در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سال 1324 ه-ق به خدمات دولتی پرداخت. نخست در نظمیه و سپس در اداره کل گمرک مشغول شد و مدتی بعد به کرمانشاه رفت تا ضمن خدمت در اداره گمرک، ریاست کل پست آنجا را هم برعهده بگیرد.
او که از اعضای مجمع آدمیت بود پس از ورود به محل ماموریت خویش درصدد تهیه مقدمات تاسیس شعبه مجمع آدمیت برآمد. اما مدتی بعد، عدهای از اعضا منجمله سلیمان میرزا آن را ترک کردند و جمعیتی به نام انجمن حقوق برپا داشتند که روزنامه حقوق ناشر افکار آن بود و سلیمان میرزا آن را اداره میکرد.
سلیمان میرزا در دوره دوم مجلس شورای ملی از اراک انتخاب شد ولی اعتبارنامه او رد شد و بعدا در جلسه 23 مورخ چهارشنبه هشتم ذیحجه 1327 از طرف مجلس شورای ملی به جای برادرش یحیی میرزا که فوت نموده بود انتخاب و وارد مجلس شد. (در دوره اول و دوم رسم این بود که اگر نمایندهای استعفا میداد یا فوت میکرد، مجلس مستقیما کسی را جای او برمیگزید.) سلیمان میرزا پس از آنکه در ردیف نمایندگان درآمد به گروه دموکرات پیوست و پس از کشته شدن سیدعبدالله بهبهانی، به جای تقیزاده لیدر این فراکسیون شد. در سال 1290 مدتی پس از این که مجلس شورای ملی به دستور ابوالقاسمخان ناصرالملک نایبالسلطنه منحل شد، سلیمان میرزا و جمعی از آزادیخواهان دستگیر و به قم تبعید شدند.
سال 1293 به عنوان نماینده اصفهان به مجلس سوم راه یافت و لیدر فراکسیون دموکرات گردید. در جریان جنگ اول جهانی به علت ضدیت با روسیه تزاری و استعمار بریتانیا بسان برخی از رجال آن دوران به آلمان گرایش یافت.
در آبان 1294 به علت حرکت نیروهای روسیه به سمت تهران به همراه سایر نمایندگان و رجال ملی به قم رفت و در آذرماه ریاست کمیته دفاع ملی را به دست گرفت. سپس به همراه سایرین راهی کرمانشاه شد و با دولت نظامالسلطنه مافی همکاری کرد. در بهمن 1296 هنگامی که در میان ایل سنجابی بود توسط ارتش بریتانیا دستگیر و در هندوستان زندانی و تبعید شد. پس از کودتای 1299 از هندوستان مخفیانه به همدان آمد و پس از عزل سیدضیاء طباطبایی به طور علنی راهی تهران شد.
در 1300 به نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب شد و به اتفاق سیدمحمدصادق طباطبایی حزب سوسیالیست را تشکیل داد. در این دوران، سلیمان میرزا ازسوی دولت شوروی به عنوان رهبر نیروهای چپ ایران شناخته میشد و مورد اعتماد آنان بود. او در سال 1301 با دولت قوامالسلطنه به مخالفت برخاست و به همراه محمدصادق طباطبایی به تلاش در راه تحکیم قدرت رضاخان پرداخت.
در آبان 1302 در اولین کابینه رضاخان وزیر معارف شد. در بهمن 1302 از تهران به مجلس پنجم راه یافت. در 27 مرداد 1303 با استیضاح دولت رضاخان توسط مدرس و 12 نماینده دیگر مخالفت کرد. در آبان 1304 به خلع سلسله قاجاریه رای مثبت داد. معهذا در آذرماه همان سال در مجلس موسسان ضمن تصریح به تایید سلطنت رضاخان، از رای به موروثی بودن سلطنت در تبار وی سرباز زد و به انتقال سلطنت به سلسله پهلوی رای ممتنع داد.
در سال 1306 به همراه جمعی از شخصیتهای کشوری برای شرکت در جشن دهمین سالگرد انقلاب اکتبر به روسیه و سپس از آنجا به آلمان رفت و با مرتضی علوی و چند نفر دیگر، که از بنیانگذاران فرقه جمهوری انقلابی ایران بودند دیدار کرد. آنگاه به پاریس رفت و با مارسل کاشن دبیرکل حزب کمونیست فرانسه و سردبیر روزنامه اومانیته ملاقات کرد و از آن پس تا سقوط رضاشاه در شهریور 1320 خانهنشین و دور از فعالیتهای سیاسی بود.
پس از تاسیس حزب توده در 15 مهر 1320 و برگزاری نخستین جلسه هیات موسسان آن، در راس حزب قرار گرفت. او در اولین انتخابات بعد از عزل رضاشاه، از تهران نامزد نمایندگی شد، اما در جریان انتخابات، در 16 دیماه 1322 در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. سلیمان میرزا اسکندری کمونیست نبود و تا آخر عمر پایبند به احکام دینی باقی ماند، اما به دلیل اندیشه سوسیالیستی، نگاهش به دولت شوروی مثبت بود. از او ترجمه کتاب رموز ملل اثر اوژن سو انتشار یافته است.
اکبر مشعوف
منابع:
- ابراهیم صفایی، نمایندگان ملت: بیوگرافی اول سلیمان میرزا ([بیجا]: انتشارات رهبران مشروطه، 1349)
- سلیمان امینزاده، «اسکندری، سلیمان میرزا»، فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج2
- اقبال یغمایی، وزیران علوم و معارف و فرهنگ ایران (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1375)
- اقبال یغمایی، «سلیمان میرزا»، آموزش و پرورش، 42 (فروردین 1352)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد