کد خبر: ۵۹۷۶۷۷

هیچ وقت فکر می‌کردید نقش مامون عباسی را بازی کنید؟

نه، فکر نمی‌کردم. این یکی از نامحتمل‌ترین نقش‌هایی بود که به من پیشنهاد شد و البته خیلی هم مرا متعجب کرد. چون اصولا این آدم به جهت تاریخی و خصوصیاتی که شنیده و خوانده بودیم، هیچ انطباقی با من نداشت. حتی این مساله را در اولین ملاقاتی که با آقای فخیم‌زاده داشتم هم عنوان کردم. من اصلا نقش را رد کردم و گفتم آن را بازی نمی‌کنم. به هر حال، مامون شخصیت منفوری است و همه ما نسبت به او احساس انزجار داریم، اما آقای فخیم‌زاده با علم به این قضیه خواست که من فیلمنامه را بخوانم و بعد نظرم را بگویم. فیلمنامه هم بالغ بر هزار صفحه بود. من هم از این پیشنهاد آقای فخیم‌زاده استقبال کردم و فیلمنامه را گرفتم. وقتی در خانه شروع به خواندن فیلمنامه کردم بدون اغراق نمی‌توانستم آن را زمین بگذارم. به قدری این فیلمنامه خوب، روان و سلیس نوشته شده بود و باوجود سادگی بیان، مفاهیم بسیار بااهمیتی را مطرح می‌کرد. با این‌که کلیت کار مبتنی بر مستندات تاریخی بود، اما سرشار از لحظه‌های دراماتیک بود. به هر حال خواندن این فیلمنامه تا روز بعد طول کشید و کلا نظرم نسبت به قبل عوض شد و بسیار تحت تاثیر این نوشته قرار گرفتم. بعد خدمت آقای فخیم‌زاده رسیدم و موافقتم را برای بازی در این نقش اعلام کردم. البته می‌دانستم کار بسیار دشوار و حجیمی است و نگرانی‌های خاصی داشتم. می‌دانستم اگر این نقش به اصطلاح درنیاید، ممکن است لطمات سنگینی به کل کار بزند. اما با علاقه‌مندی خاصی این نقش را دنبال و مدت زیادی تحقیق و تمرین کردم. در مجموع سه سال درگیر این کار بودیم که خدا را شکر به نتیجه نسبی رضایت‌بخشی هم رسید.

کار با مهدی فخیم‌زاده چطور بود؟

موفقیت اصلی کار مرهون زحمات آقای فخیم‌زاده به‌عنوان نویسنده و کارگردان اثر بود. تسلط ایشان در تمام مراحل ساخت این مجموعه قابل تحسین است. من از طرف کارگردان احساس امنیت کامل می‌کردم و آقای فخیم‌زاده ایمنی و چارچوب مناسبی برای من به‌عنوان بازیگر ایجاد کرده بود و با انعطاف بالا به نظرات و پیشنهادهای من گوش می‌کرد. خیلی راحت کار می‌کردیم و تحمیلی در بین نبود. من دیدگاه‌های خاصی درباره شخصیت مامون داشتم و خیلی تلاش می‌کردم حالت شعاری نداشته باشد. آدمی که بد و گمراه است و سقوط می‌کند، الزاما و از ابتدا بد نیست. امروزه سردمداران برخی کشورها پشت چهره موجه و آراسته خود طور دیگری رفتار می‌کنند. اینها داستان بشر است و از قدیم تاکنون بوده و هست. مامون عباسی هم لزومی نداشت ظاهری نفرت‌انگیز داشته باشد. ما در شخصیت مامون سقوط یک انسان را می‌بینیم که قدم در وادی باطل می‌گذارد و اسیر حب دنیا شده. و در نهایت تبدیل به شخص منفوری در تاریخ می‌شود که دستش را به خون معلمش، دیگران و سرانجام امام هشتم شیعیان آغشته می‌کند.

بازی در نقش شخصیت‌هایی که در باور و اعتقاد مردم منفور هستند، یک ریسک و چالش بزرگ است. هنگام بازی در نقش مامون، این شخصیت را قضاوت می‌کردید؟

مطلقا نه. حیطه درام قواعدی دارد که ممکن است برای مخاطب عام معنای زیادی نداشته باشد. اصولا وقتی بازیگر درنقش منفی بازی می‌کند، کاملا غلط است که نقش را قضاوت کند و بگوید این آدم بد و منفور است. تمام آدم‌های بد دنیا کارشان را توجیه می‌کنند. این نگاه ما از بیرون است که نشان می‌دهد او دارد راهش را کج می‌رود. انسان‌ها همواره در معرض سقوط از پرتگاه‌های مختلف قرار دارند. از این منظر، زندگی مامون و امثال او برای همه ما یک هشدار است و اگر هوشیار نباشیم، امکان سقوط ما هم وجود دارد.

ما گاهی به اشتباهاتمان آگاه می‌شویم، اما کمی دیر این اتفاق می‌افتد. در صورتی که اگر هوشیاری لازم را در زمان وقوع حوادث داشته باشیم، شاید خیلی از کارهای اشتباه را انجام ندهیم. حرفم این است که بازیگر نمی‌تواند و نباید با قضاوت منفی نقش را بازی کند. درواقع، آدم‌ها در خالص‌ترین شکل درام به اقتضای موقعیتشان عمل می‌کنند و آن اقتضای موقعیت گاه طمع، جاه‌طلبی و حب دنیاست. آدم‌ها گاه در سراشیبی می‌افتند که نمی‌توانند از اعمال و رفتار بدشان جلوگیری کنند. به هر حال، مامون آدمی بسیار پیچیده، باهوش، اما جنایتکار بود که در سراشیبی سقوط قرار گرفت.

لحظات شهادت امام رضا در ولایت عشق نفسگیر است و حس و حال عجیبی را منتقل می‌کند. خودتان در لحظه فیلمبرداری چه حس و حالی داشتید؟

همین توصیفی که کردید درباره من هم صادق بود. فیلمبرداری این لحظات بسیار مرا اذیت کرد.

گرفتن آن سکانس چقدر طول کشید؟

سکانس مشکلی بود و فیلمبرداری آن زمان برد. از آقای فخیم‌زاده خواهش کردم پلان‌ها یک‌بار گرفته شود، چون تکرارش واقعا برای من مشکل بود. ایشان هم این لطف را کرد و نظم خاصی سر صحنه حاکم بود. یادم می‌آید عضلات من در آن لحظات منقبض می‌شد و با این‌که به لحاظ فیزیکی و پشت صحنه حرکاتی را برای آماده‌سازی انجام داده بودم، اما موقع فیلمبرداری اوضاع طور دیگری پیش می‌رفت. تمام ترسم این بود که منقلب شوم و نتوانم بازی در این سکانس را به پایان برسانم. برای این‌که تجسم و تصور آن لحظه تاریخی و اتفاق تلخ بسیار دشوار بود، بویژه آن که من ارادت ویژه‌ای به حضرت رضا دارم.

جالب اینجاست که شما خودتان متولد مشهد و بزرگ شده آن شهر هستید و حتما خاطرات زیادی هم از آن محیط دارید.

بله، پدربزرگی داشتم که در ماه‌های خاصی به حرم امام رضا مشرف می‌شد و چون علاقه خاصی هم به من داشت، دستم را می‌گرفت و با خودش می‌برد و من آنجا بازی می‌کردم. آن موقع یکی دو صحن بیشتر نبود و من تمام آن محوطه را بلد بودم. البته الان خیلی نسبت به آن موقع عوض شده و حرم وسعت پیدا کرده است. امروز تمام آن آمد و رفت‌ها و بازی‌ها و آن گنبد طلایی برای من خاطره شده است.

و همه آن لحظات خوش و خاطره‌انگیز، دشواری بازی در نقش مامون و صحنه قتل امام رضا را بیشتر می‌کند. این‌طور نیست؟

بله، واقعا همین‌طور است. احساسات خاصی در آن لحظات به سراغم می‌آمد که برای بازی در آن نقش به من کمک می‌کرد. وقتی اعتقادات و ویژگی خاص در دیدگاه بازیگر وجود دارد، یک بعد بالقوه سرشار را برای بازیگر ایجاد می‌کند که ارتباط و احساسات عمیق‌تری را وجود می‌آورد و در نهایت به تاثیرگذاری بیشتر نقش منجر می‌شود؛ بنابراین آشنایی و پس‌زمینه‌ای که داشتم در نهایت به کمک بازی من آمد.

شما بازی در چند نقش تاریخی را در کارنامه دارید؛ از حضرت ابراهیم گرفته تا میرزا کوچک‌خان جنگلی و امیرکبیر و نمونه‌های دیگر. اینها ناشی از دلبستگی خودتان به تاریخ است یا پیشنهادهای ناگزیری است که می‌شود؟

بیشتر پیشنهادهایی است که می‌شود. فکر می‌کنم بخشی از آن به خصوصیات طبیعی و فیزیکی من ارتباط دارد و دوستان فکر می‌کنند حضور من در کارهای تاریخی مناسبت دارد. هرچند حضور در این نقش‌ها به علاقه من هم مربوط می‌شود و هرکدام تجربیات جالب و ارزشمندی برایم بود. مضاف بر این‌که بازی در آثار تاریخی به لحاظ گریم و شرایط، خیلی از کارهای امروزی و معاصر مشکل‌تر است. به هر حال هر بازیگری خصوصیاتی دارد و برخی‌ها با بعضی از نقش‌ها انطباق بیشتری دارند. گاهی فیلمسازان نقش‌های آدم‌های عادی در فضای معاصر را پیشنهاد می‌کنند و من هم استقبال می‌کنم، اما به نتیجه نمی‌رسیم. شاید نقش‌های تاریخی روی شخصیت من بیشتر می‌نشیند یا مثلا برای کارهای پلیسی خیلی به من مراجعه می‌کنند. فقط بازیگر باید مراقب باشد در این انتخاب‌های ناگزیر کلیشه نشود.

بازیگر و کارگردان محبوب خودتان در ژانر تاریخی ـ حماسی کیست؟ مثلا چارلتون هستون (بازیگر فیلم‌های ده فرمان و ال سید) را دوست دارید؟

چون از تمایلات و دیدگاه‌های خارج از سینمای چارلتون هستون مطلع هستم، هیچ علاقه‌ای به او نداشتم، با این‌که بازیگر توانمندی بوده و کارهای تاریخی شاخصی را بازی کرده، اما یک آدم دست راستی افراطی و علاقه‌مند به آزادی استفاده از اسلحه در جامعه بود. جدا از این، نام بردن از بازیگران محبوب بسیار دشوار است، چون سینمای غرب بازیگران توانمند زیادی دارد. اما از فیلم‌های تاریخی شاخص سال‌های اخیر می‌توان به فیلم شجاع‌دل اشاره کرد.

فکر می‌کنم حتی مل گیبسون در آن اثر نیم‌نگاهی هم به واقعه کربلا داشته است. ویلیام والاس، یک مبارز اسکاتلندی است که در مقابل ظلم حاکم دورانش مبارزه می‌کند و در اثر خیانت اطرافیانش دستگیر و کشته می‌شود.

این فیلم قصه خیلی عجیب و پرداخت زیبایی دارد. در میان کارگردانان امروزی علاقه خاصی به فیلم‌های مل‌گیبسون دارم. از بین فیلم‌های تاریخی قدیمی هم فیلم عیسای ناصری ساخته فرانکو زفیره‌لی را دوست دارم که رابرت پاول در آن بازی درخشانی کرد.

همان بازیگر نقش ریچارد هنی در سریال معروف حادثه جو؟

بله، پاول در فیلم عیسای ناصری با آن نگاه جذاب، بازی متین و کنترل شده‌ای را ارائه می‌کند که بی‌نظیر است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها