بازار داغ حدسیات و مطالبات

بعضی از ما ایرانی‌ها اخلاقیات عجیبی داریم. مثلا دو ساعت هواپیما تاخیر دارد، چیزی نمی‌گوییم و به انتظار می‌نشینیم و کلّ مسیر را نیز ـ حتی اگر 10 ساعت باشد ـ صبورانه روی صندلی‌های خود تحمل می‌کنیم؛ اما به محض این که چرخ‌های هواپیما با زمین آشنا شد، چنان سمفونی تق و توق باز شدن کمربندها بلند می‌شود که نه انگار علامت باز نکردن کمربندها تا ایستادن کامل هواپیما را می‌بینند.
کد خبر: ۵۷۳۴۲۴

بازار داغ حدسیات و مطالبات

به همین جا که ختم نمی‌شود. هنوز پلکان سیار هواپیما را نیاورده‌اند و درها باز نشده است، که اکثر مسافران دنیا، ساک به دست، در صفوف به هم فشرده لابه‌لای صندلی‌ها، برای خروج زودهنگام از هواپیما بی‌قراری می‌کنند؛ تو گویی که مجنون می‌خواهد به عشق لیلی که پای پلکان هواپیما ایستاده است، از آن پیاده شود؛ یا بیرون هواپیما یارانه می‌دهند.

این مثال را چرا زدیم؟... بله، پرسش خوبی بود. پاسخ هم شفاف است. از جهت تقریب اذهان عمومی نسبت به مساله‌ای که می‌خواهم خیلی فشرده مطرح کنم و امیدوارم با این مثالی که زدم، قشنگ جا بیفتد. جا هم نیفتاد، اطرافیان کمک کنند، جا بیفتد. راه دوری نمی‌رود. بعضی‌ها کلاً ویندوزشان مشکل سخت‌افزاری دارد. ما هم که زبانمان مشکل نرم‌افزاری!

آقای روحانی را که می‌شناسید؟... بله، همین رئیس‌جمهور منتخب ملت که قرار است از سیزدهم مرداد، کارش را به طور رسمی شروع کند. غیررسمی که از الان هم شروع شده. هنوز یک هفته‌ای از انتخاب ایشان نگذشته و هنوز ایشان فرصت نکرده از شوک انتخابش دربیاید که انواع و اقسام انتظارات و تصورات در رابطه با ایشان دارد، شکل می‌گیرد. بخشی در قالب حدسیات کابینه ایشان، بخش دیگر به صورت طرح یکسری مطالبات جورواجور و بعضا ناجور!

خدا وکیلی مثلا این مطالبه‌ای که عرض می‌کنم، ناجور نیست که یکی از رفقای ما می‌گوید که آقای روحانی، علاوه بر حل سایر مشکلات، یک فکری هم باید به حال این سوراخ‌های نان سنگک بکند. بعضی‌هایش چنان گل و گشاد است که سر میز صبحانه، مربای آلبالو کوفتمان می‌شود. بس که از سوراخ نان سنگک در می‌رود، می‌افتد پایین، یا شیره‌اش کش پیدا می‌کند، از داخل لقمه بیرون می‌ریزد. خب شما را به خدا، این هم شد مطالبات؟!

در خصوص کابینه دولت نیز الان خیلی از سایت‌ها و روزنامه‌ها شروع کردند، بدو بدو، با عجله، به پیش‌بینی و پیشگویی این که کی در کابینه دولت بعدی هست و کی‌نیست. در این خصوص و از پیش خود، از کسانی هم با حدس و گمان، نام می‌برند که آدم شاخ در می‌آورد که این اسم‌ها را از کجا در می‌آورند؟

بسته پیشنهادی: درخصوص هر دو دسته ـ چه کسانی که مطالبات زودهنگام یا رادیکال از دولت بعدی دارند، و چه آنهایی که جلوجلو دارند ترکیب اعضای هیات دولت را مشخص می‌کنند ـ عرایض معقولی داریم که چون جا نیست، فشرده در چند خط جاش می‌کنیم:

1ـ گمانه بی‌گمانه: آقای روحانی فقط یک هفته وقت لازم دارد که بنده خدا کشوهای میزش را بگردد و ببیند چی‌دارد، چی ندارد. فلذا صبر هم از قدیم چیز خوبی بوده است. بعضی‌ها که زیادی دستپاچه‌اند؛ اگر کمی دندان روی جگر بگذارند، تا دو ماه دیگر کابینه دولت آینده خودش معرفی می‌شود و لازم نیست کسانی دولت را هل بدهند یا خط و خطوط تعیین کنند. گفتند که خودشان به شکل فراجناحی و از سر شایسته سالاری این کار را خواهند کرد. از این‌رو بقیه به کارهای خودشان برسند. بعضی‌ها مگر کار و زندگی ندارند؟

2ـ مطالبات معقول: درست است که دولت گفته است با کلید «تدبیر و امید» آمده است، اما ملت هم در معرفی و نشان دادن انواع قفل‌ها، تناسب موجود میان قفل با کلید را هم در نظر داشته باشند. انتظار باز شدن آن قفل با آن کلید، باید که معقول و منطقی باشد. این که مثلا بند کفش شما گره‌اش سفت شده و باز نمی‌شود، کلید دولت چه کار می‌تواند بکند؟ عجالتا زبان حال همه من و شما خطاب به رئیس‌جمهور منتخب این است که: «کلید قلبمو دادم بهت، گم نکنی...»؛ آخه بعضی افراد ناقلا شایع کرده بودند که آقای روحانی در این شلوغی‌های جشن ملی کلیدشان را گم کردند. عجب ملت لطیفه‌سازی داریم‌ها! (خدا همه‌مان را حفظ کند!)

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها