
برای پی بردن یا معرفی کامل شخصیت، باید صفات و خصوصیات روحی و اخلاقی او را بررسی نمود، چرا که نفسیات مانند خود نفس بسیار پیچیده و شناخت او دشوار است و ابعاد مجهولی دارد که جز با آثار و عملکرد فرد نمیتوان به کنه وجودش پی برد.
مثلا شخصیت فردی که شمّ سیاسی دارد و با رفتار سیاسی خود عملکردی از بایدها و نبایدها بر جا گذاشت انسانی سیاسی شناخته میشود یا عالم و دانشمندی که آثار مکتوب یا گفتار عالمانه و سخنان محققانه بر پایه علم و خرد از خود بهجا گذاشته است عنوان عالم به او اطلاق میگردد و اگر کسی با رفتار خود، رویگشاده، رعایت حدود و ثغور اجتماعی و دینی و ... مهربان و صمیمی باشد و در گفتار متانت و ادب را رعایت کند به دلیل اینکه این رفتار از خلقیات و ملکات نفسانی انسان سرچشمه میگیرد ما در خارج او را انسانی اخلاقی و مؤدی به آداب اسلامی میشناسیم، زیرا فضایل و رذایل اخلاقی توصیفاتی است که جز با عملکرد خارجی مصداق نمییابند، لذا علم اخلاق مخاطبی جز نفس ندارد و اخلاق چیزی جز عمل نیست و الا فقط توصیف است و هیچ کاربردی ندارد، ذکر این نکته لازم است که روانشناسان و علمای اخلاق میگویند نفسانیات و صفات جسمانی در همدیگر تاثیر و تأثر دارند و نیز انسان از طریق حالات درونی خود میتواند به کیفیات نفسانی دیگران نیز نزدیک شود مثل آلام روحی و لذائذ جسمانی، هنگامی که آدمی از فوت نزدیکان خود متاثر میشود یا از درد عضوی ناله میکند تأثر و درد دیگران نیز برای او قابل درک و فهم میباشد.
کیفیات نفسانی هر فرد منحصر به خود اوست و در وجود او یک سلسله واحدی را باعث میشود که اصطلاحا به آن وحدت (در روانشناسی) میگویند و این وجود واحد در طول زمان محفوظ و هویت شخصی او را نشان میدهد.
به بیان دیگر وجه تمایز «بزرگ» و بزرگواری که دو مقوله مهم است، به کیفیات و خصوصیات روحی و رفتاری و عملکردی انسان برمیگردد.
ای چه بسا فردی خیلی بزرگ است، ولی هرگز نمیتوان به او صفت بزرگواری را متصف کرد؛ زیرا نوع عملکرد او در مواجهه با دیگران یا خصوصیتهای عملکردیاش او را از این صفت (بزرگواری) دور میسازد، اگرچه به ظاهر به دلیل موقعیت اجتماعی ـ سیاسی یا... بزرگ است.
در بررسی ویژگیهای اولیای الهی، مهمترین خصیصه همین بزرگواری است که البته جمع بین این دو، امر دشواری است و نیازمند به خودسازی و اتصال به کمالات معنوی است و در نگاه اول غیرممکن و لذا جمع متضاد تلقی میشود، در عین فقر ـ بخشش در حد اعلی، در اوج قدرت ـ عفو و گذشت و مصاحبت با فقرا و بیچارگان و تهیدستان، نسبت به دشمنان نیز رعایت انصاف و حسن برخورد دارند و حتی شیوههای مبارزه را هرگز ناجوانمردانه انتخاب نمیکنند، دشمن در حال فرار را تعقیب نمیکنند، قبل از جنگ به آنها کمک میکنند، حین مبارزه از انسانسازی غافل نیستند، با نصیحت و موعظه آنها را از راه باطلی که برگزیدند، هشدار میدهند.
با این تعریف وقتی شخصیت، صفات و ملکات نفسانی امیرالمومنین(ع) را بررسی کنیم، دچار نوعی حیرت میشویم، زیرا تضادها و عملکردی خارقالعاده را شاهدیم و برخی از ابعاد وجودی و سعه نفسانی آن بزرگوار در این تعاریف نمیگنجد و چیزی جز معجزه نمیتوان گفت.
ویژگیهای وجودی او در نوع انسانها (به صورت جامع) یافت نمیشود، کارهای او همانند دیگران نبود تا مردم او را از مقایسه با نفس خود بشناسند؛ بلکه او مظهرالعجائب است و اعمال و رفتار و گفتار او بشریت را در گذشته و حال و آینده مبهوت خود ساخته است.
عملکرد انسانها نشان میدهد کسی که زورمند است و توانایی جسمی دارد، تسلیم دیگری نمیشود و در برابر اجحاف دیگران صبر و تحمل نمیکند، زیرا صبر در برابر عجز است نه در برابر توانایی، اما او که علی عالی است در کمال قدرت و توانمندی نهایت صبر و حلم را از خود به جا گذاشته است و در تاریخ نمونههای فراوانی از آن یاد میشود یا کسی که ادیب و خوش قریحه باشد، فاقد صفت رزمجویی و رزمندگی در صحنه کارزار نظامی است؛ زیرا نمیتواند رزمندهای شجاع و پرشهامت باشد، ولی علی(ع) در عین دارا بودن ویژگی یک خطیب و ادیب و شاعر و عارف کامل، دل و زهره دشمنان و شجاعان عرب در میدانهای جنگ را ذوب کرده است.
اسدالله اذا صال و صاح
ابوالایتام اذا جادو بر
وقتی حمله میکرد و صیحه میزد شیر خدا بود و هنگام جود و احسان پدر یتیمان و ابوترابش میخواندند. با مراجعه و مطالعه در منابع اصیل تاریخ اسلام بوضوح درمییابیم که حتی دشمنان درجه یک آن امام همام در مواضع متعدد در مورد عظمت شخصیت، کمال و فضائل آن حضرت سخنها گفتهاند.
روزی یکی از مخلصان معاویه وارد شد، معاویه از او پرسید از کجا میآیی؟ او برای چاپلوسی و خودشیرینی و تملق گفت از نزد بخیلترین مردم علیبنابیطالب، معاویه بانگ زد و گفت وای بر تو، چگونه علی را بخیلترین مردم مینامی در حالی که اگر یک خانه پر از طلا و یک خانه پر از نقره داشت طلاها را بیشتر از نقرهها به بینوایان میداد و به طلا و نقره میگفت بروید غیر علی را فریب دهید، معروف است این بیت از سرودههای معاویه است:
خیرالوری من بعد احمد حیدر
والناس ارض و الوحی سماء
بهترین مردم بعد از پیامبر حیدر است. زیرا تمام مردم بهمنزله زمین هستند و علی به مثابه آسمان
و هوالذی شهید العدو بفضله
والفضل ما شهدت به الاعداء
صفیالدین حلی از دانشمندان و ادیبان قرن هشتم هجری درباره چندبعدی بودن شخصیت آن حضرت میگوید:
جمعت فی صفاتک الاضداد
ولهذا عزت لک الانداد
زاهد حاکم حکیم شجاع
فاتک ناسک فقیر جواد
خلق یخجل النسیم من اللطف
وبأس یذوب منه الجماد
شیم ما جمعن فی بشرقط
ولا حاز مثلهن العباد
یعنی ای علی صفات متضادی در وجود تو گرد آمده است و این امر باعث شده که نظیر تو کمیاب باشد تو زاهد و فرمانروایی، تو حکیم و شجاعی، تو فرماندهی دلاور و پارسایی، تو تهیدست و در عین حال بخشنده و باسخاوت هستی.
اخلاق زیبایی داری که نسیم را از لطف خود شرمنده میکند و در عین حال شدت و صلابتی که جمادات را ذوب مینماید، صفاتی که هرگز در بشری گرد نیامده و هیچ بندهای مانند این ویژگیها را حائز نگردیده است.
دانشمندان ثابت کردهاند که مغز آدمی مرکز ادراکات و تعقلات میباشد و اگر به ناحیهای آسیب برسد، در طرز تعقل و ادراک و بخصوص در قوه حافظه و بایگانی ذهن اختلال جدی پدید میآید، لذا به فراموشی منجر میشود.
وقتی فرق مبارک آن شیر خدا از سوی پلیدترین انسان با شمشیر زهرآلود شکافته شد و مغز متلاشی و مسموم گردید علیالظاهر باید به مرکز ادراکات و تعقلات آسیبی وارد شده باشد و عملکرد عادی خود را از دست بدهد ولی در وصیتنامه به امام حسن (ع) نکات علمی و اخلاقی را بیان کرده است که حاوی دقیقترین موضوعات است.
عجیب این که ضمن موعظه و نصیحت و تذکر در نحوه مواجهه با قاتل خود گاهی به حالت اغماء و بیهوشی میافتاد و وقتی به هوش میآمد دنباله مطلب را پی میگرفت و تغییری در کلمات و الفاظ و ارتباط آن با معانی و مضامین بهوجود نمیآمد.
دکتر ویل دورانت مورخ مشهور آمریکایی میگوید علی در جوانی نمونه کامل تواضع و تقوی و نشاط و اخلاص در راه دین بود، خوش محضر و نکوخصال و پراندیشه و درست پیمان بود. جرجی زیدان مورخ و نویسنده مسیحی میگوید:
اگر بگویم مسیح از علی بالاتر است عقلم اجازه نمیدهد و اگر بگویم علی از مسیح بالاتر است دینم اجازه نمیدهد.
و خلاصه به قول گرسی نرسیسان، دانشمند و محقق انگلیسی: اگر علی این گوینده باعظمت، امروز در کوفه برمنبر قرار میگرفت شما مسلمانان میدیدید که مسجد کوفه با همه وسعت خود از اجتماع مردم مغربزمین برای استفاده از دریای خروشان علی موج میزد.
آن شرح بینهایت کز حسن یار گفتند
حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد (حافظ)
حجتالاسلام والمسلمین موسویمقدم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد