در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
فیلم تلویزیونی «ماه تلخ»، داستان دو دوست قدیمی را روایت میکند که شغلشان آنها را روبهروی هم قرار میدهد. سروش صحت (بهروز) راه کلاهبرداری و سوءاستفاده از مشکلات روز اقتصادی را پیدا کرده و دنبال میکند، در حالی که دوست قدیمی او، آرش مجیدی (یحیی) که پلیس است، مسئول مقابله با اوست. یحیی در موقعیتی قرار میگیرد که انتخاب او میتواند بهروز را پای چوبه دار بکشاند یا میتواند او را از چنگ قانون فراری دهد. با افشین صادقی، کارگردان این فیلم که پیش از این فیلمهای سینمایی «مقلد شیطان» و «شطرنج یکنفره» را هم کارگردانی کرده است، به گفتوگو نشستیم تا با جزئیات این فیلم بیشتر آشنا شویم.
تا به حال چند فیلم تلویزیونی ساختهاید؟
حدود 37 یا 38 تا.
همه آنها پخش شده است؟
نه. فیلمنامه ماه تلخ هم سه سال بود که اصلا اجازه ساخت نمیگرفت.
چرا؟
به دلیل این که در فیلمنامه پلیس وسوسه میشود و 500 میلیون تومان پول میگیرد.
بالاخره که ماجرای پول گرفتن پلیس ختم به خیر شد؟
بله، اما اول وسوسه میشود، پول را میگیرد، بعد پشیمان میشود و همین ایراد فیلمنامه محسوب میشد، اما فکر ما این بود که پلیس هم یک آدم مثل همه مردم است. ممکن است دچار مشکلات خانوادگی مثل طلاق باشد.
گویا تمایل دارید از چهره پلیس تقدسزدایی کنید؟
من دوست دارم این قواعد و چارچوبها را بشکنم. مثلا همه دوست دارند یک قصاب را در یک فیلم به شکل یک آدم لات و درسنخوانده نشان دهند، اما من دوست دارم اگر در یک فیلم یک قصاب را به تصویر میکشم، آدمی باشد که فلسفه خوانده، روشنفکر است، اهل موسیقی است، با خانوادهاش اختلاف دارد، نتوانسته شغل پیدا کند، مجبور شده که در یک قصابی کار کند. پلیس هم همینطور. قرارنیست همیشه یک شخصیت شسته و رفته در محیط کارش به نمایش گذاشته شود.
پس این شکستن خط قرمزهاست که با مخالفت روبهرو میشود؟
باید اجازه داده شود که خطقرمزها کمی جابهجا شوند تا بتوان چهره واقعی افراد مختلف را به تصویر کشید.
برای این میزان هنجارشکنی که مورد نظرتان است، تلهفیلم را قالب مناسبی میدانید؟ چون تلویزیون مخاطب فراگیر دارد و باید ملاحظاتی را در نظر گرفت.
مگر بجز سینما و تلهفیلم و سریال چه قالبهای دیگری داریم؟ سه فیلم که دو تا کارگردانی و یکی تهیهکنندگیاش را برعهده داشتم، توقیف شد، با این که مورد توجه بینندهها قرار گرفتند و در جشنوارهها هم خوش درخشیدند. روابط و مناسباتی که در وزارت ارشاد وجود دارد، باعث شده ساخت فیلم سینمایی برای بسیاری از فیلمسازان ازجمله من غیرممکن شود. در تلویزیون هم تهیهکنندگی سریال «یک و نیم هفته» به کارگردانی رضا عطاران و جواد رضویان را به عهده داشتم، اما قسمت نشده که خودم سریال بسازم. اگر بنا بر کار در قالبهای جدید هم باشد، طرحها و ایدههایی دارم، اما با بیمهری و بیتوجهی مواجه میشوند. بنابراین انتخاب دیگری جز ساختن تلهفیلم ندارم. امیدوارم که بتوانم ساختن تلهفیلم را ادامه دهم تا مجبور نشوم یک رستوران ارزانقیمت باز کنم!
در میان تلهفیلمهایی که ساختهاید، ماه تلخ را در چه جایگاهی میبینید؟
واقعا نمیشود ارزشگذاری کرد. فیلمهای آدم مثل بچههایش میمانند. یکی از مسئولان میگفت اگر اسم خودت را از سمت کارگردان و تهیهکننده حذف کنی، فیلمت اجازه ساخت میگیرد، اما این برای من این حکم را دارد که بگویند اسم پدر را از شناسنامه فرزندش حذف کن. با این شخصیتها زندگی کردهام. اگر زنی در فیلم هست که نسبت به شرایط خود معترض است و نق میزند، توهین به او نیست. او درست میگوید. نمیخواهد در محلهای زندگی کند که سر کوچهاش موادمخدر میفروشند، اما همین زن وقتی پول حرام و کثیف به زندگیاش میآید، آن را پس میزند.
در فیلم ماه تلخ باورها و اعتقادات آدمها در مورد رفاقت و مفهوم ازخودگذشتگی به چالش کشیده میشود و از بیننده میخواهد خودش را در جایگاه تصمیمگیری قرار دهد. از رویارو کردن دو دوست قدیمی، میخواستید ستایشی در وصف رفاقت و مرام داشته باشید؟
بله. در فیلم «صلاه¨ ظهر» دیالوگی هست که دوستش دارم. پیرمرد به جوانها میگوید: «در این هوای سرد چای داغ میچسبد. قدیمها همین چای باعث میشد دو تا رفیق برای هم سبیل گرو بگذارند، اما حالا افسوس و صدافسوس که هم چایها تقلبی شدهاند و هم رفاقتها». در همه فیلمهای من بحث رفاقت وجود دارد؛ دو آدم قدیمی که رفاقت را میفهمند. چون الان رفاقتها از بین رفته و خیانت جایش را گرفته است. این خیانتها از جامعه شروع شد و الان به خانواده رسیده است. در این فیلم میخواستم رفاقت را یادآوری کنم. با این که پلیس در یک امتحان خیلی سخت قرار گرفته، رفاقت را زیر پا نمیگذارد. نسل جدید انگار رفاقت و مرام را نمیشناسد، قدیمیها هم انگار فراموشش کردهاند. میخواهم توجه مردم را جلب کنم که ببینید رفاقتهای قدیمی تا چه حدی ادامه داشته است. این مفهوم را در فیلم بعدیام «حنا» که داستان زنی است که پس از فوت شوهرش، میخواهد روی پای خودش بایستد نیز بیان کردهام.
ماه تلخ روایت یک ماجرای پلیسی است. کلاهبرداری و تعقیب پلیس دارد، اما جنب و جوش و ضرباهنگ و هیجان چندانی ندارد. انگار جنبه پلیسی بودن فیلم در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. با توجه به صحبتهایتان گویا جنبه انسانی و اخلاقی داستان برایتان اهمیت بیشتری داشته است؟
به نظر من فیلم پلیسی و ترقهای ساختن دیگر بس است و اگر هم قرار است تولید شود، کار من نیست. تکهای از زندگی روزمره ما آدمها که میتوانیم هر شغلی داشته باشیم، میتواند قصه زندگی یک پلیس باشد. یکی از وظایف پلیس پیشگیری است. این که فقط دنبال قاتل بگردند، تمام وظیفهشان نیست. گاهی باید انگیزه یک قتل یا قاچاق را از بین ببرند که من میخواهم از این زاویه به شخصیت پلیس نزدیک شوم.
همین که یکی از دو شخصیت اصلی فیلم پلیس هستند، باعث نمیشود این فیلم، یک فیلم پلیسی باشد؟
چرا، ماه تلخ یک فیلم پلیسی است که من سعی کردم تا جایی که ممکن است آن را به واقعیت نزدیک کنم. درصد بالایی از همسران پلیسها، همان گلایههایی را از شوهرانشان دارند که در این فیلم، زن پلیس از او دارد و کم نیستند پلیسهایی که در معرض تطمیع و رشوه قرار میگیرند.
با همه اینها لازم ندیدید که در ساختار این فیلم، هیجان و تعقیب و گریز هم وجود داشته باشد؟
نه. اصلا به این چیزها اعتقاد ندارم. هنوز هم یک فیلم خوب تعقیب و گریز ایرانی ندیدهام. الان در تلویزیون سریالهایی میسازند که کاملا تقلید شده از سریالها و فیلمهای خارجی است، اما بیشتر از این که تأثیرگذار باشد، خندهدار از کار درمیآید؛ چون فرهنگ ما با آنها فرق میکند و وقتی میخواهیم همان الگویی را که آنها استفاده کردهاند، تقلید کنیم، یک تصویر تخیلی و تصنعی ساخته میشود که عاری از هرگونه هوشمندی است. الان اگر هم بخواهم یک کار تعقیب و گریزی بسازم، یک سر و شکل ایرانی به آن میدهم نه این که دوربین را بیخود تکان بدهم و بخواهم دکوپاژ سریال 24 را تقلید کنم. این تقلید خیلی بد است. مثلا آدمهای بد ما الان دیگر موهایشان را نمیبندند و تشکیلات آنچنانی ندارند. آدم بد ماه تلخ با اسبها سر و کله میزند و وقتی از او میپرسند چرا اسب را انتخاب کردی، میگوید چون اسبها دروغ نمیگویند.
چرا از سروش صحت که در حیطه طنز فعال است برای نقش خلافکار که یک نقش کاملا جدی است، استفاده کردید؟
کسانی که برای این نقش به آنها فکر کردم بهنام تشکر، هومن برقنورد، سعید آقاخانی و سروش صحت بودند.
چرا فقط به بازیگران طنز فکر کردید؟
چون دلیلی نمیبینیم که هر بار اسم این بازیگران میآید همه انتظار یک بازی طنز از آنها داشته باشند.
به هر حال این انتخاب خود بازیگران بوده که به این شکل شناخته شوند.
نه انتخاب کارگردانها و مردم هم هست. من این قانون را زیر پا گذاشتم، سروش صحت را انتخاب کردم و هیچکس هم در این فیلم به او نمیخندید. اینجور انتخابها برای کارگردان خطر زیادی دارد. این بازیگران قابلیت بازی کردن در فیلم جدی هم دارند. همانطور که بازیگری مثل پرویز پرستویی در فیلمهای طنز بسیار خوبی بازی کرده، اما در فیلمهای جدی هم تواناییاش را نشان داده است.
از همکاری با سعید نعمتالله بگویید. چه ویژگی در نوشتههای او دیدید که در هفت، هشت فیلم با هم کار کردید؟
حداقل ویژگیاش این است که وقتی فیلمی میبینید، میتوانید تشخیص دهید که کار اوست. فیلمنامه هر دو برادر (حمید و سعید نعمتالله) مختص خودشان است. عدهای میگویند دیالوگهای اینها شبیه به فیلمهای آقای کیمیایی است، اما اینطور نیست. اولین ویژگی آنها این است که ایرانی هستند و از دل مردم برمیآیند، فیلمنامههایشان تقلید و ادا نیست، کپیبرداری سطحینگرانه نیست؛ مثلا به اسم دو فیلمنامه «بیپولی» و «آرایش غلیظ» توجه کنید که چقدر حتی اسمشان درست و بجا انتخاب شده و به خاطر این است که جنس مردم را میشناسند.
آنچه فضای غالب فیلم ماه تلخ است، فضای بارانی، زمستانی و سرد است. چرا فضای این کار اینقدر سرد است؟ آیا این انتخابها، نمادین است؟
باران هیچ وقت در فیلمها کهنه نمیشود. دگرگونی، ترس، بیخوابی، رحمت خدا و... همه بهوسیله باران میتواند نشان داده شود و آنقدر ابعاد گستردهتری هم وجود دارد که باعث میشود باران هرگز تکراری نشود و یا حداقل همیشه قشنگ باشد. فضاسازی، معنا، نشان دادن شخصیت درونی آدمها، همه از کاربردهای باران است. فضای سرد و زمستانی هم برگرفته از زندگی و روابط خاکستری هر دو شخصیت است. سعی کردم هیچ نمایی را بیخود و بیمعنا نگیرم. هرگز در فیلمبرداری تا با فضا آشنا نشوم و آن را درک نکنم، نمیتوانم جای دوربین را مشخص کنم طوری که ممکن است دیگران احساس کنند روی کارم مسلط نیستم. بعد از این که با فضا آشنا شدم، روی بازیها کار میکنیم، بعد دیالوگها را سر و شکل میدهیم و بعد از چند ساعت، با توجه به بازیها و حس و دیالوگها تصمیم میگیرم که دوربین کجا قرار بگیرد. به همین خاطر هر قابی که بسته میشود با تفکر و معنا همراه است. مثلا تا قبل از این که به ماهیت پلیس داستان پی ببریم، در همه صحنهها او را نیمرخ و با عینک میدیدیم، چون بیننده نمیدانست که او پلیس است و نیمی از شخصیت او مخفی بود.
ماه تلخ اسم یک فیلم از رومن پولانسکی است که موضوعش با فیلم شما هیچ ارتباطی ندارد. این تشابه در انتخاب نام به چه علت بود؟
انگیزه این انتخاب اسم، آن فیلم نبود. ماه تلخ در مقابل ماه عسل که یک ماه سراسر شاد و خاطرهانگیز است قرار دارد. اتفاقات این فیلم در یک ماه رخ میدهد و این یک ماه، برای پلیس ماه بسیار تلخ و سختی بود چون مجبور بود سختترین تصمیم زندگیاش را بگیرد، این که رفیقش را بفروشد و سرنوشت او را با اعدام گره بزند یا این که رسم رفاقت را به جا بیاورد و به عنوان یک پلیس، از وظایفش تخطی کند.
شروینه شجریکهن / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم