در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
از کی مصرف مواد را شروع کردی؟
از 14 سالگی با مواد آشنا شدم و اولین بار هم شیره مصرف کردم.
چه عاملی باعث شد، مصرف را شروع کنی؟
فکر میکنم یکی از دلایل اصلی، سطح بالای انرژی و کنجکاوی بیش از حد بود. آن موقع ورزش هم میکردم. یکی دیگر از علل آن الگوبرداری اشتباه از اطرافیانی بود که فکر میکردم در جای درستی قرار دارند.
این اطرافیان چه کسانی بودند؟
شخصی بود که آن موقع در 14سالگی که هنوز وارد جامعه نشده بودم او را به عنوان الگو انتخاب کردم. چون فکر میکردم او معیارهای آدمی را که از زندگی لذت میبرد دارد. میدیدم زندگیاش درست، کارش خوب و همه چیزش مرتب است و در کنار همه اینها مواد مخدر هم مصرف میکند و از نظر من هیچ مشکلی نداشت. آن موقع از این فرد الگوبرداری کردم. کمی بزرگتر که شدم، دیدم وکیل، دکتر، مهندس همه دارند میکشند و ظاهرا مشکلی هم ندارند. از آنجایی که آدمهای هم حس خیلی زود همدیگر را جذب میکنند، مصرفکنندهها هم یکدیگر را زود پیدا میکنند. اینها باعث شد بیشتر در مواد غرق شوم. موضوع دیگری که باعث بیشتر غرقشدنم شد روزنامهها بود. صفحه نیازمندی روزنامهها را باز میکردم و میدیدم نوشتهاند ترک اعتیاد در سه ساعت. با خودم میگفتم بر فرض اگر هم مصرفکننده شدم، پول میدهم و ترک میکنم. حتی فکر میکردم آدم با ارادهای هستم و هر وقت دوست داشتم ترک میکنم. پیش آمده بود، سه یا چهار روز، یک هفته، دو هفته و حتی یک ماه مواد مصرف نمیکردم و اتفاقی نمیافتاد، به همین دلیل به خودم میگفتم میتوانم هر وقت اراده کنم ترک کنم.
نگفتی شخصی که از او الگوبرداری کردی، کیست؟
او الان مرده است. آخرین باری که دیدمش زن و بچهاش رهایش کرده بودند و به تزریق افتاده و کارتن خواب شده و به وضع فجیعی در آمده بود.
اولین بار مصرفت چطور بود؟
اولین باری که یک نفر کنارم نشست و مواد مصرف کرد، حشیش بود. من آن موقع مصرفکننده نبودم و تا صبح خوابم نبرد. مواد روی من تاثیری نگذاشته بود، اما از حالتهای روانی آن فرد میترسیدم و نگران بودم اگر من هم مصرف کنم همان رفتار را انجام بدهم. به مرور زمان دیدم که در گروه همسالان از 10 نفر، 8 نفر مصرف کردهاند و بشدت از مصرف راضی هستند. این ماجراها گذشت تا این که آشنایی من با فردی شروع شد که بعد دوستم شد. اولین بار او مرا به خانهاش دعوت کرد تا مواد مصرف کنیم. اولینبار شیره را آنجا تجربه کردم که خیلی هم لذتبخش بود. اوایل، مصرفم چندماه یکبار بود بعد هفتهای یکبار و بعد روزانه و هر روز هم مصرفم بالا میرفت.
چقدر طول کشید به مصرف روزانه برسی؟
من 17 سالگی حرفهای شدم و اگر مصرف نمیکردم خمار میشدم. قبل از آن خماری را نمیشناختم ولی از 17 سالگی حالتهای کرختی خماری را احساس میکردم. وقتی مواد مصرف میکردم میدیدم حالم خوب است و آب ریزش بینیام بند میآید و کسل نیستم. رنگ و رویم سرجایش برمیگشت و بخوبی میتوانستم به کارهای روزانهام برسم.
خانوادهات کی متوجه شدند، مصرفکننده هستی؟
از وقتی که وارد دانشگاه شدم. آن موقع خانه مجردی گرفتم و از آنجایی که هم حسها همدیگر را جذب میکنند رفقای ناباب دوروبرم جمع شدند و شدت مصرف من اوج گرفت. ماجرا به جایی رسید که یکی از آشنایان با خانوادهام تماس گرفت و گفت من مصرفکننده هستم و آن موقع بود که فشارهای خانواده برای ترک دادن من شروع شد.
واکنش خانواده پس از آن که متوجه شدند معتادشدهای چه بود؟
خیلی منطقی رفتار کردند. اول با من صحبت کردند و یکی دو ماه بعد من را برای ترک پیش دکتر بردند. روش خانوادهام اشتباه بود، اما به عنوان پدر و مادر میخواستند کاری کنند که من بتوانم به راه راست برگردم. آنها چند بار من را ترک دادند، اما دوباره برگشت خوردم و پس از آن بود که مرا رها کردند. بدون اغراق حدود 30 دفعه با انواع روشها ترک کردم. مصرف مواد مخدر باعث شد سال سوم از دانشگاه اخراج شوم.
چرا در دوران دانشگاه آگاهیات را بالا نبردی و ترک نکردی؟
من از مصرف مواد لذت میبردم و اصلا نیازی نمیدیدم در مورد درمانش تحقیق کنم.
چطور بعد از 30 بار ترک با روش درست درمان آشنا شدی؟
رنگ و روی یکی از دوستانم چند وقتی بود باز شده بود ولی نمیدانستم چرا. وقتی با او صحبت کردم گفت جایی وجود دارد که نمیگویند مواد نزن، میگویند بزن اما آنجور که ما میگوییم. دوستم گفت در آنجا مصرف را یواشیواش کم میکنند و در نهایت با قطع مصرف، نه خمار و بیخواب میشوی و نه حالتهای روحی بدی پیدا میکنی.
تو که میگویی همه چیز خوب بود و لذت میبردی، پس چرا برای درمان اقدام کردی؟
اصلا فکر درمان نبودم. به جمع دوستانی که ترک کرده بودند رفتم تا فقط این روش را هم امتحان کرده باشم. چون آدمهای مصرفکننده روشهای زیادی را برای ترک استفاده میکنند، و در نهایت به جایی میرسند که ناامید میشوند و فکر میکنند درمانی وجود ندارد و تا آخر عمر مصرفکننده میمانند. افرادی به کنگره میآمدند و میگفتند 20 سال تزریق هروئین داشتهاند، اما رنگ و رو و چهرهشان به مصرفکننده نمیخورد. اینها را که دیدم باورهایی درونم شکل گرفت و فکر کردم میتوانم به درمان برسم.
بدترین خاطرهای که از دوران مصرف داری چیست؟
بدترین خاطره من از دوران ترک است. در حال ترک بودم که یک روز وقتی کسی خانهمان نبود به دوستم زنگ زدم بیا مصرف کنیم. اشتباهی که کردم این بود که مواد مصرف کردم و بعد یکی از قرصهای نالترکسون را خوردم و تشنج کردم. دوستم مرا به بیمارستان برد خلاصه قرص، آمپول، شوک و کلی دوا درمان را تحمل کردم تا به حالت عادی برگشتم.
با توجه به شرایط فعلی به فکر این نیستی که ادامه تحصیل بدهی؟
گاهی فکرهایی به سرم میزند، اما هنوز شرایطاش مهیا نشده است.
در دوره مصرف هزینههای مواد را چه طور تامین میکردی؟
مصرفکنندهها مثلی دارند و میگوید آدم مصرفکننده دو تا روزی دارد. این یعنی وقتی خواسته یک نفر آنقدر قوی باشد برای رسیدن به آن دست به هر کاری میزند و از هر دری وارد میشود. به همین خاطر هیچ وقت لنگ نمیماندم.
تفاوت اکنون تو با دوران مصرف و حتی قبل آن چه است؟
طرز فکرم به دنیای بیرون و مشکلات زندگی عوض شده است و راه لذتبردن از زندگی را تازه پیدا کردهام.
به عنوان آخرین سوال به آنهایی که الان مصرفکننده هستند چه توصیهای داری؟
مصرفکنندگان به سه دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول افرادی که هنوز مصرفکننده حرفهای نشده و اجبار به مصرف پیدا نکردهاند، دسته دوم مصرفکننده هستند و از مصرف خودشان لذت میبرند و دسته سوم هم دنبال راه چاره میگردند و دیگر لذتی برایشان وجود ندارد. حالا باید ببینیم افرادی که در موردشان میخواهیم صحبت کنیم در کدام یک از این دستهها جا میگیرند. برای آن دسته از افراد که هنوز از مصرف مواد لذت میبرند فکر نمیکنم ما بتوانیم کاری بکنیم و فقط میتوان آگاهسازی کنیم و راهکار درست را نشان داد تا بتوانند خودشان انتخاب کنند.
شاهد حلاج
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: