محل ماجراجویی «غار دو سر» بود. غاری که به گفته سعادت لطفیزاده، یکی از اعضای «انجمن غارنوردان و غارشناسان ایرانیان» یکی از فنیترین غارهای جهان است و پیمایش آن برای افراد ناآشنا مساوی است با مرگ. اتفاقی که چندی پیش برای سه جوان افتاد و چیزی نمانده بود، جان خود را از دست بدهند.
«اولین باری نبود که به غار میرفتیم. در گذشته هم غارنوردی کرده بودیم اما غار دو سر با بقیه غارها تفاوت داشت و بسیار فنی بود. قبول دارم نباید با تجهیزات سنگنوردی به غار میرفتیم.» اینها را مهرداد میگوید. جوان 33 ساله و سنگنوردی که همراه دو دوستش به مصاف غار مرموز «دو سر» رفته بودند.
در چنبره غار
سه جوان ماجراجو بعد از بستن کوله بار سفر، به سمت یزد و جایی که غار دو سر انتظار آنها را میکشید، حرکت کردند. در موقعیتهای ناآشنا یک راهنما میتواند راه را از بیراهه به تازهواردان نشان بدهد.
مهرداد و دوستانش هم وقتی سراغ یک راهنمای خوب غار را گرفتند همه محمدصادق زارعزاده ـ دبیر هیات کوهنوردی مهریز و فتحعلی حیدری ـ کاشف اصلی غار ـ را معرفی کردند.
سه جوان شب را در آتشنشانی مهریز سرکردند و بعد از صرف صبحانه در خانه علیرضا جهازی ـ رئیس هیات کوهنوردی مهریز ـ به سمت منطقه حفاظت شده کالمند که غار دو سر در آن قرار داشت راه افتادند.
مردان جوان به همراه راهنما، به سمت غار حرکت کردند و در میانه راه با محمد منصوری، غارنوردی که بعدها سرپرستی امداد و نجات این سه مرد را به عهده گرفت، روبهرو شدند.
منصوری میگوید: «زمانی که با آنها روبهرو شدم در غار کلاس زمینشناسی داشتم. به نظر میآمد آنها تجهیزات کافی برای غارنوردی ندارند. مهمترین مساله برای ما این است که غارنوردان هنگام ورود به غار ابزار و تجهیزات لازم برای پیمایش به همراه داشته باشند. از آنها در مورد ابزار غارنوردی که داشتند پرسیدم که گفتند مشکلی ندارند و به فنون غارنوردی هم وارد هستند. با این جمله خیالم تا حدودی راحت شد که به مشکلی برنمیخورند.»
منصوری با وجود همه نگرانیها نسبت به وضع این سه نفر در حوادثی که با آن روبهرو خواهند شد، از آنها خداحافظی کرد و رفت و در مکانی که مشرف به دهانه غار بود نشست تا دمی استراحت کند. نگرانی بیش از حد باعث شد تا دوربینش را روی سه جوانی که در دهانه غار بودند، زوم کند. با دیدن هارنس (شلوارک صعود) سنگنوردی و نه غارنوردی در میان وسایلشان نگرانیاش بیشتر شد. دلشوره غریبی به جان منصوری چنگ انداخت.
غاری که سه مرد ماجراجو پا به آن نهاده بودند، مرموزتر و عجیبتر از آنی بود که فکرش را میکردند. مهرداد و دوستانش ابتدا وارد عمق 120 متری زمین شدند که 90 متر آن را به شکل معلق در میان زمین و آسمان بودند.
توان جسمی در پیمایش چنین غاری حرف اول را میزند. پاشنه آشیل مهرداد و دوستانش همین توان جسمی بود که در پیمایش بخشی از غار با آن روبهرو شدند.
اولین کسی که توان جسمیاش رو به تحلیل رفت جوان مصدومی است که نمیخواهد نامی از او در گزارش باشد.
در عمق 90 متری که سه جوان باید آن را به شکل معلق طی میکردند، جوان مصدوم 10 مترش را بدون مشکل رد کرد اما از ادامه راه بازماند و کف غار نشست. اینجا بود که مهرداد و دوستش رضا سجادی که از نیروهای آتشنشانی اصفهان است، برای کمک به او وارد عمل شدند.
به گفته مهرداد: «علاوه بر اینکه توانایی جسمی دوستمان ته کشیده، وحشت غار هم او را گرفته بود. این مشکلات دست به دست هم دادند تا در میانهراه کم بیاورد و کف غار بنشیند.رفتم به دوست مصدوممان کمک کنم که رضا هم به کمک من آمد و همراه او، دوستمان را حدود 15 متر بالا کشیدیم.»
بالا کشیدن مصدوم چنان فشاری به رضا وارد کرد که حالش بشدت بد شد و در قسمت مسطحی از دیوار غار نشست و بیهوش شد. اوضاع از این بدتر نمیشد.
دوست مصدوم مهرداد در فضا معلق بود و خود او هم شرایط جسمی خوبی نداشت و خسته بود اما اگر دوست مصدومش همان طور روی هارنسش (شلوارک صعود) در فضای غار معلق میماند، خیلی طول نمیکشید که در اثر فشار مضاعف هارنس به بدنش، خون در پاها و کمرش جمع میشد و جلوی گردش آزاد خون را میگرفت. شبح مرگ بالای سر هر سه نفر به پرواز درآمده بود.
عملیات نفسگیر
منصوری با اینکه غار را ترک کرده و در جاده اصفهان بود اما فکر و خیال سه مرد جوان لحظهای او را راحت نمیگذاشت. طبق محاسباتش آنها تا شش ساعت دیگر باید از غار خارج میشدند اما وقتی با منزل راهنمای غار تماس گرفت، همسر او گفت شوهرش هنوز به خانه برنگشته است.
منصوری هم گفت که هر زمان برگشتند با او تماس بگیرد. بعد از چند بار تماس تلفنی، بالاخره همسر مرد راهنما، با منصوری تماس گرفت و به او گفت شوهرش به او تلفن زده و گفته که از غار خارج شده است اما سه نفری که در غار هستند با مشکل مواجه شدهاند و یکی از آنها مدتی است که از طناب آویزان مانده و جانش در خطر است.
غیر از منصوری، زارعزاده هم در جریان حادثهای که برای سه مرد جوان رخ داده بود، قرار گرفت. شب هنگام با برداشتن کیسه خواب و مقداری وسیله به همراه یکی از دوستانش به سمت غار حرکت کرد.شب ظلمانی سایهاش را به هر طرف گسترانیده بود و دریغ از ذرهای نور مهتاب تا دو مرد دهانه غار را براحتی پیدا کنند. جهازی که در دهانه غار بود با نور چراغ به زارع زاده و همراهش مکاننمایی کرد تا آنها غار را پیدا کنند.
زارعزاده میگوید: «جهازی گفت نفر سوم بدنش خالی کرده و نمیتواند بالا بیاید.»
شرایط جوانی که روی طناب بین زمین و آسمان معلق مانده، نگرانکننده بود. آن گونه که منصوری توضیح میدهد اگر فردی درحالت بیهوشی 20 دقیقه از طناب معلق بماند قطعا جانش را از دست میدهد و اگر بیهوش نباشد بیش از سه تا چهار ساعت در آن حالت دوام نمیآورد و فوت میکند.
او با اطلاع از این موضوع با امداد و نجات هلالاحمر اصفهان تماس گرفت و آنها را در جریان حادثه قرار داد اما چون مربوط به حوزه استحفاظی آنان نمیشد دخالتی در این موضوع نکردند.
بالاخره پس از برقراری چند باره تماس بین سازمانهای آتشنشانی و هلالاحمر یزد و اصفهان، یزدیها قول همکاری دادند اما گفتند که نیروهایشان توان امدادرسانی در غار عمودی را ندارند. آتشنشانی اصفهان دوباره با منصوری تماس گرفت و از او خواست تا در عملیات امدادی نجات سه مرد جوان به نیروهای هلالاحمر یزد کمک کند. او هم با یزدیها هماهنگ کرد و قرار شد به دهانه غار بروند.
ساعت دو و سی دقیقه نیمه شب او از اصفهان به سمت یزد حرکت کرد و ساعت هفت صبح همراه با نیروهای هلالاحمر یزد روانه غار شدند. همان موقع خبر رسید مصدومی که از طناب آویزان مانده بود پایین آمده است. اما چطور؟ آن طورکه مهرداد تعریف میکند، بعد از بیهوش شدن رضا، او خودش به تنهایی دست به کار شد و با تمام توانی که در بدن داشت، دوست مصدومش را در شرایطی که آب از سر و رویش میریخت، به کف غار منتقل کرد.
مهرداد میگوید: «هر شش ـ هفت دقیقه یکبار یک جابهجایی هوا داشتیم و کوران بسیار شدید در فضای غار اذیتمان میکرد.»
با سپرده شدن عملیات نجات به منصوری، نیروهای هلالاحمر یزد هم از او خواستند تا مسیر امداد و نجات را پیش ببرد و آنها هم بیرون غار گوش به زنگ او ماندند تا تجهیزات لازم را برسانند. او به همراه سه نفر دیگر به غار رفت و با آماده کردن کارگاههای لازم و پس از انجام سه ساعت عملیات نفسگیر مردان ماجراجوی خسته را از غار خارج کردند.
آن طور که لطفیزاده توضیح میدهد، وجود سنگهای بزرگ و کوچک در سراسر تالار اصلی که نشان از ریزشی بودن سقف آن دارد به انضمام سنگهای کف که به طور کاملا اتفاقی روی هم قرار گرفته و چند نشانه دیگر دست به دست هم دادهاند تا غار دو سر لقب یکی از فنیترین غارها را یدک بکشد.
این غار به قدری وسیع است که به گفته این غارنورد براحتی میتواند هشت هواپیمای بوئینگ 747 با ظرفیت 420 مسافر را در خود جای بدهد.
لیلا حسینزاده - ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد