نقش و تاثیر تلویزیون در جهان معاصر ـ 4

به او اعتماد کنید

رویکرد صاحبان قدرت، دولت‌ها و نظام‌های حاکم در سیاستگذاری و بهره‌برداری از رسانه‌ها در هر کشور و جامعه‌ای همان طور که ذکر شد، متفاوت و به فراخور خط‌مشی‌ها و برنامه‌ریزی‌های کلان صورت می‌گیرد. این روند در کارکردهای رسانه‌ای، از رسانه‌ها به عنوان بنگاه‌های خبری و پایگاه‌هایی برای انتقال داده‌ها و تحلیل داشته‌ها گرفته تا ساخت و تولید برنامه‌های درونی و برون‌مرزی مشهود است. بالطبع هر کشوری با توجه به سیاست‌های خاص خود و در راستای تبیین این سیاست‌ها به این مهم می‌پردازد. برنامه‌سازی و تولیداتی که به کودکان مربوط می‌شود از این رویکرد مجزا نبوده و نیست.
کد خبر: ۵۸۸۸۶۵

همان گونه که در مباحث گذشته ذکر شد، تفاوت نظام‌ها و مدل‌های حکومتی در کشورها با یکدیگر، تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی، تفاوت‌های دینی و باورها و ارزش‌های معنوی، تفاوت در سیستم آموزشی و پرورشی، تفاوت ماهوی در تعریف و جایگاه انسان، اساطیر و کهن الگوها، روایات و داستان‌ها، تاریخ و خوانش‌های تاریخی و... همه در سیاستگذاری اولیه، شاکله و ساختار رسانه‌ها، برنامه‌سازی و تولیدات رسانه‌ای تاثیر دارند.

برنامه‌سازی برای کودکان با توجه به تفاوت‌های گفته شده در جوامع از یکدیگر متمایز است. بی‌شک در ادامه روند یکپارچه‌سازی است که معضلات و مشکلات مجال بروز می‌یابند. حال در کنار بسیاری از تاثیرات مثبت و منفی رسانه‌های دیداری که برشمردیم، موضوع و مقوله‌ای به نام بررسی تاثیرات رسانه‌های دیداری برکودکان به تامل و بازخوانی ژرف‌تری نیاز داشته و دارد.

برنامه‌سازی برای مخاطب کودک در کشوری به نام جمهوری اسلامی ایران و با توجه به مختصات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آن مانند برنامه‌سازی در عرصه‌های مختلف و برای گروه‌های سنی دیگر مخاطبان، با مشکلات زیادی همراه بوده و هست. از طرفی سیاستگذاری در تامین برنامه به گونه‌ای است که خریداری هر برنامه و مجموعه و کارتونی با توجه به قوانین و تعاریف و خط و مرزها مقدور و میسر نیست. از سوی دیگر تولید و برنامه‌سازی برای این گروه سنی با توجه به تنوع شبکه‌های کودک در ماهواره‌ها، کارتون‌ها و مجموعه‌های در دسترس، نداشتن جذابیت لازم در برنامه‌های تولیدی و شناخت ناکافی از این گروه سنی و نیازهایشان و... مدت‌هاست گروه‌های کودک را در تهیه و تدارک برای این مخاطبان با معضلاتی مواجه کرده است. بی‌تردید برای هر یک از این موارد، هنوز هم می‌توان با درک و فهم و خوانش صحیح و همه‌جانبه از موضوع، نه تنها راه‌حل پیدا کرد که با برنامه‌ریزی صحیح، دادن آگاهی و اطلاعات کافی و لازم، انتخاب کودک را هدایت کرد.

در بسیاری از کشورها، همزمان با تعلیم و تربیت کودکان درباره پاره‌ای از مسائل که به‌زعم کارشناسان مهم به نظر می‌رسد به کودکان آگاهی لازم و اطلاعات کافی نیز داده می‌شود؛ در نتیجه کودک با اختیار کامل و آزادانه انتخاب می‌کند. در بیشتر موارد کودک به واسطه همان آگاهی و وقوف، انتخاب درست و اصلح را انجام می‌دهد. در موارد نقض، نه تنها شماتت و تنبیه به عنوان آخرین مرحله در نظر گرفته می‌شود، بلکه روانکاوی کودک، دانستن هدف و قصد او، انگیزه و تمایلش و نیز آنچه علت واقعی انتخاب نادرست بوده، مورد بررسی واقع می‌شود تا حتی‌المقدور اشتباه و خطا به حداقل برسد. این شیوه از تربیت، یعنی آگاهی دادن و اطلاع‌رسانی، حفظ استقلال، در نظر گرفتن امکان اشتباه، برقراری رابطه دوستانه با کودک و ایجاد محیطی امن، کنترل و مراقبت از کودک به دلیل کاهش میزان آسیب و... از جمله مواردی است که کارشناسان به کارگیری آن را در خانه و مدرسه همواره توصیه کرده‌اند. کودک با این روش کم‌کم با شناخت خود و کامل کردن این شناخت به مدد والدین، مربیان و جامعه در مفهوم کلی‌اش، در برخورد با موضوعات و انتخاب و تشخیص درست یا نادرست بودن، اینک با درکی که به واسطه همان تربیت و تعلیم در او پدید آمده، جایگاه خود را بازشناسی کرده و به ارزشگذاری می‌پردازد. این روند تا حد زیادی از آسیب‌هایی جلوگیری می‌کند که به تبع انتخاب‌های نادرست کودک از همان ابتدا صورت می‌گیرد. وقتی کودکان را از انجام کاری منع می‌کنیم باید دلایل کافی و منطقی ارائه کنیم. کودک برخلاف آنچه به تصور می‌آید منطق و استدلال خاص خود را دارد. او نیز تا به مضرات و خطرآمیز بودن کاری یا نتیجه فعلی پی نبرد، نمی‌تواند برای انجام ندادن آن توجیه شود. در عین آن‌که وقتی کودک را از انجام کاری نهی می‌کنیم باید برای پویایی ذهن او و بروز خلاقیت و به‌کارگیری و پرورش استعداد وی به دنبال جایگزینی مناسب باشیم.

حال برنامه‌ای، کارتونی یا مجموعه‌ای را در نظر بگیرید که به دلایلی برای کودک نامناسب تشخیص داده شده است. با آگاهی دادن به کودک، تعامل با وی، ارائه دلایل منطقی و نیز جایگزینی مناسب می‌توان حق انتخاب به کودک داد و این انتخاب باید آزادانه صورت گیرد. هر اجباری در به اطاعت واداشتن کودک، واکنش‌های تدافعی او را به دنبال خواهد داشت. در نتیجه شناخت کودک، علایق و نیازهایش، تعلیم و تربیت وی، پرورش استعدادها، رشد و شکوفایی خلاقیت‌ها، خودباوری و خودشناسی‌اش، دادن استقلال و تقویت اعتماد به نفس، ارائه اطلاعات و دادن آگاهی لازم و کافی، باور و اعتماد به وی و... از جمله نکاتی است که هم باید در مواجهه با کودکان و هم به دلیل تهیه و تولید برنامه‌هایشان در نظر گرفته شود. امکان آزمون و خطا را حق کودک بدانیم و به او در یافتن انتخاب درست کمک کنیم و اجازه دهیم خود به قبح یا زشتی کار پی ببرد. آنها هم برای آن‌که زندگی را درک کنند باید به گونه‌ای به تجاربی دست یافته و خود اشتباهاتشان را تصحیح کنند. وقتی دلیل منطقی و متقنی برای خویش یافت، هیچ گاه اشتباه را از همان منظر و زاویه تکرار نخواهد کرد.

شبنم میرزین‌العابدین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها