نام نوجوانی که در مهمانی افطار همه را سوال پیچ می‌کرد «آرین» بود. آرین کنار هر مهمانی چند دقیقه‌ای می‌نشست و با حوصله و وسواس سوالاتش را یکی یکی می‌پرسید. سوالاتی که تمامی نداشت و با گذشت زمان بیشتر هم می‌شد. آرین بتازگی چارخونه‌های آزمون سراسری‌اش را با مداد سیاه نرم پررنگ پر کرده بود و حالا بعد از خلاص شدن از آن نبرد سخت به این فکر افتاده بود که کدام رشته و کدام دانشگاه برایش بهتر است.
کد خبر: ۵۸۲۲۷۴

نهایت آرزویش این بود که در یکی از رشته‌های مهندسی مکانیک، عمران، یا آی‌تی قبول شود. وقتی از او خواستم که درباره هر کدام از این رشته‌ها کمی توضیح دهد خودش اعتراف کرد که چیز زیادی درباره‌شان نمی‌داند. فقط شنیده است که اگر بر صندلی درس یکی از این رشته‌ها بنشیند، عاقبت بخیر می‌شود و پولش از پارو بالا می‌رود. می‌گفت خودم به ادبیات علاقه دارم و در سایت‌های اینترنتی که مربوط به شعر پست مدرن و غزل و داستان باشد وبگردی می‌کنم. استدلالش برای انتخاب رشته ‌آی‌تی (فناوری اطلاعات) به همین بود. چون روزی چند ساعت پشت رایانه می‌نشست، فکر می‌کرد در هر چیزی که به رایانه مربوط می‌شود می‌تواند موفق باشد.

آرین می‌خواست بداند که با خواندن هر رشته‌ای چه فرصت‌های شغلی برایش ایجاد می‌شود. او درباره هر رشته فقط چیزهایی شنیده بود. چیزهایی که بدتر او را گیج و سرگردان می‌کرد. در همان مهمانی همه دوست داشتند که برای آرین حکم‌های کلی صادر کنند. یک نفر می‌گفت برو عمران بخوان و سرمایه پدرت را هم چاشنی کار کن. این طوری یک ساله بارت را بسته‌ای. مهمان دیگری معتقد بود که این روزها عصر کامپیوتر است و مهندسان کامپیوتر در پول غلت می‌زنند. به گفته او از آنجا که همه مردم در خانه‌شان کامپیوتر دارند پس بهترین کار آن است که آدم علمش را یاد بگیرد و کار دیگران را راه بیندازد.

به آرین توصیه کردم که برود چند روز صبح تا شب در محل کار صاحبان مشاغل مختلف حاضر شود و بعد تصمیم بگیرد. او به جلسات مشاوره زیادی رفته بود. ولی یکسری حرف‌های کلی شنیده بود. آن هم از مشاورانی که برای یک جلسه بیش از صد هزار تومان حق مشاوره دریافت و ادامه صحبت‌ها را به جلسات بعدی موکول کرده بودند. آرین از زمانی که رتبه‌اش را دریافت کند، فقط یک هفته برای انتخاب رشته فرصت دارد. یک هفته‌ای حساس و سرنوشت‌ساز که در آن باید برای مسیر آینده زندگی‌اش ریل‌گذاری کند.

این روزها تعداد آرین‌هایی که در دریای بلاتکلیفی دست و پا می‌زنند کم نیست. یک اشتباه می‌تواند چند سال از بهترین روزهای زندگی این نوجوانان را تباه کند. این اشتباه جبران‌ناپذیر یک «ای کاش» بزرگ را تا ابد در گوشه ذهن بزرگسالان فردا ثبت می‌کند.

احسان رحیم‌زاده / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها