گرچه اظهارات حسن روحانی در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان کشور نشاندهنده توجه ویژه دولت به استعدادهای جوانی است که معمولا بیرون از چرخه قدرت قرار دارند؛ با وجود این تجربههای پیشین آنچه «استفاده از نخبگان در کشور» نامیده میشود، باعث شده تا این امیدواریها همراه با نگرانیهایی باشد که خوشبینی به اصلاح روند سیاستگذاری در اینباره را تهدید میکند.
یکی از مهمترین نگرانیها در این باره مربوط به تعریف مفهوم «نخبگی» است. مفهومی که هرچند باید دارای شاخصهایی واضح و روشن در چارچوبهای علمی باشد، اما گاه آنچنان تحتتاثیر سلیقههای مدیریتی قرار میگیرد که نخبگانی را که باید تمام مشغله فکری خود را بر تولید علم و دانش بگذارند در حاشیه زدوبندهای بهاصطلاح علمی و دانشگاهی گرفتار میکند.
شاید برای رفع همین خلأ بود که سال 1384 بنیاد ملی نخبگان از سوی دولت تشکیل شد و از سال 1385 فعالیتهای خود را آغاز کرد، اما اکنون با گذشت بیش از هشت سال از تأسیس این نهاد، بهنظر میرسد ساختار دولتی حاکم بر ساماندهی فعالیتهای نخبگان نیازمند اصلاح بوده و باید تبدیل به ساختاری غیردولتی و مستقل از سلسلهمراتب اداری شود.
در کنار این، بیتوجهی به برخی پارامترهای مربوط به تولید علم، ازجمله ممنوعیت سرقت علمی و اعتبار تولید مقالات بدون وابستگی به دستاوردهای دیگرانی که فرصت ثبت آثار علمی خود را ندارند، موجبات برخی سرخوردگیها را فراهم آورده و بیم آن میرود اندکاندک نخبگان به حاشیه رانده شده و افرادی در این حوزه روزبهروز بیشتر مطرح شوند که به تولیدات دانشجویان یا برخی اندیشمندانی که تبدیل به کارمند شده و در قالب موسسات به اصطلاح پژوهشی، سفارشی نویسی میکنند، متکی هستند.
در چنین شرایطی باید به رئیسجمهور و اعضای هیات دولت که امروز میخواهند سازوکاری برای استفاده از نخبگان در فرآیندهای تصمیمسازی بویژه در حوزه «اقتصاد» و «سیاست» ایجاد کنند، یادآوری کرد که پیش از تصویب هر مصوبهای در این باره به درک مشکلات نخبگانی بپردازند که به دلایل متعدد هرساله کشور را ترک کرده و در دانشگاهها یا شرکت و سازمانهای معتبر غیرایرانی مشغول فعالیت میشوند.
هرچند تکرار برخی ایدههای پیشتر تجربه شده مانند تشکیل «مشاوران جوان»، میتواند در ظاهر نمادی از اراده و عزم دولت برای به بازی گرفتن صاحبان فکر و بویژه جوانان اندیشمند کشور باشد، اما باید پیش از گرفتار شدن در کلیشههای رایج در این حوزه به این پرسش پاسخ گفت که آیا طی سالهای گذشته وجود چنین مشاورانی توانسته تأثیری بر سیر مهاجرت جوانان تحصیلکرده از کشور بگذارد یا میزان رضایت نخبگان را بهبود بخشد؟
بیتردید توسعه هر کشوری وابسته به استفاده درست از سرمایههای آن کشور بویژه سرمایههای انسانی است و بیتردید تبیین سازوکاری درست برای ایفای نقش نخبگان در مدیریت کشور میتواند مصداق استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود باشد.
با وجود این، پیش از تصمیمگیری در رابطه با تعریف چنین سازوکارهایی اولا باید پرسید تعریف نخبگی چیست و آیا دایره نخبگان محدود به فارغالتحصیلان دانشگاهی است یا افراد خبرهای که با تجربه عملی صاحب ایده شدهاند هم میتوانند در چنین سازوکاری دیده شوند؟ علاوه بر این باید ارزیابی کرد که آیا عملکرد بنیادها و نهادهای مربوط به نخبگان تاکنون قابل قبول بوده و توانسته است شوقی در میان نخبگان برای مشارکت در طرحهایی که کشور به آن نیاز داشته، ایجاد کند؟ همچنین بد نیست این پرسش هم مطرح شود که دولت علاوه بر تبیین سازوکار، آیا برنامهای برای سرمایهگذاری روی طرحهای نخبگان و ایدههای آنان که برای تبدیل شدن به راهبردی مدون نیازمند تجربه و تحقیق بیشتر است، دارد؟ و سرانجام دولت چه گامهایی برای مبارزه با رشد روزافزون سرقت علمی و سوءاستفاده از نخبگان واقعی و سرقت گاه توافقی ایدههای آنان دارد؟
بیشک اگر دولت برای پرسشهایی از این دست پاسخهایی علمی و دقیق نداشته باشد، تعریف هرگونه سازوکار برای مشارکت نخبگان در فرآیند تصمیمسازی در کشور فقط به شعارها و برنامه هایی کاهش مییابد که نمیتواند اثری واقعی بر انفعال بخشی از بدنه نخبگان کشور بگذارد.
مصطفی انتظاری هروی - گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد