سعید توی اتاقش در حالی که پای گچ گرفته‌اش را روی یک بالش گذاشته بود و تلویزیون تماشا می‌کرد، یکدفعه به یاد بازی فوتبال چند روز پیش افتاد و این که چطور در یک برخورد خیلی معمولی پایش شکسته بود و حرف آقای دکتر به یادش آمد که گفته بود «قوزک پایت ترک برداشته و حداقل باید چهار هفته در گچ بماند».
کد خبر: ۵۸۵۸۱۷

 خیلی ناراحت بود، اما چاره‌ای نداشت و باید تحمل می‌کرد تا خوب ​شود. توی این فکرها بود که صدای اذان او را به خودش آورد و همین باعث شد ​ به یاد هیات محله​ بیفتدکه در خانه حاج آقا رسولی همسایه‌شان در ماه رمضان برگزار می‌شد و یک شب در میان جلسه قرآن خوانی برپا بود. او چند شبی بود که نمی‌توانست برود وحالا بدجوری دلش هوای رفتن به آنجا را داشت. رفتن به خانه حاج آقا برایش سخت بود برای این که باید از چند پله بالا می‌رفت و مطمئن بود که مادرش با این شرایط به او اجازه نخواهد داد بخصوص الان که پدرش هم به سفر رفته بود. خیلی سعی می‌کرد به این موضوع فکر نکند، اما دست خودش نبود.

توی همین فکرها بود که مادرش صدایش زد و گفت که دوستش محمد برای دیدنش آمده و چند دقیقه بعد او وارد اتاق شد و کنارش نشست.

هنوز لحظه‌ای از آمدن محمد نگذشته بود که سعید ماجرای دلتنگی‌اش را برای او گفت و خواست که یک راه حلی پیدا کند.

محمد نگاهی به او انداخت و گفت: رفتن به اونجا با این وضع خیلی سخته؛ من بهت کمک می‌کنم، اما به شرطی که مادرت اجازه بده.

هر دو مشغول فکر کردن شدند تا راهی پیدا کنند و بالاخره به این نتیجه رسیدند که با مادر سعید حرف بزنند و حتی شده با خواهش و التماس از او بخواهند​اجازه ​دهد.

سعید مادرش را صدا زد و وقتی او وارد اتاق شد آنها نگاهی به هم انداختند و بعد با هم شروع به حرف زدن کردند و در آخر هم محمد گفت که مواظب سعید است!

مادر سعید که خنده‌اش گرفته بود آنها را نگاه کرد و بعد از چند لحظه سکوت گفت که می‌توانند به هیات بروند.

باورشان نمی‌شد و فکر کردند​ او دارد سر به سرشان می‌گذارد. برای همین باز هم از مادر سعید پرسیدند​ واقعا اجازه می‌دهد و او هم با مهربانی گفت: بله می‌توانید بروید؛ فقط خیلی مراقب باشید.

وقتی وارد هیات شدند، حاج آقا و بچه‌هایی که آنجا بودند تعجب کردند و برای یک لحظه همه ساکت شدند و به سعید نگاه کردند و او هم که بسیار خوشحال بود با لبخند به آنها نگاه کرد و حاج آقا هم بلند گفت: «برای سلامتیش صلوات!»​

رضا بهنام

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها