با دکتر محمود جعفری‌دهقی

در اسطوره دروغ معنایی ندارد

وقتی صحبت از منابع کهن زبان و ادب فارسی و همچنین تاریخ ایران به میان می‌آید ناخودآگاه بسیاری از مردم به شاهنامه فردوسی و داستان‌های حکیم نظامی و گلستان و بوستان سعدی و دیگر آثار برجسته ادبی، تعلیمی، عرفانی و حماسی خود می‌بالند.
کد خبر: ۵۸۷۶۰۳
در اسطوره دروغ معنایی ندارد

اما هنوز بسیاری از مردم درباره ریشه‌های این متون و ویژگی‌های شخصیت‌هایی که در آنها مطرح می‌شود و اصلا این که تفاوت میان اسطوره و افسانه در چیست، اطلاعات خاصی ندارند.

البته این که گاهی انسان از جهان پیرامون خود گریزی به عالم مابعدالطبیعه بزند و در این میان خواسته یا ناخواسته اثری را خلق کند که تا سال‌ها در ذهن و زبان مردم یک کشور نقش می‌بندد شاید موضوع عجیبی نباشد اما طرح این پرسش هم خالی از لطف نیست که ادبیات اسطوره‌ای ما هم‌اکنون چه جایگاهی در جهان دارد و ما برای حفظ و انتشار آن چه کرده‌ایم؛ موضوعی که سبب شد با دکتر محمود جعفری‌دهقی، استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران گفت‌وگو کنیم.

مصراعی معروف از فردوسی است که می‌گوید «تو این را دروغ و فسانه مدان». آیا می‌توان میان افسانه و اسطوره تفاوتی قائل شد؟

در اسطوره دروغ، معنایی ندارد. مسائل اساطیری برای این بیان شده است که انسان توجیه منطقی نداشته است. برای مثال در باستان خورشید را به دلیل این‌که شب از دیدگان محو می‌شده است را مهر (خدا) می‌دانستند زیرا با دانش نجوم آشنا نبوده‌اند و تصور می‌کردند که ایزدی به نام «مهر» وجود دارد که روز به جهان سرکشی می‌کند.

در حقیقت مردم ایران باستان به دلیل ناآشنایی با علم به سراغ اسطوره رفتند. بنابراین فردوسی می‌گوید: دروغ نیست و در واقع شاهنامه پشتوانه‌اش همان ادبیات است و آگاهی‌های آن مربوط به دوره باستان بوده است.

اسطوره چگونه به فرهنگ زندگی مردم و ادبیات فولکلور راه یافت؟

فردوسی در شاهنامه می‌گوید جمشید 300 سال حکومت کرده است که این موضوع از معیارهای عقلانی تبعیت نمی‌کند. غالب اسطوره با عالم واقع متفاوت است. این اسطوره‌ها در میان مردم رواج داشته است و در این میان بخش‌هایی به صورت افکار عامیانه به زندگی مردم راه یافت. اسطوره جنبه الهی دارد و پرسش‌های اولیه انسان است و در مواردی جنبه تعلیم و تربیت داشته است.

در برخی موارد اسطوره‌های باستان به ادبیات عرفانی راه یافته. این تاثر تا چه اندازه در این ادبیات تاثیرگذار است؟

ادبیات عرفانی بشدت تحت تاثیر اسطوره‌های دینی و قصص قرآن است. داستان‌های تمثیلی مملو از اسطوره است و زمانی که آثار عرفانی را بررسی می‌کنیم متوجه تاثر این ادبیات از دوره باستان می‌شویم.

آیا در این میان می‌توان به اثر شاخصی اشاره کرد؟

منطق‌الطیر عطار یک اثر نمونه شاخص در این حوزه است. عطار برای نشان دادن اعتقادات عرفانی در کتاب منطق‌الطیر از اسطوره مهم و مشهور ایران یعنی «سیمرغ» بهره می‌برد. عطار در این کتاب نشان می‌دهد چگونه می‌توان از کثرت به وحدت رسید. مرغانی که به سمت قاف می‌روند و در نهایت یک تن می‌شوند.

جای این پرسش مطرح است؛ در ایران قبل از اسلام و در زبان باستان چه عواملی سبب شد که مولفان به اساطیر بپردازند؟

اسطوره بخشی از فرهنگ همه ملت‌هاست. هر ملتی که تاریخ دارد اسطوره نیز دارد. اسطوره پاسخ به نیازهای انسان است. آنچه امروز ما از متون در دست داریم آمیخته‌ای از اطلاعات تاریخی و اساطیری است که آمیخته‌ای از باورهای علمی و غیرعلمی است. بعضی از این آثار صرفا اساطیری هستند مانند بندهش که یک نمونه کامل اسطوره‌ای است. پاره‌ای از این آثار جنبه اساطیری دارد. اساطیر از آن جهت اهمیت دارد که شناسنامه هر جامعه است. غالب این متن‌ها حاوی بسیاری از مسائل دینی است که هرکس با تخصصی که دارد می‌تواند از آن کمک بگیرد.

برای مثال کارنامه اردشیر بابکان با آن‌که اثری تاریخی است ولی معلومات اساطیری بسیاری را به خوانندگان نشان می‌دهد.

وضع پژوهش و ترجمه در متون اسطوره‌ای چگونه است؟

ما امروزه متون قابل توجهی از آن دوره را در دست داریم که بخشی ترجمه شده و بخشی هنوز برای یک بار هم بررسی و ترجمه نشده است. در دانشگاه‌های ایران رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی وجود دارد که دانشجویان بسیاری در این زمینه تربیت کرده است و این دانشجویان می‌توانند این متن‌ها را بررسی کنند. ‌اکنون در زمینه ترجمه متن‌ها غربی‌ها برخی از این متون را ترجمه کرده‌اند در حالی که ما دانشجویان مستعدی برای ترجمه آثار داریم.

بگذارید یک پرسش هم درباره ضرورت مطالعه زبان‌های باستانی و بویژه متونی که جنبه اساطیری دارند بپرسم، واقعا در روزگار ما در چه ابعادی این مطالعات می‌تواند تاثرگذار باشد؟

مطالعه بر روی زبان‌های باستانی بیش از یک قرن است که آغاز شده و روز به روز به کمال رفته است. در زمینه ارتباط با زبان‌های ایرانی کارهای مفصلی انجام شده و به صورت آکادمیک درآمده است. بخشی از این مطالعات به زبان‌های سنسکریت، اوستاشناسی، مطالعات مانوی و متون پهلوی، اختصاص دارد و این مطالعات برای شناخت زبان و تاریخ و فرهنگ ایران جزو ضروریات است.

در فلات ایران تمدن‌هایی وجود داشتند که بیش از 7000 سال سابقه دارد. از این تمدن‌ها می‌توان به تمدن جیرفت اشاره کرد و در این میان آثار مهمی از تمدن مادها و پارس‌ها بر جای مانده است.

تاریخ مدون ایران باستان از دوره مادها و هخامنشی آغاز می‌شود و این تاریخ از 15 هزار سال پیش از ظهور اسلام وجود داشته است. تاریخ ایران دوره اسلامی تحت تاثیر ایران باستان است. زمانی که اسلام سراسر آسیای میانه را فرا گرفت ایرانیان که توانایی تجربه را داشتند در این زمینه به مسلمانان کمک زیادی کردند. برای مثال در چین شرط روحانی شدن دانستن زبان فارسی است. این اسناد بیش از هرچیز نشان‌دهنده این است که تاریخ، نجوم، علم و فرهنگ در زبان باستان در چه وضعی بوده است.

برخی معتقدند بیشتر متون کهن فارسی بیشتر ناشی از ادبیات شفاهی است. به عقیده شما چه اندازه ادبیات و بویژه شاهنامه برگرفته از ادبیات شفاهی پیش از اسلام است؟

در فرهنگ ایرانی دو گونه ادبیات شفاهی و کتبی وجود دارد. به عقیده من در هر دو گونه این ادبیات آثار بسیاری را از دوران باستان می‌توان دید. اوج ادبیات مکتوب در اواسط دولت ساسانی در زمان خسرو اول در ایران به وجود آمد. در این دوره حلقه‌های فلسفی بسیاری نیز تشکیل شد.

برای مثال تعدادی از فلاسفه از روم فرار کردند و به ایران پناهنده شدند. در پناه این نهضت علمی، بسیاری از آثار از هند، یونان و سایر سرزمین‌ها به زبان پهلوی ترجمه شد و در دانشگاه جندی‌شاپور مورد استفاده قرار گرفت. لذا آثاری که به زبان‌های باستانی ‌اکنون در دسترس ماست از اهمیت بالایی برخوردارند و از مهم‌ترین اسنادی هستند که برای شناخت تاریخ، فرهنگ، جهان‌بینی و خدماتی که ایرانیان برای گسترش توحید از طریق دین انجام داده‌اند.

معصومه کلانکی ‌/‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها