شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) سازمانی غیردولتی مربوط به امور موزهها و کارگزاران حرفهای موزههاست که با هدف ترویج منافع موزهشناسی و دیگر رشتههای وابسته، پس از جنگ جهانی دوم و تقریبا همزمان با تشکیل کمیسیون ملی یونسکو ایجاد شد.
مقر مرکزی و اصلی شورای بینالمللی موزهها در پاریس است. این شورا با بیش از 19 هزار عضو دارای 116 کمیته ملی از کشورهای مختلف و شش سازمان منطقهای شامل آفریقا، آسیا و اقیانوس آرام، آمریکای لاتین و کارائیب، کشورهای عربی و اروپاست. هر سه سال یکبار نیز مجمع عمومی جهانی ایکوم در یکی از کشورهای عضو برگزار میشود.
ایکوم در ایران پس از انقلاب فعالیت خود را از سال 77 مجدد از سر گرفت. سیدمحمد بهشتی به عنوان رئیس فعلی ایکوم ایران بر این باور است که هیچ اراده جدی در مسئولان و مدیران موزههای کشور برای ارتقای استانداردها و فعال کردن موزهها برای جذب مخاطب وجود ندارد و تغییر مداوم مدیریتها تاثیرات منفی بر مدیریت موزهها گذاشته است.
شعار روز جهانی موزه در سال 2013 «موزهها؛ خاطره، خلاقیت و تحولات اجتماعی» است. هدف از انتخاب این شعار چه بوده و چه برنامههایی به موزهها برای اجرایی کردن این شعار پیشنهاد شده است؟
هر سال ایکوم جهانی، شعاری مطرح میکند و این شعارها به نوعی به ماهیت موزه و نقشی که موزه در این زمینه میتواند ایفا کند، معطوف است. برای همین شعاری که ایکوم جهانی در سالهای مختلف مطرح میکند از یک تجانسی برخوردار است و همانند منشوری میماند که هر سال موزهها را دعوت میکند تا به یکی از اضلاع این منشور توجه بیشتری کنند. در واقع ما همه اضلاع منشور را مورد توجه قرار میدهیم تا مناظری از مفهوم موزه که ممکن است مورد غفلت قرار گیرد به این ترتیب از زیر سایه غفلت بیرون آید. شعاری که امسال ایکوم انتخاب کرده خاطره، خلاقیت و تغییرات اجتماعی است برای آن که امروزه در دنیا با تغییرات خیلی سریع در جامعه مواجه هستیم. این تغییرات به دلایل مختلف ازجمله تحولات در حوزه تکنولوژی و ارتباطات وسیعی که نقاط مختلف دنیا با هم پیدا کردند، اتفاق میافتد.
در واقع با شعار هر ساله ایکوم موزهها دعوت میشوند این خاطره تاریخی را زنده کنند یعنی به یاد جوامع بیاورند که با وجود این تغییر و تحولات کی هستند، چون این کیستی به روزگاران پدید آمده و ظرفیت و ثروت هر جامعه از کیستیاش است، بخصوص در یک فضای پرتلاطمی که امروز ما با آن مواجه هستیم این تذکر و توجهی که ایکوم جهانی میدهد در حقیقت به موزهها میگوید شما مسئولیتتان سنگینتر میشود چون عواملی که میتواند منجر به نسیان فرهنگی جوامع شود و به نوعی از یاد ببرند که کیستند دارد فراوانتر میشود و این وظیفه موزهها ست که به یاد بیاورند شما که هستید.
برای تحقق این شعار، ایکوم ایران چه برنامههایی را به موزههای کشور پیشنهاد کرده است؟
کمیتههای ملی ایکوم در کشورهای مختلف خودشان موزه ندارند و یک انجیاو هستند. در حقیقت کار کمیتههای ملی ایکوم در کشورهای مختلف این است که همین شعارها را تفسیر و توضیح دهند و توجه موزهها را به شعار جلب کرده و با همکاری موزهها برای تحقق این شعار برنامهریزی کنند. کمیته ایکوم ایران هم همین کار را میکند.
برای توجه دادن مدیران موزهها به این شعار از چه راهکارهایی استفاده میکنید؟
تعداد زیادی از مدیران و کارشناسان موزهها عضو ایکوم هستند و درجلسات سخنرانی که طی سال برگزار میشود این فرصت پیش میآید که در مورد این شعار و برنامههای تحقق آن صحبت شود. معمولا هیات اجرایی و اشخاص داخل ایکوم همواره این آمادگی را دارند تا با مدیران موزهها همفکری کنند تا ببینند در هر موزهای چه برنامههایی میشود اجرا کرد. برای این که این موضوع بیان شود چنین اتفاقی سال گذشته هم افتاد و با جلساتی که با مدیران موزهها برگزار شد آنها را تشویق و ترغیب و حتی کمک کردند تا طرحها و برنامههایی را که برنامهریزی کرده بودند به اجرا درآورند.
ایکوم یک NGO است که نقش هدایتی و ارشادی دارد و یکی از وظایفش تغذیه علمی و پژوهشی موزهها و نزدیک کردن استاندارد موزههای کشور به استانداردهای جهانی است، ولی به گفته کارشناسان موزه در این 15 سالی که از فعالیت ایکوم در ایران میگذرد این نهاد نتوانسته به وظایف خود بخوبی عمل کند. دلیلش چه بوده است؟
متاسفانه در این هشت سال در بحث موزه با یک خواب زمستانی مواجه بودیم و دستهایی که موزهها را در اختیار دارند نحوه فعالیت موزهها خیلی برایشان اولویت نداشته است. یعنی اگر هم چیزی اتفاق افتاده یا با تحریکاتی بوده که ایکوم داشته است یا از درون خود موزهها مدیران و کارشناسان موزهها فعالیتی انجام دادهاند وگرنه از سوی مدیریتهای کلانی که موزهها زیرمجموعه آنها هستند رغبتی برای فعالتر کردن موزهها ندیدیم، به عنوان نمونه موزه دوران اسلامی شش سال است تعطیل شده و هیچ خبری از آن نیست. این زمان طولانی برای بهسازی موزه دوران اسلامی نشان میدهد از نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری راهاندازی آن اولویت ندارد و ترجیح دادهاند برنامههای دیگری را در اولویت قرار دهند.
موضوع ارتقای استاندارد موزهها نیز زمانی اتفاق میافتد که موزهها بخواهند فعالیت خود را رونق بخشند و گسترش دهند، ما تقریبا در تمام دورههای مدیریتی سازمان میراث فرهنگی همواره این موضوعات را در میان گذاشتیم و اعلام آمادگی کردیم که حاضر به کمک هستیم، ولی هیچ تقاضایی از سمت آنها وجود نداشته است. حالا ما بیاییم استاندارد هم تعریف کنیم، چه کسی میخواهد اجرا کند.
هرچند در سالهای اخیر گفته میشود تعداد بازدیدکننده از موزهها افزایش یافته، اما به نسبت کشورهای موفق در جذب مخاطب ضعیف عمل کردیم. دلیل این که جذب مخاطب به موزهها ضعیف است را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
استقبال از موزه هم وجه کمی دارد و هم وجه کیفی. شاید در مقاطعی شاهد افزایش تعداد مخاطب هم باشیم، اما متاسفانه باید بگوییم ارزش کیفی نداشته است، مثلا اگر تخت جمشید را یک موزه تلقی کنیم میبینیم در ایام عید بازدیدکننده بسیاری داشته است، اما این که آیا بازدیدکننده توانسته با اشیا و محیط ارتباط بگیرد مهم است، بنابراین بازدید نباید فقط جنبه تفریحی داشته باشد. برای رسیدن به هدف مورد نظر باید کار تحقیق و پژوهش در موزههای ما اتفاق بیفتد و امر معرفی جدی گرفته شود. باید تولیدات فرهنگی گسترش و عمق پیدا کند. برای جذب مخاطب باید از انواع ابزارها برای جذب گروههای مختلف مخاطبان کمک بگیریم. باید راههای جدیدی برای بیان موضوعات موزهها پیدا کنیم. اگر به عملکرد موزهها نگاهی داشته باشیم، میبینیم خروجی خوبی نداشته است.
موزههای موفق دنیا از چه ابزار و روشهایی برای جذب مخاطب استفاده میکنند؟
یکی از کارهای عمده موزههای موفق دنیا، انجام کارهای تحقیقی و پژوهشی است و دانشی که به این صورت افزایش پیدا کرده حالا میخواهد بیان شود و از انواع تمهیدات برای انتقال مفاهیم کمک میگیرند. آنها تامل میکنند تا ببینند مخاطبشان کیست و با توجه به نوع مخاطب ابزار انتقال مفاهیم را انتخاب میکنند. تولیدات فرهنگی، برگزاری جشنوراهها و نمایشگاهها همگی متناسب با ویژگی و مختصات مخاطبان صورت میگیرد، برای همین هم موفق هستند.
ما هر روز شاهد راهاندازی موزه در گوشه و کنار کشورمان هستیم. آیا این افزایش کمی تعداد موزهها اتفاق مثبتی است. با توجه به این که برخی از این موزهها استاندارد نیز نیستند؟
بحث استاندارد یک بحث است و بحث تعداد موزه بحث دیگر. ما کشوری هستیم با پیشینه تاریخی و تمدنی بسیار کهن، بنابراین تعداد موزههایی که داریم خیلی کمتر از آن چیزی است که باید باشد. اتفاقا در قوانین و مقررات و در برنامههای توسعهای کشور پیشبینیهایی برای افزایش تعداد موزهها شده تا هر موضوعی از منظر موزهای نیز به آن نگریسته شود. مثلا تمام دستگاههای اجرایی در برنامه چهارم توسعه مکلف شدند موزههای اختصاصی خودشان را ایجاد کنند. شاید فکر کنیم نفت موضوعیتی با موزه ندارد، اما در حوزه نفت، ذوبآهن و بسیاری از رشتههای صنعتی میتوان موزه دایر کرد، البته یک تعداد هم اتفاق افتاده است. الان وزارت نیرو موزه دارد. بهداری موزه تاریخ پزشکی را دارد. روزی این دستگاهها فکر میکردند موزه به آنها ربطی ندارد، اما بعد از این که ایجاد کردند به اثرات مثبت آن پی بردند.
وزارت نیرو، موزه آب را ایجاد کرد، این قضیه میتوانست در تمام دستگاههای اجرایی اتفاق بیفتد. ما مجموعهداران بسیاری در کشور داریم که آثار نفیسی در اختیار دارند. اینها میتوانستند موزه خصوصی ایجاد کنند و نفع این موزهها این خواهد بود که امکان بازدید از آن اشیا برای عموم فراهم میشود. ما هر چه به لحاظ کمی موزههایمان توسعه پید اکند خودش زمینهای برای ارتقای کیفیت میشود چون اینها در رقابت با هم قرار میگیرد.
به نظر میرسد فرهنگ اهدای آثار از سوی مردم به موزهها وجود ندارد. آیا هنوز هم این بیاعتمادی میان مردم هست که اشیای خود را به موزهها نمیسپارند؟
اگر ثبات مدیریتی وجود داشته باشد و دولت هزینههای جلب اعتماد جامعه را بپردازد میتواند متوقع باشد تا کسانی که آثاری را در اختیار دارند و خودشان قدرت و شرایط نگهداری آن را ندارند به دولت امانت دهند تا این آثار مورد بازدید دیگران هم قرار گیرد. اینها مقدماتی دارد مثلا در برنامه چهارم توسعهبندی وجود دارد که دولت مکلف شده طرح حمایت از آثار مالکان و متصرفان آثار تاریخی، فرهنگی و هنری را تهیه و بعد به اجرا درآورد و اگر به درستی تهیه و اجرا میشد مردم اعتماد میکردند، ولی وقتی خود مدیریت سازمان در حال دگرگونی است و ثباتی وجود ندارد نمیتوان نتیجه گرفت. موزه یکی از ارکانش ثبات است و اگر نباشد کسی اعتماد نمیکند. در حالی که در دنیا این ثبات وجود دارد مثلا الان مدیر موزه لوور که در زمان ژاک شیراک مدیر موزه لوور شد در زمان رئیسجمهور سارکوزی که مخالف ژاک شیراک بود، تغییر نکرد و همچنان مدیر موزه لوور باقی ماند و در زمان رئیسجمهور فعلی نیز که علیه سارکوزی است همچنان مدیر موزه لوور است و این نشان از ثبات مدیریتی است، در چنین وضعی طبیعی است که میتوان به سیستم اعتماد کرد.
جایگاه ایران میان موزههای جهان از این که بتوانند با ایران تبادل اشیای موزهای داشته باشند چگونه است؟ چون شنیده میشود توافقنامهای بین موزه لوور و دولت امارات صورت گرفته که در قالب آن بخشی از آثار این موزه در امارت به نمایش درآید.
اگر ما در این زمینه فعال باشیم خیلی لازم نیست مسیر طولانی را طی کنیم. اگر آداب حرفهای را بجا بیاوریم در عرصه تبادل اشیای موزهای بدنام نیستیم. کشوری مثل امارات با پول مشکلاتش را حل میکند، در حالی که کشوری مثل ما با ظرفیتهای ذاتی و فرهنگی میتواند وارد یک موضوع شود. به هر حال موزههای دنیا نیز به ارزشمندی اشیائی که در موزههای کشور ما نگهداری میشود واقفند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد