران مجبور بودند به شواهد، علایم و قراین بسنده کنند. به اینکه چهره مذاکرهکنندگان وقتی از پشت درهای بسته بیرون میآمدند چطور متبسم و خندان بود.
اما سه اتفاق سبب شد تا منتظران در میان بهت و ناباوری و در عین حال امید و انتظار به این نتیجهگیری برسند که مثل اینکه شوخیشوخی در پشت درهای بسته مذاکرات، اتفاقی تاریخی در حال شکلگیری است: حصول توافق کلی میان ایران و 1+5 یا درستتر گفته باشیم میان ایران و غرب. نخستین اتفاق لغو سفر وزیرخارجه ایران به ایتالیا و رفتن از قبل پیشبینینشدهاش به ژنو بود. اتفاق دوم آواز خروس بیمحلی به نام نتانیاهو بود. او بعدازظهر پنجشنبه با ناراحتی به غرب و دنیا هشدار داد که هرگونه «توافق با ایران بر سر برنامههای هستهایاش یک اشتباه تاریخی خواهد بود.»
خبر سوم در حقیقت مهر تاییدی بر همه حدس و گمانهزنیها بود مثل اینکه دو طرف دارند به توافقاتی نزدیک میشوند. خبر البته خیلی کوتاه بود: جانکری، وزیرخارجه آمریکا هم عصر جمعه رهسپار ژنو شد. او که در اردن بهسر میبرد، سفرش در خاورمیانه را نصفهنیمه رها کرد و همچون ظریف خود را به ژنو رسانید. اگر هنوز تردیدی وجود میداشت که خبری شده، ملاقات کری با «خروس بیمحل» قبل از پروازش به ژنو مبین آن بود که جدیجدی مثل اینکه خبری شده. خیلی نیاز به حدس و گمانهزنی نیست که چرا قبل از رفتن به ژنو، وزیرخارجه آمریکا به دیدار نتانیاهو میرود. او میرود تا نگرانیهای اسراییلیها را از توافق با تهران برطرف کند. او یقینا تلاش میکند تا به رهبران اسراییل اطمینان دهد که توافق با تهران خطری را متوجه اسراییل نخواهد کرد.
جزییات توافق تاریخی خیلی مهم نیست. آیا اول تعداد سانتریفیوژها در وضعیت فعلی متوقف میماند یا آنکه اول بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران آزاد میشود؟ اول ایران به پروتکل الحاقی میپیوندد و سپس پرونده ایران از شورای امنیت خارج شده و به شورای حکام در وین بازمیگردد، یا بالعکس؟ جزییاتی هستند که با چانهزنی و برداشتن یک گام از جانب ما و یک گام از جانب غربیها قابل حلوفصل هستند. آنچه اهمیت دارد و پس از یک دهه اختلاف و مناقشه تحقق پیدا کرده، اعتماد و اطمینان نسبی طرفین به یکدیگر است. ما و غربیها همچون دو مخاصمی بودیم که هر دو مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند. غربیها اطمینان ندارند که برنامه هستهای ما همین است و ما درنهایت درصدد ساخت سلاح هستهای نیستیم.
ما هم به آنها اطمینان نداریم که قصد آنها صرفا حصول اطمینان از برنامه هستهایمان است و معتقدیم که هدف نهایی آنها چیز دیگری است. اما به نظر میرسد که دستکم تیم مذاکرهکننده ایرانی توانسته برای نخستینبار غربیها را با این احساس یا وضعیت روبهرو سازد که آیا نمیتوان و نباید به طرف مقابلمان اطمینان کنیم؟ به بیان دیگر و برخلاف آنچه که برخی اصرار دارند تبلیغ کنند، موضع غربیها در قبال برنامه هستهای ایران این نیست که ما حق غنیسازی نداریم، حق فعالیتهای هستهای نداریم، حق داشتن سانتریفیوژ نداریم و... نه بحث صرفا بر سر اعتماد است. غربیها میخواهند یقین پیدا کنند که برنامههای هستهای ما همان است که میگوییم.
این نکته ظریف اما بنیادی را میتوان در اظهارنظر دیروز مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون که بهاصطلاح جزو بازها یا عقابهاست بهخوبی رصد کرد. او در پاسخ به پرسشی به سیانان که خواهان ارزیابیاش از امکان دستیابی به توافق با ایران شده بود اظهار کرد: «هدف غرب مشخص است آنان انتظار دارند که ایران شفافیت برنامه هستهای خود را به جامعه بینالمللی نشان دهد.» به بیان دیگر مشکل غربیها حصول اطمینان از برنامههای هستهایمان است. آنچه توافق ژنو را تاریخی میکند آن است که برای نخستینبار ایران و غرب حاضر شدهاند که در ورای «دیوار بیاعتمادی» 35سال گذشته به یکدیگر نگاه کنند و بهجای متهمکردن بیپایان یکدیگر برای یکبار هم شده نگاه متفاوت و رویکرد متفاوتی در قبال یکدیگر به کار برند. ذات و بنیان توافق ژنو، مرحلهبهمرحله و گامبهگام است. اما بدون تردید این تحول تاریخی در رابطه با غرب در ایران بعد از انقلاب خواهد ماند.
مردم سالاری:نمود قدرت، نماد مدیریت
«نمود قدرت، نماد مدیریت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم میرزا بابا مطهرینژاد است که در آن میخوانید؛مذاکرات هستهای دولت یازدهم و تفاوتهایی که با این نوع مذاکرات در دولتهای نهم و دهم ایجاد شده است، کم کم دارد به عنوان یک هویت برای دولت یازدهم خود نمایی میکند. تفاوتها به حدی است که طرفداران مذاکرات گذشته را نگران کرده است، چرا؟ چون اگر این مذاکرات با حفظ اصول و منافع ملی به موفقیتهایی برسد و راههایی برای برون رفت از مشکلات ناشی از این موضوع فرا روی کشور قرار دهد، خود میزانی میشود برای ارزیابی عینی از گذشته. دولت یازدهم با بهرهمندی از شم فرصت یابی برای موفقیت در مذاکرات، تلاش امید بخشی را آغاز کرده است. این تلاش ممکن نیست مگر این که مذاکره کنندگان و سیاستگذاران مذاکره توانایی تشخیص مشکلات و شکافهای موجود را داشته باشند. با یافتن فرصتهای مناسب و ارائه راه حل در خور قابلیت خود را به ظهور برسانند.
رقبای سیاسی و طرفداران دولتهای نهم و دهم از موفقیت دولت یازدهم به علل مختلف از جمله به این علت که این موفقیت یک میزان برای توانایی و واقع گرایی این دولت و ناتوانی و ذهنگرایی دولت قبل خواهد شد،نگرانند ! به همین جهت با تمام ظرفیت اجتماعی و سیاسی خود به دنبال نفی این تلاشها و ایجاد موانع جدی بر سر راه آن هستند. بزرگنمایی در پنهان نگهداشتن طرح ارائه شده توسط دولت به 1+5 و متهم کردن دولت به سازشکاری و القای مخالفت رهبری با این طرح در رسانهها و فعال شدن توپخانه مداحان معروف از نشانههای این نگرانی است.
محیط اجتماعی، سیاسی کشور به طور پیوسته دستخوش تغییر است وخود این تغییرات، نوعی فرصت آفرینی جدید برای دولت در تقابل با مخالفان و تعامل با همراهان و موافقان بوجود میآورد که باید نهایت بهرهبرداری از آن صورت گیرد. از جمله سخنان بسیار مهم رهبری در دیدار دانش آموزان و دانشجویان با معظم له،که در بخشی از آن حمایت خود را از تلاشهای دولت در این راستا ابراز فرمودند و به صراحت سازشکار خواندن دولت را منع کردند.
در ادامه این نوشته، به اختصار و به اشاره،به دو محور که به بهانه 13 آبان، مخالفین تلاشهای دولت در مذاکرات هستهای را مستمسک قرار دادند میپردازم:
1- پنهان ماندن طرح پیشنهادی دولت یازدهم برای مذاکرات هستهای قوت است، یا ضعف؟ قدرت یک مدیر به روشها و رویههایی است که برای رسیدن به هدف با حفظ اصول و منافع سازمان (و در اینجا منافع ملی و منافع مردم ) خلق میکند. اگر مدیر نتواند در روشها و رویهها اعمال نظر کند،که دیگر مدیر نیست ! خود طرح و پنهان نگهداشتن آن به هر علت، یک روش است برای اداره و مدیریت و در دست داشتن کنترل مذاکره. به نظر من این امر نماد قدرت تیم مذاکره کننده دولت و نمود مدیریت مذاکره است. بدیهی است دولت بنا به وظیفه ای که دارد و بنا به سوگندی که یاد کرده است حافظ اصول و منافع ملی است. قصاص قبل از جنایت و پیش داوری و قضاوت زود هنگام شایسته نیست و عاملین آن در پیشگاه ملت پاسخی نخواهند داشت.به قول زنده یاد سهراب سپهری:
یادمان باشد: امروز حتماً ناز گل را بکشیم، حق به شب بو بدهیم، و نخندیم به ترکهای دل هر گلدان.
2- مداح و مداحی و آیینهای سنتی مذهبی، سابقه ای طولانی در کشور دارند. بار عظیم انتقال فرهنگ مذهبی و دینی توسط مداحان،و آئینهای سنتی مثل تعزیه و مجالس و محافل و مساجد، منتقل شده است، هیچ فرد و گروهی، نباید از این میراث گرانبها و از این بستر قدرتمند فرهنگ آفرین، استفاده ناصحیح داشته باشد. اگر افرادی قصد دارند در معادلات قدرت و جابجایی آن فعال شوند، باید بدانند بستر این فعالیتها احزاب و گروههای سیاسی است، بروند تشکیل حزب بدهند. حق هر فرد ایرانی است که در معادلات سیاسی کشور و در مبادلات قدرت از طریقی که قانون تعیین کرده است، دخالت نماید. هیچ کس را نمیتوان از آن منع کرد، اما باید در بستر مناسب از این حق خود بهره گیرد. سوء استفاده از موقعیت مداحی یا امام جماعتی و مشابه آن موجب فاصله گرفتن مردم از آئینهای مذهبی و مجالس و محافل، مساجد و جایگاههای مرتبط با آن خواهد شد و این لطمه زدن به فرهنگی است که از این طریق عمیق شده است و نقش آفرین است.
یادمان باشد، وقتی تعدادی از بزرگان و همراهان انقلاب از بستر مسئولیت و جایگاه مدیریت، به ایجاد حزب و توسعه حضور سیاسی خود اهتمام کردند، امام راحل به آنها نهیب زدند، که یا مسئولیت را رها کنید و یا حزبی را که با استفاده از بستر مسئولیت خود ساخته اید. که البته آن بزرگان کار حزبی را رها کردند و حزب را تعطیل اعلام نمودند.به عبارت سادهتر: اگر از بستر فعالیت قانونی حزبی به کسب قدرت رسیدید، یا قدرت را جابجا کردید، کاری است پسندیده و خوب. اما اگر از بستر قدرت به تشکیل حزب پرداختید، و در تعاملات قدرت دخالت کردید و با استفاده از اهرمهای قدرت، رقبا را از صحنه به در کردید، و شرایطی متفاوت از دیگر گروهها بوجود آوردید و امکان رقابت را از سایرین سلب کردید، امری ناپسند و مذموم است.
مداحان باید بدانند که چگونه حضور در مجالس آئینی اجماعی و امکان در اختیار داشتن تریبونهای ملی و مردمی و رسانههای عمومی را به دست آورده اند، نباید از این جایگاه آهنگ جابجایی قدرت و یا دخالت در تعاملات قدرت را داشته باشند. رسانههای عمومی مثل صدا و سیما و روزنامههایی که از امکانات عمومی و ملی بهره میگیرند و مساجد و حسینیههایی که با امکانات عمومی و مشارکتهای مردمی از هر قشر و گروه و حزب ساخته شدهاند، موقوفاتی که واقف برای تقویت پایههای اعتقادی عمومی و تقویت اصل دین تعیین کرده است، نباید در اختیار منافع و افکار یک گروه و یک حزب قرار گیرد.
این امکانات باید نمود قدرت ملی و نماد تقویت اصول و پایههای فکری و اندیشههای امام (ره) و رهبری باشند.
به قول زنده یاد قیصر امین پور:
نه از مهر و نه از کین مینویسم
نه از کفر و نه از دین مینویسم
دلم خون است،میدانی برادر
دلم خون است، از این مینویسم.
ابتکار:سیاست خارجی جای حیدری، نعمتی نیست
«سیاست خارجی جای حیدری، نعمتی نیست»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن میخوانید؛در اصطلاح، جنگهای حیدری – نعمتی به در گیریهای اطلاق میشود که منشاء منطقی درست و مشخصی ندارند و منشعب از تعصبات عوام و نوعی آشفتگی عمومی است. دیر زمانی است که فضای سیاسی، اجتماعی ایران به این نوع دعواها عادت دارد و دودش هم به چشم توده مردم است. از زمان صفویه تا انقلاب اسلامی این دعواها در بستر اجتماعی، مذهبی رخ مینمود. گروههای اجتماعی با توسل به زور بازو و تیر و طایفه در مقابل گروه مقابل به زور آزمایی و نمایش قدرت میپرداختند.
ولی پس از انقلاب این دعواها رنگ سیاسی گرفت و در بستر سیاسی سامان و بازیابی شد. این شکل دعوا با طعم چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا ادامه پیدا کرد. در پاره ای از زمان دعوای حیدری، نعمتی در درون جناح حاکم رواج مییافت و بخصوص حوزه اقتصاد را متأثر میساخت. دولتمردان که بحکم جایگاه باید صدای واحد داشته باشند و تابع سیاست واحد، هر کدام با نوایی، آهنگ مخالف مینواختند.
این یکی، دیگری را مقصر وضع و دیگری بر عکس آن اظهار میکرد. روزی دعوای مظاهری - نمازی، روز دیگر دعوای مظاهری – نوربخش، ستاری فر – مظاهری، شیبانی – داوودی، دانش جعفری – داوودی، شمس الدین حسینی – بهمنی و.... بر وضعیت اقتصادی سایه میانداخت و آخرش هم معلوم نمیشد که مسئله چیست، علت کجاست و مقصر واقعی چه کسی خواهد بود. با همین روش چنان فضا گرد و غبار میگرفت که موضوع گم میشد و مرور زمان هم باعث فراموشی میگشت.
سالهاست با دعوای حیدری و نعمتی جناح پیروز که بر خر مراد سوار میشود رفتاری متفاوت با دوران عزلتش پیش میگیرد و گروه پیاده مصمم میشود که سر راه سواره نشین سنگ اندازی کند. یکی خود را پشت ارزشها و بنام ارزشها، دیگری را رجم میکند آن دیگری هم فریاد « نمیگذارند» سر میدهد. اکنون هم دعوای حیدری، نعمتی دامن سیاست خارجه کشور را گرفته است.
این در حالی است که سیاست خارجه جای ریسک و بازی جناحهای سیاسی نیست گروه سرود سیاست خارجه میبایست تحت فرمان واحد و با هارمونی یکسان نقش آفرین باشند. چرا که سیاست خارجه انعکاس سیاست داخلی است و سیاست داخلی هر کشور تابع سیاست خارجی آن میباشد بر این اساس باید ابتدا سیاست داخلی از دعواهای حیدری، نعمتی پاک شود و آنگاه سیاست خارجی مصونیت یابد.
این روزها فضا به گونه ای است که گویا عده ای خائن، وطن فروش تصمیم گرفته اند منافع ملت و حقوق ایرانی را یکجا تسلیم غربیها نمایند و عده ای دیگر سینه سپر کرده و رگ گردن فشرده و مشتها را بطرف خائنین فرضی نشانه رفته اند. در حالی که اهداف تیم مذاکره کننده کنونی همان اهداف تیم مذاکره کننده قبلی است. به عبارتی از نظر اهداف هیچ تفاوتی بین آنچه که سعید جلیلی ظرف هشت سال گذشته دنبال میکرد با آنچه این روزها محمد جواد ظریف تعقیب میکند وجود ندارد.
هر دو به دنبال تأمین منافع و حقوق ملت بوده و هستند. تفاوت در روشها جزو ذات دیپلماسی است. تجربه نشان داد که روش تیم قبلی تأمین کننده اهداف گفته شده نبود و در مواردی به نفع دشمن تمام شد. حال هم باید اجازه داد که تیم کنونی با روشهای خود پیش روند تا معلوم شود که کدام روش به اهداف مشترک نزدیکتر خواهد بود.
هیات مذاکره کننده ی ایرانی که هم اکنون در ژنو مشغول چانه زنی است قدمهای خوب و امیدوار کننده ای برای به سامان رساندن پرونده ی هسته ای برداشته اند. بی شک هر توافقی حاصل آیدبه خواست مقامات عالیه نظام بوده است. با این اوصاف ماهیت دعوای کنونی در ارتباط با مذاکرات هسته ای نه گفتمانی و نه ارزشی، که محصول جناح بندیهای سیاسی و برای سنگ اندازی بر رقیب میباشد.
این نوع دعوا نشان میدهد که دعوا از پشتوانه ارزش و حقوق ملت خارج است. اصل دعوا بر آمده از حسادت و معطوف به قدرت طلبی است. نتیجه: در شرایطی که فشارها امان از مردم بریده و عرصه هر روز بر مردم تنگ تر میشود اینطور وانمود کردن و سقف دعواها را تا سقف اعتقادات و باورهای مردم بالا بردن، خود مصداق تدلیس، تزویر و ظلم به مردم خواهد بود.
آرمان:مداحان وارد بازی سیاسی نشوند
«مداحان وارد بازی سیاسی نشوند»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم داریوش قنبری است که در آن میخوانید؛رفتاری که در حال حاضر برخی مداحان در مراسم عزاداریهای ماه محرم باب کردهاند، برخلاف اصل این عزاداریهاست. در مورد این رفتارهای غلط باید یک اراده درست و قدرتمند وجود داشته باشد و برای غلبه بر آن باید چارهاندیشی شود تا مبادا از این مداحیها و از مراسم امامحسین(ع) سوءاستفادههایی برای برخی مقاصد سیاسی صورت بگیرد.
برخی از این مداحان فکر میکنند به خاطر جایگاهی که یک مداح اهلبیت دارد همیشه مصون هستند در صورتی که نباید اجازه داد چنین مسالهای برای برخی مداحان که به دنبال اهداف سیاسی و جناحی هستند ایجاد شود.
چارچوب رفتار یک مداح باید مشخص شود که او حق دارد چه مسائلی را بگوید. این درست نیست که فردی که صرفا صدای خوبی دارد و آگاهی کاملی نسبت به موضوع ندارد، بیاید و در مورد همه مسائل صحبت کند و حتی مواردی که کارشناسان خبره و صاحبنظران به خاطر پیچیدگی بیش از حد از اظهار نظر در مورد آن اجتناب میکنند، مورد نقد این افراد قرار بگیرد.
یکی دیگر از رفتارهایی که میان این دست مداحان در چند سال اخیر باب شده، برخی شبیهسازیهای تاریخی با وقایع امروز است. در سالهای گذشته یکی از این مداحان یکی از مسئولان سیاسی کشور را تهدید کرده بود و این ادبیات وقتی در میان عدهای جوان مطرح میشود، زمینهساز بیاخلاقی در کشور خواهد شد.
البته همه این مسائل در برابر آزادی بیان نیست و حمایت از آزادی وظیفه همه ماست. در هر صورت به نظر میرسد باید در رفتار برخی مداحان دقت کرد و نگذاشت آنها از این رهگذر به دنبال ترویج افکار گروهی خود باشند که بعضا هم برگرفته از ارزشهای ما نیست.
دنیای اقتصاد:سیاستهای اقتصادی مکمل توافق هستهای
«سیاستهای اقتصادی مکمل توافق هستهای»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکترپویا جبلعاملی است که در آن میخوانید؛کاهش تنش در روابط بینالملل، بدون شک میتواند آثار مثبت اقتصادی داشته باشد؛ اما این امر اگرچه شرط لازم، اما ناکافی برای حل مشکلات اقتصادی و توسعه یافتگی است. تجارت قلب توسعه یافتگی است. کشورها با پیشرفت تکنولوژی و با تقویت سرعت ارتباطات، رفاه خود را از طریق تجارت افزایش دادهاند. این امر از همان ابتدای اختراع کشتیهای بخار تا امروز که اینترنت، روابط تجاری را تسهیل کرده، صدق میکند. کاهش تنش میتواند این قلب را زندهتر از گذشته کند، اما برای زندگی تنها قلب کافی نیست. متغیرهای بسیاری هستند که اقتصاد ایران را در دام عدمتوسعه یافتگی قرار دادهاند که وابستگی مستقیمی با تحولات دیپلماتیک ندارد. سیاستگذاران اقتصادی دولت باید در چنین فضای مساعدی به سوی مدیریت این متغیرها گام بردارند. در این راستا توجه به این مسائل قابلتوجه است:
نوسانات تورمی و سیاست پولی: آمار نشان میدهد که دربیش از 2 دهه گذشته نه تنها سطح تورم اقتصاد ایران بیشتر از میانگین تورم جهانی بوده، بلکه نوسانات تورمی نیز بیش از متوسط نوسانات جهانی بوده است. این امر نشان میدهد که سیاستهای پولی ما در مقایسه با دیگر کشورها در رسیدن به اهداف تورمی موفق نبوده است؛ زیرا نه تنها اقتصاد ایران تورمهای بالایی را تجربه کرده، بلکه سیاستهای تثبیتی نیز موفق نبوده است. البته از بانک مرکزی انتظار آن نمیرود با توجه به آنکه در قانونش چهار هدف حفظ ارزش پول، موازنه پرداختها، تسهیل مبادلات بازرگانی و رشد اقتصادی به طور توامان آمده است، بتواند به ثبات قیمتی هم دست یابد و جالب آنجا است که در قانون پولی و بانکی ما، این هدف اصلی تمام بانکهای مرکزی یعنی ثبات قیمتی به طور شفاف وارد نشده است. آیا میتوان از مسوولان بانک مرکزی انتظار داشت بتوانند تورم را در سطح میانگین اقتصاد جهانی نگاه دارند؟ با این قانون پولی و بانکی دولت بهسادگی میتواند با بهانه گرفتن نسبت به هدف رشد اقتصادی، جلوی سیاستهای انقباضی بانک مرکزی را بگیرد و از نظر حقوقی و قانونی تکنوکراتهای بانک مرکزی حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
یارانه و کسری بودجه: معضل یارانهها هنوز از اقتصاد ایران رخت بر نبسته است و اکنون وارد فاز جدیدی میشود که در آن هم یارانه نقدی هست، هم یارانه کالایی به علت پیشی گرفتن قیمتهای جهانی حاملهای انرژی و هم کسری بودجه ناشی از عدمتوازن بین درآمد ناشی از قانون هدفمندی و پرداخت یارانههای نقدی. ارگانهای دولتی که باید بودجه یارانه نقدی را تامین کنند، حساب شفافی ندارند و معلوم نیست که این عدمشفافیت تا به کجا میتواند ادامه یابد.
از اینکه بگذریم کسری بودجه ساختاری دولت است که هم باید برای درآمدهای بیشتر فکری شود و هم بخش هزینهها تعدیل شود و نهادهایی که به اشکال مختلف از بودجه ارتزاق میکنند، مستقل از آن شوند.
رشد اقتصادی در سایه بازار: اگر دولت به انحصارهای خود خواسته، کسری بودجه و بینظمی مالی پایان دهد، فضا را برای افزون ساختن سرمایه مهیا کند و به اقتصاد بازار از طریق تضمین مالکیت و حقوق فردی امکان حرکت دهد، رشد اقتصادی خود نمود مییابد، سرمایهگذار خارجی خود میآید و نیاز به آن نیست تا دست مرئی دولت برای افزایش رشد و اشتغال مداخله کند. نیاز نیست تا دولت هر بار بازاری را مورد هدف قرار دهد و با وامهای کم بهره خواهان رونق آن شود. رونق دولتی به زور نظارت میخواهد بروز کند و تاریخ نشان داده، هیچ گاه هم بروز نخواهد کرد. تنها لازم است تا شرایط محیطی را دولت آماده کند و با توجه به نشانههای امروز اگر قرار است زمانی این امر محقق شود، آن زمان، امروز است.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد