طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۰۲۷۵۹
انواع رابطه با آمریکا

کیهان:انتقام !

گفت: مگر دولتمردان محترم موفقیت سفر نیویورک را بی‌نظیر! معرفی نمی‌کردند؟ و مگر اعلام نکرده بودند که برای اولین‌بار موفق به تعامل با آمریکا شده و نظر آمریکایی‌ها درباره ایران را تغییر داده‌اند؟!

گفتم: همه جا از این موفقیت سخن می‌گفتند.

گفت: ولی مقامات رسمی آمریکا که نه فقط هنوز بر مطالبات غیرقانونی خود اصرار می‌ورزند، بلکه چند قلم دیگر هم بر آن افزوده‌اند.

گفتم: البته دیروز برخی از اعضای هیئت اعزامی کشورمان به ادعاهای آمریکا پاسخ داده‌اند.

گفت: چرا حواسشان را جمع نکردند که آنهمه به آمریکایی‌ها اعتماد نکنند؟ باید همانجا پاسخ می‌دادند تا آنها نرمش هیئت ایرانی را به حساب ضعف ننویسند!

گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی در یکی از شهرها در مقابل ناسزاگویی شخص دیگری سکوت کرده بود ولی هنگامی که به شهر خود بازگشت روی پشت‌بام رفت و رو به آن شهر کرده و داد زد؛ فلان و فلان هم خودت هستی! اهل خانه بهش گفتند خب دیگه کافیه! بیا پائین الان خون راه می‌اندازی!

شرق:انواع رابطه با آمریکا

بدون رابطه: در این حالت ایران با آمریکا - یا برعکس - رابطه ندارد.

همسایه‌مون: در این حالت ایران با آمریکا رابطه‌ای ندارد، اما آمریکا از اینکه در محله و منطقه ایران هست دلش قرص است.

دوست معمولی: در این حالت ایران وآمریکا رابطه دارند ولی انگار رابطه ندارند. یعنی دوست هستند اما دوست معمولی. در حالت دوست معمولی اختلاط شدید نیست اختلاف هم شدید نیست.

دوست بچگی: در این حالت طرفین در بچگی همسایه بودند و با هم حتی دکتربازی هم کردند اما حالا که بزرگ شده‌اند، می‌دانند از این خبرها نیست.

ارتباط غیرمستقیم: در این حالت ایران و آمریکا ارتباط غیرمستقیم دارند که افرادی به‌عنوان سیم‌رابط بارشان را می‌بندند.

ارتباط مستقیم: در این حالت طرفین با هم ارتباط برقرار می‌کنند. منتها توی محل برایشان دست می‌گیرند و حرف درمی‌آورند.

ارتباط تلفنی: در این حالت طرفین دوست معمولی هستند، اما تلفنی با هم در ارتباط هستند.

رابطه منطقی: در این حالت طرفین مایل هستند رابطه افلاطونی داشته باشند که تاریخ ثابت کرده آخر همه روابط افلاطونی غیرافلاطونی است.

رابطه جدی: در این حالت طرفین قصد ازدواج دارند.

رابطه سو سو: در این حالت رابطه so so است.

رابطه آب و روغن: در این حالت نسبت طرفین به‌هم مثل آب و روغن است که مخلوط نمی‌شوند و اختلاط نمی‌کنند. اما... اما امان از وقتی که ماشین آب و روغن قاطی کند...

رابطه سیر و سرکه: در این حالت طرفین هی مثل سیر و سرکه می‌جوشند، در حالت عادی هم از دست هم حرص می‌خورند و جوش می‌زنند.

رابطه از دور (حالت وایبر یا اسکایپ): در این حالت طرفین از هم دور هستند و عملا خبری هم نیست. منتها هفته‌ای یک‌بار با هم از طریق سیستم مخابره جدید مثل وایبر یا اسکایپ ارتباط برقرار می‌کنند.

وب بده: در این حالت طرفین از هم دور هستند، حرفی هم ندارند با هم بزنند، منتها بدشان نمی‌آید به هم وب بدهند. یعنی وب‌کم را روشن کنند.

رابطه چراغ‌دار: در این حالت به قول فروغ چراغ‌های رابطه تاریک است.

دیالوگ

- می‌آیی با هم رابطه داشته باشیم؟

اعتماد: مدیوم شدن شیطانِ ایکس لارج بعد از رژیم غذایی

گفتم: بعضی صحنه ها باعث می شود اشک در چشمان آدمی حلقه بزند. ازخودگذشتگی و دل بریدن از مال دنیا هم حدی دارد. وقتی به عکس های انداخته شده از مراسم تحویل داوطلبانه تجهیزات ماهواره یی به نیروی انتظامی نگاه می کنم ناخودآگاه دلم به درد می آید از این همه شوق. انگار یکی قتلی مرتکب شده باشد بعد برود خودش را معرفی کند یا برود از بانکی سرقت کند بعد پول ها را تحویل دهد. خیلی ازخودگذشتگی می خواهد که آدم - از گونی و بانو که هیچ- از کوزی بگذرد. شبح آقابزرگ گفت: این همه مرام و معرفت را حتما از همان کوزی یاد گرفته اند.

 خانم باجی گفت: اصلاانگاری امروز روز اشک ریزان مان است. از بس خبرهای رمانتیک می شنویم. شما ببین سفر روحانی به امریکا چه پیامدهایی داشته؟ گفتم: یکی از پیامدهایش همین تحویل خودجوش تجهیزات ماهواره یی بود. مردم دیدند رییس جمهور محبوب شان اعلام می کند مردم در همه جای ایران دیش ماهواره دارند خودشان خودسرانه رفتند تانک اجاره کردند که از رو دیش های تحویلی شان رد شود. راستی چرا با تانک فقط از روی دیش ها رد شدند؟ مردمی که خودجوش دیش را تحویل می دهند رسیور را چرا نمی دهند خیال خودشان و ما را راحت کنند؟ خانم باجی گفت: شما وقتی به یک نفر کمک می کنی همه زندگی ات را که اهدا نمی کنی؟ معمولادر ایران روغن ریخته را نذر امامزاده می کنند.

 شبح آقابزرگ گفت: از تاثیر سفر دور نشویم. دیدید یک سفر کوتاه و یک مکالمه تلفنی مختصر چه بلایی سر امریکا آورد ؟ اگر می دانستیم می گفتیم خاتمی سال ها پیش تلفن بزند به کلینتون تا نان امریکا را آجر کند. لامصب این سفر کاری کرد که اوباما مجبور شد دستور تعطیلی نهادهای دولتی را صادر کند. در واقع دولت امریکا تعطیل شد. خانم باجی گفت: پس بیخود نیست اوباما حرفش را پس گرفته و گفته گزینه نظامی همچنان روی میز است. به خیال خودش خواسته با تعطیلی دولتش مقابله کند و اثر سفر روحانی را کاهش دهد. شاید هم خواسته حالاکه دولت امریکا تعطیل شده نیروهای تعدیل شده اش را بفرستد جنگ آمار بیکاری را کاهش دهد.

 گفتم: پس شاید برقراری خط مستقیم پروازی بین تهران و نیویورک هم بیشتر به نفع اوباما باشد که اگر خواست فرار را بر قرار ترجیح دهد و از مهلکه امریکایی شده بهار عربی در برود، زودی بیاید ایران پناهندگی بگیرد. شبح آقابزرگ گفت: اتفاقا دکتر آشنا که مشاور رییس جمهور است در تلویزیون گفت روی اوباما فشار هست و باید در ایران درک بشود. با این حساب و با این سیر تحولات در روابط دو کشور هیچ بعید نیست به زودی شاهد پروسه تغییر نام امریکا باشیم. خانم باجی پرسید: یعنی چی؟ شبح آقابزرگ از انبانش یک پوستر بیرون کشید که روی آن نوشته شده بود .

خانم باجی گفت: این پروسه کاهش حجم را کدام دکتر تجویز کرده این پسره چاق را بفرستم آنجا اندام هیبتی اش تبدیل شود به یک سایز معمولی و مدیوم؟

سیاست روز:حماسه آب پاش

ما تا امروز هر نوع حماسه ای را به چشم خودمان دیده بودیم غیر از حماسه دستگیری دو آب پاش که به شکل مذبوحانه ای دختران بی پناه و نوگلان بی گناه را خیس می کردند.

قبل از هر چیز متن خبر را عینا به نقل از "باشگاه خبرنگاران جوان بخوانید.

"دو پسر جوان با یک دستگاه موتور سیکلت به هنگام تعطیلی دختران آنان را با اسلحه ای که با آب تغذیه می‌شود، خیس می کردند و از این کار لذت می بردند.

لذا با توجه به حساسیت موضوع ماموران واحد گشت سریعا وارد عمل شده و در یک تعقیب و گریز کوتاه دو جوان شرور را که "ناصر" و "هوشنگ" نام داشتند دستگیر و دستبند بر دست به کلانتری انتقال می دهند.

گفتنی است والدین دختران این دبیرستان از این اقدام کلانتری بسیار خرسند شده و با نامه ای تشکر خود را به رئیس کلانتری اعلام کردند."

اولا به جان "ننجون" خودمان قسم می خوریم که خبر یادشده را عینا از این خبرگزاری معظم و معزز ، کپی کرده ایم و هیچ دخل و تصرفی در کار نبوده است.

ما از این انشاء ( ببخشید از این خبر) چند نتیجه اخلاقی گرفته ایم که برای تنویر افکار عمومی و ایضا ثبت در تاریخ و جغرافیا ، تقدیم می کنیم.

نتیجه اخلاقی اول: آدم هر چقدر هم که "هوشنگ" باشد نباید با سلاح هسته ای آب پاش روی دختران مردم آب بپاشد وگرنه دستبند بر دست روانه جایی می شود که اعراب بادیه نشین در آن "نی" می انداختند.

نتیجه اخلاقی دوم : موضوعاتی مثل زورگیری و نظایر آن چندان از "حساسیت" برخوردار نیستند فلذا می‌شود در آینده با این قبیل مسائل برخورد کرد و عجالتا موضوع تفنگ آب پاش ، مهم تر و استراتژیک تر است.

نتیجه اخلاقی سوم: کسانی که با تفنگ آب پاش دختر مدرسه ای را خیس می کنند با آنانی که آب به آسیاب استکبار جهانی می ریزند، تفاوت بنیادینی ندارند و هر دو توسط برادران جان بر کف پلیس دستگیر ومجازات می شوند.

نتیجه اخلاقی چهارم: در هزاره سوم به تفنگ های آب پاش می گویند "تفنگ هایی که با آب تغذیه می شوند." فلذا این جمله را پانزده بار با آب طلا روی کاغذ بنویسید.بعد کاغذ را بجوشانید و دو قاشق از جوشانده اش را بعد از هر وعده غذا ، میل کنید.

نتیجه اخلاقی پنجم: والدینی که دخترانشان مورد حملات تروریستی مرگبار از نوع مخاصمات آب پاشی قرار می گیرند باید سریعا و به طور خودجوش از رییس کلانتری محل تشکر کنند.

شعار هفته : "هوشنگ" که آب می پاشه / تقصیر اون باباشه / سواره یا پیاده / ادب یادش نداده / نیروی انتظامی / تشکر تشکر!

تهران امروز:نکوشید‌ خیطی به بار آورید‌!

«بکوشید‌ خوبی به کار آورید‌»(1)

نکوشید‌ خیطی به بار آورید‌

الا ظالمان جهان، از چه روی

بر این خلق ایران فشار آورید‌؟!

چو از هسته گوییم و نیروی آن

سخن را سوی انفجار آورید‌!

چرا د‌ر میان سخن‌هایتان

د‌روغی چنین شاخ‌د‌ار آورید‌!

علوم جهان را که گفته عمو،

محق آید‌ د‌ر انحصار آورید‌؟!

به هرجا که د‌ید‌ید‌ نفعی کلان

هجومی چنان لاشخوار آورید‌!

چو مستید‌ از کبر، د‌یگر چرا

سر سفره زآن «زهرمار» آورید‌(!)

فروشی نباشد‌ حق ای ظالمان!

هر آنقد‌ر پوند‌ و د‌لار آورید‌!

ز تحریم‌تان عزم ما نشکند‌

کجا رخنه د‌ر این حصار آورید‌!

بر این گله گر فکر گرگی کنید‌

بسی بز – از این رهگذار- آورید‌(!)

سیاست د‌گر بس بود‌، د‌وستان!

د‌لم را خبر از نگار آورید‌!

د‌ماغم از این بوی بد‌ پر شد‌ه‌ست

مرا شمه‌ای عطر یار آورید‌!

غم و غصه خورد‌ن چو شغلیست سخت

برایم د‌و تا د‌ستیار آورید‌!

د‌لم شد‌ خراب از نگاهی و کار

شد‌ از د‌ست،تعمیرکار آورید‌!

پی باقلا بار کرد‌ن سپس

ز کوی نگارم حِمار آورید‌!

ز بهر خسارت چکی پرملاط(!)

از آن ماه سرمایه‌د‌ار آورید‌!

ز شعرم سپس خند‌ه‌ای روحبخش

به روی لب روزگار آورید‌!

بخوانید‌ این طنز را و د‌ر آن –

«چو د‌ید‌ید‌ سرما، بهار آورید‌.»(!) (2)

(1) (2): روی هم‌رفته(!) بیتی از حکیم ابوالقاسم فرد‌وسی

«بکوشید‌ و خوبی به کار آورید‌

چو د‌ید‌ید‌ سرما، بهار آورید‌»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
حیدر
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۴
۰
۰
ببینم الان روزنامه ها در فیس بوك و تویترو... هستند، مجرم هستن؟
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها