جشنواره امسال هم به پایان رسید و سیمرغها در دستان برگزیدگانش آرام گرفتند، اما این نهتنها پایان ماجرا نبود بلکه از صبح روز بعد انتقادها و حاشیهها آغاز شد که بخش عمدهای از آن متوجه نتایج و داوریها بود.
به فاصله یک هفته پس از پایان جشنواره سراغ مهدی فخیمزاده کارگردان، بازیگر و چهره شناخته شده سینمای کشورمان رفتیم تا با او به نمایندگی از هیات داوران جشنواره به گفتوگو بپردازیم.
فخیمزاده در این گفتوگو خیلی شفاف درباره روند داوریها توضیحاتی داده و همچنین به برخی انتقادها هم پاسخ داده است و حتی خدا را شاهد گرفته که هیچ فشار و توصیه یا پیشنهادی برای انتخابهای هیات داوران و حمایت از برخی فیلمهای بنیاد سینمایی فارابی وجود نداشته است.
او همچنین در این گفتوگو، انتقادهایی هم به فضای کلی سینمای ایران مطرح کرده و از دلایلش برای ترجیحدادن تلویزیون به سینما سخن گفته است، تلویزیونی که به اعتقاد او ضوابط روشن و شفافی دارد و سینمایی که بسیار بیرحم است.
ترکیب هفت کارگردان در هیات داوران جشنواره فیلم فجر، با توجه به اینکه عوامل دیگری هم در خلق یک فیلم دخیل هستند، تا چه اندازه منطقی و حسابشده است؟
اولا این انتخاب توسط مسئولان جشنواره صورت گرفت، ولی به نظر من کار غلطی نیست. به این دلیل که کارگردان کسی است که علاوه بر کار خودش باید از درام، فیلمبرداری و فیلمنامهنویسی هم آگاه باشد. یک کارگردان باید بازی و بازیسازی را بداند و از تدوین و موسیقی اطلاع داشته باشد. در کل، همه زوایا را بشناسد. به همین خاطر شاید بهترین کسانی که برای داوری میتوانند در نظر گرفته شوند، کارگردانان باشند. مضاف بر اینکه در هیات داوران همه فقط کارگردان نبودند. کارگردان و بازیگر داشتیم که من بودم، کارگردان و نویسنده که آقای داوود میرباقری، بهروز افخمی و من بودیم و کارگردان و تهیهکننده داشتیم که آقای مرتضی شایسته، رسول صدرعاملی و من بودیم که سالها کار تهیهکنندگی کردهایم. به هر حال، احساس کمبودی در هیچ زمینهای دیده نمیشد چون همه افراد حاضر به نحوی اطلاعاتی در زمینههای مختلف داشتند یا کار کرده بودند، اگر افرادی که فقط در یک زمینه تخصص دارند وارد هیات شوند، فقط در همان زمینه میتوانند نظر دهند.
در واقع شما موافق بودید و مشکلی در هیچ زمینهای نبود؟
نه، فقط این مسأله وجود داشت که هیچکدام از ما موسیقیدان نبودیم، اما در طول سالهایی که کار کردهایم در مورد تطابق موسیقی و فیلم با افراد متخصص بسیاری بحث کرده و اطلاعات کافی بهدست آوردهایم.
در ترکیب هیات داوران جشنواره سی و یکم فیلم فجر، اغلب کارگردانانی حضور داشتند که یک دوره از فعالیت در سینما دور بودهاند که شما هم جزئی از آنها هستید. با توجه به فاصلهای که از سینما گرفتهاید، ارزیابیتان از فیلمهایی که دیدهاید، چیست؟ با فاصلهای که داشتید فکر میکنید سینمای کنونی دچار رکود شده یا نه؟
بعضی از ما از فیلم سینماییساختن دور بودهایم، ولی به آن معنا نیست که از فضا دور افتاده باشیم. برای مثال، آقای دکتر عباسی یکی از داوران جشنواره سال گذشته بودند که اصلا فیلمساز نیستند، ولی دلیل بر دوری ایشان از فضای سینما نمیشود. همه ما به نحوی در گوشهای از این فضا حضور داشتیم. مثلا من در مجمع فیلمسازان سینما حضور داشتهام و دوستان دیگر هم به همین ترتیب. من در تلویزیون همانطور کار میکنم که در سینما. در تلویزیون هم مقوله داستان، قصهپردازی، دکوپاژ، تصویربرداری، بازیسازی، تدوین، صدابرداری، صداگذاری و... وجود دارد و تفاوتی با سینما نمیکند فقط فرقش این است که در سینما صد دقیقه فیلم میسازی و در سالن سینما نمایش میدهی و در تلویزیون مثلا هزار دقیقه و در مانیتور به نمایش درمیآید و درهر دو رسانه باید با مخاطب رودررو باشی. پس گمان نمیکنم فرق زیادی باهم داشته باشد. داوود میرباقری برای ساخت «مختارنامه» هشت سال وقت صرف کرد که اگر این سریال را 20 فیلم سینمایی به حساب بیاوریم، متوجه میشویم میرباقری در طول این مدت چقدر کار کرده است. همین طور بهروز افخمی و... پس هیچکدام ما از سینما دور نبودهایم و کاملا در جریان سینما قرار داشتیم.
آثار امسال را از لحاظ کیفی در چه سطحی دیدید؟
سینمای ما ظرف دو سال اخیر بخصوص در سال گذشته، ضرباتی را متحمل شد که علاوه بر لطمهای که به فیلمسازی و روند تولید در سینما زد، مسئولان سینمایی را هم دستپاچه کرد. این فضا باعث بیشترشدن حساسیت مسئولان در مورد فیلمهای تولیدی شد و قدرت ریسکپذیری آنها را کاهش داد که این امر مخاطب را هم از سینما دور کرد. تمام این اتفاقات هم بر نوع و چگونگی فیلمها و هم بر سرمایهگذاری در سینما تاثیرداشته و ما این نقصان را چه فیلم میساختیم چه نمیساختیم، درک میکردیم.
معمولا اینطور به نظر میرسد کارگردانی که فیلم نمیسازد، خیلی هم حواسش به سینما نیست و گویا سینما برایش از درجه اهمیت ساقط شده است.
اصلا اینطور نیست. برای اینکه جایگاهی که همه ما داریم از سینما بوده و ما با سینما رشد پیدا کردیم. مضاف بر اینکه هیچکدام از ما نسبت به مسائل سینما بیتفاوت نیستیم. من به عنوان یک کارگردان و تهیهکننده در مجمع فیلمسازان و شورای عالی تهیهکنندگان با همه این مسائل درگیر بودهام، داوود میرباقری هم اگر چه شاید ده سال است فیلم نساخته، ولی در شورای عالی سینما حضور دارد و همه ما در بطن مسائل سینما بودهایم.
بیانیه هیات داوران جزو معدود بیانیههای تند و صریحی بود که طی سالهای اخیر صادر شده است. چون اغلب بیانیههای داوری به مواردی چون دلایل و شیوه داوریها میپردازد، نه به شرایط سینما. هیات داوران بر چه مبنایی تصمیم به نوشتن این بیانیه گرفت؟
برای اینکه هرگز شرایط سینما در طول سالهای گذشته اینگونه نبوده که حالا هست. اکنون شرایط سینما خیلی متفاوت از سالهای گذشته است. این شرایط، شرایط تازهای است که یک ارگان و نهاد فرهنگی، پروانه ساخت را قبول ندارد. قبلا مسائل صنوف سینمایی پیرامون ممیزیها دور میزد، اما هرگز اینطور نبود فیلمهایی را که از همه گذرگاهها و مراحل عبور میکنند و پروانه نمایش میگیرند، نیازمند ممیزی دوباره بدانند و متعاقب آن به خیلی از فیلمها اجازه ساخت داده نشود. این شرایط کاملا بیسابقه و خطرناک است که نهتنها بر امر تولید بلکه روی مخاطب و سرمایهگذاریها هم اثر گذاشت. فیلمهایی که ما در جشنواره فیلم فجر ارزیابی کردیم از نظر مضمون، سرمایهگذاری و چگونگی عبور از ممیزیها کاملا متأثر از همین جریان ساخته شده بود. ما فیلمهایی را میدیدیم که از یک شورای انتخابی عبور کرده و با در نظرگرفتن این شرایط و حساسیتها انتخاب شده بود. شما نگاه کنید، سال گذشته هیات انتخاب متشکل از دو یا سه نفر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و مابقی از اهالی سینما بودند ولی امسال فقط سه نفر از سینما بودند، و پنج نفر از سازمان سینمایی در شورای انتخابی حضور داشتند. این بیانیه راجع به همین شرایط بود، چون ما نمیدانیم اگر این شرایط نبود چه فیلمهایی به دست ما میرسید و چه فیلمهایی ساخته میشد.
یعنی در فیلمهای جشنواره سی و یکم، فیلمسازان و تهیهکنندگان سینما از شرایط مشابه برای فیلمهایشان هراسان بوده و دست به خودسانسوری زدهاند؟
بله، من از سال 58 که شروع به فیلمسازی کردم، چنین شرایطی را ندیده بودم. در طول این سالها بالاخره مسائل و مشکلاتی بوده ولی به صورت موردی و خاص. مثلا تنها فیلم «سنتوری» بود که پروانه نمایشش را لغو کردند و یک مورد استثنا بود، ولی ربطی به این نداشت که نهادی جدا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعمال نظر کند. حتی من شنیدم دوستان گفتهاند 15 فیلم سینمایی را بیاورند تا ممیزی مجدد شود و اجازه نمایش بدهند. در چنین شرایطی، این یک امر بدیهی بود که ما بیانیهای داشته باشیم.
آیا فکر نکردید قرائت چنین بیانیهای در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر به اختلافات دامن خواهد زد؟ ضمن اینکه حضور نیافتن دستاندرکاران «حوض نقاشی» و گرهخوردنش با بیانیه، حساسیتها و برخی اختلافات را دوچندان کرد.
«عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند/ داستانی است که بر هر سر بازاری هست». این مقوله، داستان پنهانی نبود و مسأله آشکارتر از آن است که کسی نداند و ما به آن دامن زده باشیم. حضور نیافتن یکسری دوستان در مراسم اختتامیه هم اصلا به بیانیه هیات داوران ربطی نداشت، آنها اصلا از قبل نیامده بودند، حالا به هر دلیلی و مسائلی که مطرح کردند هم ادامه همان اختلافات است. از نظر من، این وضعی که پیش آمده بسیار خطرناک است؛ چون اگر این مساله تسری پیدا کند، هر گروه و سازمانی برای خودش یک کاری میکند و دیگر سینمایی باقی نمیماند.
سازمان سینمایی، مسئول سینمای کشور است و با دخالت ارگانهای دیگر سنگ روی سنگ نمیماند. به نظرم، بیانیه هیات داوران بر مبنای عقل و منطق استوار بود و اصلا تند نبود. چون دوستان میتوانستند هر مسالهای را که داشتند با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کنند، نه اینکه به صورت مستقیم وارد عمل شوند.
چطور شد داوری جشنواره فیلم فجر را پذیرفتید؟
حداقل در سالهای اخیر، شش بار پیشنهاد حضور در هیات داوران جشنواره فیلم فجر را قبول نکردم.
داوری را دوست نداشتید؟
بله، هنوز هم دوست ندارم. حتی در دوره آقای حیدریان ـ که ارادت خاصی هم به ایشان دارم ـ عذر خواستم و قبول نکردم. امسال وقتی این پیشنهاد داده شد، با اعضای مجمع تولیدکنندگان صحبت کردم و آنها هم تکلیف کردند که بپذیرم. تمام اعضای هیات داوران از صدرعاملی تا شورجه برای خودشان شناسنامه روشنی دارند و آمدند به وحدت و همگرایی سینما کمک کرده باشند.
گفتید تکلیف کرده بودند داوری را بپذیرید. همگرایی و کمککردن از چه حیثی مطرح بود؟
سالهای گذشته سعی میشد کسانی که با خانه سینما نظر موافق دارند در امر داوری دخالت نکنند، ولی امسال سعی کردیم این مقوله را کنار بگذاریم و در تعامل بیشتری با داوریها باشیم. امسال سعی کردیم قدمی در این راه برداریم و حضور داشته باشیم. شاید باعث شود مسئولان، سازندگان، معتقدان به خانه سینما و کسانی که معتقد نیستند با هم تعاملی برقرار کنند که تقریبا این نتیجه حاصل شد.
با حضور یافتن در هیات داوران تا چه حد به سلیقهای بودن داوریها رسیدید؟
در هر نقد و اظهارنظری مقوله سلیقه تاثیرگذار است و نمیتوان مدعی شد داورها سلایقشان را کنار بگذارند. این استدلال هم منطقی نیست که ملاک را مخاطبان قرار دهیم و بگوییم چرا فیلمی که نظر مردم را جلب کرده، مورد توجه داوران قرار نگرفته است. اگر ملاک مخاطب است، پس دیگر هیات داوری برای چیست؟ میشود فیلمها را برای مردم نمایش داد و براساس امتیازی که آوردهاند، جوایز را تقسیم کرد. همه جای دنیا نظر مخاطب با هیات داوران متفاوت است و گاهی هم ممکن است منطبق باشد. همانطور که ممکن است فیلمی که منتقدان مثبت ارزیابی کردهاند، در نظر مخاطب بیارزش باشد و بعکس. مخاطب همیشه با احساسش یک اثر را مورد ارزیابی قرار میدهد و درست هم همین است. یعنی وقتی مخاطب میگوید از یک فیلم خوشم آمد یا نیامد، بهترین حرف را زده است، اما نظر داوران براساس تخصص و آگاهیهایشان است.
بعضی از فیلمهای جشنواره حتی در یک رشته هم نامزد نشدند، مثل فیلم «چه خوبه که برگشتی» آقای مهرجویی. این اتفاق کمتر در دورههای قبل افتاده است که شاید به خاطر راضی نگهداشتن همه شرکتکنندگان بوده است. آیا این دسته از فیلمها در مجموع قابل داوری نبودند ـ که اگر نبودند چرا انتخاب شد ـ یا دلایل دیگری داشته است؟
شما فقط فیلمهای کارگردانهای اسم و رسمدار را نام بردید وگرنه فیلمهای دیگر هم بود که این اتفاق برایشان افتاد. با توجه به اینکه تمام اعضای هیات داوران کارگردان بودند، از ابتدا تصمیم گرفتیم شناسنامه سازندگان را کنار بگذاریم. بررسی محتوایی آثار را هم به عهده کسانی گذاشتیم که انتخابشان کرده بودند. بنابراین فقط به خود فیلمها و ساختارشان توجه کردیم. ما هفت نفر به آقای مهرجویی احترام میگذاریم ولی هنگام قضاوت، اسمها، ایدئولوژی و سابقه را کنار گذاشتیم و فقط بر اساس فیلم تصمیم گرفتیم. مثلا ما آقای شعیبی را نه دیده بودیم و نه میشناختیم، چون اولین کار سینماییاش را ساخته بود و ما فیلم را بررسی کردیم. اگر نمیخواستیم این روش را پیش بگیریم باید وارد مصلحتاندیشیهایی میشدیم که نتایج بدی را به بار میآورد. حالا ممکن است اشتباه هم کرده باشیم چون بشر جایزالخطاست، اما سعی کردیم فقط فیلم و ساختار را ببینیم نه سابقه افراد را.
چرا بیشترین جوایز جشنواره به فیلمهایی اهدا شد که تهیهکننده دولتی داشتند؟
من به شخصه با فیلم دولتی مشکل دارم و آینده خوبی برای سینمایی که به ساخت فیلم دولتی روی میآورد، متصور نیستم. ولی باید این مسأله را در نظر بگیریم با توجه به جریاناتی که در سینما اتفاق افتاده، بخش خصوصی کنار کشیده و بنیاد سینمایی فارابی و خیلی از نهادهای دیگر وارد سینما شدهاند و همین توجیهکننده بیانیه ماست، اما وقتی فیلمها را میدیدیم، نمیتوانستیم به این مساله استناد کنیم که چون مثلا «استرداد» یا «دربند» متعلق به یک بخش دولتی است، ارزشهایش را نادیده بگیریم.
به نظر شما فیلمهای جشنواره سی و یکم تا چه حد به سال91 نزدیک است و آیا برای مخاطب ده سال بعد شرایط کنونی جامعه را تصویر میکند؟
اینکه این اتفاق افتاده یا نه را باید از جای دیگر بررسی کرد و اگر شما هم بیانیه ما را بخوانید به جواب خواهید رسید.
هیات داوران جشنواره سی و یکم از طیفهای مختلف سینما هستند. آیا در ارزیابی فیلمها اختلاف نظر زیادی داشتید؟
ما گاه شایعاتی را از جریان داوری میشنیدیم که باعث خنده میشد. اتفاقا ما خیلی با صمیمیت، خنده، شوخی و البته اختلافنظر داوری کردیم، اما نه به حدی که به تفاهم و توافق نرسیم و همه در نهایت با رأی اکثریت قاطع و حداقل پنج رأی انتخاب میشد. اگر هم اختلاف نظری وجود داشت، وارد بحث و گفتوگو میشدیم تا به نتیجه برسیم.
کدام یک از فیلمهایی که دیدید نظر شخص شما را جلب کرد و دوست دارید دوباره آن را ببینید؟
بگذارید الان به این سوال جواب ندهم، البته بعد از مدتی جواب خواهم داد، الان ممکن است سوءتفاهماتی ایجاد شود. مسلما فیلمهایی در بین آثار وجود داشت که احساس نزدیکی بیشتری به آنها داشتم و حتی دوست داشتم من میساختمشان. البته گاهی هم جزو افرادی بودم که به بعضی فیلمها رای ندادم.
تا چه حد داوران در اعمال نظر آزاد بودند؟ دخالت و فشارهایی از بیرون اعمال نشد؟
خدا شاهد است هیچ فشار و اعمال نظری در بحث داوری وجود نداشت و رایهایی که صادرشده رأی اعضای هیات داوران است. چون به شخصه اگر چنین مسائلی پیش میآمد، جلسه را ترک میکردم و ادامه نمیدادم. شناسنامه باقی اعضای هیات داوران هم نشان میدهد آدمهایی نبودند که چنین قضیهای را تحمل کنند. ما از ساعت هشت شب تا دو بامداد در سالن نمایش فیلم بودیم و به تنهایی همه آثار را میدیدیم و فقط آپاراتچی سالن با ما بود. شب آخر هم دبیر جشنواره آمد و آرا را به ایشان تحویل دادیم. من شهادت میدهم هیچکس در رأی ما دخالت نداشته و هیچ تحمیل و توصیهای در کار نبوده است. چه بد، چه خوب مسئولیت داوریها با ماست و مسئولیت آن را میپذیریم.
کمی از حال و هوای جشنواره فاصله بگیریم و به کارهای خودتان برسیم. در طول این سالها چرا فیلم نساختید؟ آیا در شرایط کنونی سینما، علاقهمند به بازگشت دوباره و ساخت فیلم هستید؟
واقعا معلوم نیست. من همیشه در حال ساختن فیلم هستم، فقط گاهی این فیلمها صد دقیقهای است و گاهی هزار دقیقهای. من نه عاشق دقایقم، نه سالن سینما. من خود فیلمسازی را دوست دارم اگر «هم نفس» را صد دقیقهای یا «خواب و بیدار» را هزار دقیقهای میسازم، هر دو را با روشی که بلدم، میسازم. من به مخاطبم چه در سینما، چه در تلویزیون به یک چشم نگاه میکنم و به یک اندازه احترام میگذارم. الان مرز فیلم ساختن برای سیما و سینما شکسته است. فیلمی که برای سینما ساخته میشود، سر از رسانه درمیآورد یا برعکس، اما همه چیز بستگی به این دارد که چه شرایطی پیش آید و چه پیشنهادهایی داده شود.
دوری شما از سینما خودخواسته بوده است؟
نه، شرایط اینطور بوده است. البته من الان دیگر ترجیح میدهم برای تلویزیون کار کنم. چون ضوابط تلویزیون روشنتر است. ضمن اینکه اگر بخواهیم برای سینما فیلم بسازیم، باید دو سال برای اکران آن وقت صرف کنیم، اگرچه ممکن است من تهیهکننده و سرمایهگذار نباشم اما ترجیح میدهم اثرم به روز با مخاطب برخورد کند. وقتی با تلویزیون کار میکنم میدانم که پخش خواهد شد، ولی کار در سینما دوسال میخوابد و تا زمان اکران دیگر کهنه میشود. حالا هم که دیگر معلوم نیست اکران شود یا نه. برای همین ترجیح میدهم تا اطلاع ثانوی با تلویزیون کار کنم.
بازیگری چطور؟
اگر کاری پیشنهاد شود که مناسب و منطبق با من باشد، حتما قبول میکنم؛ البته اگر وقت داشته باشم.
فیلمسازان زیادی هستند که مدتهاست در سینما کار نکردهاند که خود خواسته هم نبوده و به دلایل مختلف امکان این کار را نداشتهاند.
فیلمسازی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، به نسبت دیگر کشورها، کار آسانی است، اما به همین سادگی نمیشود در حیطه کارگردانی ماند. بعد از انقلاب بیش از 400 نفر فیلم بلند ساختند و بیش از 250 نفر عضو انجمن کارگردانان هستند ولی کارگردانهایی که الان در سینما و تلویزیون کار میکنند، تعدادشان بیشتر از 40 نفر نیست. برای اینکه توان مقاومت در برابر ناملایمات این حرفه، کار آسانی نیست. در دورهای هم این مساله طرح شد تا فیلمسازان تازهکاری که زندگیشان را پای سینما گذاشتهاند، متوقف نشوند. به نظر من مشکل اینجاست که الان همینطور کارگردان تزریق میکنند اما در بین راه تازه متوجه میشوند در چه راهی آمده و به مشکل میخورند. شما میتوانید همه را به بالا رفتن از کوه تشویق کنید، ولی کمترکسی به قله میرسد.
منظورم بیشتر کارگردانهای قدیمی سینما بود. ما امسال شاهد حضور کمرنگ کارگردانهای پیشکسوت بودیم که در مواردی هم عقبگرد داشتند. تحلیل شما از نسل خودتان در سال 91 چیست؟
به هر حال از سویی در حوض آب میآید و از سوی دیگر میرود. سینما بسیار بیرحم است. به محض اینکه به هر دلیلی از لحاظ جسمی، ذهنی و روانی از پا بیفتی از قافله عقب میمانی، این هم فقط شامل سینمای ما نیست. در همه دنیا کار نمایش اینگونه است؛ «چون پیر شدی حافظ / از میکده بیرون شو.»
ممکن است پیشکسوتی باشد، اما به هر دلیلی حوصله، صبر و تحمل خود را از دست داده یا فکرش کهنه شده باشد، قافله سینما منتظر نمیماند؛ بیرحمانه است، اما واقعیت دارد. برای همین است که من میگویم تزریقکردن افراد به سینما کار درستی نیست، واردکردن جوانها به رینگی که آخرش ناکاوتشدن است، کار درستی نیست. من قبلا هم این را گفتهام، اما مورد اعتراض واقع شدم که چرا هنر را به رینگ بوکس تشبیه کردهام. در حالی که این واقعیت حرفه سینماست. اکنون ما با معضل بیکاری سینماگران روبهرو هستیم، کسانی که پایه زندگیشان براساس کارگردانی است، اما شش سال است بیکار هستند، با اینها باید چه کنیم؟
راهکار برونرفت از شرایط فعلی را چه میدانید؟ بخصوص اینکه اعلام شده فقط 2.5 درصد مردم به سینما میروند؟
به نظر من تنها راهکار این است که از سینمای دولتی پرهیز کنیم و به سرگرمی ساختن توجه کنیم. متاسفانه وقتی صحبت از سینمای سرگرمکننده به میان میآید، به چشم تحقیر به آن نگاه میشود. دنیا به جایی رسیده که سرگرمی ساختن به یک ابزار تهاجمی بدل شده است و کشورهای قدرتمند دنیا از طریق سرگرمی تهاجم میکنند. به نظرم سینما باید به دست بخش خصوصی سپرده شود تا از شرایط کنونی خلاص شویم. آدمهایی مثل هاگز و هیچکاک خودشان را سرگرمی ساز میدانند، اما برای ما این قضیه تبدیل به لقب تحقیرآمیز شده است. ما باید به سمت ساخت فیلمهایی برویم که سرگرمکننده و جذاب باشد و مخاطب را به سینما بکشاند. این اتفاق عملی است زیرا که ما فرهنگ خاصی داریم و مردم ما به آثار فرهنگی خودشان توجه دارند. اگر هم نتوانیم از لحاظ ساختاری با آثار آمریکایی رقابت کنیم ولی به دلیل قرابتی که به فرهنگ خودمان داریم، میتوانیم توجه بیشتری را جلب کنیم، به شرط اینکه وجه سرگرمی و جذابیت را درنظر داشته باشیم.
سخنی با فیلمسازانی که آثارشان را داوری کردید، ندارید؟
سالها من فیلم ساختهام و داوری شده است. یک بار هم دیگران فیلم ساختند و من داوری کردهام. یادم هست وقتی فیلم «همسر» را ساختم، بهترین فیلم از نگاه منتقدان شد ولی فقط جایزه بهترین بازیگر نقش زن را در جشنواره دریافت کرد، ما هم گفتیم دستشان درد نکند، داوری است دیگر و حرفی نزدیم.
آزاده کریمی - گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد