در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ابتدا فکر کردم قصد سردواندن مرا دارد یا شوخی میکند، اصرار کردم که توضیح بیشتری بدهد و مرا از سردرگمی در آورد. و او سرانجام سکوتش را شکست و چند دقیقه برایم حرف زد. وقتی سخنانش پایان یافت، اشک بود که امانم را بریده بود. عبداللهی گفت که او ارتشی و مامور خدمت در مرز بود. قبل از شروع جنگ تحمیلی در منطقه عمومی قصرشیرین در یک درگیری مرزی، به اسارت عراقیها در آمد و او را به بغداد منتقل کردند. در حیاط زندانی که برای عراقیها ساخته بودند، چند سلول وجود داشت که او را در یکی از این سلولها انداختند و دوران اسارتش اینگونه آغاز شد. طی این ده سال او در همان سلول به تنهایی زندگی کرد. دستشویی در داخل سلول بود. غذایش را از دریچه آهنی در سلول به او میدادند. اگر مریض میشد، پزشکی در داخل سلول او را معاینه میکرد. نامش در فهرست صلیب سرخ جهانی نبود و بنابراین نامهای نمینوشت و نامهای دریافت نمیکرد. هواخوری نداشت و حتی شکنجه هم نمیشد تا از آن تنهایی خارج شود. او را قبل از این که اردوگاههای اسرا تشکیل شود، اسیر و در این سلول زندانی کرده بودند و برای همیشه فراموش شد. او مصداق این بیت بود:
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد / در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
به همین دلیل بود که عبداللهی هیچ خاطرهای از دوران اسارت نداشت زیرا به تعبیر خودش، حوادث تمام آن سالهای زندگیاش را در چند عبارت میشد خلاصه کرد.
چندی پیش هم با خبر شدیم او از دنیا رفته است، یاد همه آزادگان گرامی باد.
علی شکوهی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر