با این که بیشتر این برنامهها با این ساختار جلوی دوربین میرود که یک مجری سوالهای احتمالی مخاطبان را از روانشناس برنامه میپرسد و او پاسخ میدهد، این سنت قدیمی همیشه به این شکل اجرا نمیشود. برای این که این ساختار در هم شکسته شود، فیلمهای کوتاهی به شکل میانپرده ساخته میشود که مساله مورد نظر را به صورت کوتاهی شرح میدهد و بعد یا راهکار درست را در دل همان داستان نشان میدهد یا روانشناس برنامه بعد از آن به تفسیر آنچه دیده شده، میپردازد. در این فیلمها، ساختار خود اثر اهمیت ندارد، بلکه آنچه مهم است محتوای این آثار است که به نوعی کاملکننده صحبتهای کارشناس برنامه است.
فیلم تلویزیونی «جوجهتیغیها» که چند روز پیش از شبکه یک پخش شد، مثل همین فیلمهای کوتاه، صرفا با هدف آموزش ساخته شده است. در این فیلم یک دزد (با بازی سعید آقاخانی) در راه فرار از خانهای که از آن سرقت میکرده، به صورت اتفاقی وارد خانه یک زوج متمول میشود (هومن برقنورد و نسرین مقانلو) که مشکلات و درگیریها و اختلافات آنها را از شروع فیلم میبینیم. آنها که تصمیم دارند صبح فردا طلاق بگیرند و مشکلاتشان لاینحل به نظر میرسد، خود را در خانه با یک دزد مسلح رودررو میبینند. اما دزد نه شخصیت خطاکار و خطرناکی است و نه چندان باهوش ـ زیرا در بسیاری از صحنهها خود را بیهوده به خطر میاندازد ـ بلکه بیشتر شبیه یک شخصیت متفکر و محقق است. او کتابهای بسیاری در زمینه روانشناسی خوانده و به قول خودش همانطور که دندانپزشک تجربی وجود دارد، او یک روانشناس تجربی است. به این شکل است که دزد شروع به بررسی و شرح دادن تفاوتهای بین زن و شوهرها میکند و نقش یک مشاور خانواده را به خود میگیرد. داستانهای فرعی هم در کنار این ماجرا وجود دارند، مثلا همکار این آقای دزد که کاری جز فرار از دست ماموران ندارد، یا آدمهای کوچه که پای آیفون ـ که گوشیاش آویزان مانده ـ جمع میشوند و از صحبتهای دزد استفاده میکنند. اما نکته اینجاست که داستان، شخصیتها و موقعیتی که در آن قرار میگیرد، همه بهانهای است برای این که روانشناس فیلم ـ یا همان آقای دزد ـ بتواند در تکگویی طولانی آنچه مخاطب باید از خواندن یک کتاب به دست بیاورد را برایش بازگو کند. وجود این قصههای فرعی باعث میشود گاهی تمرکز از خانۀ این زوج برداشته شود و به کوچه و خیابان برود. اما این ترفند نمیتواند سرپوشی برای طولانی بودن تکگوییها و دیالوگها شود. آنچه در جوجهتیغیها اهمیت دارد این است که مخاطب چیزی یاد بگیرد و بتواند درمان و راهحلی برای برخی از مشکلات زناشوییاش پیدا کند. بنابراین اجتنابناپذیر است که در زمانی کوتاه، اطلاعات فراوانی به صورت فشرده به مخاطب منتقل شود و به پرگویی شخصیتها منجر میشود. در پایان فیلم میبینیم صحبتهای روانشناس در روابط زوج اثر میگذارد و آنها را از ادامه دادن رفتارهای قبلیشان منصرف میکند. بنابراین میتوان گفت زن و شوهر در پایان داستان راه درست را پیدا میکنند و مسلم است که از طلاق هم صرف نظر میکنند. این تصمیم است که سریال قدیمی و معروف آینه که در دهه شصت پخش میشد را به یاد مخاطب میآورد که بخشی از هر قسمت سریال به بهبود روابط آدمها و بالا بردن درک متقابل آنها میپرداخت و با عنوان «زندگی شیرین میشود!» پخش میشد.
فیلم جوجهتیغیها فیلمی نیست که داستان ارزشمند، پیچیده یا جذابی داشته باشد، گرچه برای مطرح کردن حرفهایش به دنبال راهی به جز مراجعۀ زن و شوهر به مشاور یا روانشناس پیدا میکند که این نکته مثبتی است. هرچند این راه چندان منطقی یا قابل قبول نیست، که آن هم به دلیل مختصات و تعریف فیلم طنز اهمیت چندانی ندارد. آنچه باعث میشود جوجهتیغیها ارزش دیدن داشته باشد، ساختار فیلم یا داستان آن نیست. بلکه تنها نکاتی است که مخاطب از آن میآموزد.
بازی خوب سه بازیگر اصلی فیلم، به اضافه رنگ و بوی کمدی در دیالوگها و موقعیتها، چیزی است که مخاطب را سرگرم میکند و میتواند انگیزه تماشای فیلم را به او بدهد اما آنچه او را قانع می کند که فیلم را تا پایان ببیند، این است که از میانههای فیلم او آنقدر نکته روانشناسی دریافت می کند که بد نمی بیند کاغذ و قلمی بیاورد و آنها را یادداشت کند.
با این اوصاف فیلم جوجهتیغیها این ویژگی را دارد که یک بار دیگر دیده شود اما در عین حال برای مخاطبی که یک بار آن را دیده بهتر است داستان زن و شوهر و همچنین سرقت را ندیده بگیرد و تنها به صحبتهای دزد فرهیخته گوش کند.
شروینه شجریکهن / جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: