نماینده دادستان تهران که از کیفرخواست دفاع کرده است، میگوید: این پرونده مربوط به قتل دختری جوان به نام پرستوست که بعد از تزریق مواد توسط پرهام به کنار اتوبانی در تهران منتقل و بعد توسط دو جوان ربوده شد و مورد آزار قرار گرفت. این دختر به دلیل تزریق بیشاز حد مواد جان خود را از دست داده است.
زمانی که پدر پرستو اعلام کرد فرزندش گم شده است هیچ مدرکی که نشان دهد چه کسانی در این قتل نقش داشتهاند، وجود نداشت تا این که پدر مقتول از طریق تماسهایی که با دخترش گرفته شده بود، سرنخی را به ماموران داد. پلیس در ردیابیهایی که انجام داد، متوجه شد علاوه بر پرهام که به پرستو مواد تزریق کرده، متهمان دیگری هم در این پرونده نقش دارند.بنابراین پلیس آنها را شناسایی کرد و متهمان بازداشت شدند. آنها به قتل اعتراف کردند. علاوه بر اعترافات متهمان مدارک دیگری هم علیه آنها به دست آمد از جمله آثار تعرض روی بدن دختر که آزمایشهای پزشکی قانونی نشان داد صدرا و سعید در این ماجرا دخیل بودند.
متهمان همگی در مرحله بازپرسی به جرم خود اقرار کرده و گفتهاند پرستو را مورد آزار جنسی قرار دادهاند. متهمان مدعیهستند قصد قتل نداشتند، اما عمل آنها کشنده بود.
نماینده دادستان درباره این که پرهام مدعی است پرستو خودش از او خواسته تا برایش مواد تزریق کند، میگوید: حتی اگر کسی قصد خودکشی داشته باشد، نباید به او کمک و شرایط را فراهم کرد. عمل پرستو حتی اگر به خواست خودش هم باشد، مجرمانه بوده و پرهام نیز در این ماجرا مجرم است، بنابراین باید با او طبق قانون برخورد کرد. کیفرخواست علیه هر سه متهم صادر شده و ما از دادگاه درخواست مجازات متهمان را کردهایم و درخصوص میزان مجازات و مجرم بودن متهمان دادگاه باید تصمیمگیری کند.
دخترم زنده میماند اگر...
پدر پرستو که خودش پزشک است، میگوید اگر دخترش را بموقع به بیمارستان میرساندند حالا او زنده بود، اما متهمان نهتنها دختر جوان را بموقع به بیمارستان نرساندند بلکه او را مورد آزار جنسی هم قرار دادند که این اتفاق برای مقتول بسیار بد بود و شوک ناشی از تعرض هم میتواند علت مرگ او باشد.
این مرد میگوید: وقتی دخترم گم شد همهجا را دنبالش گشتم. ردی از او پیدا نکردم تا این که از اداره پلیس به من خبر دادند، دخترم در پزشکی قانونی است. من خودم پزشک هستم و مدتی در پزشکی قانونی کار کردم و میدانم چنین حرفی یعنی چه.
وقتی به محل رفتم و جسد دخترم را دیدم، آرزوی مرگ میکردم. برای یک پدر چیزی تلختر از مرگ فرزندش نیست. وقتی گزارش پزشکی قانونی را خواندم، متوجه شدم دخترم چه زجری را تحمل کردهاست. او به خاطر تزریق مواد شرایط بدی داشته و به اصطلاح اوردوز کرده بود. پرهام، دخترم را به گوشه اتوبان رساند و جسم نیمهجانش را آنجا رها کرد.
بعد هم صدرا و سعید دخترم را به باغی بردند و آنجا او را مورد آزار جنسی قرار دادند در حالی که اگر بموقع دخترم را به بیمارستان میرساندند و اگر به من خبر میدادند، حالا دخترم زنده بود.
این مرد درباره اعتیاد دخترش میگوید: من در جریان اعتیاد دخترم بودم، البته او به صورت تفننی مواد استفاده میکرد و اصلا معتاد حرفهای نبود. او به خاطر اختلالی که داشت با مشکلاتی مواجه بود، اما این به معنای آن نیست که بیماری روانی داشت. دخترم کاملا سالم بود.
او میگوید: در تمام این سالها سعی کردم خیلی مراقب پرستو باشم تا دچار دردسر نشود و هر کاری به خاطر دخترم کردم البته او کارهایی میکرد و ما اذیت میشدیم، اما دخترم بود و من تحمل میکردم.
پدر مقتول درباره حرفهایی که متهمان در مورد خرید دارو ازسوی دختر جوان گفته بودند، میگوید: قبول دارم دخترم برگه نسخههای مرا برمیداشت و با آن از داروخانه داروی مسکن میگرفت، اما هر چه بود آنها حق نداشتند با دخترم چنین رفتاری بکنند.
این مرد در دلایلش برای شکایت علیه سه پسر جوان میگوید: تزریق وریدی تخصص میخواهد و پرهام تخصص و اجازه این کار را نداشت. او به دخترم مقدار زیادی مواد تزریق کرد که باعث شد او اوردوز کند بعد هم به جای این که دخترم را به بیمارستان برساند او را در حالی که بدحال بود، کنار اتوبان رها کرد.
او میدانست کسی که اوردوز میکند باید به بیمارستان برده شود. اگر فردی در این حالت همان ساعت اول به بیمارستان منتقل شود تا 90 درصد احتمال مداوایش وجود دارد و بعد از آن اگر پنج تا شش ساعت بعد به بیمارستان برسد باز هم احتمال درمان تا 50 درصد وجود دارد، متاسفانه دخترم را نهتنها به بیمارستان نبردند بلکه او را کنار اتوبان رها کردند.
سعید و صدرا وقتی دیدند دخترم بدحال است به جای این که به او کمک کنند و حداقل آنها او را به بیمارستان برسانند آن رفتار را با پرستو کردند. به این ترتیب بدن دخترم دوباره دچار شوک و همین باعث شد او چنین وضعی پیدا کند، بنابراین هر سه نفر در قتل دخترم نقش دارند و درخواست قصاص هر سه نفر را دارم.
جایی که آنها پرستو را رها کردند با بیمارستان 300 متر هم فاصله ندارد، آنها میتوانستند دخترم را به بیمارستان برسانند. پرستو دختر خوبی بود، او مستحق مرگ نبود. من در تمام این مدت سعی میکردم به او کمک کنم.
این پزشک در مورد این که دخترش قبل از این دارو مصرف میکرده است، میگوید: من نمیخواهم دخترم را تبرئه کنم و بگویم هیچ مشکلی نداشت. پیش از این هم گفتم دخترم چه مشکلاتی داشت، اما بیمار روانی نبود او فقط دارای اختلال شخصیت بود و به صورت دورهای دارو مصرف میکرد البته داروها هم خیلی سنگین نبود و دکترها وقتی که حال دخترم بد میشد به او دارو میدادند و بعد از مدتی هم آن را قطع میکردند. او دختر بسیار خوبی بود.
خیلی آرمانگرا بود هیچ چیز را خاکستری نمیدید همه چیز را یا سفید میدید یا سیاه. این نوع آرمانگرایی در افرادی که به نوعی اختلال شخصیت مبتلا هستند، وجود دارد. پرستو به خاطر همین مشکلات به سمت مواد میرفت. با این حال من سعی میکردم با روشهایی که بلد بودم، کمکش کنم.
اتهام قتل را قبول ندارم
پرهام میگوید در قتل پرستو نقشی نداشته و پدر پرستو از ناراحتی زیاد دیگران را مقصر میداند.
او میگوید: حدود دو ماه بود که با پرستو آشنا شده بودم. اگر بگویم عاشق این دختر بودم دروغ است، اما از او خوشم میآمد. من خودم هم گاهی مصرف میکردم، اما معتاد حرفهای نبودم. روز حادثه از من خواست به او مواد تزریق کنم، خودش همه کارهای تزریق را انجام داد و من هم کمکش کردم. اینطور نبود که او نخواهد و من به زور به او مواد تزریق کنم.
بعد از تزریق هم حالش خوب بود اصلا دچار تشنج نشده بود. من متوجه مسالهای در او نشدم بعد هم خودش به من گفت او را کنار اتوبان پیاده کنم. تا زمانی که با من بود، حالش بد نبود.
من راضی به مرگ آن دختر نبودم، اگر هم میدانستم آنقدر حالش بد است حتما کاری میکردم، اما این که آن دو نفر دیگر در حق دختر بیچاره چه کردهاند به من ربطی ندارد. آنها وقتی دیدند که حالش بد است، او را به بیمارستان نرساندند و او را مورد تعرض قرار دادند، بنابراین خودشان باید پاسخگو باشند. (ضمیمه تپش)
مرجان لقایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد