هل دادن هواپیما در فرودگاه آبادان

خلبان طلازاد می‌گوید: بچه‌های دلاور کمیته و سپاه زیر باران بمب، موشک و خمپاره موفق شدند چیزی حدود هزار متر از باند فرودگاه آبادان را آماده پرواز کنند؛ هواپیما را هل دادیم و روی باند آماده پرواز شدیم.
کد خبر: ۶۰۲۷۶۱
هل دادن هواپیما در فرودگاه آبادان

تاکنون بارها از رشادت‌ و جان‌فشانی‌های دلاور مردان خلبان نیروی هوایی و جنگ‌های به یاد ماندنی آنها در مقابله با هواپیماهای متجاوز عراقی بین شده است؛ خلبان «طلازاد» یکی از این خلبانان شجاع است که دلاور مردانه در ابتدای جنگ و در زمانی که آبادان در محاصره کامل دشمن بعثی و زیر بمباران شدید هواپیماهای این رژیم قرار داشت، داوطلب شد تا سه فروند هواپیماهای به جا مانده در فرودگاه شهر آبادان را سالم بازگرداند.

طلازاد به جز این عملیات شجاعانه در طول دفاع مقدس بارها وظیفه سنگین جابه‌جایی مجروحین و حمل ادوات و تجهیزات را در زیر بمباران های شدید دشمن را بر عهده داشت.

وی در مورد این عملیات و شرایط آن روزهای آبادان می‌گوید: در سال 60 سه فروند هواپیمای «فرین شیب»، «تویتی آتر» و «شرایک کماندر» متعلق به شرکت نفت و هواپیمایی آسمان در فرودگاه آبادان جامانده بود. مقرر شد تا تعدادی از خلبانان برای بازگرداندن این هواپیماها داوطلب شوند، ابتدا سروان درویش از خلبانان شجاع نیروی هوایی داوطلب شد ولی باید تمرین‌های خاصی انجام می‌داد که متأسفانه هنگام انجام تمرین دچار سانحه شد.

کار بالا گرفت و شرایط حساس‌تر شد اما کسی حاضر به انجام این کار نمی‌شد تا اینکه من اعلام آمادگی کردم. در تهران همراه وزیر نفت وقت و شهید فکوری مقدمات اولیه کار انجام شد. ابتدا قرار بود هواپیمای «فرین‌شیب» را برگردانم، اما گفتند کار زیاد دارد و احتیاج به تعمیرات اساسی است بنابراین برای بازگرداندن «تویتی‌آتر» آماده شدیم، یک مکانیک مجرب به نام «علی عابدزاده» را همراه خود آوردیم به آبادان. فرودگاه کاملاً به هم ریخته بود. اصلاً شرایط پرواز وجود نداشت و این بزرگترین مشکل روبه روی ما بود.

بچه‌های زحمت‌کش و دلاور کمیته و سپاه زیر باران بمب و موشک و خمپاره بالاخره موفق شدند چیزی حدود 1000 متر از باند فرودگاه را آماده پرواز کنند. هواپیما را هل دادیم و روی باند آماده پرواز شدیم. باید سریع تیک آف می‌کردم، چون جلو سیم‌های فشار قوی بود. باید از روی پدافند فرودگاه عبور می‌کردم اما به محض اینکه خواستم استارت بزنم هواپیماهای دشمن سر رسیدند. چاره‌ای نبود. از هواپیما بیرون آمدم و در گوشه‌ای خیز رفتم. شدت بمباران به حدی بود که بلوک‌های سیمانی را به هوا پرتاب کرد و من را دو، سه متر از زمین کند. دچار نوعی موج گرفتگی شده بودم. با کمک بقیه سر حال آمدم. اما دیگر نمی‌شد هواپیماهای دوم را نیز به پرواز درآورد، چون ترکش خورده بود و موتورش آسیب دیده بود، بنابراین به سراغ هواپیمای سوم یعنی «شرایک کماندر» رفتیم و با همت بچه‌های حاضر در فرودگاه این هواپیما را سالم بازگرداندم.(فارس)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
114
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۱
۰
۰
صلوات و سلام خدا بر یاوران دین خدا...

نیازمندی ها