در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
همیشه با دیدن این صحنه انگیزه پیدا میکنم تا کم کم دست به کار شوم و برای خودم آستین بالا بزنم، اما همین که به همان هفت خوان میرسم، در تصمیمم تجدید نظر میکنم و میگویم: اصلا مگر آدم عاقل ازدواج میکند؟! مجرد که باشم هر وقت دلم بخواهد درس میخوانم، هر وقت هوای سفر به سرم بزند، چمدان میبندم و راهی شمال میشوم، با هرکس هم دلم بخواهد تلفنی حرف میزنم، حوله خیسم که زمین بیفتد دیگر کسی به جانم غر نمیزند و تازه یک مادر عزیزتر از جان دارم که همیشه هوایم را دارد. آقا بالاسر یا خانم بالاسر! هم نمیخواهم که مثلا متاهل باشم!
دیگر دیدن یک دختر خانم سی و هفت، هشت ساله یا یک آقا پسر چهل و چهار، پنج ساله که مجرد هستند، خیلی هم تعجببرانگیز نیست. دختران همپای پسران، درس میخوانند، فعالیت میکنند، درآمد دارند و قادرند زندگیشان را کم و بیش اداره کنند. اما تحصیل، شغل، درآمد، فعالیتها و کارهای گوناگون هیچ کدام نمیتوانند جای یک همراه خوب برای روزهای تلخ و شیرین زندگی را بگیرند. ازدواج با خودش تعهد و مسئولیت میآورد، تصمیمگیریهای یکنفره را دونفره میکند، آزادیهای دوران مجردی را محدود میکند، اما از سوی دیگر نیازهای جسمی و روحی را برآورده میکند، برایتان یک تکیهگاه عاطفی به همراه دارد، تنهاییتان را کمتر میکند و خلاصه یک جوان عاقل، به وقتش ازدواج میکند و خودش خوب میداند، چرا قید همه خوشیهای دوران مجردی را میزند تا زندگی تک نفرهاش بشود، زندگی مشترک.
فرصتهایی که از دست میرود...
نیازی نیست به آمار و ارقام تکیه کنیم تا بدانیم سن ازدواج بالا رفته است، به اطرافیانمان که دقت کنیم به وضوح میبینیم که دیگر، دختران و پسران به این سادگیها زیربار تاهل نمیروند، غافل از اینکه امروز و فردا کردن برای ازدواج یا جوانان را بیخیالتر میکند یا توقعات آنها را بالاتر میبرد. امروزه ازدواجهای بالاتر از سی و پنج سالگی برای مردان و زنان، ازدواج دیرهنگام محسوب میشود و این در حالی است که با افزایش سن، شخصیت افراد به طور کامل شکل میگیرد و انعطافپذیریشان به حداقل میرسد، دیگر نمیشود از او که نزدیک به چهل سالش است، توقع صبر، گذشت و محبت یک جوان تازه عروس یا تازه داماد را داشت. بد نیست در ادامه اشتباهات رایجی را که باعث دیر شدن این سنت حسنه میشود، بخوانید:
کار، کار، و باز هم کار: بسیاری از دختران و پسران آنقدر غرق در کار میشوند و به دنبال موفقیت میدوند که اصلا فراموش میکنند، قرار است زندگی کنند. برخی از پسران، با این بهانه که باید وضع اقتصادی مناسبی داشته باشند تا بتوانند برای خواستگاری پیش قدم شوند، ازدواج را به تاخیر میاندازند، اما تعبیر آنها از وضع اقتصادی مناسب، یعنی داشتن خانه، ماشین، حساب بانکی سنگین و... ! خوب این طبیعی است که تمام این امکانات در سنین بالا فراهم شود.
تعمیم تجارب ناخوشایند به همه افراد: «همه دخترها دنبال پول پسرها هستند!» و «همه پسرها در نهایت خیانت میکنند!» کافی است یک تجربه تلخ را به همه دختران و پسران نسبت دهید و با نگاهی بدبینانه آنها را قضاوت کنید تا قید ازدواج را نه تنها برای چند سال که حتی برای همه عمر بزنید. اگر تجربهای تلخ دارید، سعی کنید آن را از باقی انسانها جدا کنید، چرا که این همه بدبینی سبب سختگیری و وسواس میشود. اگر موفق به حل کردن این مساله نمیشوید به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید. شاید در ارتباط قبلیتان شما هم کوتاهی داشتهاید و با شناخت بهتر خودتان، انتخاب بهتر و مطمئنتری هم داشته باشید.
ملاکهای فضایی و رویایی در سر میپرورانید: اگر منتظرید دختر شاه پریان را بیابید یا اینکه در انتظار شاهزادهای با اسب سفید (یا بهتر است بگویم با ماکسیمای سفید!) هستید لطفا در ملاکهایتان تجدید نظر کنید. شما باید با توجه به شرایط خودتان و کسانی که با آنها در ارتباط هستید، انتخاب کنید و مراقب باشید که در دام تک ملاکی شدن نیفتید. یعنی نگویید «من فقط به کسی جواب مثبت میدهم که قدش 1/183 باشد!».
دیگر از من گذشته است: دختران و پسران زیادی را میشناسم که با گفتن همین جمله خیال خودشان را راحت کردهاند و قید ازدواج را زدهاند. آنها دیگر نه به خواستگاری میروند و نه اجازه میدهند هیچ خواستگاری زنگ خانه را به صدا درآورد. غافل از اینکه، انتخاب یک همراه برای زندگی، هر چند دیرهنگام، خیلی بهتر از هرگز انتخاب نکردن است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: