آیدین این بار به اتهام قتل به دادگاه آورده شده است. او که در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد، اتهامش را قبول دارد و از اولیایدم به خاطر فرزندش درخواست بخشش کردهاست. این جوان برای ما از جزئیات قتل و زندگیاش گفته است.
آنطور که در پروندهات منعکسشده این اولینبار نیست که زندانی میشوی؟
بله درست است. متاسفانه من چند فقره سابقه کیفری دارم. جرایم مختلفی داشتم از موادمخدرگرفته تا اتهام سرقت و این بار هم که به خاطر قتل بازداشت شدهام.
متهم هستی دوستت را به قتل رساندهای قبول داری؟
بله قبول دارم. من این کار را کردم ،اما قصدم کشتن او نبود. عصبانی شدم. میخواستم او رابزنم نمیدانم چه شد که فوت کرد.
تو با چاقو دوستت را زدهای، همه میدانند ضربه چاقو ممکن است کشنده باشد چطور ادعا میکنی قصد کشتن نداشتی؟
درست است که دوستم را با چاقو زدم، اما فقط میخواستم زخمیاش کنم نمیخواستم او را بکشم. ما با هم رفاقت داشتیم.
چرا با دوستت دعوا کردی؟
درگیری ما به خاطر فحشهایی بود که به بچهام داد. خیلی ناراحت شدم آنچه که باعث شد ما با هم بحث کنیم بچه من نبود، اما او برای این که من را عصبانی کند به پسرم فحش داد.
یعنی دعوای شما به خاطر فحش به بچه بود؟
من خیلی پسرم را دوست دارم و وقتی فحش داد از کوره دررفتم و به سمتش حمله کردم.
چرا دوستت به پسرت فحش داد؟
دعوا به دلیل اختلاف مالی بود. من به او مقداری مواد داده بودم که پولش را نمیداد و هر بار میرفتم پول بگیرم وعده الکی میداد. چند ماه بود که من را اذیت میکرد از آنجایی که من هم نمیتوانستم کار دیگری بکنم و فقط باید به زور متوسل میشدم با دوستم دعوا کردم.
دوستت معتاد بود؟
اعتیاد داشت، اما مواد را برای اعتیادش نمیخواست او خردهفروش بود. ما باهم کار میکردیم. گاهی من از او مواد میگرفتم و گاهی هم او از من و این طور با هم معامله میکردیم.
درباره این که ضربه را چطور وارد کردی، توضیح بده.
راستش اصلا متوجه نشدم ضربه را چطور زدم وقتی فحاشی کرد به سمت او حمله کردم و با او درگیر شدم. چاقو را بیرون کشیدم و به سمت شکمش گرفتم؛ البته میخواستم فقط یک خراش جزیی ایجاد کنم، اما نمیدانم چه شد که چاقو وارد شکمش شد. پزشکی قانونی گزارش داده که چاقو قلبش را سوراخ کرده است.
بعد از قتل چه کردی؟
ترسیدم و فرار کردم. به خانهام رفتم و چند ساعت بعد بازداشت شدم.
چرا دوستت را به بیمارستان نرساندی؟ شاید میتوانستی جان او را نجات بدهی.
ترسیدم. یکدفعه خون زیادی از بدنش بیرون ریخت و تازه فهمیدم چه ضربه بدی زدهام و نتوانستم تصمیم درست بگیرم و اینطور شد که فرار کردم.
چاقو را از کجا آورده بودی؟
من همیشه با خودم چاقو حمل میکردم.
چرا این کار را میکردی؟
چون مواد فروش بودم و هر لحظه ممکن بود کسی به من حمله کند. از راه قانونی نمیتوانستم بروم و مجبور بودم چاقو با خودم حمل کنم و به زور متوسل بشوم.
چرا مواد فروش شدی؟
کار دیگری بلد نبودم من راه را از اول اشتباه رفتم. از وقتی خیلی جوان بودم بعد از مرگ پدرم زندگیام زیرورو شد و اوضاعم بههم ریخت. سمت دوستان ناباب رفتم و اتفاقات بدی در زندگیام افتاد. مدتی دزدی میکردم و بعد هم مواد فروشی. شغلی نداشتم که بخواهم جایگزین موادفروشی کنم. کار آسانی بود و درآمد خوبی داشت.
هیچوقت فکر نکردی ممکن است دستگیر شوی و مجازات سنگینی برایت در نظر بگیرند؟
آدم خلافکار اگر بخواهد به کارهایش فکر کند نمیتواند خلاف بکند. البته میدانستم مجازات این کارهایم را یک روز میکشم.
این درست است که گروگانگیری هم کردهای؟
بله یک روز مامور پلیسی را گروگان گرفتم.
پس چطور بازداشت نشدی؟
حدود یک سال قبل از این قتل، یک روز ماموران گشت، ماشین من را متوقف کردند. آنها مشکوک شده بودند و داخل ماشین را گشتند. من هم در ماشین مواد داشتم، اما آن را طوری جاسازی کرده بودم که فکر نمیکردم پیدا کنند. دو مامور خیلی باهوش بودند و توانستند مواد را پیدا کنند. آنها میخواستند مرا بازداشت کنند و به من دستبند بزنند که اسلحهام را بیرون کشیدم و دستم را دور گردن یکی از ماموران انداختم و قبل از این که او بتواند واکنشی نشان بدهد او را سمت خودم کشیدم همکارش را تهدید کردم اگر از سر راهم کنار نرود گروگان را میکشم. او هم سلاحش را مسلح کرد و به سمت من گرفته بود میخواست به من شلیک کند، اما تیر کمانه کرد و به پای همکار خودش خورد. من هم ترسیدم، گروگان را رها کردم و سوار ماشین شدم و فرار کردم.
از سرنوشت آن مامور خبر نداشتی؟
نه اصلا نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است، البته به من هم ربطی نداشت، چون من تیر شلیک نکرده بودم، اما چون مامور بود اصلا پیگیری نکردم که ببینم چه اتفاقی افتاده است.
اما تو او را گروگان گرفتی. در این مورد که مرتکب جرم شده بودی؟
بله درست است. در این مورد مرتکب جرم شده بودم، اما تیراندازی کار من نبود.
پلیس چطور فهمید تو گروگانگیری کردی؟
آنها من را تحت تعقیب قرار داده بودند وقتی به خاطر قتل بازداشت شدم و سوابقم بررسی شد، فهمیدند من همان فرد گروگانگیر هستم. من هم که دیدم انکار فایدهای ندارد اتهام را قبول کردم.
برای آن پرونده حکمی برایت صادر شده است؟
بازجویی شدم و بعد پروندهام را از قتل جدا کردند و به دادگاه دیگری فرستادند، اما هنوز حکمی برایم صادر نشدهاست البته وکیلم میگوید نباید انتظار داشته باشم حکم یکسال، دو سال حبس به من بدهند قطعا حکم سنگینی خواهم گرفت.
در پرونده قتل هم اولیایدم درخواست قصاص کردهاند. فکر میکنی این پرونده چطور بسته شود؟
من فکر میکنم این پرونده با قصاص من تمام شود چون اولیایدم خیلی شدید پیگیر پرونده هستند با این که خودشان میدانند فرزندشان خلافکار بود، اما باز هم بر قصاص من اصرار دارند.
از آنها درخواست بخشش کردهای؟
خیلی زیاد، البته نه به خاطر خودم به خاطر پسرم من به خاطر او مرتکب قتل شدم چون تحقیرش کردند و حرف بدی به او زدند البته کار اشتباهی کردم و قبول دارم نباید این کار را میکردم، اما حالا با قصاص من که کاری درست نمیشود فرزند آنها برنمیگردد و فقط یک بچه دیگر بیپدر میشود. درخواست بخشش دارم چون میخواهم سالم زندگی کنم. تصمیم دارم این بار که از زندان بیرون آمدم کار شرافتمندانهای انتخاب و فقط به پسرم فکر کنم. سعی میکنم او را آدم صالحی برای جامعه تربیت کنم.
تو چند سابقه کیفری داری و هر بار مدتها در زندان بودی، اما هیچوقت تنبیه نشدی و وقتی بیرون آمدی دوباره به سمت خلاف دیگر رفتی. آنطور که خودت گفتی جرایمات از سرقت شروع شده و به سمت مواد و بعد هم گروگانگیری و آدمکشی رفتی یعنی هر بار که از زندان آزاد شدی جرمی سنگینتر مرتکب شدهای از کجا معلوم اینبار که آزاد شدی درست زندگی کنی؟ سابقه تو چیز دیگری را نشان میدهد.
من از کرده خودم خیلی پشیمانم. حرفی که میزنید را هم قبول دارم. هر بار که از زندان آزاد شدم توبه کردم، اما شرایطم جوری شد که مجبور شدم برای پول درآوردن دوباره دست به کار خلاف بزنم و برای این که خلاف قبلی را بپوشانم کاری بزرگتر کردم، اما این بار ماجرا فرق میکند من مرگ را احساس کردهام. واقعا از کارهایم پشیمانم البته باید تاوان کارم را بدهم و هر چقدر که مجازات زندان برایم در نظر بگیرند قبول دارم و حاضرم به اولیایدم دیه هم بپردازم. این تنها کاری است که برای جبران از دستم برمیآید هر شرطی هم بگذارند قبول دارم فقط درخواست دارم مرا به خاطر پسرم ببخشند. البته حق دارند پشیمانی من را باور نکنند چون چندبار گفتهام پشیمانم و دوباره به سمت خلاف رفتهام، اما این بار با دفعههای قبل فرق میکند. قول میدهم درست زندگی کنم و خودم را وقف خانوادهام بکنم.
در حال حاضر فرزندت کجاست؟
پیش خانوادهام زندگی میکند به او قول دادهام همه تلاشم را برای زندهماندن انجام بدهم و سعی کردهام تا جایی که توان دارم برای زندگی او تلاش کنم فقط امیدوارم شرمنده نشوم. من زندگی خوبی نداشتم و آرزو دارم پسرم مثل من نباشد و خوشبخت شود.
مریم عفتی - ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان
هر چی هم میكشیم از همین فقر فرهنگی و اعتیاد.