ـ منظور؟... (این پرسش فلسفی را یکی از رفقای عجول ما که برای دانستن منظور هر چیزی ـ ولو که بیمنظور بوده باشد ـ زیادی دستپاچه است، مطرح کرد که با واکنش سریع ما در پاسخ دادن مواجه شد. چه کار کنیم دیگر. کشته مرده رفیق هستیم
علیالخصوص از نوع شفیق آن که رفیق حجره و گرمابه و سونا و جکوزی گلستان باشد!) منظور از تمثیل و تلمیح صدرالذکر، اشاره به سخنان اخیر رئیسجمهوری در مراسم نمادین آغاز به کار دانشگاهها بود که چند روز پیش در دانشگاه تهران برگزار شد و با دست زدنهای مکرر دانشجویان همیشه در صحنه مواجه بود؛ چنانکه حتی وقتی آقای روحانی، با اشاره به وضع کمبود بودجه، گفتند: «دولت قبلی یک خزانه خالی را به دولت یازدهم تحویل داده است.»؛ باز هم دانشجویان به کف زدن خود ادامه دادند. همین باعث شد که آقای روحانی بخندد و بگوید: «اینکه دیگر دست زدن ندارد!»
حکایت مینی ماستمال: نقل است که بنده خدایی در اتوبوس شرکت واحد، دستش لای در گیر کرد و شروع کرد فریاد زدن که: «دست... دست... دست....». ملت بنده خدا هم که از همهجا بیخبر بودند، شروع کردند به دست زدن. حالا نزن، کی بزن!... حالا با مختصر تفاوتهایی انگار حکایت ماست. آقای روحانی بنده خدا داد میزند که ته خزانه بالا آمده، ملت عزیز مرتب دست میزنند.
پرسش عمیق فلسفی: به نظر شما، اگر معنای خالی بودن خزانه را با تمام وجود لمس کنیم، در این مورد خاص، بازهم دست میزنیم؟... مثلا اگر معنا و منظور کلام رئیسجمهور را با ذکر مورد و مصداق، قابل لمس ترش کنیم. میفرمایید چطور؟... میفرماییم به کمک آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور. میفرمایید چه جوری؟... میفرماییم اینجوری که در ادامه میآید.
خبر واصله: «معاون اول رئیسجمهور، رسما اعلام کرد که یارانه مهرماه به دلیل کسری بودجه با چند روز تاخیر واریز خواهد شد.» ـ به نقل از جراید فاقد یارانه
بسته پیشنهادی: چون خزانه خالی، نه دست زدن دارد نه دست روی دست گذاشتن نه دست از کار کشیدن؛ بلکه جای دست به دندان گزیدن دارد و دست به کار شدن؛ فلذا صاحب این یک قلم نیز به سهم ناچیز خودش دست به کار ارائه چند پیشنهاد میشویم:
1ـ یارانه بخشی: برای یک ماه بیاییم یارانهمان را به دولت ببخشیم، یعنی ببخشاییم. بگذاریم اول زندگی، کمی جلو بیفتد و چه ماهی بهتر از همین مهر و جشن مهرگان و هنگام مهرورزی غیرسیاسی و هدفمند نشده؟... باور کنید، اگر هم یارانه این ماه را بگیریم، با توجه به اینکه میدانیم به چه سختی و مشقتی تامین شده است؛ از گلویمان پایین نمیرود. حداقل در مورد خود بنده که این مطلب صدق میکند. مادربزرگ عزیزی داشتم که وقتی مهمان سفرهاش بودیم، گاهی برای اینکه ما را تشویق به خوردن بیشتر کند، با سادگی و صداقت میگفت: «اگه بدونین این غذاها را به چه سختی و عذابی درست کردم»!....
2ـ فرهنگسازی: قرار است یارانه سه دهک جامعه از بیخ قطع شود و این کار به نظر من نیاز به کار فرهنگی ـ هنری دارد که از حیث روحیه، آمادگی لازم را پیدا کنند. مثلا یکی از این کارهای فرهنگی، ساختن و پخش ترانههای اثرگذار است که شب و روز از رسانهها پخش شود. به عنوان نمونه مثلا ترانههایی با این مضمون که: «از برت دامن کشان، رفتم ای یارانه جان... رفتم که رفتم... جانم... رفتم که رفتم...»؛ و... چیزهایی از این قبیل که عرض و فرض شد.
3ـ کمک خواص مالی: بعضی مایهدارها بیشفعال هستند که با ثروت خود میتوانند نصف مملکت را بخرند ببرند منزل؛ عین این برادر سرمایهداری که مدتها با نام مخفف «ب ـ ز» مطرح بود و اخیرا نام کاملش کشف شده و با اسم کامل نام برده میشود که ما اما کماکان بنا به دلایلی از نام بردن ایشان معذوریم. امثال ایشان که صاحب چند بانک و کارخانه و شرکت هواپیمایی هستند و حتی بشکههای نفت خرید و فروش میکنند، هرکدامشان تا اطلاع ثانوی، شاید بتوانند یارانه یک ماه را تامین کنند. البته با مشکلات آنها هم آشنا هستیم و اگر کمکی از دست ما ساخته باشد، دریغ نمیکنیم. مثلا اطلاع داریم که چند میلیارد به چند بانک کشور بدهی دارند که واقعا دلمان میسوزد برایشان و فقط میتوانیم دعا کنیم که انشاءالله هرچه زودتر قرض تمام مقروضین ادا شود.
رضا رفیع
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: