در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
4-دیگه صد کلمه بیشتر ننویس وگرنه به سبب کمبود جا با علامتِ [...] کوتاه میشه! 5-واسه نوشتههای طنز پارتیبازی میکنم، حرفیه؟! (دسسستتُ بندااااز...)! 6-پارتی نداری هاااان؟ آاااخی، یخده روونتر بنویس، یه چی بگو به درد دیگران بخوره که آخرش نگیم: «حالا منظور؟» خودم هواتُ دارم! 7-برای گرفتن جوابت از ایوب یاد بگیر! ببین... اصاً نمیگفت آی من با تو قهرم و بچّهم رو گاااازه و... ءَئیجور حَرفاااا...! آها راستی: کبوترای خیال و مرغای اندیشهت رو هم به pasukhgoo در جیمیل، ایمیل کن.
یمنا، بیست و یک ساله از مشهد: تمام عمر بیتو موجخیز و توفانیست/ سراسر دلم مدام در پریشانیست/ از آسمان توقع گریستن دارم/ ولی هوای خانهام همیشه بارانیست/ تو را شبیه آرزوی دور میبینم/ تو را که گاه هست و گاه دیگر اما نیست/ طلوع خندهات شروع عشقبازی است/ پیامدش غروب وهم و فصل حیرانیست[...].
خودم شونصد بار خوندمش بلکه ببینم حالا منظور؟! دیدم نع... انگاری خنگ شدهم رفته پی کارش! ایمیلش کردم به خیام؛ جواب نداد. رفتم سراغش؛ دیدم با خون خود نوشته: سرِ جدّتون بگین رو پایانبندیاش بیشتر تمرکز کنه! (گرفتی منظورش رو؟ پایان کار هنری یا باید اوج باشه یا فرود. یهو ولش نکن).
ف. متولد ماه مهر: اگر حرفهایم به گوش تو نمیرسند، خاموشیام را بر من خرده مگیر. آخر، تکتک کلماتش را با کاغذ سکوت جلد گرفتهام تا مبادا خراب شوند.
فقط میخوام بگم تنهاییم پر میشه باهاتون.
پس تو هم تنهامون نذار.
بدون نام: بهترینها همیشه میمانند؛ شاید تکصفحهای شده باشند اما هنوز خواندنیترینند.
قاتل! بیرحم! خونآشام! زاااامبیییی! بفرما! حالا اگر روت میشه خودتم بیا برو جواب مادرش رو بده!
لیلا، سی و پنج ساله: خیلی خوبه که جواب بچههای صفحه رو میدی، حتی انتقادهای تندشون رو! کاش دوباره عکس بچهها رو چاپ میکردی؛ صمیمیتر میشد.
تکتک نظراتشون رو، درست یا نادرست، نرم یا تند، میخونم و ممنونشونم، ولی گاهی طنزای خودمم حتی حذف میکنم (آخ بمیییرم وااااس خودم ماااادر!) که جا برا دو خط متن کوتاه بروبچ وا شه این همه مدت معطل نشن؛ خودت بگو، جایی واسه عکس میمونه؟
پریسا، روانشناس جوان از سقز : نمیدونم به خاطر ماست (اگه پنیر نباشه) یا خودت! که واسه نوشتههای طنز پارتی میای! میخوای فکر و دل غمگین ما رو به شادی و زندگی برگردونی یا دل غمگین خودت رو با حرفای ما شاد کنی؟ به هر حال دمت گرم که واسه بچههای مردم خونة مهر ساختی بدون هیچ توقعی.
زامبیاااا! بیرحما! (بدو به «بدون نام» برس، دو نفری جواب بدین!)
رفیق قدیمی پرند: سلام جناب محترم رئیس پاسخگوی عزیزمان (هان؟ ایهام داشت؟). تجربه نشون داده انسان هر چی بگی برعکسش رو انجام میده پس یه وقت بروبچ رو دو صفحهای نکنیدها! باز ما میریم کتاب بروبچ میگیریم ولی کوچولوها که کتاب نقاشی ندارن که!
ریحانه از تهران: دیدم حتی اسمم ننوشتی خم اومد به ابروم ولی میدونم سرت شلوغه عب نداره.
ینی اینا که نردبوم درکشون سر به آسمونا میذااارههاااا... همین ایناااا...! (حالا ابروهاتُ صاف کن که آبروم رفت!).
بدون نام: ممنون به خاطر لبخندهایی که با خوندن پاسخات رو لبمون میشینه. یه خواهش: عااااقاااا صفحه بروبچ رو بیشترش کنید.
مطالبتان رسید: فاطیما- برتینا- پرستو- مهدی شمسالدینی از خرمآباد (قانونای صفحه رو رعایت کن، بیا باعث قوت صفحه شو. هم ایمیلم چاپ شده، هم آدرس چاردیواری)- ستاره (جدی میگیرم جان خودم ولی کاری از دستم ساخته نیس خُ)- وفا 50 (وفاتُ برم هی! ممنونتم)- شبنم- کوثر، بیست ساله (اگه دست من بوووود...!)- قلب زخمی- آسمانه از ملایر- الهام از بوکان- شقایق، پانزده ساله از بروجرد- پسر پاییز (بنویس ایمیل کن)- نیما از کرمانشاه (خودت شِکَری دااااوش)- فرانک ت. (یه آسمون آبی و صااااف، بدون ابرای پراکنده تقدیم تو)- الهه از آستارا (نبینم اشک تو چشت جم شههاااا؛ بخند بابام جان)- اشیمشی (پس قربانِ صداقتت)- مبینا و ستایش اکبری از کرج (پرسیدم، گفتن: اونقد عکسا زیادن که چارهای ندارن)- هلاله (مخلص طرفدارای بروبچم هستیم)- جواد، هجده ساله از اصفهان- مجید از نوشهر- مهدی- صبا، هجده ساله (اگه خودشون بگن و خوب باشه خودشون وگرنه من)- حبیبه فهیمی از کرج (گفتم به مسئولش)- سحر (بفرما، در این خونه به روی همه بازه. اگه بسته بود هم از پنجره بیا! خودم قلاب میگیرم!)- الناز نواییپور، هجده ساله از قائمشهر (حلله؟)- اردیبهشتی 87 (هر چی پیرینتش رو بهم بدن ، دونه دونه ش رو ، واو به واو میخونم)- بدون نام (اول اسمت رو بنویس جونم، بعد گله کن که چرا نیس!) - و ... بقیه اسامی هم در شماره های بعد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: