بهمن سال ۶۹ برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه تربیت مدرس شدم. دانشجویان جدید آن سال را اغلب افرادی با سن و سال بالا تشکیل می‌دادند که گویی بعد از پایان جنگ، تازه به فکر ادامه تحصیل افتاده بودند. در این میان سیمای یکی از دانشجویان نشان می‌داد که از دیگران مسن‌تر است و گرد پیری بر چهره‌اش نشسته است. بعد از چندی متوجه شدیم که «عبداللهی»، همان همکلاسی مسن ما، از آزادگان سرافرازی است که پس از ده سال تحمل اسارت، به کشور بازگشته و میل به تحصیل او را در این سن و سال، به دانشگاه کشانده است. در تابستان سال ۷۰ به سراغ «عبداللهی» رفتم و از او خواستم تا فرصتی را به من بدهد که خاطرات دوران اسارتش را منتشر کنیم، او نپذیرفت. اصرار چندباره من هم کارگر نیفتاد و او با اصرار با لبخندی گفت: من هیچ خاطره‌ای از دوران اسارت ندارم.
کد خبر: ۵۸۹۴۵۴

ابتدا فکر کردم قصد سردواندن مرا دارد یا شوخی می‌کند، اصرار کردم که توضیح بیشتری بدهد و مرا از سردرگمی در آورد. و او سرانجام سکوتش را شکست و چند دقیقه برایم حرف زد. وقتی سخنانش پایان یافت، اشک بود که امانم را بریده بود. عبداللهی گفت که او ارتشی و مامور خدمت در مرز بود. قبل از شروع جنگ تحمیلی در منطقه عمومی قصرشیرین در یک درگیری مرزی، به اسارت عراقی‌ها در آمد و او را به بغداد منتقل کردند. در حیاط زندانی که برای عراقی‌ها ساخته بودند، چند سلول وجود داشت که او را در یکی از این سلول‌ها انداختند و دوران اسارتش این‌گونه آغاز شد. طی این ده سال او در همان سلول به تنهایی زندگی کرد. دستشویی در داخل سلول بود. غذایش را از دریچه آهنی در سلول به او می‌دادند. اگر مریض می‌شد، پزشکی در داخل سلول او را معاینه می‌کرد. نامش در فهرست صلیب سرخ جهانی نبود و بنابراین نامه‌ای نمی‌نوشت و نامه‌ای دریافت نمی‌کرد. هواخوری نداشت و حتی شکنجه هم نمی‌شد تا از آن تنهایی خارج شود. او را قبل از این که اردوگاه‌های اسرا تشکیل شود، اسیر و در این سلول زندانی کرده بودند و برای همیشه فراموش شد. او مصداق این بیت بود:

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد / در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

به همین دلیل بود که عبداللهی هیچ خاطره‌ای از دوران اسارت نداشت زیرا به تعبیر خودش، حوادث تمام آن سال‌های زندگی‌اش را در چند عبارت می‌شد خلاصه کرد.

چندی پیش هم با خبر شدیم او از دنیا رفته است، یاد همه آزادگان گرامی باد.

علی شکوهی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها