بر این اساس آنها حزبالله لبنان را به دو شاخه نظامی و سیاسی تقسیمبندی کرده و چنان ادعا کردهاند که آنها بخش نظامی حزبالله را در فهرست تروریستها قرار داده در حالی که به دنبال رایزنی برای مذاکره با شاخه سیاسی حزبالله هستند.
این ادعا در حالی مطرح شده که جهانیان اذعان دارند، حزبالله دارای شاخه نظامی و سیاسی جداگانهای نیست و تمام آن حول یک محور یعنی محور مقاومت به دبیرکلی سیدحسن نصرالله فعالیتمیکند.
این حقیقت آشکار میسازد که غرب تلاش کرده تا هم حزبالله را از درون دچار انشعاب کند و از سوی دیگر با تقسیم حزبالله، اقدامات خصمانه خود علیه حزبالله و لبنان را توجیه کند، چنان که این سیاست را پیش از این در قبال گروههای مقاومت فلسطین نیز اجرا کردهاند.
البته هدف غرب صرفا انتقامگیری از حزبالله به دلیل شکست طرحهای غرب در سوریه یا مقابله حزبالله در برابر صهیونیستها نیست، بلکه غرب تلاش دارد تا لبنان را با چالشهای امنیتی و سیاسی مواجه کند تا در لوای آن به باجگیری از این کشور بپردازد. به عبارت دیگر اقدام اروپا صرفا علیه حزبالله یا مقاومت منطقه نیست، بلکه لبنان و حتی امنیت کل منطقه را در بر میگیرد که صرفا تامینکننده منافع صهیونیستها خواهد بود.
هر چند غرب طراحی گستردهای برای بهرهگیری از سناریوی قرار دادن نام حزبالله در فهرست گروههای تروریستی داشته است، اما روند تحولات نشانگر ناکامی زودهنگام و حتی مواجه شدن اروپا با رسوایی بزرگ است زیرا اروپا در حالی نام حزبالله را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده که جهانیان از حزبالله به عنوان نیرویی مردمی یاد میکنند که نه تنها تامینکننده امنیت و منافع ملی لبنانیهاست، بلکه عاملی بازدارنده در برابر تهدیدات صهیونیستهاست.
این درحالی است که همین کشورهای اروپایی اقدام به ارسال پول و سلاح برای گروههای تروریستی در سوریه میکنند که جز کشتار انسانهای بیگناه کارکرد دیگری ندارند.
این رفتارها چنان بوده است که حتی سازمان ملل نیز به جنایات این گروهها در سوریه اذعان کرده و غرب را مسئول این وقایع عنوان کرده بود.
رفتار غرب در قبال گروههای تروریستی در سوریه و تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی و مقایسه آن با درج نام حزبالله در فهرست گروههای تروریستی، صراحتا واهیبودن ادعای مبارزه با تروریسم کشورهای غربی را آشکار می کند و نشان میدهد که حقوق بشر و مساله مبارزه با تروریسم برای آنها صرفا یک بهانه برای دخالت در امور دیگر کشورهاست.
از سوی دیگر بجز برخی از جریانهای غربگرای 14مارس که در فتنهانگیزی علیه حزبالله نقشی اساسی دارند، دیگر گروههای سیاسی و مقامات لبنانی در کنار آحاد ملت این کشور در کنار حزبالله قرار گرفته و علیه اقدام غرب موضعگیری کردند.
واکنش لبنانیها به اقدام اروپا نشان داد که برخلاف ادعای غرب، حزبالله دارای جایگاه ارزندهای در لبنان است و نمیتوان آن را از صحنه حذف کرد.
نکته مهم آن که غرب اکنون با این پرسش در افکار عمومی جهان مواجه است که چگونه میشود گروهی را تروریستی دانست در حالی که مردم و دولتمردان آن کشور به حمایت از آن برخاستهاند و برای حمایت از حقانیت آن حاضر به جانفشانی هستند.
چگونه غرب به تحریم حزباللهی میپردازد که در کارنامه خود همواره دفاع از کشور و مردم در برابر متجاوزان را دارد در حالی که همین اروپا در برابر تروریسم دولتی صهیونیستها که دستشان به خون هزاران انسان بیگناه آغشته است، سکوت کردهاست.
با توجه به این شرایط میتوان گفت شاید در ظاهر اروپا با قرار دادن نام حزبالله در فهرست گروههای تروریستی توانسته موفقیتی برای غرب و صهیونیستها کسب کند، اما واکنشهای جهانی به تناقضهای رفتاری غرب در مقوله تروریسم و نیز حمایتهای گسترده لبنانیها از حزبالله، غرب را با چالشهای جدیدی مواجه کرده است.
قاسم غفوری - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد