به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پلیس آگاهی تهران بزرگ، چهارم مهر ماه امسال از طریق مرکز فوریت های پلیسی، یک فقره دستگیری سارق توسط شهروندان به کلانتری 119 مهرآباد جنوبی اعلام شد.
با حضور مأموران در محدوده شهرک توحید، مأموران کلانتری اطلاع پیدا کردند که دو سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت آپاچی سفید رنگ اقدام به سرقت یک رشته گردنبند طلا از یک خانم جوان کرده اند که در حین فرار موتورسیکلت آنها، خاموش و مالباخته با کمک مردم موفق به دستگیری یکی از سارقان شده است.
متهم «سیروس . ر» (متولد 1369) پس از دستگیری و انتقال به کلانتری منکر هرگونه ارتکاب سرقت شد و در اظهارات اولیه خود مدعی شد:«در بالای پل هوایی در حال صحبت با تلفن همراه خود بودم که ناگهان چند نفر به سمت من حمله ور شده و مرا از پله های پل هوایی به پائین انداخته و به مأموران تحویل دادند».
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «گردنبندقاپی» و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت انجام تحقیقات تخصصی در اختیار کارآگاهان پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز رسیدگی به پرونده و در حالیکه متهم همچنان اصرار بر بیگناهی خود داشت، کارآگاهان به تحقیق از مالباخته و تعدادی از شاهدان صحنه دستگیری متهم پرداختند.
مالباخته پس از مواجهه حضوری با متهم و شناسایی وی به عنوان سارق گردنبند، به کارآگاهان گفت: عصر روز پنجشنبه چهارم مهر ماه امسال به همراه خواهرم در خیابان قزوین – نبش خیابان لقمان حکیم در حال تردد بودیم که یک موتورسیکلت سفید رنگ در مقابل پای من توقف کرد و سرنشین آن پس از پیاده شدن، با تهدید چاقو اقدام به کشیدن و پاره کردن گردنبند از گردنم کرد و پس از سرقت، سوار موتور شد؛ با صدای بلند از مردم درخواست کمک کردم و در حالیکه با خودروی عبوری یکی از شهروندان به دنبال سارقان کرده بودم، ناگهان موتورسیکلت سارقان در نزدیکی شهرک توحید خاموش شد و تعدادی از مردم نیز پس از اطلاع از موضوع، به دنبال یکی از سارقان به بالای پل عابر پیاده رفته و توانستند یکی از آنها را دستگیر کنند».
یکی از شاهدان صحنه دستگیری متهم به کارآگاهان گفت:«همراه دوستم در حال بازگشت از محل کار بودیم که مشاهده کردیم یک دستگاه موتورسیکلت آپاچی سفید رنگ با دو سرنشین ، اقدام به رد کردن چراغ قرمز چهارراه کرد و بعد از طی مسافت کوتاهی خاموش شد؛ راکب و ترک نشین موتورسیکلت از محل متواری شدند و در همان زمان تعدادی از مردم با صدای «دزد – دزد» به دنبال یکی از آنها به بالای پل عابر رفته و پس از دستگیری، وی را به مأموران تحویل دادند».
یکی از شاهدان صحنه سرقت که به کمک زن مالباخته آمده و با کمک تعداد دیگری از مردم اقدام به دستگیری متهم کرده بود نیز اظهار کرد:«در خیابان قزوین مشاهده کردم که یک دستگاه موتورسیکلت با دو سرنشین ضمن نزدیک شدن به چند نفر خانم، اقدام به سرقت گردنبند از گردن یکی از آنها کرده و بلافاصله از محل متواری شدند؛ در حالیکه آنها را تعقیب می کردم، خوشخبتانه موتورسیکلت آنها خاموش شد و سارقان به صورت پیاده پا به فرار گذاشتند؛ به همراه تعداد دیگری از جوانان محل که متوجه موضوع شده بودند، توانستیم یکی از آنها را درحالیکه با خود چاقو داشت ، دستگیر و به مأموران تحویل دهیم».
با وجود مواجهه حضوری میان متهم و مالباخته و تعدادی از شاهدان صحنه سرقت و دستگیری و مشخص شدن کذب بودن اظهارات متهم، وی همچنان مدعی بیگناهی خود بود و عنوان می داشت که هیچگونه سرقتی انجام نداده؛ ادعای بیگناهی وی در حالی مطرح بود که خانواده وی سعی داشتند تا با خرید یک رشته گردنبند، از مالباخته رضایت بگیرند اما با این وجود و ضمن انجام هماهنگی لازم با مقام قضایی، متهم جهت انجام تحقیقات و شناسایی دیگر جرایم ارتکابی و با قرار قانونی همچنان در اختیار کارآگاهان قرار داده شد.
کارآگاهان پایگاه پنجم در ادامه رسیدگی به این پرونده، به بررسی سوابق متهم پرداخته و اطلاع پیدا کردند که «سیروس» یکی از مجرمان سابقه داری است که پیش از این نیز دستگیر و روانه زندان شده و خودرو آپاچی توقیف شده نیز متعلق به خود وی می باشد که به صورت قولنامه ای خریداری کرده؛ در ادامه و با شناسایی تعداد دیگری از سرقت های مشابه، تعداد دیگری از مالباختگان پس از حضور در پایگاه پنجم آگاهی بلافاصله متهم را به عنوان سارق طلا و جواهرات و اموال خود مورد شناسایی قرار دادند.
یکی از مالباختگان پس از حضور در پایگاه پنجم و شناسایی متهم، در شکایت خود عنوان داشت که متهم هفتم خرداد ماه امسال در منطقه یافت آباد، به همراه همدستش و با تهدید چاقو اقدام به سرقت دستبند طلای وی کرده؛ مالباخته دیگر نیز اظهار داشت که متهم با سلاح سرد اقدام به سرقت گردنبند طلای وی کرده است.
مالباخته ای دیگر نیز پس از شناسایی سیروس بیان کرد که متهم 15 تیر ماه امسال در خیابان آزادی، دستبند طلایش را زورگیری کرده و نهایتا تازه دامادی که شب پیش از مراسم جشن ازدواجش، توسط متهم مورد سرقت و زورگیری قرار گرفته بود نیز پس از حضور در پایگاه پنجم، سیروس را به طور کامل مورد شناسایی قرار داد.
تازه داماد پس از حضور در پایگاه پنجم و شناسایی کامل متهم به کارآگاهان گفت:«یک شب قبل از مراسم جشن عقد، در مسیر آزادگان به سمت غرب در حال حرکت بودم که یک دستگاه موتورسیکلت با دو سرنشین به کنار من آمد و درخواست بنزین کردند که عنوان داشتم که بنزین زیادی در باک موتور ندارم با این وجود، ناگهان ترک نشین موتورسیکلت ( با اشاره به سیروس به عنوان ترک نشین) با تهدید قمه مرا به کناره خاکی اتوبان منحرف کرد و باعث شد تا به زمین برخورد کنم و پس از آن، با تهدید قمه اقدام به سرقت کیف دستی و رشته گردنبند طلایم کرد و به سرعت متواری شدند».
دستگیری متهم دوم پرونده
سیروس که پس از شناسایی توسط تعداد دیگری از مالباختگان چاره ای جز اعتراف نداشت، گفت:«از ترس حامد دروغ گفتم؛ حامد به من زنگ زد و پیشنهاد سرقت ها را مطرح کرد».
با شناسایی «حامد . پ» (23 ساله) به عنوان یکی از مجرمان سابقه دار که پیش از این به اتهام ضرب و جرح عمدی دستگیر و روانه زندان شده بود، مخفیگاه وی شناسایی، دستگیر و پس از انتقال به پایگاه پنجم آگاهی صراحتا به زورگیری و گردنبندقاپی اعتراف کرد.
سرهنگ گزافی رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود:با توجه به اعترافات صریح متهمان به سرقت های مشابه در مناطق مختلف شهر تهران و احتمال ارتکاب دیگر جرایم از سوی متهمان، دستور انتشار بدون پوشش تصاویر هر دو متهم از سوی بازپرس محترم صادر شده است لذا از کلیه شهروندان، شکات و مالباختگانی که موفق به شناسایی تصاویر این دو متهم شدند دعوت می شود تا جهت پیگیری شکایات خود به پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد