
به هیچ وجه انکار نکنید که اینها همه برای شما احترام خواهند آورد! حالا دیگر سوال تکراری و ملالآور علم بهتر است یا ثروت، به خاطرهها پیوسته است. کسی بیدلیل به شما احترام نخواهد گذاشت! خب همه اینها درست؛ اما لطفا بیخیال شوید! چیزهای دیگری هست که باید چند بار گفت تا شاید، البته شاید تلنگری باشد به خود.
قدیمیها میگفتند؛ کسی جلوی پدر و مادر، خود را در آینه نگاه نمیکرد، به احترام ورود آنها از جا بلند میشد و اول از همه سلام میگفت. بیاذنشان سخن نمیگفت و درشتی نمیکرد!... اما انگار حالا احترام گذاشتنها هم مجازی شده یا به گونهای تغییر فرم داده است.
نمونهاش محبت و احترام بیپایان ما در شبکههای اجتماعی مجازی است که نثار یکدیگر میشود، «کامنت» میگذاریم و «لایکشان» میکنیم تا ارادتمان را نشان دهیم و... همه این قراردادها، نشانه احترام شده است! دیگر هیچ فرصتی برای گپ زدن با پدر خسته از کار روزانه نیست؛ مادر هم.
«حرمت داشتن»، «بزرگ داشتن» و «بزرگداشت آمده»؛ معانی است که دهخدا برای احترام ذکر کرده است. احترام یعنی یک سلام ساده، یک نگاه مهرآمیز و احترام یعنی دوستداشتن همنوع. احترام از کجا سر بر میآورد؟ خانواده، جامعه و تکنولوژیهای نوین در این خصوص چه اندازه نقش دارند؟
خانواده فرصت ندارد!
آیا فرم احترام تغییر شکل داده است؟ پاسخش ساده نیست! بسیاری بر این باورند که خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی، نقش نخست را در تربیت و نقشپذیری کودکان ایفا میکند، اما باید اندکی با تردید به این موضوع نگاه کرد.
به طور مثال خانواده هماکنون تنها نقش بسیار کمی در انتخاب مدل لباس و موی سر فرزندان خود دارند؛ آیا اصلا باید نقشی در این زمینهها ایفا میکردند یا خیر؟ با این همه یک اصل تردیدناپذیر وجود دارد و آن این که «احترام به بزرگترها کمرنگ شده است» خواه والدین یا برادر بزرگ باشد یا غریبهای سالخورده! «احترام را باید در خانه آموخت، در مدرسه تمرین و در جامعه کامل کرد.»
این را آندره موروآ، نویسنده فرانسوی میگوید، اما حالا پدر و مادر فرصت چندانی برای آموزش احترام به فرزندان خود ندارند، آنها گاهی از فرط کمبود وقت، والدین خود را نیز به سرای سالمندان سپردهاند و به این ترتیب به فرزندان خود به شکل غیرمستقیم یاد میدهند در آینده با خودشان چطور رفتار کنند.
این نوع الگو دادن به آنها تبعات بسیاری دارد و این همه در حالی است که در متون دینی و ادبی احترام به والدین و بزرگترها بسیار سفارش شده است؛ نه این که دیگر ادیان و ملل از این توصیهها بینصیب باشند، اما ادب و احترام ایرانیان همیشه در جهان شهره بوده است.
گوش به روایت پدربزرگ که بدهیم چنین خواهد گفت: «از دیدن خود در آینه نزد بزرگتر شرم داشتیم، سلام میدادیم، در حضور والدین هیچ گاه پا دراز نمیکردیم، بیاذن آنها سفر و کار ممنوع بود و...» سخنانی از این دست بسیارند، اما عمل به این فرمودهها رنگ چندانی ندارد.
ژان ژاک روسو بر این باور است که احترام به دیگران را باید از همان دوران کودکی به آنها آموخت. بنابراین نقش خانواده در آموزش ادب و احترام به کودکان انکارناپذیر است. نقش خانواده در الگو دادن به کودکان، نه از راه اجبار بلکه به شیوههای نرم قابل تحقق است.
اصولا مگر تکریم و احترام دیگران ارزش نیست و نمیخواهیم این ارزش را در کودکان ایجاد کنیم؟ آیا ایجاد چنین ارزشی تنها با گفتن میسر است؟ آیا میتوان با بیاحترامی به کودک و تحقیر شخصیت او، چنان تربیتش کرد که به دیگران احترام بگذارد و حقوق آنها را رعایت کند؟ هنگام آموختن هر مهارتی، بدانید به جای این که درسهای لازم زندگی را برای او شرح دهید، باید از رفتار خود به صورت عملی استفاده کنید.
احترام بگذارید تا در امان باشید
مونتسکیو میگوید: «آنکه توقع احترام از دیگران دارد، خود نیز باید توقع احترام دیگران را برآورده کند و به آنان حرمت کند.» لطفا این جمله را در همهجا و برای همه کس تعمیم دهید.
ناگفته پیداست که احترام در حوزه ارتباطات اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار است. اصولا انسانها، بدون احترام نمیتوانند اجتماعی سالم و پیشرفته را تشکیل دهند. از اینرو احترام به مثابه یک کنش و واکنش قابل فهم است، اما پیش از آن که به این نکته پرداخته شود که چرا و چگونه احترام در جامعه ایرانی کمرنگ یا به عبارتی متحول شده است، چند روش را برای کسب احترام اجتماعی پیشنهاد میکنیم، به این ترتیب؛ لباس زیبا بپوشید، به گاه خود سخن بگویید، تواضع داشته باشید، راست سخن برانید، به موقع تبسم کنید، ادب را حفظ کنید و دست آخر این که حافظه خود را تقویت کنید جوری نباشد که یک نفر را به شما معرفی کنند و تنها پس از چند دقیقه اسم او را فراموش کنید، اصلا خوب نیست.
یادآوری این روشها به این دلیل عنوان شد که بدانیم احترام یک مسئولیت است؛ مسئولیتی همه وقتی، همه کسی و همه جایی؛ خانه و خیابان ندارد.
فردی که دیگری را محترم میدارد پاسبان شخصیت خویش است. هنری لانگفلو میگوید: «کسی که برای خود احترام قائل است، از گزند دیگران در امان است. او لباسی را بر تن دارد که کسی را یارای پارهکردن آن نیست.»
«جور استاد به زمهر پدر» سفارشی است برای نگهداشتن احترام معلم و استاد. در حقیقت مدرسه به عنوان یک نهاد رسمی، در الگودادن به کودکان بسیار موثر است. البته مفهوم تربیت اجتماعی از قلمرو نهادهای رسمی مثل خانواده و مدرسه فراتر میرود. در این میان میتوان حتی به نقش مطبوعات، رادیو و تلویزیون و همه رسانهها اشاره کرد.
با این همه باید و همیشه به دیگران احترام گذاشت؛ چون همه و البته خود ما نیز طالب آنیم. قصه تعامل با کودکان، اما ظریفتر از همه است؛ آنان نیاز به امنیت و آرامش دارند، دنبال الگو هستند، نه به آنان و نه به هیچ کس دیگر نباید دروغ گفت، باید مثبتگرا بود، استقامت پیشه کرد، لاک خودپسندی را شکست و دست آخر این که همیشه باید برای کودکان وقت گذاشت.
از خانههای واقعی تا صفحههای مجازی
هیچ نیاز به گفتن نیست که ادب و احترام در دنیای مدرن شکل و روش متفاوتی دارد. «تکنولوژی و بویژه فناوریهای مدرن ارتباطی نهتنها روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است بلکه تا اندازهای اصول آداب معاشرت همچون رعایت احترام و ادب را نیز از فرم گذشته خود خارج ساخته است.»
این را فرزین متینپور، روانشناس به جامجم گفت. حالا کمتر کسی از نسل جدید را میتوان یافت که در یکی از شبکههای اجتماعی نباشد. در این دنیای بیمرز مجازی، احترام شکل دیگری دارد، به طور مثال کامنت گذاشتن و لایک کردن نشانه ادب فرد است.
متینپور، درخصوص کمرنگشدن احترام کودکان نسل کنونی نسبت به گذشته به تاثیر تکنولوژی اشاره میکند و میگوید: «در دنیای مدرن، بخش زیادی از کنترل رفتاری کودکان از حیطه اختیار والدین خارج شده است به گونهای که دنیای مجازی و گوشیهای همراه به مقدار زیادی جایگزین والدین شدهاند.»
این کارشناس در ادامه به جایگزینشدن روابط مجازی به جای روابط حقیقی و عاطفی اشاره میکند و توضیح میدهد: حتی ارتباط و تاثیرگذاری همسالان تا اندازه زیادی تحت تاثیر فناوری قرار گرفته است. هماکنون بنا به ضرورت، کودکان کمتر در کوچه مشغول بازی هستند.
این کارشناس در این زمینه مثال ملموستری میزند و میگوید: «در گذشته اگر فرد بزرگی وارد خانه میشد، دیگران به احترام وی از جا برمیخاستند و سلام می کردند. این را مقایسه کنید با دو نفر که در شبکههای اجتماعی باهم ارتباط دارند.فرد برای گریز از سخن گفتن، با چراغ خاموش وارد صفحه خود میشود! این نوع رفتار در صورت تداوم به سایر امور زندگی فرد تسری مییابد.»
باور بسیاری از کارشناسان تربیتی و برخی از صاحبنظران علوم اجتماعی بر این اصل استوار است که جوامع سنتی در بکارگیری فناوریها، به نوعی بازنگری نیاز دارند حتی برخی نیز به منظور ثبات و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی، بر اصل «بومیسازی» تکنولوژی اصرار میورزند؛ اصلی که هنوز رخت تئوری بر تن دارد.
شاید برخی تصور کنند میتوان کودکان را مجبور به رعایت ادب کرد، که البته به هیچ وجه تصور درستی نیست، چراکه «کودکان یاد میگیرند به کسانی احترام بگذارند که به آنها احترام میگذارند» و این اصلی پذیرفته شده است؛ چه در خانه و چه در فضای مجازی.
نکته مهم که شاید از نگاه مسئولان مغفول مانده باشد، کار فرهنگسازی با استفاده از تکنولوژیهای نوین است. چنانچه بر این اصل باور داشته باشیم که نسل کنونی به لحاظ جامعهپذیری و الگوگیری تا اندازه زیادی متاثر از فناوریهای ارتباطی هستند، اهمیت این موضوع بیشتر هویدا میشود.
احترام بگذاریم؛ به همه
نمیشود که مسئولیت همه چیز را متوجه تکنولوژی، فناوری و مشغله والدین دانست. چنانچه خیلیها گفته و میگویند باید به دیگران احترام گذاشت تا مورد احترام واقع شوید، بار دیگر باید خود را در آینه نگریست؛ آینهای که زنگاری از دود و آلودگی صوتی و ترافیک و درگیریهای ذهنی روی آن نشسته است. گاهی حتی وارد خانه که میشویم از بس در خویش گم شدهایم که هیچ کس دیگر را نمیبینیم.
افکاری از این قبیل چنان ذهنمان را برآشفته که گاه نمیتوان خود را میان این آشفته بازار بازیافت و در نهایت بزرگ دیگری میگوید: «اگر همه مردم ارزش احترام را میدانستند و در زندگی به آن عمل میکردند، دنیا گلستان میشد.» امید که چنین باشد.
سامان عابری - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
جامجم» در گفت وگو با دکترسید محمد مرندی،مهمترین چالشهای پیشرو در دستیابی تهران و واشنگتن به توافق را بررسی کرد
سیدعبدالله صفیالدین، نماینده حزبالله در ایران: